« بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در رابطه با حادثه منامراحل خودسازی بزرگان »

فضلیت های عید غدیر خم

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 9ام مهر, 1394

 

بیان اهمیت عید غدیر درکلام مقام معظم رهبری :

علت‌ اهميت‌ عيدغدير، مسأله‌ي‌ ولايت‌ است‌. در اين‌ ماه‌ ـ ذي‌ حجه‌الحرام‌ ـ هم‌ عيدغدير را داريم‌ و هم‌ روز مباهله‌ را كه‌ آن‌ هم‌ اشاره‌ي‌ روشني‌ به‌ مسأله‌ي‌ ولايت‌ است‌. به‌ خاطر اين‌ دو خاطره‌ ـ كه‌ هر دو مربوط به‌ ولايت‌ است‌ ـ بعضي‌ از بزرگان‌، اين‌ ماه‌ را “شهرالولاية‌” و افضل‌ ماهها دانسته‌اند.
وقتي‌ براي‌ يك‌ ملت‌، قضيه‌ي‌ ولايت‌ و حكومت‌ حل‌ شود، آن‌ هم‌ به‌ شكلي‌ كه‌ در غديرخم‌ حل‌ شد، حقيقتا آن‌ روز براي‌ آن‌ ملت‌، عيد است‌. چون‌ اگر ما بگوييم‌ كه‌ مهمترين‌ و حساسترين‌ مسأله‌ي‌ هر ملتي‌، همين‌ مسأله‌ي‌ حكومت‌ و ولايت‌ و مديريت‌ و حاكميت‌ والاي‌ بر آن‌ جامعه‌ است‌، اين‌ تعيين‌كننده‌ترين‌ مسأله‌ براي‌ آن‌ ملت‌ است‌. ملتها هركدام‌ به‌ نحوي‌، اين‌ قضيه‌ را حل‌ كرده‌اند; ولي‌ غالبا نارسا و ناتمام‌ و حتي‌ زيانبخش‌.
پس‌، اگر ملتي‌ توانسته‌ باشد اين‌ مسأله‌ي‌ اساسي‌ را به‌ نحوي‌ حل‌ كند كه‌ در آن‌، همه‌ چيز آن‌ ملت‌ ـ كرامت‌ او، معنويت‌ او، توجه‌ او به‌ خدا، حفظ سعادت‌ دنيايي‌ او و بقيه‌ي‌ چيزهايي‌ كه‌ براي‌ يك‌ ملت‌ مهم‌ است‌ ـ رعايت‌ شده‌ باشد، واقعا آن‌ روز و آن‌ لحظه‌، براي‌ آن‌ ملت‌ عيد است‌. در اسلام‌، اين‌ قضيه‌ اتفاق‌ افتاد. روز عيد غدير، ولايت‌ اسلامي‌ ـ يعني‌ رشحه‌ و پرتوي‌ از ولايت‌ خدا در ميان‌ مردم‌ ـ تجسم‌ پيدا كرد و اين‌چنين‌ بود كه‌ دين‌ كامل‌ شد. بدون‌ تعيين‌ و تبيين‌ اين‌ مسأله‌، دين‌ واقعا ناقص‌ مي‌ماند و به‌ همين‌ خاطر بود كه‌ نعمت‌ اسلام‌ بر مردم‌ تمام‌ شد. مسأله‌ي‌ ولايت‌ در اسلام‌، اين‌طور مسأله‌يي‌ است‌.منبع :پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری

سفارش آیت الله بهجت (ره) در رابطه با فضیلت شب عیدغدیر:

در شب عید غدیر و شب های مثل آن… باید فضیلت این شبها و روزها و صاحب آنها و مطاعن دشمنان ایشان و احادیث وارده در زمینۀ ولایت، با اقامۀ دلیل و برهان ذکر شود تا موجب تقویت عقاید مذهبی مستمعین گردد، نه این که این گونه مجالس، به خنده و لهو و لعب گذرانده شود. [در محضر بهجت:2/9]پایگاه اطلاع رسانی آیت الله بهجت (ره)


پیام ایت الله جوادی آملی در رابطه با عید غدیر:

وجود مبارك علي ‌بن ‌ابي‌طالب (عليه افضل صلوات المصلين) كريم بود چون خليفه كريم بود و خليفه بود چون حرف مستخلفعنه را مي‌زد بدون دستور ذات اقدس الهي نه قيامي داشت نه قعودي همه كارهاي او در مسير فرمان الهي بود.
مطلب ديگر آن است كه وجود مبارك اميرمؤمنان كه در غدير به خلافت نصب شده است اين سمت غديري سمت مُلكي آن حضرت است لذا در غدير نصب شد سمت مُلكي آن حضرت است نه سمت ملكوتي آن حضرت چيزي كه صبغه مُلكي داشته باشد قابل نصب و غصب است امامت وجود مبارك اميرالمومنين (سلام الله عليه) از نظر ملكي رسماً در غدير اعلام و حضرت نصب شد و در سقيفه غصب شد ولي امامت ملكوتي آن حضرت كه خلافت واقعي اوست و علم غيب اوست «فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ الْأَرْضِ» يا «لو كشف الغطاء ما ازددتُ يقينا» يا «ما كنتُ اعبد رباً لم اره» اينها قابل نصب اعتباري يا غصب سقفي نيست آن امامت ملكوتي‌اش سر جايش محفوظ است وجود مبارك امير بيان (صلوات الله و سلامه عليه) سعي مي‌كرد امت اسلامي را به كرامت برساند و كرامت آنها را در سايه خلافت آنها تأمين كند و خلافت آنها را در سايه آزاد بودن دين تثبيت كند اول دين را آزاد كرد بعد متدين پروراند بعد متدين را خليفة الله كرد بعد خليفة الله را از كرامت برخوردار كرد زيرا خليفة الله با تقواست و انسان متقي كريم است بر اساس ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاكُمْ﴾.
مطلب بعدي آن است كه خود علي ‌بن ‌ابي‌طالب (سلام الله عليه) دين آزادي داشت سعي كرد دين جامعه و امت اسلامي را آزاد كند آزاد بودن دين علوي در بخش انديشه از گزند وهم و خيال بود و در بخش انگيزه از آسيب شهوت و غضب, سعي كرد همين دين را با همين وضع آزادانه به جامعه معرفي كند در عهدنامه‌اي كه براي مالك هنگام اعزام به مصر مرقوم فرمود چنين نوشت كه «فَإِنَّ هذا الدِّيْنَ قَدْ كَانَ أَسِيْراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيْهِ بِالْهَوي وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا» انسان در سايه دين كريم مي‌شود و در سايه دين خليفه خدا مي‌شود در سايه دين از عزت بهره دارد و مانند آن اين دين پيش از تصدّي خلافت توسط وجود مبارك اميرالمومنين به اسارت رفته بود برخي‌ها نگذاشتند دين در جامعه گسترش پيدا كند برخي‌ها دين را تحريف كردند و دين محرف را در جامعه منتشر كردند حضرت فرمود: «فَإِنَّ هذا الدِّيْنَ قَدْ كَانَ أَسِيْراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيْهِ بِالْهَوي وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا» همان وضعي كه خاورميانه كنوني مبتلاست برخي‌ها دين را مصادره كردند يعني مسلماناند اهل نمازند اهل روزه‌اند ولي قرآن و سنت معصومين (عليهم السلام) را آن طوري كه مايلاند تفسير مي‌كنند آن طوري كه حق است تفسير نمي‌كنند آن طوري كه مايلاند اجرا مي‌كنند آن طوري كه حق است اجرا نمي‌كنند گروه ديگر اصلاً نمي‌گذارند دين در جامعه رواج پيدا كند دين را فسون و فسانه مي‌دانند از دين به عنوان افيون ياد مي‌كنند و مانند آن اين دو خطر هر كدام به نوبه خود دين را به اسارت گرفته است كه «فَإِنَّ هذا الدِّيْنَ قَدْ كَانَ أَسِيْراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ» استكبار و صهيونيسم مانع ظهور دين است شيوخ منطقه و مانند آن مانع برداشت صحيح از دين تفسير صحيح دين و عمل صحيح به دين هستند در شرايط كنوني جريان غدير سهم بالنده‌اي دارد و آن اين است كه احياي غدير زمينه آزادسازي اسلام است اگر بيداري اسلامي در خاورميانه خود را نشان داد بايد اين بيداري اسلامي را در پرتو آزادسازي دين تلقي كرد تفسير به رأي نكرد خرافات را به دين راه نداد در عمل به دين كوتاهي نكرد و دين را وسيله دنيا قرار نداد تا دين آزاد بتواند جامعه بشري را آزاد بكند دين آزاد است كه حريت مي‌بخشد ديني كه در بند و برده ديگري باشد چنين ديني توان آزادسازي ندارد وجود مبارك اميرالمومنين (صلوات الله و سلامه عليه) در جريان غدير به عنوان خليفه رسول خدا و به عنوان وليّ منصوب از طرف ذات اقدس الهي بعد از وجود مبارك رسول گرامي (عليهما آلاف التحية والثناء) نصب شده است تلاش و كوشش آن حضرت اين بود دين را