موضوع: "اعتقادی"
روایات علائم ظهور و لغزش دو گروه
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 20ام آذر, 1396در تطبیق روایات علائم ظهور دو گروه دچار لغزش شدند:
۱- گروهی که در تطبیق آنها -هر چند با حسن نیت- شتاب کردند بدون آن که روش های صحیح و مورد لزوم در این گونه روایات را رعایت کنند، این افراد دچار لغزشی بزرگ شدند و ناخواسته راه را برای غرض ورزان هموار کردند. اگر کسی در این باره تاریخ را مطالعه کند در می یابد که علائم ظهور بارها و در زمان های مختلف تطبیق داده شدند و هر بار خطای آن آشکار شد، ولی مجددا علائم را تطبیق کردند.
۲- گروهی که پیرو هوای نفس خود بودند، شیوه آنها برای فریب پیروانشان به این صورت بود که برای جذب افراد ساده لوح و زود باور پرچم های ضلالت و گمراهی را برافراشتند ومجموعه ای از روایات ضعیف و متشابه درباره علائم ظهور را جمع آوری کرده و با تکلف بر خود و جریان خود تطبیق کردند، سپس با امیدوار کردن مردم به آرزوهای پوچ و مطرح کردن ادعاهای باطل شبهات را در قلب آنها قرار دادند.
روایت شده است که حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده اند: (از شبهه و حق پوشی بپرهیزید، زیرا دیر زمانی است که فتنه پرده های سیاه خود را گسترده و تاریکی آن دیدگان را فرو پوشانده است) و همچنین می فرماید: (فتنه ها هنگامی که روی می آورند با حق مشتبه می شوند و چون روی گردانند بیدار می سازند، در هنگام آمدن مورد انکار و ناشناس اند و چون می گذرند شناخته می شوند).
از خداوند متعال مسألت داریم تمام مؤمنین را از شر فتنه های تاریک و هواهای نفسانی باطل حفظ کند و آنها را از منتظران واقعی آن حضرت قرار دهد؛ در حدیث شریف آمده است:(کسی که در انتظار فرج ما بمیرد هم رتبه کسی است که با قائم آل محمد علیه السلام قیام می کند).
دفتر مرجع عالیقدر آقای سید علی حسینی سیستانی (دام ظله) نجف اشرف
بخش پاسخ گوئی به سؤالات شرعی/ سایت فرهنگی حوزه های علمیهخواهران
اثر دعا بر کاهش اضطراب
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 9ام آبان, 1396دعا به معنی خواندن و حاجت خواستن و استمداد است و گاهی مطلق “خواندن” از آن منظور است. خداوند در آیه “ وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ(بقره/ 186)"(1) وعده اجابت به بندگان خویش داده و با عطوفت خاصی خود را نزدیک به آنان ذکر کرده که دعای ایشان را به استجابت برساند.
نقش تربیتی دعا:
دعا یاد خدا را در دل انسان زنده نگاه میدارد: “ وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (حشر/19)"(2)
انسان به دلیل ساختار فکری و بشری خود فراموشکار است و به دلیل همین خصوصیت، دچار انحرافات و خطاهای گاه بسیار بزرگ میشود. اگر انسان از مسیر هدایت و جاده حرکت اصیل خویش منحرف شود و اهدافش را گم کند، دچار سردر گمی عقیدتی و فکری میشود.
دعا سبب طهارت روح انسان میشود. ضلالت و گمراهی را به او تذکر میدهد، هدف و جهت اصلی را به او متذکر میشود.
با دعا، توکل در انسان افزایش یافته و وی با نیروی اعتماد بر قدرتی که همیشه همراه اوست و ناظر اعمال و گفتار وی میباشد، سعی در پیرایش تفکرات خویش و زدودن آلایشها از اعمال و کردار نموده و در نهایت در مسیر تربیتی صحیح به حرکت درمیآید.
