موضوع: "مذهبی"

خریدار حرف حق کیست؟

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 10ام آبان, 1395

خطبه حضرت زينب کبري سلام الله عليها ، در کوفه

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 3ام آبان, 1395

اللهم صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

بشیر بن خزیم اسدی گوید :
زینب دختر علی را در آن روز دیدم، به خدا سوگند زن با حیایی را تا آن روز سخنورتر از او ندیدم؛
گویا که کلمات را با زبان گویای امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام جاری می نمود،
حضرت زینب سلام الله علیها به مردم اشاره کرد که ساکت شوید.
ناگهان نفس ها در سینه ها حبس شد و زنگ شتران از صدا افتاد.

آنگاه فرمود :
ستایش از آن خداست و درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و نیکوکارش.
اما بعد :
ای مردم کوفه ، ای مردمان حیله گر و خیانت کار !!
گریه می کنید ؟؟
اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد.
همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشته ی خود را پس از محکم یافتن، یکی یکی از هم
می گسست ، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیله ی فریب و تقلب ساخته اید.
آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی ، سینه های آکنده از کینه ، دو رویی و تملق، همچون زبان
پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت می شود ؟
یا همچون سبزه هایی هستید که ریشه در فضولات حیوانی داشته یا همچون جنازه ی دفن شده
ای که روی قبرش را با نقره تزیین نموده باشند ؟
چه بد توشه ای برای آخرت فرستاده اید؛ توشه ای که همان خشم و سخط خدا است و در عذاب
جاویدان خواهید بود.
گریه می کنید ؟ زار می زنید ؟
آری به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید.
چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید
شست.
و چگونه می توانید ننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا (ص) ، خاتم پیامبران، معدن رسالت، و
سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید ؟
کسی که پناه مومنان شما، فریادرس در بلایای شما، مشعل فروزان استدلال شما بر حق و
حقیقت و یاور شما در هنگام قحطی و خشکسالی بود.
چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید ، پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان
بیهوده، دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان گردیده است، خود را به خشم خدا گرفتار نموده و
بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است.
وای بر شما ای مردم کوفه !
آیا می دانید چه جگری از رسول خدا دریده اید ؟
چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشانده اید ؟!
چه خونی از آن حضرت بر زمین ریخته اید؟!
و چه حرمتی از او شکسته اید؟!
شما این جنایت فجیع را بی پرده و آشکار به انجام رسانید؛ جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در
تاریخ گشته، سیاه ، تاریک و جبران ناپذیر بوده ، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده
است.
آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب می کنید؟ در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر،
بسیار شدیدتر و خوار کننده تر است و در آن روز کسی به یاری شما نخواهد آمد.
پس مهلت هایی که خدای متعال به شما می دهد موجب خوشی شما نگردد، چرا که خدا در
عذاب کردن بندگان خود شتاب نمی کند، چون ترسی از پایمال شدن خون و ازدست رفتن زمان
انتقام ندارد و همانا که خدای شما همیشه در کمین است.
حذیم می‌گوید:
من، مردم کوفه را دیدم که از استماع این سخنان حیران و سرگردان شده، می‌گریند و دست‌های
خود را به دندان می‌گزند. ملتفت پیرمردی شدم که در کنارم بود. دیدم اشکِ چشمش جاری گشته
و محاسنِ او را تر کرده است، دست‌هایش را به سوی آسمان بالا برده و می‌گوید:
پیران شما بهترین پیران، زنان شما بهترین زنان، جوانان شما بهترین جوانان، نسلتان بهترین و
کریم‌ترین نسل‌ها و فضیلتتان بهترین فضایل است.
پس این شعر را خواند:
پیرانتان بهترین پیرانند و نسلتان بهترین نسل‌ها و هیچ‌گاه خوار و هلاک نمی‌شوند.