تفسير صحيح كند و عمل صحيح, افراد متدين را در شئون گوناگون بپروراند, خودش دين را مشاهده كرد ديگران را وادار كرد كه به دين مشهود دعوت كنند اگر مقدورشان نبود به دين معقول عمل كنند و اگر مقدورشان نبود به دين منقول عمل كنند اگر شهود بود اگر عقل بود اگر نقل معتبر بود دين صحيح است و اگر از اينها گذشتيم مي‌شود خرافات خود اميرالمومنين (صلوات الله و سلامه عليه) نسبت به آغاز و انجام عالم با شهود سخن گفت درباره مبدأ عالم فرمود: «ما كنت اعبد رباً لم اره» خداي مشهود را من عبادت مي‌كنم درباره معاد هم فرمود: «لو كشف الغطاء ما ازددتُ يقينا» براي من اگر كشف غطا بشود اثري ندارد چون حرف جديدي نيست من آنچه را پشت پرده غيب باشد هم اكنون مشاهده مي‌كنم و درباره وحي و نبوت هم آن طوري كه در خطبه قاصعه نهج‌البلاغه آمده است فرمود وجود مبارك پيغمبر (صلوات الله و سلامه عليه) به من فرمود: «إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَي مَا أَرَي» هر چه را من مي‌بينم تو مي‌بيني هر چه را من مي‌شنوم تو مي‌شنوي بنابراين وجود مبارك علي ‌بن‌ ابي‌طالب (عليه السلام) دين را بدون پيرايه‌ها و ترفندها مشاهده كرد و باور كرد و عمل كرد سعي كرد در جامعه اسلامي دين به همين معنا احيا بشود لذا فرمود من تلاش و كوششم اين است كه زمين را از ناپاك اموي پاك كنم «أَنْ أُطَهِّرَ الْأَرْضَ مِنْ هذَا الشَّخْصِ الْمَعْكُوسِ وَ الْجِسْمِ الْمَرْكُوسِ» غدير پيام اصلي‌اش اين است انسان دين را آزاد بفهمد آزادانه باور كند و آزادانه عمل كند تا سهمي از كرامت ببرد سهمي از خلافت ببرد و بتواند بيگانه را از حريم دين طرد كند.
مطلب ديگر آن است كه اگر كسي بخواهد دين را به خوبي بشناسد, بهترين راه, شناخت نَفْس و درون خود انسان است زيرا مشهودات درون ما به علم حضوري براي ما معلوم است خدا در قرآن كريم صحنه خلقت را طرزي ترسيم كرد كه نشان مي‌دهد خليفه‌اي دارد علوم فراواني را به آن خليفه تعليم داد به فرشتگان و ابليس دستور سجده داد فرشتگان قبول كردند و شيطان نكول كرد آنها بهره قبول را بردند و اين خطر نكول را تحمل كرد چنين جرياني در عالم كبير مطرح شده است مشابه اين درباره عالم صغير يعني انسان مطرح است خداوند در درون ما فطرتي قرار داد كه اين فطرت را به عنوان فطرت الله ناميد اين فطرت را از علوم فراواني برخوردار كرد كه در فلاح و صلاح انسان سهم تعيين كننده‌اي دارند كه فرمود: ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾ بعد به ساير قواي انساني قواي علمي و عملي كه عهده‌دار انديشه و انگيزه انسان‌اند دستور داد در برابر اين فطرت الله كه خداي سبحان فجور و تقواي او را به او الهام كرد شما خضوع كنيد بسياري از قوا در برابر اين فطرت الله خضوع كرده و مي‌كنند اين هواي نفس است اين نفس اماره است اين نفس مسوله است كه در برابر فطرت الله همانند ابليس خضوع نمي‌كند و مي‌گويد «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ» علي ‌بن‌ ابي‌طالب(سلام الله عليه) فرمود: «هِي نَفْسِي أَرُوْضُهَا بِالتَّقْوَي» اين جان من است كه با تقوا آن را رياضت مي‌دهم تمرين مي‌دهم كه مبادا هوا را در برابر فطرت الهي مقدم بدارد و مانند آن. آنچه در درون انسان از علوم الهي برخوردار است نظير ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ اْلأَسْماءَ﴾ همان فطرت الله است كه ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾ قوايي كه در خدمت اين فطرتاند نظير فرشتگاني‌اند كه در پيشگاه انسان خاضع‌اند آن قوه‌اي كه در برابر اين فطرت مي‌ايستد همان قدرت هوا و هوس است كه سخن از «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ» دارد و هرگز فطرت الهي را تحمل نمي‌كند علي ‌بن ‌ابي‌طالب (سلام الله عليه) همه اين صحنه‌ها را در درون خود ترسيم كرد فرمود: «هِي نَفْسِي أَرُوْضُهَا بِالتَّقْوَي» آن‌گاه آن خليفة الله را به خوبي بر كرسي خلافت نشاند همه قوا را تابع او كرد در پيشگاه او سجده كردند بعد توانست دين جامعه را آزاد كند كسي كه آزادانه متدين شد مي‌تواند دين جامعه را آزاد كند. منبع :پایگاه اطلاع رسانی آیت الله جوادی آملی



فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم