موضوع: "پرسمان عاشورایی"

می خواهی بخشیده شوی بسمه الله !!

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 11ام تیر, 1393


سوال از خدا پاسخ از شما


عمل پس از صدور از عامل باقی می ماند. عمل باقی، مانند سایر موجودات این جهان دارای خواص و آثاری هستند. برخی از این آثار مربوط به این جهان و بیشتر آنها در جهان آخرت ظهور خواهند کرد.


 


اعمال و عقاید ما تابع قانونی است که ما نام آن را «قانون پژواک عمل و عقیده» می گذاریم.

معنای این قانون آن است که خداوند حکیم خاصیتی در عمل و عقیده قرار داده است که علاوه بر تأثیرات فراوان اخروی آنها، در همین دنیا نیز بر عامل و اشخاص و محیط پیرامون او اثر گذاشته و سعادت و شقاوت دنیوی او و اطرافیانش را رقم می زند.

عمل نیک مانند عطر خوشبوئی است که عطر دل انگیز آن، هم عطر زننده را معطر می سازد و هم محیط اطراف وی را عطر آگین می کند و عمل بد نیز مانند مرداری در برکه است که هم خود متعفن است و هم محیط اطراف خود را بد بو می کند.

علاوه بر عمل، نیت و انگیزه ی کار نیک و بد نیز بوی خوش و یا ناخوش بوجود می آورد. عبدالله پسر امام کاظم (علیه السلام) می گوید: « از پدرم پرسیدم هر گاه بنده ای بخواهد کار نیک و یا بدی کند آیا دو فرشته ای که مأمور ثبت کارهای او هستند پیش از آن که عمل از او صادر شود متوجه می شوند؟ حضرت فرمود: آیا بوی فاضلاب و بوی عطر یکسان است؟ عرض کردم: خیر. فرمود: هر گاه بنده ای قصد کار خوبی کند بازدم معطَّر از دهان او خارج می شود. در این موقع فرشتهء سمت راست به فرشتهء سمت چپ می گوید: برخیز ( و از او دور شو) زیرا او قصد کار نیکی دارد…» (الکافی 2:429)

بر اساس قانون پژواک عمل نیک نیکی می زاید و بدی بدی می آورد. ارتکاب کارهای بد حوادث تلخ و ناگواری را در زندگی عامل بدنبال دارد. نیکی و احسان نیز برای او شادی و آسایش به ارمغان می آورد. به مقتضای این قانون هرکس نیکی کند در حقیقت به خود نیکی کرده و هر کس بدی کند به خود جفا نموده است. این است معنای کلام خدای سبحان که فرمود: «ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اسأتم فلها.» (الإسراء 7)


هر چه کنی کِشت همان بِدروی             هر چه بکاری تو همان بدروی


و اگر بخواهیم

صفحات: 1· 2

ادامه کارگاه مقاله نویسی

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 10ام تیر, 1393

انواع  مقالات :

به اعتبار حجم : کوتاه - متوسط - بلند

به اعتبار زبان : علمی - مطبوعاتی - فلسفی - کلامی و ….

به اعتبار موضوع : ادبی - اعتقادی - سیاسی و …..

به اعتبار بیان : جد - طنز- تلفیق و….

به اعتبار پرورش معانی : پژوهشی - تحقیقی - توصیفی - تحلیلی - انتقادی و ….


ادامه دارد……

بهترین راه برای آمرزش گناهان!

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 7ام تیر, 1393

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

quot;;” lang="FA">ۆْتُوا أُوْلِی الْقُرْبَى وَالْمَسَاكِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ

و سرمایه‏داران و فراخ‏دولتان شما نباید از دادنِ [مال‏] به خویشاوندان و تهیدستان و مهاجران راه خدا دریغ ورزند، و باید عفو كنند و گذشت نمایند. مگر دوست ندارید كه خدا بر شما ببخشاید؟ و خدا آمرزنده مهربان است.

جاتون خالی این هفته با دوستان رفته بودیم کوه! سعی کردیم تا جایی که می تونیم خودمون را به بالاترین نقطه ی کوه برسانیم.