دعا عامل تلطیف روح:
ادعیهای که در مکتب ما وارد شده است، سرشار از مضامین لطیف و زیباست. سخنان نغز و زیبا و سرشار از احساس در ادبیات جهان، گواهی بر این مدعاست. متون ادعیه اسلام نیز از جهت زیبایی کلام و نیز جهات دستوری و نگارش و از نظر عمق و لطافت بینظیر است.
از دیگر مسائل دارای اهمیت، ساختارشناسی دعاست، یعنی واژهها و پیوند آنها. ساختمان عبارات و آهنگ و موسیقی کلامی باید مورد دقت قرار گیرد. این تلطیف روح میتواند نقش بسیار والایی از جهت تربیتی در زندگی داشته باشد. به ویژه در جهان پر تنش کنونی که خشونت و بیرحمی و نبود عواطف انسانی در حال گسترش است و زندگی مادی و صنعتی، انسان را به سوی پرتگاه نیستی انسانیت پیش میبرد و حیات معنوی را مورد تهاجم قرار میدهد، ایجاد آرامش و روحیهای لطیف و سرشار از معنویت و نگرشی پر لطف به جهان هستی، تاثیر به سزایی در افکار انسانها گذاشته و آرامش روحی را فراهم میکند./.afkarnews.ir
بنابراین با دعا، دیگر مشکلی نمیتواند فرد را ناآرام کند، زیرا به حل مشکلات یقین دارد.
دستهایی را در امور جهان صاحب قدرت میداند که هیچ کس را یارای مبارزه با آن نیست. پس هر بار ناملایمی، او را در خویش فرو نمیبرد و تصویر ذهنی اش، رسیدن کمک و استعانت از جانب خداوند مهربان است.
چنین فردی هراسی از آینده و اضطرابی از پیش آمدها ندارد، زیرا میداند گرفتاریهای عالم با قدرت چنان قادر متعالی برطرف خواهد شد و آنچه از او بخواهد، به یقین اجابت خواهد شد.
در پایان این نوشتار به آیهای از قرآن تمسک میجوییم که به نقش آرامش بخشی ایمان دلالت دارد:
الَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَـئِکَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ (انعام/82)
آنها که ایمان آوردهاند و ایمان خود را با شرک و ستم آلوده نکردهاند، ایمنی (آرامش) تنها برای آنهاست و آنها هدایت یافتگانند.
راه های عبادت خالصانه
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 6ام آبان, 1396هر عبادتی ممکن است در سه وقت دچار اشکال شده و از حالت خلوص و فقط برای خدا بودن، خارج شود. پیامبر گرامی اسلام، پیروان خویش را به خالص سازی اعمال سفارش کرده و میفرماید: أَخلِصُوا أَعمالَکُم للهِ فَإِنَّ اللهَ لا یَقبَلُ إِلاّ ما خُلِصَ لَهُ؛ اعمال خود را برای خدا خالص گردانید زیرا خداوند فقط اعمالی را که خالص برای او باشد، میپذیرد. (کنزالعمّال، ح ۵۲۵۸).
۱ ـ پیش از عمل
گاهی انسان پیش از انجام عبادت، هنگامی که باید نیت کند و آن عمل را برای تقرّب به حضرت حق انجام دهد، نیت خود را آلوده کرده و هدفهایی غیر خدایی را در نظر میآورد. در این حالت، عبادت کننده، عبادت را به خداوند ویژه نمیسازد بلکه آن را بین خدا و غیر خدا تقسیم میکند. چنین شخصی در ذهن خود اینگونه می گذراند که این عبادت را برای خدا انجام میدهم ولی چه خوب است فلانی هم مرا در حال عبادت ببیند، یا اینکه عبادتش را برای رسیدن به هدفی، در مکان یا زمانی خاص انجام میدهد. شرک ورزی به خداوند در این عمل جلوهگر بوده و عبادتی با چنین اوصاف، شایستۀ بالا رفتن به درگاه الهی نبوده و از لیست عبادتهای خالصانه خارج میشود و هر چند از لحاظ ظاهر و شکل عبادت درست انجام پذیرفته باشد، مورد پذیرش خداوند واقع نمیشود.
در سخنی از امام صادق(ع) از قول خداوند بزرگ آمده است: من بهترین شریک هستم. هر کس در عمل خود برای من شریک بیاورد، من آن عمل را به شریک خود وامیگذارم و خود آن را نمیپذیرم، مگر عملی را که خالص برای من باشد. (مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۱۰۰).
بنابراین کسی که میخواهد عبادتی خالصانه را به پیشگاه خداوند متعال، تقدیم دارد باید از آفاتی که پیش از عبادت، آن را تهدید میکند، دوری گزیده و از آسیب خوردگی عبادتش در زمان نیّت و پیش از انجام عبادت پیشگیری کند.
۲ ـ حین عمل
در زمانی دیگر، در حال انجام عبادت، آفتهای دیگری به سراغ انسان میآید که عبادتش را دچار آسیب جدی کرده و از سلامت میاندازد. گاهی، انسان پیش از انجام عمل سعی میکند نیت خود را برای خدای تعالی خالص گرداند و تمام تلاش خود را صرف میکند تا هیچ انگیزۀ غیر خدایی به درون او نفوذ نکند و چنین هم میشود. امّا متأسفانه در حین انجام عبادت دچار وسوسههای شیطانی شده و از نیت سابق خود انحراف پیدا کرده و انگیزهای غیر الهی را در نیت خود شریک میگرداند.
آفت ریاکاری یکی از خطرناکترین، آفتهای عبادتهاست که در حین انجام، آن را دچار آسیب کرده و موجب ناپسند شدن آن در پیشگاه حق تعالی میگردد.
رسول خدا(ص) در روایتی فرموده است: إِنَّ اللهَ لا یَقبَلُ عَملاً فیهِ مِثقالُ ذَرَّةٍ مِن رِیاءٍ؛ خداوند عملی را که در آن به اندازۀ ذرّهای ریا باشد نمیپذیرد. (تنبیه الخواطر، ج ۱، ص ۱۸۷). پس عبادت کننده باید در راستای خالص سازی عبادات خود، در حین انجام عبادت از آن مراقبت کرده و از آفت زدگی و معیوب شدن عبادت خود پرهیز کند.
۳ ـ پس از عمل
بعضی افراد اینگونهاند که پیش از انجام عبادت و در حین انجام آن، با تلاشی صادقانه نیت سالم و خالصانهای را در جان خود پرورانده و عبادتی بس نیکو به انجام میرسانند ولی عبادت ایشان پس از عمل، دچار آفتهایی میشود که از ارزش آن میکاهد.
برای نمونه بازگویی عمل نزد دیگران و تکرار آن ارزش و اعتبار آن عبادت را کاهش میدهد. تا آنجا که آن را نزد خداوند بیارزش میگرداند. در کلامی از امام باقر(ع) آمده است: نگهداری عمل از خود آن دشوارتر است. راوی میگوید: منظور از نگهداری عمل چیست؟ حضرت فرمود: آدمی برای خدای یگانۀ بیشریک، بخشش و انفاقی میکند و این عمل پنهانی برایش نوشته میشود امّا سپس کارش را به زبان میآورد که در نتیجۀ آن ثواب عبادت نهانی (که بیشتر است) پاک میشود و برایش ثواب عبادت آشکار (که کمتر است) نوشته میشود. بار دیگر آن را بازگو میکند که در این بار عملش پاک شده و به جای آن عمل غیرخدایی نوشته میشود. (الکافی، ج ۲، ص ۲۹۶).
