حکیمانه

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان

 با سخنان حکیمانه و تازه، روان خود را نشاط ببخشید.

خواندن آثار علمی، فرهنگی و ادبی در اوقات فراغت، سبب ساز نشاط روانی و سلامت شخصیت می شود

امام علی (علیه السلام)فرمود:«با سخنان حکیمانه و تازه، روان خود را نشاط ببخشید؛ زیرا روان همانند بدن خسته و رنجور می شود »       کافی ،ج1،ص48

حوزه انقلابی ابزار رسانه و فضای مجازی را جدی بگیرد

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 6ام بهمن, 1395

حجت الاسلام والمسلمین محمود رضا جمشیدی در دیدار حجت الاسلام والمسلمین ملکدار رئیس جشنواره هنرهای آسمانی، با اشاره به پیشینه هنر در میان علمای بزرگ شیعه گفت: صد سال قبل که آموزش و پرورش و دانشگاهی نبود حوزه های علمیه بستری برای تمام علوم بود و یک طلبه از ابتدای ورود به حوزه به حسب ذوق خود یکی از هنرها را فرا می گرفت.

وی به علمایی همچون مرحوم  استاد نجومی که از خطاطان و شاعران و تذهیب کاران برجسته بود، اشاره کرد و گفت: حوزه ها با موضوع هنر بیگانه نیستند، ولی برنامه ریزی های ما به گونه ای است که حوزویان با هنر بیگانه می شوند.

حجت الاسلام والمسلمین جمشیدی بر شناسایی ظرفیت ها و استعدادهای حوزه های علمیه تأکید کرد و گفت: اگر طلبه و روحانی بدانند که چه کاری می توانند انجام دهند، می توانند در جامعه موثر باشند.

مدیر حوزه های علمیه خواهران با بیان اینکه امروز رسانه به ابزار سلطه و قدرت نظام های استکباری تبدیل شده است خاطرنشان کرد: اگر می خواهیم حوزه انقلابی داشته باشیم که بتواند در برابر عالم سر بلند کند باید ابزار رسانه و فضای مجازی را جدی بگیریم.

وی در ادامه فلسفه تشکیل دبیرخانه دائمی برای جشنواره هنر آسمانی را استمرار حرکت شناسایی استعدادهای حوزویان در طول سال برشمرد و گفت: پس از شناسیایی استعدادها باید با حمایت مادی از هنرمندان آنان را در خلق آثار فاخر کمک کرد.

حجت الاسلام والمسلمین جمشیدی در همین زمینه افزود: جشنواره هنر آسمانی همانند سایر جشنواره ها باید زینه کند تا اثری برای جشنواره ساخته شود و مشارکت کنندگان باید با افزایش حمایت از این جشنواره به سمت پشتیبانی مادی از تولید آثار فاخر گام بردارند.

مدیر حوزه های علمیه خواهران تصریح کرد: اگر حرکت هنر را در بخش های حوزوی معماری کنیم می توانیم ده تا بیست سال آینده نتیجه ای در خور توجه به دست بیاوریم.

وی یادآور شد: برگزاری کارگاه های آموزشی درباره مسائل مختلف هنری می تواند در آینده منجر به تأسیس رشته ای تخصصی شود.

حجت الاسلام والمسلمین جمشیدی همچنین بر توجه به ظرفیت خواهران طلبه در عرصه هنر اشاره کرد و گفت: خواهران طلبه با توجه به روحیاتی که دارند در عرصه هنری بسیار فعال هستند و مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران نیز در برگزاری جشنواره هنر آسمانی آماده یاری رسانی است./ حوزه

این هشت گروه فقط خود را سرزنش کنند؟!

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 4ام بهمن, 1395

عَنِ النَّبِيِّ (ص) أَنَّهُ قَالَ فِي وَصِيَّتِهِ لَهُ يَا عَلِيُّ! ثَمَانِيَةٌ إِنْ أُهِينُوا فَلَا يَلُومُوا إِلَّا أَنْفُسَهُمْ الذَّاهِبُ إِلَى مَائِدَةٍ لَمْ يُدْعَ إِلَيْهَا وَ الْمُتَأَمِّرُ عَلَى رَبِّ الْبَيْتِ وَ طَالِبُ الْخَيْرِ مِنْ أَعْدَائِهِ وَ طَالِبُ الْفَضْلِ مِنَ اللِّئَامِ وَ الدَّاخِلُ بَيْنَ اثْنَيْنِ فِي سِرٍّ لَهُمْ لَمْ يُدْخِلَاهُ فِيهِ وَ الْمُسْتَخِفُّ بِالسُّلْطَانِ وَ الْجَالِسُ فِي مَجْلِسٍ لَيْسَ لَهُ بِأَهْلٍ وَ الْمُقْبِلُ بِالْحَدِيثِ عَلَى مَنْ لَا يَسْمَعُ مِنْهُ.