نکته ی جالب این بود که هر چه بالاتر می رفتیم، حرف یا داد می زدیم انعکاس و پژواک صدایمان بیشتر شده و با شدت بیشتری به ما اصابت می شد!

برای چند لحظه با خودم خلوت کردم و گفتم: من که امروز برای تفریح اومدم کوه ، باید از این کوه با این عظمت درسی بگیرم و اون را در دفتر خاطراتم برای همیشه ثبت کنم!

یاد یک داستانی افتادم:

مردی از یکی از دره های پیرنه در فرانسه می گذشت، که به چوپان پیری برخورد. غذایش را با او تقسیم کرد و مدت درازی درباره ی زندگی صحبت کردند. بعد صحبت به وجود خدا رسید. مرد گفت: اگر به خدا اعتقاد داشته باشم باید قبول کنم که آزاد نیستم و مسئول هیچ کدام از اعمالم نیستم. زیرا مردم می گویند که او قادر مطلق است و اکنون و گذشته و آینده را می شناسد.

چوپان زیر آواز زد و پژواک آوازش دره را آکند. بعد ناگهان آوازش را قطع کرد و شروع کرد به ناسزا گفتن به همه چیز و همه کس. صدای فریادهای چوپان نیز در کوه ها پیچید و به سوی آن دو بازگشت. سپس چوپان گفت: زندگی همین دره است، آن کوهها، آگاهی پروردگارند؛ و آوای انسان، سرنوشت او. آزادیم آواز بخوانیم یا ناسزا بگوئیم، اما هر کاری که می کنیم، به درگاه او می رسد و به همان شکل به سوی ما باز می گردد

صفحات: 1· 2

شنیدی از هردست بگیری از همون می گیری؟!

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 1ام تیر, 1393


نیکی

خیلی از مصائب و مشکلاتی که برایمان اتفاق می افتد حاصل اعمال ناپسند خودمان است، در این مواقع اگر به اعمالمان در گذشته فکر کنیم متوجه می شویم که چه بی توجهی هایی به حقوق دیگران داشته ایم و چه ظلم هایی که در حق دیگران روا داشته ایم که حالا همانها گریبانمان را گرفته است.

مفهوم ظلم و ستم

بعضی از کتاب های لغت، ظلم را به معنی ستم، بیداد و ناقص کردن حقّ دانسته اند و در تعریف آن گفته اند: ظلم عبارت است از: گذاشتن یک شی ء در غیر محل و جای مناسب آن. بر این اساس، ظلم و ستم در مقابل عدل و داد قرار می گیرد؛ چون در تعریف عدل هم گفته شده است: عدل عبارت است از: قرار دادن هر چیز در جای خودش. در اصطلاح، ظلم عبارت است از اینکه: اشیاء، اعمال، صفات و عقاید از محل و جایگاه واقعی آن ها تغییر داده شوند.در علوم اجتماعی نیز ظلم عبارت است از: غصب و نادیده گرفتن حقوق اجتماعی و اقتصادی افراد و اجبار آنان به اموری ناپسند که برایشان مطبوع و مطلوب نیست. امّا در اصطلاح قرآن، ظلم اختصاص به تجاوز فرد یا گروهی به حقوق فرد یا گروه دیگر ندارد، بلکه شامل ظلم فرد به نفس خود او نیز می شود و هر فسق و فجور و خارج شدن از مسیر درست انسانیّت را هم ظلم می گویند.

در قرآن یکی از فلسفه های بعثت انبیاء برقراری قسط بیان شده است: “همانا ما پیغمبران خود را با ادله و معجزات فرستادیم و برایشان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند و آهن را که در آن هم سختی و کارزار و هم منافع بسیار بر مردم است نیز برای حفظ عدالت آفریدیم تا معلوم شود که خداوند رسولش را با ایمان قلبی یاری خواهد کرد که خدا بسیار قوی و مقتدر است".(1)

برای در امان ماندن از آلودگی به ظلم و ستم، در حقّ دیگران، راه کارهای زیادی ذکر شده است. از جمله این راه کارها، اندیشیدن در نتایج و دست آوردهای زیان بار اعمال و رفتارهای ظالمانه است. چون یکی از قوانین و سنت های حاکم بر نظام هستی این است که هر عملی، بازتابی را در پی دارد. اگر عمل نیک باشد، ثمره شیرین و اگر عمل ناشایست باشد، نتیجه ای تلخ به دنبال خواهد آورد

انواع ستم

امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه ستم را بر سه گونه شمرده اند:” وَإنَّ الظُّلْمَ ثَلاَثَةٌ: فَظُلْمٌ لاَ یُغْفَرُ، وَظُلْمٌ لاَ یُتْرَكُ، وظُلْمٌ مَغْفُورٌ لاَیُطْلَبُ: فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لاَ یُغْفَرُ فَالشِّرْكُ بِاللهِ، قَالَ اللهُ تَعَالَى: . وَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی یُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَنَاتِ وَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لاَ یُتْرَكُ فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً. الْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِیدٌ، لَیْسَ هُوَ جَرْحاً بِالْمُدَىوَلاَ ضَرْباً بِالسِّیَاطِ وَلكِنَّهُ مَا یُسْتَصْغَرُ ذلِكَ مَعَهُ (2) بدانید ظلم و ستم بر سه گونه است: ستمى كه هرگز بخشوده نمى‏شود، و ستمى كه‏بدون مجازات نخواهد بود و ظلمى است كه از آن صرفنظر مى‏شود و باز خواست ندارد.اماظلمى كه بخشوده نخواهد شد«شرك بخدا است‏» خداوند مى‏فرماید: «خداوند هیچگاه از شرك به خود در نمى‏گذرد»(آیه 48 سوره نساء.)، اما ظلمى‏كه بخشوده مى‏شود ستمى است كه بنده با گناهان صغیره به خویشتن كرده است. و اما ستمى كه بدون مجازات نمى‏ماند ستمگرى بعضى از بندگان به برخى دیگر است. قصاص در آنجا بسیار سخت است (این قصاص) مجروح ساختن با كارد و یا زدن با تازیانه ‏نیست ‏بلكه چیزى است كه اینها در برابرش كوچك است.

بدترین ظلم ها، ظلم به ضعیف است. فرق نمی کند، چه در روابط خانوادگی و چه در روابط اجتماعی، بدین معنا که در کانون خانواده نباید احترام بر مبنای ترس باشد، همیشه کوچکترها از اعمال قدرت بزرگترها در ترس و اضطراب باشند و یا در روابط اجتماعی تحت هر عنوانی از موقعیت خودش سوء استفاده کرده و به زیردستان یا ارباب رجوع ظلم کند و به تدریج اهداف سازمانی را فدای منافع شخصی و ارضای قدرت و جاه طلبی نماید.

بحرین میں آل خلیفہ کے جرائم

نشانه های ظالم

خداوند مهربان به وسیله اولیاء و انبیا خود، ملاک ها و نشانه هایی را معرفی کرده است که به وسیله آن ها، می توان صراط مستقیم و یا انحراف از آن را تشخیص داد. درباره آلودگی به ستم از علی (علیه السلام) نقل شده است که آن حضرت فرمودند: برای ظالم سه نشانه است. به ما فوق خود با نافرمانی و به زیر دستش با قدرت نمایی ستم می کند و از ستمگران طرفداری و پشتیبانی می کند.

پیامدهای ظلم و ستم

یکی از راه های تحقق اجتماع سالم که در پرتو آن همگان به طور شایسته و  بایسته از حقوق فردی و اجتماعی خویش بهره مند خواهند شد تبیین پیامدهای زیانبار ظلم و ستم می باشد، پیامدهای که نه تنها زمینه نابودی خود ستمگر را فراهم می نماید بلکه آثار مخرب آن دامنگیر جامعه نیز خواهد شد.

در این رابطه پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) می فرمایند:"الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم"(3) حکومت با کفر باقی می ماند اما با ظلم دوامی نخواهد داشت.

پس اگر ما دو جمعیت داشته باشیم، یک جمعیت مسلمان ولی نسبت به همدیگر ظالم باشند و جمعیت دیگر کافر، اما نسبت به خودشان عدالت و انصاف داشته باشند، از نظر دنیوی جامعه کافرانی که اهل عدالتند پایدارتر است.

بدترین ظلم ها، ظلم به ضعیف است. فرق نمی کند، چه در روابط خانوادگی و چه در روابط اجتماعی، بدین معنا که در کانون خانواده نباید احترام بر مبنای ترس باشد، همیشه کوچکترها از اعمال قدرت بزرگترها در ترس و اضطراب باشند و یا در روابط اجتماعی تحت هر عنوانی از موقعیت خودش سوء استفاده کرده و به زیردستان یا ارباب رجوع ظلم کند و به تدریج اهداف سازمانی را فدای منافع شخصی و ارضای قدرت و جاه طلبی نماید

حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: “یَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظَّالِم أَشَدُّ مِنْ یَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى الْمَظْلُوم"(4) روزى كه ستمدیده از ستمكار انتقام كشد، سخت‏تر از روزى است كه ستمكار بر او ستم روا مى‏داشت.

راه پرهیز از ستم

برای در امان ماندن از آلودگی به ظلم و ستم، در حقّ دیگران، راه کارهای زیادی ذکر شده است. از جمله این راه کارها، اندیشیدن در نتایج و دست آوردهای زیان بار اعمال و رفتارهای ظالمانه است. چون یکی از قوانین و سنت های حاکم بر نظام هستی این است که هر عملی، بازتابی را در پی دارد. اگر عمل نیک باشد، ثمره شیرین و اگر عمل ناشایست باشد، نتیجه ای تلخ به دنبال خواهد آورد. گذشته از آن، اقتضای عدالت خداوند آن است که هر کس را به سزای عملی که انجام می دهد، برساند. حضرت علی (علیه السلام) در اشاره به این حقیقت می فرماید: در موقع ارتکاب به ستم، دادگری خداوند را که با تو خواهد داشت و در هنگام قدرتمندی، توانمندی و قدرت خدا را که بر تو دارد، یاد کن.

کلام آخر

قطعا اگر افراد جامعه یقین داشته باشند که هیچ ظلمی بی پاسخ نمی ماند و پاسخی که به ظالم داده می شود به مراتب دردناک تر از ظلمی است که به مظلوم شده است، دیگر کسی حتی فکر ستم به دیگران را در سر  نخواهد  پروراند.

هرکه بدی کرد و به بد یار شد           هم به بد خویش گرفتار شد

شنیدی از هردست بگیری از همون می گیری؟!

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 1ام تیر, 1393


نیکی

خیلی از مصائب و مشکلاتی که برایمان اتفاق می افتد حاصل اعمال ناپسند خودمان است، در این مواقع اگر به اعمالمان در گذشته فکر کنیم متوجه می شویم که چه بی توجهی هایی به حقوق دیگران داشته ایم و چه ظلم هایی که در حق دیگران روا داشته ایم که حالا همانها گریبانمان را گرفته است.

مفهوم ظلم و ستم

بعضی از کتاب های لغت، ظلم را به معنی ستم، بیداد و ناقص کردن حقّ دانسته اند و در تعریف آن گفته اند: ظلم عبارت است از: گذاشتن یک شی ء در غیر محل و جای مناسب آن. بر این اساس، ظلم و ستم در مقابل عدل و داد قرار می گیرد؛ چون در تعریف عدل هم گفته شده است: عدل عبارت است از: قرار دادن هر چیز در جای خودش. در اصطلاح، ظلم عبارت است از اینکه: اشیاء، اعمال، صفات و عقاید از محل و جایگاه واقعی آن ها تغییر داده شوند.در علوم اجتماعی نیز ظلم عبارت است از: غصب و نادیده گرفتن حقوق اجتماعی و اقتصادی افراد و اجبار آنان به اموری ناپسند که برایشان مطبوع و مطلوب نیست. امّا در اصطلاح قرآن، ظلم اختصاص به تجاوز فرد یا گروهی به حقوق فرد یا گروه دیگر ندارد، بلکه شامل ظلم فرد به نفس خود او نیز می شود و هر فسق و فجور و خارج شدن از مسیر درست انسانیّت را هم ظلم می گویند.

در قرآن یکی از فلسفه های بعثت انبیاء برقراری قسط بیان شده است: “همانا ما پیغمبران خود را با ادله و معجزات فرستادیم و برایشان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند و آهن را که در آن هم سختی و کارزار و هم منافع بسیار بر مردم است نیز برای حفظ عدالت آفریدیم تا معلوم شود که خداوند رسولش را با ایمان قلبی یاری خواهد کرد که خدا بسیار قوی و مقتدر است".(1)

برای در امان ماندن از آلودگی به ظلم و ستم، در حقّ دیگران، راه کارهای زیادی ذکر شده است. از جمله این راه کارها، اندیشیدن در نتایج و دست آوردهای زیان بار اعمال و رفتارهای ظالمانه است. چون یکی از قوانین و سنت های حاکم بر نظام هستی این است که هر عملی، بازتابی را در پی دارد. اگر عمل نیک باشد، ثمره شیرین و اگر عمل ناشایست باشد، نتیجه ای تلخ به دنبال خواهد آورد

انواع ستم

امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه ستم را بر سه گونه شمرده اند:” وَإنَّ الظُّلْمَ ثَلاَثَةٌ: فَظُلْمٌ لاَ یُغْفَرُ، وَظُلْمٌ لاَ یُتْرَكُ، وظُلْمٌ مَغْفُورٌ لاَیُطْلَبُ: فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لاَ یُغْفَرُ فَالشِّرْكُ بِاللهِ، قَالَ اللهُ تَعَالَى: . وَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی یُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَنَاتِ وَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لاَ یُتْرَكُ فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً. الْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِیدٌ، لَیْسَ هُوَ جَرْحاً بِالْمُدَىوَلاَ ضَرْباً بِالسِّیَاطِ وَلكِنَّهُ مَا یُسْتَصْغَرُ ذلِكَ مَعَهُ (2) بدانید ظلم و ستم بر سه گونه است: ستمى كه هرگز بخشوده نمى‏شود، و ستمى كه‏بدون مجازات نخواهد بود و ظلمى است كه از آن صرفنظر مى‏شود و باز خواست ندارد.اماظلمى كه بخشوده نخواهد شد«شرك بخدا است‏» خداوند مى‏فرماید: «خداوند هیچگاه از شرك به خود در نمى‏گذرد»(آیه 48 سوره نساء.)، اما ظلمى‏كه بخشوده مى‏شود ستمى است كه بنده با گناهان صغیره به خویشتن كرده است. و اما ستمى كه بدون مجازات نمى‏ماند ستمگرى بعضى از بندگان به برخى دیگر است. قصاص در آنجا بسیار سخت است (این قصاص) مجروح ساختن با كارد و یا زدن با تازیانه ‏نیست ‏بلكه چیزى است كه اینها در برابرش كوچك است.

بدترین ظلم ها، ظلم به ضعیف است. فرق نمی کند، چه در روابط خانوادگی و چه در روابط اجتماعی، بدین معنا که در کانون خانواده نباید احترام بر مبنای ترس باشد، همیشه کوچکترها از اعمال قدرت بزرگترها در ترس و اضطراب باشند و یا در روابط اجتماعی تحت هر عنوانی از موقعیت خودش سوء استفاده کرده و به زیردستان یا ارباب رجوع ظلم کند و به تدریج اهداف سازمانی را فدای منافع شخصی و ارضای قدرت و جاه طلبی نماید.

بحرین میں آل خلیفہ کے جرائم

نشانه های ظالم

خداوند مهربان به وسیله اولیاء و انبیا خود، ملاک ها و نشانه هایی را معرفی کرده است که به وسیله آن ها، می توان صراط مستقیم و یا انحراف از آن را تشخیص داد. درباره آلودگی به ستم از علی (علیه السلام) نقل شده است که آن حضرت فرمودند: برای ظالم سه نشانه است. به ما فوق خود با نافرمانی و به زیر دستش با قدرت نمایی ستم می کند و از ستمگران طرفداری و پشتیبانی می کند.