منبع:کتاب زینب کبری (س) عقیله‌بنی‌هاشم
سایت جامع سربازان اسلام

امر به معروف و نهی از منکر حرکت حزب الهی

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 29ام مهر, 1395

سنت انتقاد مشفقانه به مسئولین ، یکی از مواهب الهی است

دیگر آنکه در نظام اسلامی ، اگر چه رسم و سنت انتقاد و نصیحت مشفقانه به مسئولین ، یکی از مواهب الهی و مفاخر اسلامی و مایه رشد و ارتقاء و پیشرفت امور و مصداق بارز فرضیه امر به معروف است و باید در جامعه بماند و توسعه و کیفیت بیابد ، ولی مخلوط کردن این کار مستحسن و لازم با اشاعه روحیه بدبینی و سوء ظن به کار گزاران اصلی کشور و بدگویی از آنان – که به تضعیف روحیه یا تضعیف جایگاه آنان بینجامد – خطایی بزرگ و خیانت آمیز خواهد بود. امام خمینی (ره) می فرماید: امر به معروف یکی از دستورات اسلام است. و در ادامه می فرماید: من در میان شما باشم یا نباشم به همه شما سفارش و وصیت می کنم که نگذارید انقلاب بدست نااهلان و نامحرمان بیافتد.  .rahebehesht.org/article/ بيانات مقام معظم رهبري بمناسبت دومين سالگرد ارتحال امام (ره)   13/3/70

الگوپذیری از حضرت زینب (س ) در انقلاب اسلامی

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 28ام مهر, 1395

در نگاه حضرت امام خمینی حضرت زینب (س ) در به حرکت و قیام واداشتن زنان مسلمان ایران و رویارویی آنان با رژیم ستمشاهی نقشی الگویی داشت و موجب گردید در تظاهرات بزرگ و خونینی که در تقابل با نیروهای دشمن در خیابان ها برگزار می شد حضور انبوه زنان در یاری رساندن به نهضت اسلامی و زمینه سازی برای طی مراحل منتهی به شکست نظام جبار متجلی گردد.

انقلاب اسلامی در شرایطی به پیروزی رسید و موجب ساقط گردیدن رژیم ستمشاهی شد که تمام فراز و نشیب ها و گردنه های سخت و نفس گیر را پشت سر گذاشت و علاوه بر تحمل رنج و سختی ها و مرارت های فراوان خون هزاران شهید را تقدیم اسلام نمود و هزاران معلول را بر جای نهاد.

بی تردید زنان مسلمان در پذیرش این مرارت ها و سختی ها هم خود به طور مستقیم و با حضور در صحنه های مبارزه و هم با تبعید و زندان و شهادت شوهران و فرزندان و سایر اعضای خانواده و وابستگان خویش سهمی بزرگ داشتند و اگر نبود این نقش آفرینی های موثر و مستمر نهضت اسلامی به پیروزی نهایی نائل نمی آمد.
برای زنان مسلمان ما در تقابل مستقیم و غیرمستقیم با رژیم جبار پهلوی حضرت زینب (س ) بهترین الگو برای پیروی و تبعیت بود چنان که حضرت امام خمینی به این حضور و نقش الگوگیری و پیروی آنان از حضرت زینب (س )

حضرت امام خمینی در این رهنمود به وجود خصیصه های « تعهد » و « شجاعت » و « مبارزه » علیه حکومت جور در حضرت زینب (س ) تصریح می نماید و زنان مسلمان ایران را در تبعیت از این سه خصلت والا از بانوی قهرمان کربلا خالص و صادق معرفی می کند که اینان در اوج انقلاب و در شرایط سخت و در حالی که رژیم تا دندان مسلح را که از جانب همه قدرت های استکباری جهان از جمله آمریکا و انگلیس و اسرائیل مورد حمایت های همه جانبه قرار می گرفت پیش روی داشتند فریاد اسلام خواهی از گلو برآوردند و به خاک و خون غلتیدند تا نهضت مقدس اسلامی با شهامت ها و جانبازی های آنان مراحل سخت را طی کند و به پیروزی نهایی برسد.

صحنه های حضور و مبارزات قهرمانانه زنان مسلمان ایران علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی و حماسه های جاودانه ای که در انقلاب بزرگ اسلامی آفریدند نه تنها در اوراق تاریخ ایران که در تاریخ جهان نیز ثبت و ضبط گردید و موجب شگفتی آزادگان دنیا شد و این نبود مگر در اثر وجود مبارک و پرثمر حضرت زینب (س ) و ارزش های والای اعتقادی و اخلاقی و رفتاری و اجتماعی و سیاسی تجلی یافته در این موجود شریف که او را به صورت یک الگوی بزرگ برای همه عصرها تثبیت و معرفی می نماید و به راستی زنان مسلمان جامعه ما با پیروی از این شخصیت عظیم نقشی تعیین کننده در پیروزی نهضت اسلامی ایفا نمودند.

