موضوع: "فرهنگی"
خوب دانم كه به ناگاه، تو برميگردي... .
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان
شرح حدیث اخلاق آیتالله خامنهای /فرزندانی که برای والدین، عمل صالحاند
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 3ام بهمن, 1395بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة والسّلام علی سیّدنا محمد و آله الطاهرین لعنةالله علی اعدائهم اجمعین
عَن جابر بن یزید الجُعفی عَن ابی جعفرٍ محمدبنعلیٍ الباقر علیهالسلام قال مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله (۱)
هر کس فرزندانی را تربیت کند که آنها را برای خدا به حساب بیاورد، این فرزندان، به اذن خداوند، او را از عذاب آتش مانع میشوند.
«یَحتَسِبُهُم عِندَالله» یعنی جوری این فرزندان را، این اولاد را بار بیاورد که بتواند آنها را به حساب خدا بگذارد. طبعاً فرزندی را انسان میتواند به حساب خدا بگذارد که او تربیت الهی پیدا کرده باشد؛ متدیّن باشد؛ اهل فسق و فجور و تضییع اوقات و اینها نباشد. این [فرزند] را انسان میتواند به حساب خدا بگذارد و الّا اگر یک فرزندی بود که انسان یا او را بد تربیت کرد -کمااینکه بعضیها فرزندان خودشان را بد تربیت میکنند؛ از اوّل این بچّه را اهل دنیا و اهل اشرافیگری و اهل شهوات و اینها بار میآورند. در محیط خانواده، پدر و مادر، مشیشان برای فرزند یک سرمشق است. اگر این سرمشق، سرمشق بدی باشد، بچّه بد بار میآید. فرض کنید پدر و مادر متقلّب [باشند]، دروغگو [باشند]، به همدیگر رحم نمیکنند، به همدیگر خیانت میکنند؛ اینها را هم بچّه میبیند جلوی چشمش؛ [پدر و مادر] به مسائل دینی اهمّیّت نمیدهند؛ به فرائض، به نماز، به روزه. بچّه [هم] همینجور بار میآید. این تربیت بد است- [یا] گاهی هست که انسان تربیت بد هم نمیکند بچّه را، لکن رها میکند، رها میکند؛ خیلی از ماها گرفتار این معنا هستیم؛ نه اینکه بچّه را بد تربیت کنیم، نه، اما رهایش میکنیم؛ احساس مسئولیّتی کَأنّه نسبت به او نداریم. گاهی اوقات برای درس خواندن و مشق نوشتنش صرف وقت میکنیم اما برای نماز خواندنش، برای آشنا شدنش با قرآن، با مسائل دینی، نه، هیچ انسان وقتی نمیگذارد. این رها کردن بچّه است. اینها را نمیشود انسان به حساب خدا بگذارد؛ یعنی بگوید خدایا این بچّه را من تربیت کردم برای تو، در حساب تو؛ نمیشود.
آن فرزندی را میشود انسان به حساب خدا بگذارد که او را رها نکند و تربیت خوب هم بکند. البتّه توجّه داشته باشید و توجّه دارید که تربیت فرزندان اینجور نیست که انسان هر یکیک بچّهها را بخواهد [که] مثل یک شاگرد معیّنی جلو [بیایند]، دعوتشان کند، بهشان حرف بزند [و] تربیتشان کند؛ نه. بعضیها میگویند که شما میگویید فرزند زیاد [داشته باشید]، خب اگر [فرزندان] زیاد شدند در خانه، تربیتشان نمیتوانیم بکنیم؛ این حرف غلط است. تربیت فرزندان، تربیت تکتک فرزندان نیست، تربیت محیط خانواده است. محیط خانواده که خوب بود، چه بچّه یکی باشد چه پنج تا باشد، فرقی نمیکند، خوب تربیت میشوند. بهطور طبیعی، بهطور غالب خوب تربیت میشوند.
پس بنابراین «یَحتَسِبُهُم عِندَالله» که در این حدیث شریف هست، معنایش این است که بچّه را جوری تربیت کند که بتواند او را پای خدا حساب کند.
حالا، اگر «مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله»، اگر [انسان] تقدیم کند اولادی را -تقدیم کند یعنی بار بیاورد، پرورش بدهد، ارائه بدهد فرزندانی را- که بتواند آنها را پای خدا حساب بکند،
حَجَبُوهُ مِنَ النَّارِ بِإِذنِ الله عَزَّوَجَل
این فرزندان، او را از آتش الهی، از عذاب الهی دور نگه میدارند، مانع میشوند. این یکی از این چیزهای مهم است. خدای متعال به ما میگوید که عمل صالح کنید تا پیش خدای متعال مأجور باشید، از عذاب الهی مأمون باشید؛ اما به این اکتفا نمیکند؛ میفرماید اگر چنانچه نسل بعد از خودتان را هم تربیت کردید، این هم یک حسنهای است، یک عمل صالحی است که میتواند شما را حاجب از آتش باشد./الامالی شیخ صدوق، صفحهی ۶۳۴/.khamenei.ir
اشعار طلبگی
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 2ام بهمن, 1395“مثنوی شقشقیه”
علی (ع)فرمود :هان!ای ابن عباس خدا داند که آن ملعون وسواس
چو پیراهن خلافت را به تن کرد خیانتهای بی حدی به من کرد
مقامم همچو سنگ آسیا ،بود به این مصداق او خود آشنا بود
منم سرچشمه هر علم و عرفان منم ، آیینه ی مفهوم ایمان
منم ، کوه ستبر برد باری که از دامان حلمم علم جاری
به پرواز کمالم ناتوان اند همان هایی که در نام عارفانند
به ظلم و جور عادت کرده بودند مرا منع از خلافت کرده بودند
تفکر می کنم در صبر و حمله چو یادم آید از این چند جمله
که با دست تهی از لشکر جنگ وبا این مردم هفتادو یک رنگ
وبا این ظلمت بی حد و محدود که پیران را به ناگه زود فرسود
جوانان را به یک شب پیر کرده اسیر ظلمتی شب گیر کرده
خوراک مومنین رنج است با مرگ چو باید تا خدا پل بست با مرگ
خدایا در گلویم استخوانی ست وگویا درمیان چشم خاری ست!
به غارت رفته میراثم خدایا خوداین را خوب می دانم خدایا !
*****
تعجب می کنم از مکر “بوبکر" نبود آن حرفها جز لافی از مکر
که تا وقتی که جان در سینه دارد خلافت را به نفعم وا گذا رد !!
خود این را بارهاو بارها گفت ولی وقتی که زیر خاکها خفت
دروغ محض او شد آشکارا "عمر” زد باتکبر تکیه برجا !!
خلافت را خشونت کرد بد نام چه بازیها که شد با اسم اسلام
حضورش موجب آزار مردم ! نشد یک لحظه او غمخوار مردم
چه لغزشهای محضی کرددر دین و دائم معذرت از آن وازاین!!
شتر وقتی که سرکش می شود وای مهارش بینی اش را می دردوای
رهایش هم کنی سازد هلاکت امان از این همه درد و فلاکت
خداوندا به تو سوگند سوگند که مردم با” عمر” گمراه گشتند
ولی تنها تودانی سوز دردم و می دانی به سختی صبرکردم
سرآمد لحظه تلخ خلافت !! به پیشانی او مهر شقاوت !!
“فیا لله” از آن اعضای شورا که می گفتند من هستم از آنها!
اگر بودم به مجلس های آنها تنفر داشتم از جمع” شورا “!!
شدم حاضر فقط در حد شرکت برای حفظ وحدت حفظ وحدت
و “سعد” از بس حسادت کرد برمن که آتش زد به ایمانش چو خرمن
هم او از جاده حق منحرف شد هم “ابن عوف “ازمن منصرف شد
چنان شد تا که شد “عثمان “خلیفه و دائم خوار وسرگردان خلیفه
اسیر زارسلطانش شکم بود وهرچه خوار او شد باز کم بود
رسید آنجا به مقصد های پستش و می داند خداکج بود دستش
که بیت المال رابخشید یک شب به اقوام پلید خویش یارب
که اموال خدا را، سیر خوردند ! وباقیمانده را دزدیده بردند !!
ولی وقتی که دورانش به سر شد ووقت عیش یارانش به سر شد
چنان آزرده شد از دست خوردن به صورت برزمین زد وقت مردن
*****
و ناگه رو به من کردند مردم ! هجومی زشت آوردند مردم
شعار “یا علی” از سر گرفتند مرا ازهرطرف در بر گرفتند
به زیر دست و پا هردو امیدم ! که قومی را چنین وحشی ندیدم
دو پهلویم به سختی ضرب دیده و رنگ از چهره زردم پریده!!
به چاهی در ددل گفتم خدایا ! خلافت را پذیرفتم خدایا !!
ولی آنها که پیمان سست بستند به باد ساده ای از پا نشستند
گروهی منشا ظلم و بلا شد گروه دیگری از دین جداشد
چه باید کرد بااین قوم نادام ؟ ! که گویا هیچ نشنیدند “قرآن” !؟
یقول “"تلک الدارالآخرة"” را ؟! خطاب “متقین و العاقبة” را؟!
به دنیا هدیه کردند عشق بی حد وشیطان هم به زینت گولشان زد
*****
شکافد دانه را از روی احسان چه زیبا آفریده روح انسان!!
قسم بر ذات آن مولای ناظر ! گر حاضر نبود این جمع حاضر
و گر عهدی گرفت از عالمانش نشاید صبر با این ظالمانش
که مظلومی گرسنه ظالمی سیر دگر این زندگی کرده مرا پیر!
خلافت را رها می ساختم من اگر چه ظاهرا می باختم من
که دنیای شما ارزش ندارد !! به آب بینی بز هم نماند
*****
علی(ع) جان صحبتت راقطع کردند الهی رو سیه محشور گردند !
چه دلگیر است شب آه از غریبی صدای ناله چاه از غریبی !!
علی(ع) بگذار راحت تر بگویم !! تمام غصه ها از سر بگویم
از آن یاران خواب آلوده گویم !! نفس های خیال آسوده گویم
همان هایی که بیعت کرده بودند به ظاهر فکر غیرت کرده بودند
یقین در شهر کوفه قحطسالی ست که از مهر و وفا و مرد خالی ست
علی(ع) جان بگذریم از غصه و درد بیا صحبت کنیم از آن شب سرد
شب عاشق نمایی کردن از دل به ذکر نام تو دل بردن از دل
اگرچه شرم گفتن دارم از تو محال است اینکه دل بردارم از تو
تو مصداق “صراط المستقیمی “ شهادت می دهم “نبا العظیمی”
علی(ع) جان عاشقانت مست مستند صراط غیر تو با هم شکستند
بنوشان قطره ای از جام عشقت که افتاده “فنا ” در دام عشقت
زینب پوررحمتی مدرسه علمیه حضرت زهرا ( علیها السلام) شهرستان دورود
پیام رهبر معظم انقلاب به پنجاهویکمین نشست اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 2ام بهمن, 1395
بسماللهالرحمنالرحیم
جوانان دانشجوی عزیز
جوانی و دانشجوئی هر یک به تنهائی میتواند همچون پیشران پرقدرتی انسان را در رسیدن به آرمانهای والا یاری کند. شما بجز این دو، از مزیّت حضور در منظومهی اثرگذار انجمنهای اسلامی نیز برخوردارید. حجّت بر شما تمام است. انتظار از شما عزیزان کاری بیش از خودسازی علمی و دینی و اخلاقی است؛ انتظار آن است که بر محیط پیرامونی خود اثر گذارید و بر رهروان راه خدا با گفتار و عمل خود بیفزائید. در نبرد نامتقارن جبههی کفر و استکبار با پرچم برافراشتهی اسلام ناب، این وظیفهی همهی ما است. هرکدام باید چشمهی بابرکتی از معرفت درست اسلامی و صراط مستقیم الهی باشیم. سرزنده و پرامید و روشن باد دلهای پاک شما.