پیامدهای ظلم و ستم

یکی از راه های تحقق اجتماع سالم که در پرتو آن همگان به طور شایسته و  بایسته از حقوق فردی و اجتماعی خویش بهره مند خواهند شد تبیین پیامدهای زیانبار ظلم و ستم می باشد، پیامدهای که نه تنها زمینه نابودی خود ستمگر را فراهم می نماید بلکه آثار مخرب آن دامنگیر جامعه نیز خواهد شد.

در این رابطه پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) می فرمایند:"الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم"(3) حکومت با کفر باقی می ماند اما با ظلم دوامی نخواهد داشت.

پس اگر ما دو جمعیت داشته باشیم، یک جمعیت مسلمان ولی نسبت به همدیگر ظالم باشند و جمعیت دیگر کافر، اما نسبت به خودشان عدالت و انصاف داشته باشند، از نظر دنیوی جامعه کافرانی که اهل عدالتند پایدارتر است.

بدترین ظلم ها، ظلم به ضعیف است. فرق نمی کند، چه در روابط خانوادگی و چه در روابط اجتماعی، بدین معنا که در کانون خانواده نباید احترام بر مبنای ترس باشد، همیشه کوچکترها از اعمال قدرت بزرگترها در ترس و اضطراب باشند و یا در روابط اجتماعی تحت هر عنوانی از موقعیت خودش سوء استفاده کرده و به زیردستان یا ارباب رجوع ظلم کند و به تدریج اهداف سازمانی را فدای منافع شخصی و ارضای قدرت و جاه طلبی نماید

حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: “یَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظَّالِم أَشَدُّ مِنْ یَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى الْمَظْلُوم"(4) روزى كه ستمدیده از ستمكار انتقام كشد، سخت‏تر از روزى است كه ستمكار بر او ستم روا مى‏داشت.

راه پرهیز از ستم

برای در امان ماندن از آلودگی به ظلم و ستم، در حقّ دیگران، راه کارهای زیادی ذکر شده است. از جمله این راه کارها، اندیشیدن در نتایج و دست آوردهای زیان بار اعمال و رفتارهای ظالمانه است. چون یکی از قوانین و سنت های حاکم بر نظام هستی این است که هر عملی، بازتابی را در پی دارد. اگر عمل نیک باشد، ثمره شیرین و اگر عمل ناشایست باشد، نتیجه ای تلخ به دنبال خواهد آورد. گذشته از آن، اقتضای عدالت خداوند آن است که هر کس را به سزای عملی که انجام می دهد، برساند. حضرت علی (علیه السلام) در اشاره به این حقیقت می فرماید: در موقع ارتکاب به ستم، دادگری خداوند را که با تو خواهد داشت و در هنگام قدرتمندی، توانمندی و قدرت خدا را که بر تو دارد، یاد کن.

کلام آخر

قطعا اگر افراد جامعه یقین داشته باشند که هیچ ظلمی بی پاسخ نمی ماند و پاسخی که به ظالم داده می شود به مراتب دردناک تر از ظلمی است که به مظلوم شده است، دیگر کسی حتی فکر ستم به دیگران را در سر  نخواهد  پروراند.

هرکه بدی کرد و به بد یار شد           هم به بد خویش گرفتار شد

توصیه های اسلام برای خوابهای پریشان!

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 31ام خرداد, 1393

 


امام صادق(علیه السلام) با توصیه مسلمانان برای تغییر موضع از پهلویی به پهلویی دیگر پس از دیدن خواب پریشان آنها را به قرائت آیه 10 سوره مجادله دعوت کرده است.

 


کابوس

از جمله موضوعات مطرح شده در قرآن، خواب و خواب دیدن ( رۆیا ) است كه تنها در سوره یوسف به سه نمونه رۆیای سرنوشت ساز اشاره شده است.

با آنكه خواب و رۆیا،‌ بخشی از زندگی انسان است و یك سوم از عمر انسان در خواب سپری می‌شود و آدمی در عالم خواب با رۆیاهای گوناگون دست به گریبان است، اما هنوز اكثر مردم از حقیقت خواب و خواب دیدن بی‌خبرند.