در روایت دیگری آمده است که عابدی از بنی اسرائیل از خداوند درخواست کرد که جایگاه خود را نزد خداوند بداند و اینکه چه مقدار از خیر، نزد حقتعالی ذخیره کرده است. منادیای به او گفت: تو نزد خداوند هیچ انباشتهای از کار نیک نداری. وقتی که عابد از دلیل آن پرسید جواب شنید که تو هرگاه عمل نیکی انجام میدادی، مردم را از انجام آن آگاه میساختی. (الدعوات، ص ۱۳۶).
آفت دیگر اینکه انسان پس از انجام عبادت دچار نوعی عُجب و خودپسندی میشود و از عمل و عبادتی که انجام داده، خوشش آمده و فریفتۀ عملش میشود و برخود میبالد که چنین عبادت خالصانهای را برای خدا انجام داده و رضایت خدا را کسب کرده است، اما دو صد دریغ که این حالت خود یک نوع آفت برای عبادت به شمار میآید و ویران کنندۀ اعمال نیک است. در حدیثی قدسی که از زبان پیامبر گرانقدر اسلام نقل شده، از قول خداوند آمده است:
گاه بندهای … از عبادت خود دچار خودبینی و غرور میشود و در نتیجه، اسباب هلاکت به سراغش میآید چون که بر اثر مغرور شدن به اعمالش و از خود راضی گشتن خیال میکند که بالا دستِ عابدان شده و در عبادت خود تقصیری نمیکند و حق عبادت را چنان که شایسته است به جای میآورد و بدین سبب از من دور میشود در حالی که میپندارد به من نزدیک شده است. (عدة الداعی، ص ۲۲۲).
چرا پيامبر (صلی الله علیه و آله) براي گفتگو با خدا به معراج رفت؟! (مگر خدا همه جا نيست؟!)
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 23ام مهر, 1396ابتدا يادآور ميشويم كه هدف از معراج، تنها قرب الهي نبوده است، بلكه اهداف ديگري نيز در اين سفر مورد نظر بوده كه در ادامه به آن اشاره خواهد شد. اما توجه به اين نكته نيز لازم است كه اگر چه خدا همه جا حضور دارد، اما در برخي موقعيتها ميتوان ارتباط قوي تري با او برقرار كرد كه مشابه چنين وضعيتي را ميتوان در حج نيز شاهد بود.
اما هدف معراج چنان كه در برخي تفاسير آمده اين بود كه روح بزرگ پيامبر اسلام(ص) با مشاهده اسرار عظمت خدا در سراسر جهان هستى، مخصوصاً عالم بالا، درك و ديد تازهاى براى هدايت و رهبرى انسانها بيابد. اين هدف صريحاً در ابتداي سوره اسراء و آيه 18 سوره نجم آمده است.[1]
در منابع روايي نيز به برخي از اهداف معراج پيامبر(ص) اشاره شده است؛ از جمله:
1. يونس بن عبد الرحمن مي گويد: از امام كاظم (ع) پرسيدم: به چه علت خدا پيامبرش را به سوى آسمان بالا برد و از آن به سوى سدرة المنتهى و از آن به سوى حجاب هاى نور برد و با او گفت و گو و نجوا كرد، در حالي كه خداوند به مكان وصف نمي شود؟ امام (ع) فرمود: «خداى متعال به مكان وصف نمي شود و زمان بر او جارى نمي گردد ولي خداوند عزت مند و بزرگ، خواست كه فرشتگان و ساكنان آسمانهاى خود را با مشاهده پيامبر بنوازد و شگفتي هاي خلقت را به رسول خود (ص) نشان دهد تا پس از برگشت از معراج به مردم خبر دهد و اين مسئله به گونهاي كه فرقه مشبهه مي گويند نيست.[2] خدا، پاك و برتر است از آنچه وصف مي كنند».[3]
2. ثابت دينار مي گويد: از امام زين العابدين(ع) پرسيدم: آيا خداوند مكانى [مخصوص و معين] دارد كه در آنجا باشد؟ امام (ع) فرمود: «خداوند منزه است از اين [كه بتوان مكانى مخصوص و معين برايش تصور كرد]»، پرسيدم: پس چرا خدا، حضرت محمّد (ص) را به آسمان برد؟! آن حضرت فرمود: «[به آسمان بردن آنحضرت دليل نيست كه خداوند مكانى دارد بلكه] آن حضرت را به آسمان برد تا عوالم ملكوتى را به او نشان دهد، و شگفتي هاي آفرينش و صنعت الهى را به چشم سر مشاهده نمايد…».[4]/ shahrekhabar.com
پي نوشت:
[1]. ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 12، ص 17، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[2]. فرقه مجسّمه و مشبّهه، بنابر ظاهر برخي روايات، مىپندارند خدا را ظاهرى چون آدمى است؛ داراى رخسارى مانند رخسار انسان، چشم و گوش، و جسمى با دست و پا و … مىباشد. همچنين مىپندارند كه كمال معرفت به ذات مقدّس الهى در اين است كه انسان معتقد شود كه خداى متعال در بالاى همه مخلوقات و بر روى عرش و كرسى قرار گرفته است. به همين دليل است كه در مورد مخالفان خود اشتباه مىانديشند. آنجا كه آنها مىگويند: «خداوند جا و مكان خاص ندارد و در همه جا هست»، پيروان مجسّمه و مشبّهه مىپندارند كه مراد همان جسم مادّى مورد پذيرش ايشان مىباشد؛ در حالىكه مخالفان آنها مىگويند: خداوند جسم نيست كه در جايى باشد. ر.ك: عسكرى، سيد مرتضى، نقش ائمه در احياى دين، ج 2، ص 353، مركز فرهنگى انتشارات منير، تهران،1382ش.
[3]. شيخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 132، كتابفروشي داوري، قم، چاپ اول، 1385ش.
[4]. شيخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 131 – 132.
چگونه بفهمیم چه قدر تقوا داریم
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 27ام شهریور, 1396«لَنْ یَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَکِنْ یَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْکُمْ(حج/۳۷) هرگز گوشتهایشان وخونهایشان به خدا نمیرسد، بلکه تقوای شما به او میرسد.»
یا در حدیثی امام صادق(علیهالسلام) درباره این آیه فرمودند:«وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ یَتَّقِیهِ بِالْغَیْبِ؛ تا که خداوند بداند چه کسی در غیب، خود را حفظ میکند.»[وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۲۰۶]
اما پرسش اینجاست که مگر راه دیگری برای رسیدن یا امتحان تقوا وجود نداشته است؟
در پاسخ باید گفت که آری برای امتحان تقوا راههای مختلفی وجود داشته و واجب نیز شده است؛ مانند نماز و روزه، اما اسلام در کنار این راههای صرفاً معنوی، یکسری موارد مادی نیز قرار داده تا عیار تقوای فرد به درستی سنجیده شده و بر خودش نیز عیان شود. چه بسا افرادی که به جهت علاقهمندی به دنیا و مادیات، حاضرند یک عمر نماز خوانده و روزهایش را روزه بگیرند؛ ولی از پول خود در راه دین خرج نکنند.
از این رو واجباتی مادی مانند خمس، زکات یا قربانی کردن نیز در احکام اسلامی مدنظر قرار گرفته است./afkarnews.ir
راه دوری از ریا و رسیدن به اخلاص در عمل
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 20ام شهریور, 1396
آنكه گرفتار ریا مى شود، هنوز به مرحله یقین و باور نرسیده است.
على علیه السلام مى فرماید: «الاخلاصُ ثَمَرةُ الیَقین/ اخلاص، نتیجه یقین است». (فهرست غررالحكم)
ممكن است انسان به خدا و قیامت و پاداش و … علم داشته باشد؛ ولى علم انسان، تا به مرحله یقین و باور نرسد، آن تأثیرگذارى لازم را نخواهد داشت.
همه مى دانند كه مرده، قادر بر انجام كارى نیست، امّا خیلى ها، در همان حال، از مرده مى ترسند.
ریاكار، هر چند ممكن است به خدا و قیامت و حساب و كتاب، آگاه باشد؛ ولى آگاهى او چون به مرحله یقین نرسیده، از اخلاص دور مى شود. این یقین هم در سایه عبادت بسیار فراهم مى آید.
قرآن مى گوید: «وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى یَأْتِیَكَ الْیَقِینُ/ آنقدر عبادت كن تا یقین به تو برسد». (حجر، آیه 99)
اگر یقین داشته باشیم كه عالم، محضر خداست، عزت و ذلّت به دست اوست، دنیا و جلوه هاى آن، سرمایه هایى كم سود و گذرا و فریبنده است، به اخلاص در عمل كشیده مى شویم.http://hawzahnews.com
منبع: کتاب پرتوی از اسرار نماز، محسن قرائتی
عاشورا در پاییز بوده، پس هوا گرم نبود؟!
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 12ام شهریور, 1396
علت، ریشه و پاسخ این شبهات چیست؟
همه ساله از دو ماه مانده به محرم، سایتهای ضد اسلام و ضد شیعه شروع به اشاعهی شایعاتی از این قبیل میکنند و هر چه ایام به دهه نزدیکتر میگردد، شدت این ضد تبلیغ علیه «عاشورای حسینی، ع» تشدید میگردد. بدیهی است که این هجمه بیدلیل نیست. یکی از همتها و عزمهای راسخ ظالمین در طول تاریخ و هم اکنون، تحریف یا حتی حذف تاریخ است.
الف - عاشورا، میدان تجلی انسان کامل «ابا عبدالله الحسین علیهالسلام» و تأسی کنندگان به او از یک سو و «حیوان انساننما» که در قرآن کریم به «کالانعام بل هم اضل» از آنها یاد شده است، از سوی دیگر میباشد. حیواناتی که خود را به شکل انسانها درآورده و گاهی بسیار فاخر راه میروند، میپوشند، حرف میزنند، تحلیل و تفسیر ارائه میدهند و خلاصه ادای انسان را در میآورند، تا بقیه را فریب داده و مورد حمله و بهرهوری قرار دهند. حیواناتی که گاه به شکل انسانهای فهیم و مدافع انسانیت و حقوقبشر نیز در میآیند. مثل سران ظلم در امریکا، انگلیس، اسرائیل و اروپای امروز. وقتی ظاهر آنان را میبینی، گمان میکنی که بسیار عاقل، عالم، فهیم و انسانهای درجهی یکی هستند، اما واقع این است که چون تابع هوای نفس امارهی خویش هستند و حاضرند جهان را به خاطر متامع نفسانی به آتش بکشند و انسانهای بیشماری را بدرند، حیوانی بیش نیستند. خالقشان میفرماید:
«أَ رَءَیْتَ مَنِ اتخََّذَ إِلَهَهُ هَوَئهُ أَ فَأَنتَ تَكُونُ عَلَیْهِ وَكِیلاً * أَمْ تحَْسَبُ أَنَّ أَكْثرََهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كاَلْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلاً» (الفرقان، 43 و 44)
ترجمه: آیا كسى را كه هوس خویش را خداى خویش گرفته ندیدى؟ مگر تو كارگذار او هستى [مگر میتوانی وکیل او باشی و او را برهی]؟ * آیا مىپندارى بیشترشان مىشنوند یا مىفهمند؟ كه آنها جز به مانند حیوانات نیستند بلكه روش آنان گمراهانهتر است.