رهنمود امام خمینی در متن و پیام خود به هر دو نقش مستقیم و غیرمستقیم زنان مسلمان در نهضت اسلامی اشاره دارد. در تقابل و رویارویی این زنان فداکار و شجاع برخی از آنان یا در زیر تانک ها از بین رفتند و یا با گلوله های شلیک شده توسط نیروهای دشمن به خاک و خون کشیده شدند و روح پاکشان به ملکوت اعلی پرواز کرد و در جوار رحمت حضرت حق آرمید. لکن گروه هایی از آنان که جان سالم به در بردند با از دست دادن همسران و فرزندان و نزدیکان و یا معلول شدن آنان مواجه شدند و همچنان در مسیر تداوم خدمت به اسلام و انقلاب با تحمل رنج ها و مرارت های ناشی از این خسارت حرکت نمودند.

در اندیشه های امام خمینی این حقیقت که « زن های محترم ایران بیش از مردان به میدان رفته و سد عظیم شاهنشاهی را درهم شکستند»، به این ترتیب زنان مسلمان ایران به تبعیت از حضرت زینب (س ) و با الگوگیری از صلابت و شجاعت و احساس تعهد و مسئولیت الهی در حضور در صحنه مبارزات سیاسی در انقلاب اسلامی فعالانه و دلاورانه شرکت کردند و به طور مستقیم و غیرمستقیم بار سنگین مرارت ها و سختی های آن را تحمل نمودند تا نسل امروز ما در استقلال و اقتدار و عزت و شرافت زندگی کند/.dana.ir/news

ما شکیبایی زینب نداریم آقا جان

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 27ام مهر, 1395

متن سخنرانی حضرت زینب (سلام الله علیها) در شام

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 27ام مهر, 1395

 

متن عربی این خطبه که در لهوف آمده است این چنین است:

«فقامت زینب بنت علی ـ علیه السّلام ـ و قالت: الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله اجمعین. صدق الله کذلک یقول: «ثم کان عاقبة الذین اساءا السوی ان کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزؤون» (سورة روم، آیة 10). اظننت یا یزید ـ حیث اخذت علینا اقطار الارض و آفاق السماء فاصبحنا نساق کما تساق الاماء ـ ان بناء علی الله هواناً و بک علیه کرامة!! و ان ربک لعظیم خطرک عنده!! فشمغت بانفک و نظرت فی عطفک، جذلا مسرورا، حین رایت الدنیا لک مستوسقة، و الامور متسقة و حین صفالک ملکنا سلطاننا، فمهلا مهلا، انیست قول الله عزوجل: «و لا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم انما نملی لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب مهین» (سوره ‌آل عمران، آیة 178).

امن العدل یابن الطلقاء تخدیرک اماء ک و نساءک و سوقک بنات رسول الله سبایا؟! قد هتکت ستورهن، و ابدیت وجوهَهُنَّ، تحدوبهن الاعداء من بلد الی بلد، و یستشرفهن اهل المنازل و المناهل، و یتصفح وجوههن القریب و البعید، و الدنی و الشریف، لیس معهن من رجالهن ولی، و لا من هماتهن حمی، و کیف ترتجی مراقبة من لفظ فوه اکباد الاذکیاء، و نبت لحمد بدماء الشهداء؟! و کیف یستظل فی ظللنا اهل البیت من نظر الینا بالشنف و الشنآن و الإحن و الاضغان؟! ثم تقول غیر متاثم و لامستعظم: فاهلوا استهلوا فرحا. ثم قالوا: یا یزید لا تشل.

منتحیاً علی ثنایا ابی عبدالله ـ علیه السّلام ـ سید شباب اهل الجنة تنکتها بمخصرتک. و کیف لا تقول ذلک، و قد نکات القرحة، و استاصلت الشافة، باداقتک دماء ذریة محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ و نجوم الارض من ‌آل عبدالمطلب؟! و تهتفُّ باشیاخک، زعمت انک تنادیهم! فلترون و شیکاً موردهم، و لتودن انک شللت و بکمت و لم تکن قلت ما قلت و فعلت ما فعلت. اللهم خذ بحقناه و انتقم ممن ظلمنا، و احلل غضبک بمن سفک دماءنا و قتل حماتنا.

فوالله مافریت الاجلدک و لا حززت الا لحمک، و لتردن علی رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ بما تحملت من سفک دماء ذریتة و انتهکت من حرمته فی عترته و لحمته و حیث یجمع الله شملهم ویلم شعشهم و یاخذ بحقهم «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» و حسبک بالله حاکماً، و بمحمد خصیماً و بجبرئیل ظهیراً، وسیعلم من سول لک و مکنک من رقاب المسلمین، بئس للظالمین بدلا و ایکم شر مکاناً و اضغف جنداً.

و لئن جرت علی الدواهی مخاطبتک، انی لاستصغر و قدرک، و استعظم تقریعک و اسثتکثر توبیخک، لکن العیون عبری، و الصدور حری. الا فالعجب کل العجب لقتل حزب الله النجباء بحزب الشیطان الطلقاء، فهذه الایدی تنصح من دمائنا، و الافواه تتحلب من لحومنا، و تلک الجثث الطواهر الزواکی تتاهبها العواسل و تعفوها امهات الفواعل، و لئن اتخذتنا مغنماً لبقدنا و شیکا مغرما، حین لا تجد الا ما قدمت یداک، و ماربک بظلام للعبید، فالی الله المشتکی. و علیه المعول فکذکیدک، واسع سعیک، و ناصب جهدک فوالله لا تمعون ذکرنا، و لا تمیت وحینا، و لا تددک امرنا، و لا ترحض عنک عارها، و هل رایک الافندا و ایامک الاعددا، و جمعک الا بددا، یوم ینادی المناد، الا لعنة الله علی الظالمین، فالحمد لله الذی ختم لاولنا بالسعادة و المغفرة، و الاخرنا بالشهادة و الرحمة. و نسال اللدان یکمل لهم الثواب و یوجب لهم المزید، و یحسن علینا الخلافة، انه رحیم و دود. و حسبنا الله و نعم الوکیل.»[3]

عین متن لهوف در کتاب ابو مخنف نیز وارد شده است و ترجمة آن از ابومخنف چنین است:

«زینب دختر علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ برخاست و گفت: «سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و همة خاندان او باد. راست گفت خدای سبحانه که فرمود: «سزای کسانی که مرتکب کار زشت شدند زشتی است، آنان که آیات خدا را تکذیب کردند و به آن ها استهزاء نمودند.» ای یزید آیا گمان می بری این که اطراف زمین و ‌آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی که ما را به مانند کنیزان به اسیری برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و دارای مقام و منزلت شده ای، پس خود را بزرگ پنداشته به خود بالیدی، شادمان و مسرور گشتی که دیدی دنیا چند روزی به کام تو شده و کارها بر وفق مراد تو می چرخد، و حکومتی که حق ما بود در اختیار تو قرار گرفته است، آرام باش، آهسته تر. آیا فراموش کرده ای قول خداوند متعال را «گمان نکنند آنان که کافر گشته اند این که ما آنها را مهلت می دهیم به نفع و خیر آنان است، بلکه ایشان را مهلت می دهیم تا گناه بیشتر کنند و آنان را عذابی باشد دردناک»

آیا این از عدالت است ای فرزند بردگان آزاد شده (رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ ) که تو، زنان و کنیزگان خود را پشت پرده نگه داری ولی دختران رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ اسیر باشند؟ پرده حشمت و حرمت ایشان را هتک کنی و صورتهایشان را بگشایی، دشمنان آنان را شهر به شهر ببرند، بومی و غریب چشم بدانها دوزند، و نزدیک و دور و وضیع و شریف چهرة آنان را بنگرند در حالی که از مردان و پرستاران ایشان کسی با ایشان نبوده و چگونه امید می رود که مراقبت و نگهبانی ما کند کسی که جگر آزادگان را جویده و از دهان بیرون افکنده است، و گوشتش به خون شهیدان نمو کرده است. (کنایه از این که از فرزند هند جگر خوار چه توقع می توان داشت) چگونه به دشمنی با ما نشتابد آن کسی که کینه ما را از بدر و احد در دل دارد و همیشه با دیدة بغض و عداوت در ما می نگرد. آن گاه بدون آن که خود را گناهکار بدانی و مرتکب امری عظیم بشماری این شعر می خوانی:

فاهلوا و استهلوا فرحاً ثم قالوا یا یزید لا تشل
و با چوبی که در دست داری بر دندانهای ابو عبدالله ـ علیه السّلام ـ سید جوانان اهل بهشت می زنی. چرا این شعر نخوانی حال آن که دل های ما را مجروح و زخمناک نمودی و اصل و ریشة ما را با ریختن خون ذریة رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و ستارگان روی زمین از آل عبدالمطلب بریدی، آن گاه پدران و نیاکان خود را ندا می دهی و گمان داری که ندای تو را می شنوند. زود باشد که به آنان ملحق شوی و آرزو کنی کاش شل و گنگ بودی نمی گفتی آنچه را که گفتی و نمی کردی آنچه را کردی.