سیدعلی خامنهای
۱ بهمن ۱۳۹۵
دعای جامع و کامل یعنی عاقبت بخیری
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 29ام دی, 1395
یکی از دعاهای مرسوم بین همه اهل ایمان طلب عاقبتبهخیری است. به جرئت میتوان گفت که اگر از هر کسی سؤال کنید که چند دعای مهم را برای شما بشمارد، عاقبتبهخیری اگر اولین دعا نباشد قطعاً یکی از اولین دعاهاست. و چقدر جالب است که تا پایان عمر هم هیچکس نمیتواند یقین به استجابت این دعا در حق خودش داشته باشد و خدای متعال همیشه انسان را در خوف و رجاء نگهداشته است. هیچکس نه از لحظه مرگ خود باخبر است و نه از حال خود در لحظههای آخر عمرش و کسی نمیداند نامه اعمالش را به دست راستش میدهند یا به دست چپ. البته بهجز عدهای خاص از اولیاء خدا.
این سنت الهی است که انسان را همیشه در حال بیم و امید نگاه دارد تا انسان هیچگاه درگاه خداوند را ترک نکند و بهقولمعروف با انجام یک یا چند کار نیک خیالش از دنیای دیگرش راحت نباشد. اینجاست که معنای فراز پرتکرار قرآنی بیشتر فهمیده میشود. خدای متعال میفرماید : «من جاء بالحسنه فله عشر امثالها. انعام/۱۶۰». معنای این آیه و نظایر آن که در قرآن کریم بارها تکرار شدهاند این است که هر کس حسنه یا همان کار نیک را با خود بیاورد، ده برابر پاداش میگیرد! البته لحظهای فکر کردن مشخص میکند که «آوردن» یکچیز است و «انجام دادن» چیز دیگر. خیلیها ممکن است در طول زندگیشان کارهای خیر بسیاری انجام دهند و در دنیا میان همه انسانها به نام خیّر و نیکوکار مشهور شوند ولی آیا این همه کار خیر را فقط انجام دادهاند یا اینکه آنها را با خود به دیار باقی هم میبرند؟ نکته اصلی و کلیدی اینجاست. درواقع عاقبتبهخیری از آنکسی است که کار نیک را با خود بیاورد و تا لحظه آخر در زاد و توشه خود ذخیره کرده باشد./http://amfm.ir
حضور معاونین محترم مدیریت استان در جلسه ارائه راهکار جهت رفع آسیب های جامعه زنان
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 29ام دی, 1395
خانم عزیزی معاون فرهنگی مدیریت حوزه های خواهران استان لرستان در این جلسه فرمودند: ریشه بسیاری از مشکلات و آسیب ها در جامعه بانوان دوری از قرآن و عدم تدبر در آیات الهی است .
ایشان بهترین راهکار جهت برون رفت از مشکلات و ترمیم آسیب ها را رجوع به قرآن معرفی نمودند و در ادامه افزودند: آیه 35 سوره احزاب بهترین راهکار جهت حل همه ی آسیب هایی است که احصاء شده است.
دشمن شخصیت بانوان ایران زمین را هدف گرفته است چرا که با تغییر شخصیت و هویت بانوان همه چیز تغییر می کند لذا به طور اصولی می بایست روی ایجاد، تغییر و یا ترمیم شخصیت بانوان کار کرد.
در ادامه معاون محترم پژوهش سرکار خانم صالحی فرمودند: دوران کار توده ای انجام دادن گذشته است برا مقابله با این جنگ نرم می بایست فرمانده از قشر بانوان تربیت نمود تا با تربیت بانوان از نظر علمی و عملی جلوی آماج حملات دشمن گرفته شود.
ایشان در ادامه افزودند: فضای سنگین بدحجابی در برخی خیابانها می بایست شکسته شود و بسیج جامعه زنان طرح های قابل اجرایی را باید در این زمینه طراحی نماید.
زن می تواند مجتهد و فقیه نامی باشد
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 27ام دی, 1395دین برای تکامل انسان است و خداوند دین را برای همه انسانها آورده است از آن جهت که انسان است و نه اینکه مرد یا زن است و وظایف زن و مرد را بر اساس خصوصیت های بدنی آنها مشخص نموده است.
در مراحل علمی، هر کمالی برای مرد باشد برای زن نیز هست و اگر زن از برخی کارهای اجرایی مانند مرجعیت محروم است، باید بداند مرجعیت کمال علمی نیست، کمال علمی در مجتهد شدن و فقیه شدن است و زن می تواند مجتهد و فقیه نامی باشد و شاگردانی تربیت کند که هر کدام از آنها دارای مرجعیت باشند.
زن نیز مانند مرد باید طبق مسئولیتی که خداوند بر عهده او گذاشته است عمل کند و آن مادری است، چراکه مادر شدن از بهترین مسئولیت هایی است که خداوند بر عهده زن گذاشته است.
الان در حوزه خواهران مانند حوزه برادران محور اصلی با فقه و اصول است، در حالی که دینی که گفته طلب علم فریضه است گفته ما چه بخوانیم، فرموده حوزه های علمیه این سه محور را دنبال کنید؛ آیه محکمه، فریضه عادله و سنت قائمه؛ الان حوزه های ما هر سه این محورها را فقه و اصول می دانند در حالی که آیه محکمه، کلام، تفسیر و علوم عقلی است، فریضه عادله، اخلاق و حقوق است و سنت قائمه، فقه و اصول است.
توجه به قرآن و معارف عترت طاهرین در کنار فقه و اصول از اقدامات مهمی است که باید در حوزه های علمیه صورت بگیرد، آنگاه خود قرآن راه را به ما نشان خواهد داد، قرآن انسان را می سازد و این کار از علوم دیگر ساخته نیست./ حوزه
ثمره رفاقت آقا مجتبی تهرانی در عاقبت بخیری آرایشگر محل
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 27ام دی, 1395
آیه:
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ طه/44
با او به نرمی سخن گوييد ، شايد پند گيرد
آینه:
حکایت؛ مدتها بود آقا مجتبی تهرانی با شخصی که شغلش سلمانی بود و ریشتراشی میکرد، دوست بود، بعضیها از دوستی ایشان با این فرد تعجب میکردند و نمیتوانستند بفهمند چرا آقا با او رفاقت میکنند، تا اینکه روزی آقا از کنار مغازه سلمانی رد میشود، میبیند او یک مشتری را روی صندلی نشانده و بهصورت او صابون یا خمیر ریش مالیده و تیغ در دست دارد و آماده تراشیدن ریش مشتری است، در همان موقع آقا با یک حالت خاص و ابهت الهی میفرمایند «فلانی» و رَد میشوند.
آرایشگر با دیدن آیت الله و به حرمت دوستی با ایشان، دست از تراشیدن صورت برمی دارد و به دنبال آقا میدود و اظهار ندامت و پشیمانی میکند و همین امر سبب میشود که دیگر از این شغل دست برمیدارد و به شغل دیگری مشغول میشود. 1
با اقتباس و ویراست از کتاب خاطراتی از آيينه اخلاق/ حوزه
خیر اموات مسلمین و مسلمات فاتحة مع الصلوات
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 23ام دی, 1395
الفاتحة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ(۱)
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ(۲)الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ(۳)مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ(۴)إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ(۵)
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ(۶)
صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِالْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ(۷)◄
اللّهم صلّی علی محمّد و آل محمّد وعجّل فرجهم و العن اعدائهم