ب – عاشورا، واقعهای است که از سویی حقانیت آل محمد (ص) و امامت، ولایت و حکومت حقه را و از سویی دیگر یزید و یزیدیان زمان و ماهیت واقعی حکومت باطل [اگر چه به نام اسلام باشد] را در هر شکل، قیافه و لباسی که باشند، تا ابد معرفی کرده و هویت واقعیشان را برای انسانها آشکار نموده است، تا راه سعادت را از چاه هلاکت بشناسند. لذا دشمنان اسلام، به ویژه منافقین که میخواهند به نام اسلام مردم را از راه خدا منحرف نموده و در نتیجه به استعمار، استثمار و استحمار بکشانند، از ذکر این واقعه بسیار نگران، ناراحت و متضرر هستند. و چون هیچ پاسخ و توجیهی ندارند، سعی در پاک کردن اصل صورت مسئله میکنند.
ج – چنان چه بیان گردید، این شبهات همه ساله مطرح میگردد. بدیهی است اگر در امکانات امام حسین علیهالسلام شتر مادهای وجود میداشت و آن شتر نیز شیرده بود، آنان استفاده کرده بودند. بدیهی است که چاه آب حفر کرده و به آب نیز رسیدند، اما به فرمان عمر سعد آن چاه با یک یورش به جمع کوچک آنان، از دستشان خارج شد. و در مهر ماه هوا حتی در تهران هم گرم است، چه رسد به بندر عباس، اهواز، نجف، کربلا، عربستان … و حاشیهی خلیج فارس.
این حرفها بسیار سبک است. هر کسی میداند که حتی چند ساعت دویدن بدون آب، و حتی در هوای پاییزی تشنگیآور است، چه رسد به یک روز جنگیدن.
سه روز از محاصرهی کامل آب گذشت، ذخایر موجود نیز [با توجه به این که منبعهای 20 هزار لیتری نبودند] و بیش از 120 نفر از زن، کودک، مرد، پیر، جوان و … از آن استفاده میکردند، به پایان رسید. چاه نیز از دستشان خارج شد و خلاصه جنگ آغاز گردید.
فضای جنگ، فضای شمشیر زدن، اسب تاختن، پیاده دویدن، گرد و خاک غلیظ خوردن، زخمی شدن، شهید شدن، درد، الم، غصه خوردن برای تکه تکه شدن عزیزان در مقابل چشم، ترس، استرس، خشم و … میباشد. پس حتی یک ساعت بیآبی، برای تشنگی مفرط کافیست. چه رسد به یک روز و آن روزی مانند عاشورا.shahrekhabar.com
آيا اين كار با عدالت سازگار است؟
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 5ام شهریور, 1396چرا خداوند به بعضى از بندگان خود نعمتهاى ويژه اى عطا مى كند؟
اوّلاً معناى عدالت اين نيست كه به همه يكسان بدهيم. آيا معلّمى كه به هر شاگردى نمره اى مى دهد و يا پزشكى كه براى هر بيمارى دارويى تجويز مى كند، ظالم است؟
ثانياً نعمتهاى ويژه، مسئوليّتهاى ويژه اى را نيز بدنبال دارد.
ثالثاً ما از خدا طلبى نداريم، تا هر چه بخواهيم به ما عطا كند.
رابعاً الطاف الهى بر اساس حكمت و شرايطى است كه انسان يا جامعه آن را بوجود مى آورد.
افرادى با اخلاص، تلاش، علم، تدبير، صرفه جويى، عدالت و وحدت كلمه، شرايطى را در خود ايجاد مى نمايند كه زمينه ى دريافت الطاف الهى و نعمتهاى ويژه مى شود.البتّه گاهى الطاف ويژه به خاطر پاداش عملى است كه والدين انسان داشته اند و خداوند مزد كارشان را به نسل آنان عطا مى كند. همان گونه كه در داستان موسى و خضر، خداوند آن دو پيامبر را مأمور مى كند ديوارى را كه گنجى زير آن بود و از آنِ كودكان يتيمى بود تعمير كنند تا در آينده از آن گنج استفاده نمايند، زيرا والدين كودكان نيكوكار و صالح بوده اند. «وكان ابوهما صالحا»
منبع:تفسير نور ج8 ص399