بارالها بگیر حق ما را و انتقام بکش از هر که به ما ستم کرد و فرو فرست غضب خود را بر هر که خون ما ریخت و حامیان ما را کشت. ای یزید! به خدا سوگند نشکافتی مگر پوست خود را، و نبریدی مگر گوشت خود را و زود باشد که بر رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ وارد شوی در حالتی که بر دوش داشته باشی مسئولیت ریختن خون ذریة او را، و شکستن حرمت عترت و پاره تن او را، در هنگامی که خداوند جمع می کند پراکندگی ایشان را، و می گیرد حق ایشان را «و گمان مبر آنان را که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه ایشان زنده اند و نزد پروردگار خود روزی می خورند.» و کافی است تو را خداوند از جهت داوری و کافی است محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ تو را برای مخاصمت و جبرئیل برای یاری او و معاونت.

و بزودی آن کس که کار حکومت تو را فراهم ساخت و تو را بر گردن مسلمانان سوار نمود، بداند که پاداش ستمکاران بد است و در یابد که مقام کدام یک از شما بدتر و یاور او ضعیف تر است. و اگر مصایب روزگار مرا بر آن داشت که با تو مخاطبه و تکلم کنم ولی بدان قدر تو را کم می کنم و سرزنش تو را عظیم و توبیخ تو را بسیار می شمارم، این جزع و بی تابی که می بینی نه از ترس قدرت و هیبت توست، لکن چشمها گریان و سینه ها سوزان است.

چه سخت و دشوار است که نجیبانی که لشکر خداوندند به دست طلقاء (آزاد شدگان) که حزب شیطانند، کشته گردند و خون ما از دستهایشان بریزد، و دهان ایشان از گوشت ما بدوشد و آن جسد های پاک و پاکیزه را گرگهای بیابان سرکشی کنند، و کفتارها در خاک بغلطانند (کنایه از غربت و بی کسی آنها). ای یزید! اگر امروز ما را غنیمت خود دانستی زود باشد که این غنیمت موجب غرامت(ضرر) تو گردد در هنگامی که نیابی مگر آنچه را که از پیش فرستاده ای، و نیست خداوند بر بندگان ستم کننده، به خدا شکایت می کنیم و بر او اعتماد می نماییم.

ای یزید! هر کید و مکر که داری بکن، هر کوشش که خواهی بنمای، هر جهد که داری به کار گیر، به خدا سوگند هرگز نتوانی نام و یاد ما را محو کنی، وحی ما را نتوانی از بین ببری، به نهایت ما نتوانی رسید، هرگز ننگ این ستم را از خود نتوانی زدود، رای توست و روزهای قدرت تو اندک و جمعیت تو رو به پراکندگی است،‌در روزی که منادی حق ندا کند که لعنت خدا بر ستمکاران باد.

سپاس خدای را که اول ما را به سعادت و مغفرت ثبت کرد و آخر ما را به شهادت و رحمت فائز گرداند، از خدا می خواهیم که ثواب آنها را کامل کند و بر ثوابشان بیفزاید، و برای ما نیکو خلف و جانشین باشد، که اوست خداوند رحیم و پروردگار ودود، و ما را کافی در هر امری و نیکو وکیل است.»[4]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. منتهی الامال شیخ عباس قمی.
2. تاریخ الرسل و الملوک طبری.
3. نفس المهموم، شیخ عباس قمی.

پی نوشت ها:

[1] . جعفری، سیدحسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، مترجم سیدمحمدتقی آیت اللهی، چاپ10، ص80.
[2] . فاطمه دختر حسین ـ علیه السّلام ـ فرموده هنگامی که ما را با آن وضع رقت بار وارد مجلس یزید نمودند، یزید از مشاهدة حال ما متاثر شد همان وقت یکی از شامی ها که آدمی سرخ گون بقود چشمش به من که دختری زیبا چهره بودم افتاد و به یزید گفت چقدر مناسب است این کنیزک را به من بخشایی … شیخ مفید، ارشاد، مترجم، محمد باقر ساعدی خراسانی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چ سوم، 76، ص 479.
[3] .ابن طاووس، علی بن موسی بن جعفر، الملهوف علی قتلی الطفوف، تهران، درالاسوه، چ دوم، 75، ص 215.
[4] . ابومخنف، مقتل الحسین (اولین مقتل سالار شهیدان)، مترجم سید علی محمد موسوی جزایری، قم، انتشارات امام حسن، چ اول، 80، ص 393.

 .yjc.ir

نشستن بچه روی پای استاد پناهیان وسط سخنرانی!!!

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 26ام مهر, 1395

اتفاق جالب و جذاب در یکی از سخنرانی های استاد پناهیان، بچه ای از استاد پناهیان حین سخنرانی می خواهد که روی پای ایشان بنشیند و استاد پناهیان پیشنهاد این کودک را قبول کرده و بقیه ی سخنرانی خود را با کودک سر پایش ادامه می دهد…

.dalfak.com/w/wmaux

مواجهه ی نظام اسلامی با یک جنگ عظیم + صوت مقام معظم رهبری

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 25ام مهر, 1395

 

مرا محبت زینب خجل کند

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 24ام مهر, 1395

زینب، شاگرد مکتب فاطمه زهرا سلام اللّه علیها

وقتی درست بنگریم، می بینیم شخصیت حضرت زینب سلام اللّه علیها، مثل حضرت زهرا سلام اللّه علیها است. در تاریخ آمده است: حضرت زهرا سلام اللّه علیها در مدینه، برای رهبر و امامش جان فشانی کرد و در دفاع از حق مولا، آن خطابه ها را داشت؛ حضرت زینب نیز در کوفه و شام این گونه سخن می گفت؛ گو این که حضرت علی علیه السلام لب به سخن گشوده است.

مصیبت های حضرت در حالی است که این ها مختار بودند، اما به مشیت الهی راضی بودند.

در خطبه ای که حضرت زینب سلام اللّه علیها در دروازه کوفه بیان کردند، کار به جایی رسید که حضرت سجاد علیه السلام برای عمه شان احساس خطر کردند. ببینید یک وقت کسی را به جایی دعوت می کنند، که همه چیز برای او آماده است، اما یک وقت زینب در جایی سخن می گوید که کوفیان لباس نو پوشیده، شهر را چراغانی کرده و آمده اند به هم تبریک بگویند، نه این که سخنرانی یک زن کتک خورده را بشنوند. بعد حضرت با توجه به چنین فضا و شرایطی سخنرانی می کند، که در همان جا چنان تحولی بر مردم کوفه عارض شد که حتی نزدیک بود بر ابن زیاد بشورند و حضرت سجاد علیه السلام در آن جا، در حالی که بر جان عمه اش می ترسید، فرمود: «عَمتی زینب انتِ بحمداللّه عالمة غیر مُعلمة و فَهِمَة غیر مُفَهمِة»؛

برخی این را دلیل بر عصمت زینب کبری گرفته اند؛ یعنی همان علم لدنی. برخی معتقدند که علم لدنی را خدا به معصومین عطا می کند. در جاهای دیگری هم سخنانی گفته شده، که دلیل بر همین معناست./http://www.hawzah.net/

خمیده ارتفاع کوهساری ....

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 24ام مهر, 1395


در مسیر کوفه و شام

خمیده ارتفاع کوهساری
وزیده باد سرد سوگواری
شکسته قامت پر بار طوبی
رسیده موسم پر برگ و باری
گرفته مرگ چشم حیدری را
نشسته خاک روی ذوالفقاری
به روی عرش روی اسم اعظم
به زیر فرش جسم ذات باری
زمین و آسمان صورت به صورت
عرق ریزان ز فرط شرمساری
به روی شانه زخم تازیانه
به دل از عشق امّا زخم کاری
درون مشک ها از اشک لبریز
کویر سینه ها بی آبیاری
نشان هر قدم در این حکایت
ضریح کوچکی در هوشیاری
تمام نیزه ها رحلند این جا
میان این همه یک نیزه قاری
به روی نیزه شد وحی مکرر
مگر جبریل هم این جاست؟ آری
تلاوت می کند چه؟ سوره ی کهف
برای مردم بی بند و باری
وضو باید بگیرم گر چه این جا
به غیر از گریه نبوَد آب جاری
کسی از چشم خشک خویش پرسید
ببین لب تشنه هستم، آب داری؟
نشسته روبروی هم در این بین
دلِ خون من و ابر بهاری
رضا جعفری

http://aghigh.ir/fa/news/15655