« اقرار به اشتباه را از این عالم ربانی بیاموزیم | راهبرد آمریکا برای فشار از طریق برجام » |
خاطرات شیرین و خواندنی
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 15ام آذر, 1395
پیاده راه رفتنِ قرائتى هم حُقّه بازیه!
بعد از انقلاب در روزگار ترورها و ناامنى و در يك روزِ راهپيمايى، با ماشين به راهپيمايى رفتيم. در راه ديدم مردم نگاه مى كنند. يكى گفت: اين آخوندها ما را به راهپيمايى دعوت مى كنند امّا خودشان از ماشين پياده نمى شوند!.
ماشين را پارك كرديم و پياده با مردم همراه شديم. شخصى گفت: آقاى قرائتى غيبت شما را كردم، گفتم: اين قرائتى هم حقّه بازه، پياده راه مى رود تا بگويد من آخوند خوبى هستم!!.
امامت تو با طلا مخلوط است!!.
پس از اينكه كتاب امامت را تأليف كردم، به حرم امام رضا عليه السلام رفتم و از امام خواستم تا مزد و پاداش مرا بدهد. وقتى كه از حرم بيرون مى آمدم، درهاى طلايى را بوسيدم امّا درهاى چوبى را حال نداشتم، ببوسم. به خود گفتم: كتاب امامت نوشتى، امّا امامت تو با طلا مخلوط است!!.
سلام شهرتی ثواب ندارد!
شخصى از جلوى من گذشت و سلام كرد، من جواب سلام او را دادم. وقتى از كنار من گذشت از كسى پرسيد: اين همان آقاى قرائتىِ تلويزيون نيست؟. دوستش گفت: چرا. برگشت و اين دفعه محكم گفت: سلام عليكم./ حوزه
فرم در حال بارگذاری ...