« ۰ توصیه‌ مقام معظم رهبری به رسانه‌ها در فضای انتخاباتتوقعات امام زمان (عج) از شیعیان »

انتخاب شهادت

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 9ام اردیبهشت, 1392

شهيد حاج جعفر ذاكر

 

شبى ديدم صداى گريه‏ى بلند «حاج جعفر» مى‏آيد. داخل اتاق شدم و وقتى پرسيدم چه شده؟ گفت: «الآن امام در تلويزيون گفتند: اى كاش من هم يك پاسدار بودم!».

با شنيدن همين جمله از امام، ايشان وارد سپاه مى‏شود. هميشه مى‏گفت من زودتر از اينها بايد اين شغل را انتخاب مى‏كردم.

… شهيد حاج جعفر، مسؤول تداركات نيروى صد هزار نفره‏ى سپاه محمد رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم بود، در منطقه‏اى كه نيرو اعزام مى‏كرد، قبل از عمليات شهيد مى‏شود. دوستان ايشان فقط به خاطر مظلوميت ايشان گريه مى‏كردند.

… چون از نحوه‏ى شهادتش هيچ اطلاعى نداشتم، خيلى دلم مى‏خواست بدانم چطور شهيد شده است. آخر او خيلى مظلومانه و بى سر و صدا شهيد شد. تا اين كه شبى به خوابم آمد و گفت: «زمانى كه نزديك بود سرم به زمين اصابت كند صحنه‏اى برايم پيش آمد كه گفتند: «يا همسرت، يا شهادت». رو به من با حالت شرمندگى گفت: «من شهادت را انتخاب كردم». نكته‏اى را كه فراموش كردم بگويم اين است كه شهيد، چندين بار به سفر حج مشرف شده بود و در سال شصت پاسپورت مكه در جيبشان بود كه به ايشان گفتند در جبهه به تو نياز بيشترى هست و به همين دليل حاج جعفر به حج واجب خود نرفت و ماندن در جبهه را ترجيح داد.

(مجله‏ى شاهد، ش 258، آبان 75، ص 27)

 

راوى: همسر شهيد

 

گريستن براى شركت در عمليات

قبل از عمليات كربلاى پنج در گردان پيچيد كه هر كس مى‏خواهد در عمليات شركت كند، خيلى سريع غسل شهادت انجام دهد. بعد از انجام غسل، در حال برگشت، «منصور ضامن» را ديدم كه نگران است. پرسيدم: «چه شده؟». گفت: «پلاكم را گم كرده‏ام و هرجا را كه مى‏گردم آن را پيدا نمى‏كنم». به طرف فرماندهى گردان رفتيم و جريان را گفتيم. فرمانده هم گفت: «بايد پلاك پيدا شود وگرنه نبايد در عمليات شركت بكند»؛ اما منصور از پا ننشست و شروع به گريه و زارى كرد تا اين كه فرمانده را نسبت به شركت خود در عمليات راضى نمود و پلاك جديد برايش صادر شد. او در همان عمليات در حالى كه آن پلاك جديد را بر گردن داشت، به خيل شهدا پيوست.

(مجله‏ى جانباز، ش 105، دى 77، ص 20)

راوى: سيد محمدرضا هاشميان


فرم در حال بارگذاری ...