پيامبر (ص) در وصيتى به حضرت علی (ع) فرمود: يا على! هشت نفر هستند كه اگر مورد اهانت واقع شوند، كسى را جز خود سرزنش نكنند:

كسى كه ناخوانده به مهمانى برود؛

به صاحبخانه فرمان دهد؛

از دشمنانش طلب خير كند؛

از افراد لئيم بخشش بخواهد؛

به سرّى كه ميان دو نفر است، وارد شود در حالى كه آنها او را وارد نكرده ‏اند؛

سلطان را سبك بشمارد؛

در مجلسى بنشيند كه اهل آن نيست؛

سخنى به كسى بگويد كه از او نمى ‏شنوند.

الخصال، ج‏2، ص: 410./ حوزه

هرگز به مال یتیم نزدیک نشویم!

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 4ام بهمن, 1395

آیه:

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:

وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ اسرا/34

و به مال يتيم نزديك نشويد مگر به شيوه‏اى كه نيكو است

آینه:

حکایت؛ مرحوم راشد می‌گوید: با پدرم (ملا عباس تربتی) هنگام غروب به ميان زمین‌های زراعتي كاريزك رسيديم، جوي آبی در آن نزدیکی بود. پدرم می‌خواست تجديد وضو كند، از مردي كه در آنجا بود پرسيد: در اين ساعت آب سهم كيست؟ گفت: سهم فلان كس. چون دانست كه در آن ساعت آب سهم صغير و يتيمي نيست به من گفت: من در اينجا تجديد وضو می‌کنم و از همین‌جا به مسجد می‌روم، تو برو به خانه عمه‌ات و خستگي رفع كن و بگو روي بام مسجد اعلام كنند كه مردم براي نماز حاضر شوند. درباره سهم آب بايد توضيحي بدهم: هركس سهم آبش را در گردش چهارده شبانه‌روز، یکبار در روز می‌گرفت و در گردش ديگر یکبار در شب، يعني یک‌بار فرضاً يك چهارم از روز را آب می‌گرفت و بار ديگر يك چهارم از شب را، زیرا شب و روز در فصول مختلف سال کوتاه وبلند می‌شوند و به اين طريق از لحاظ مدت حقش متعادل می‌گشت. گاه می‌شد شخصي فوت كرده بود و وارثان صغيري داشت كه هنوز به حد بلوغ نرسيده بودند يا در ميان وارثانش صغير هم وجود داشت. پدرم در موقعی كه آب سهم صغيري بود، با آن آب وضو نمی‌گرفت و با آب چاهي كه در خانه بود، وضو می‌گرفت، در حالی که حق وضو گرفتن در هر آب و نماز خواندن در هر زمين براي انسان هست و ً شرعاً اشكالي ندارد و پدرم به ديگران چنين توصیه‌ای نمی‌کرد، اما خودش شخصاً اين را رعايت را می‌کرد.1

1. با اقتباس و ویراست از کتاب فضیلت‌های فراموش‌شده/ حوزه

هشدار پیامبر(صلی الله علیه و آله) به کسانی که با گناه خشم خود را فرو می نشانند

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 4ام بهمن, 1395

این سه مجلس امانت نیست!

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 3ام بهمن, 1395

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): الْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَةِ إِلَّا ثَلَاثَةَ مَجَالِسَ: مَجْلِسٌ سُفِكَ فِيهِ دَمٌ حَرَامٌ، وَ مَجْلِسٌ اسْتُحِلَّ فِيهِ فَرْجٌ حَرَامٌ، وَ مَجْلِسٌ اسْتُحِلَّ فِيهِ مَالٌ حَرَامٌ بِغَيْرِ حَقِّهِ.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: مجلس ها امانت هستند مگر در سه مورد:

مجلسى كه در آن خونى به ناروا ريخته شود؛

مجلسى كه در آن زنا شود؛

مجلسى كه در آن مال حرام به ناروا حلال گردد.الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 53./ حوزه

روحتان شاد و یادتان گرامی

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 3ام بهمن, 1395

نثار روح بلند جان برکفان عرصه های غیرت و مردانگی فاتحة مع الصلوات

 

شرح حدیث اخلاق آیت‌الله خامنه‌ای /فرزندانی که برای والدین، عمل صالح‌اند

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 3ام بهمن, 1395

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة والسّلام علی سیّدنا محمد و آله الطاهرین لعنةالله علی اعدائهم اجمعین

عَن جابر بن یزید الجُعفی عَن ابی جعفرٍ محمدبن‌علیٍ الباقر علیه‌السلام قال مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله (۱)

هر کس فرزندانی را تربیت کند که آنها را برای خدا به حساب بیاورد، این فرزندان، به اذن خداوند، او را از عذاب آتش مانع می‌شوند.

«یَحتَسِبُهُم عِندَالله» یعنی جوری این فرزندان را، این اولاد را بار بیاورد که بتواند آنها را به حساب خدا بگذارد. طبعاً فرزندی را انسان میتواند به حساب خدا بگذارد که او تربیت الهی پیدا کرده باشد؛ متدیّن باشد؛ اهل فسق و فجور و تضییع اوقات و اینها نباشد. این [فرزند] را انسان میتواند به حساب خدا بگذارد و الّا اگر یک فرزندی بود که انسان یا او را بد تربیت کرد -کمااینکه بعضیها فرزندان خودشان را بد تربیت میکنند؛ از اوّل این بچّه را اهل دنیا و اهل اشرافیگری و اهل شهوات و اینها بار می‌آورند. در محیط خانواده، پدر و مادر، مشیشان برای فرزند یک سرمشق است. اگر این سرمشق، سرمشق بدی باشد، بچّه بد بار می‌آید. فرض کنید پدر و مادر متقلّب [باشند]، دروغگو [باشند]، به همدیگر رحم نمیکنند، به همدیگر خیانت میکنند؛ اینها را هم بچّه میبیند جلوی چشمش؛ [پدر و مادر] به مسائل دینی اهمّیّت نمیدهند؛ به فرائض، به نماز، به روزه. بچّه [هم] همین‌جور بار می‌آید. این تربیت بد است- [یا] گاهی هست که انسان تربیت بد هم نمیکند بچّه را، لکن رها میکند، رها میکند؛ خیلی از ماها گرفتار این معنا هستیم؛ نه اینکه بچّه را بد تربیت کنیم، نه، اما رهایش میکنیم؛ احساس مسئولیّتی کَأنّه نسبت به او نداریم. گاهی اوقات برای درس خواندن و مشق نوشتنش صرف وقت میکنیم اما برای نماز خواندنش، برای آشنا شدنش با قرآن، با مسائل دینی، نه، هیچ انسان وقتی نمیگذارد. این رها کردن بچّه است. اینها را نمیشود انسان به حساب خدا بگذارد؛ یعنی بگوید خدایا این بچّه را من تربیت کردم برای تو، در حساب تو؛ نمیشود.

آن فرزندی را میشود انسان به حساب خدا بگذارد که او را رها نکند و تربیت خوب هم بکند. البتّه توجّه داشته باشید و توجّه دارید که تربیت فرزندان این‌جور نیست که انسان هر یک‌یک بچّه‌ها را بخواهد [که] مثل یک شاگرد معیّنی جلو [بیایند]، دعوتشان کند، بهشان حرف بزند [و] تربیتشان کند؛ نه. بعضیها میگویند که شما میگویید فرزند زیاد [داشته باشید]، خب اگر [فرزندان] زیاد شدند در خانه، تربیتشان نمیتوانیم بکنیم؛ این حرف غلط است. تربیت فرزندان، تربیت تک‌تک فرزندان نیست، تربیت محیط خانواده است. محیط خانواده که خوب بود، چه بچّه یکی باشد چه پنج تا باشد، فرقی نمیکند، خوب تربیت میشوند. به‌طور طبیعی، به‌طور غالب خوب تربیت میشوند.

پس بنابراین «یَحتَسِبُهُم عِندَالله» که در این حدیث شریف هست، معنایش این است که بچّه را جوری تربیت کند که بتواند او را پای خدا حساب کند.
حالا، اگر «مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله»، اگر [انسان] تقدیم کند اولادی را -تقدیم کند یعنی بار بیاورد، پرورش بدهد، ارائه بدهد فرزندانی را- که بتواند آنها را پای خدا حساب بکند،

حَجَبُوهُ مِنَ النَّارِ بِإِذنِ الله عَزَّوَجَل
این فرزندان، او را از آتش الهی، از عذاب الهی دور نگه میدارند، مانع میشوند. این یکی از این چیزهای مهم است. خدای متعال به ما میگوید که عمل صالح کنید تا پیش خدای متعال مأجور باشید، از عذاب الهی مأمون باشید؛ اما به این اکتفا نمیکند؛ میفرماید اگر چنانچه نسل بعد از خودتان را هم تربیت کردید، این هم یک حسنه‌ای است، یک عمل صالحی است که میتواند شما را حاجب از آتش باشد./الامالی شیخ صدوق، صفحه‌ی ۶۳۴/.khamenei.ir



تقویم آموزشی نیمسال دوم حوز ه های علمیه خواهران 95- 96

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 2ام بهمن, 1395

اشعار طلبگی

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 2ام بهمن, 1395

“مثنوی شقشقیه”

علی (ع)فرمود :هان!ای ابن عباس                خدا داند که آن ملعون وسواس

چو پیراهن خلافت را به تن کرد                      خیانتهای بی حدی به من کرد

مقامم همچو سنگ آسیا ،بود                       به این مصداق او خود آشنا بود

منم سرچشمه هر علم و عرفان                    منم ، آیینه ی مفهوم ایمان

منم ، کوه ستبر برد باری                             که از دامان حلمم علم جاری

به پرواز کمالم ناتوان اند                                همان هایی که در نام عارفانند

به ظلم و جور عادت کرده بودند                       مرا منع از خلافت کرده بودند

تفکر می کنم در صبر و حمله                         چو یادم آید از این چند جمله

که با دست تهی از لشکر جنگ                       وبا این مردم هفتادو یک رنگ

وبا این ظلمت بی حد و محدود                        که پیران را به ناگه زود فرسود

جوانان را به یک شب پیر کرده                         اسیر ظلمتی شب گیر کرده

خوراک مومنین رنج است با مرگ                     چو باید تا خدا پل بست با مرگ

خدایا در گلویم استخوانی ست                       وگویا درمیان چشم خاری ست!

به غارت رفته میراثم خدایا                             خوداین را خوب می دانم خدایا !

*****

تعجب می کنم از مکر “بوبکر"                         نبود آن حرفها جز لافی از مکر

که تا وقتی که جان در سینه دارد                    خلافت را به نفعم وا گذا رد !!

خود این را بارهاو بارها گفت                           ولی وقتی که زیر خاکها خفت

دروغ محض او شد آشکارا                               "عمر” زد باتکبر تکیه برجا !!

خلافت را خشونت کرد بد نام                           چه بازیها که شد با اسم اسلام

حضورش موجب آزار مردم !                               نشد یک لحظه او غمخوار مردم

چه لغزشهای محضی کرددر دین                        و دائم معذرت از آن وازاین!!

شتر وقتی که سرکش می شود وای                   مهارش بینی اش را می دردوای

رهایش هم کنی سازد هلاکت                            امان از این همه درد و فلاکت

خداوندا به تو سوگند سوگند                               که مردم با” عمر” گمراه گشتند

ولی تنها تودانی سوز دردم                                 و می دانی به سختی صبرکردم

سرآمد لحظه تلخ خلافت !!                                 به پیشانی او مهر شقاوت !!

“فیا لله” از آن اعضای شورا                                  که می گفتند من هستم از آنها!

اگر بودم به مجلس های آنها                               تنفر داشتم از جمع” شورا “!!

شدم حاضر فقط در حد شرکت                             برای حفظ وحدت حفظ وحدت

و “سعد” از بس حسادت کرد برمن                        که آتش زد به ایمانش چو خرمن

هم او از جاده حق منحرف شد                             هم “ابن عوف “ازمن منصرف شد

چنان شد تا که شد “عثمان “خلیفه                       و دائم خوار وسرگردان خلیفه

اسیر زارسلطانش شکم بود                                 وهرچه خوار او شد باز کم بود

رسید آنجا به مقصد های پستش                          و می داند خداکج بود دستش

که بیت المال رابخشید یک شب                           به اقوام پلید خویش یارب

که اموال خدا را، سیر خوردند !                             وباقیمانده را دزدیده بردند !!

ولی وقتی که دورانش به سر شد                         ووقت عیش یارانش به سر شد

چنان آزرده شد از دست خوردن                             به صورت برزمین زد وقت مردن

*****

و ناگه رو به من کردند مردم !                                هجومی زشت آوردند مردم

شعار “یا علی” از سر گرفتند                                 مرا ازهرطرف در بر گرفتند

به زیر دست و پا هردو امیدم !                               که قومی را چنین وحشی ندیدم

دو پهلویم به سختی ضرب دیده                             و رنگ از چهره زردم پریده!!

به چاهی در ددل گفتم خدایا !                              خلافت را پذیرفتم خدایا !!

ولی آنها که پیمان سست بستند                          به باد ساده ای از پا نشستند

گروهی منشا ظلم و بلا شد                               گروه دیگری از دین جداشد

چه باید کرد بااین قوم نادام ؟ !                             که گویا هیچ نشنیدند “قرآن” !؟

یقول “"تلک الدارالآخرة"” را ؟!                              خطاب “متقین و العاقبة” را؟!

به دنیا هدیه کردند عشق بی حد                         وشیطان هم به زینت گولشان زد

*****

شکافد دانه را از روی احسان                              چه زیبا آفریده روح انسان!!

قسم بر ذات آن مولای ناظر !                               گر حاضر نبود این جمع حاضر

و گر عهدی گرفت از عالمانش                              نشاید صبر با این ظالمانش

که مظلومی گرسنه ظالمی سیر                        دگر این زندگی کرده مرا پیر!

خلافت را رها می ساختم من                            اگر چه ظاهرا می باختم من

که دنیای شما ارزش ندارد !!                             به آب بینی بز هم نماند

*****

علی(ع) جان صحبتت راقطع کردند                    الهی رو سیه محشور گردند !

چه دلگیر است شب آه از غریبی                     صدای ناله چاه از غریبی !!

علی(ع) بگذار راحت تر بگویم !!                       تمام غصه ها از سر بگویم

از آن یاران خواب آلوده گویم !!                         نفس های خیال آسوده گویم

همان هایی که بیعت کرده بودند                     به ظاهر فکر غیرت کرده بودند

یقین در شهر کوفه قحطسالی ست               که از مهر و وفا و مرد خالی ست

علی(ع) جان بگذریم از غصه و درد                  بیا صحبت کنیم از آن شب سرد

شب عاشق نمایی کردن از دل                      به ذکر نام تو دل بردن از دل

اگرچه شرم گفتن دارم از تو                           محال است اینکه دل بردارم از تو

تو مصداق “صراط المستقیمی “                    شهادت می دهم “نبا العظیمی”

علی(ع) جان عاشقانت مست مستند           صراط غیر تو با هم شکستند

بنوشان قطره ای از جام عشقت                  که افتاده “فنا ” در دام عشقت

 

زینب پوررحمتی مدرسه علمیه حضرت زهرا ( علیها السلام) شهرستان دورود

 

پیام رهبر معظم انقلاب به پنجاه‌ویکمین نشست اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 2ام بهمن, 1395

 

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم


جوانان دانشجوی عزیز


جوانی و دانشجوئی هر یک به تنهائی میتواند همچون پیشران پرقدرتی انسان را در رسیدن به آرمانهای والا یاری کند. شما بجز این دو، از مزیّت حضور در منظومه‌ی اثرگذار انجمن‌های اسلامی نیز برخوردارید. حجّت بر شما تمام است. انتظار از شما عزیزان کاری بیش از خودسازی علمی و دینی و اخلاقی است؛ انتظار آن است که بر محیط پیرامونی خود اثر گذارید و بر رهروان راه خدا با گفتار و عمل خود بیفزائید. در نبرد نامتقارن جبهه‌ی کفر و استکبار با پرچم برافراشته‌ی اسلام ناب، این وظیفه‌ی همه‌ی ما است. هرکدام باید چشمه‌ی بابرکتی از معرفت درست اسلامی و صراط مستقیم الهی باشیم. سرزنده و پرامید و روشن باد دلهای پاک شما.

سیدعلی خامنه‌ای
۱ بهمن ۱۳۹۵