خواب، خواب دیدن و تعبیر رۆیا از دیرباز مورد توجه ملت‌ها بوده و هنوز نیز برای انسان‌ها حائز اهمیت است.

دانشمندان، فلاسفه و اندیشه‌وران، درباره حقیقت خواب و رۆیا ، اختلاف نظر دارند. قرآن كریم كه ریشه همه معارف اسلامی است، از چند رۆیای مهم تاریخی و دارای اهمیت فراوان نام برده ، ‌و همچنین در چند آیه، حقیقت و ماهیت خواب نیز بیان شده است.

پی بردن به حقیقت خواب و رۆیا در واقع پی‌ بردن به حقیقت انسان است، زیرا شناخت خواب و رۆیا، بخشی از شناخت انسان را تشكیل می‌دهد و گام مهمی است كه در جهت شناخت انسان برداشته می‌شود.

ما در عالم رۆیا به سفر می‌رویم، با مردم معامله‌ می‌كنیم، دوستی یا دشمنی برقرار می‌نماییم ، چیزهایی به دست می‌آوریم و یا از دست می دهیم. این صحنه‌های گوناگونی كه انسان درخواب می‌بیند چیست؟

برخی از رۆیاهای ما در آینده تعبیر می‌شود و آنچه در عالم خواب دیده‌ایم در متن زندگی ما و در عالم بیداری جامعه عمل می‌پوشد،‌ عجیب است! چه كسی در عالم خواب اتفاقات آینده را به ما الهام می‌كند و ما را از رویدادهایی كه هرگز تصورش را نمی‌كردیم با خبر می‌سازد؟

وانگهی اگر الهام كننده خداوند باشد یا فرشته‌ای از فرشتگان الهی ، ما كه در عالم خواب به سر می‌بریم وبدن‌ها بر روی زمین افتاده است، به كدام قسمت از وجود ما الهام می‌شود؟!

اینها پرسش‌هایی است كه پاسخ می‌طلبد و پاسخ درست به آن‌، ‌راه شناخت بهتر انسان را نیز هموار می‌كند.

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: پس از توصیه به قرائت این آیه شریفه، می‌فرمایند: در آن هنگام، بگویید «عاذت به ملائکة الله المقربون وانبیائه المرسلون وعباده الصالحون ومن شرما رایت ومن شر‌الشیطان‌ الرجیم: به آنچه فرشتگان مقرب الهی و پیامبران مرسل شایسته خدا پناه برده‌اند، پناه می‌برم از شر خوابی که دیده‌ام و از شر شیطان رجیم»

حقیقت خواب

حقیقت خواب چیست و چه می‌شود كه انسان به خواب می‌رود؟ در این باره دانشمندان بحث‌های فراوانی دارند.

بعضی ، آن را نتیجه انتقال قسمت عمده خون از مغز به دیگر قسمت‌های بدن می‌دانند و به این ترتیب برای آن «عامل فیزیكی» قائلند؛ بعضی دیگر عقیده دارند كه فعالیت‌های زیاد جسمانی، سبب جمع شدن مواد سمی مخصوصی در بدن می‌شود و همین امر بر روی سلسله اعصاب اثر می‌گذراد و حالت خواب به انسان دست می‌دهد، و این حال ادامه دارد تا این سموم تجزیه شود و جذب بدن گردد به این ترتیب « عامل شیمیایی» برای آن قائل شده‌اند.(ناصر مكارم شیرازی (با همكاری جمعی از نویسندگان )، تفسیر نمونه، 19/428)

زیست‌شناسان و روان‌شناسان می‌گویند: از نظر فیزیولوژیك، خواب حالتی است كه در آن ساختمان زنده به تجدید حیات شیمیایی می‌پردازد، و در حالی كه حركات متوقف شده و درك حسی نیز تقریباً به حالت خاموشی در آمده است، انرژی كافی ذخیره می‌كند.

از نظر روان‌شناسی در هنگام خواب ، فعالیت اصلی در بیداری ـ كه درك واقعیت و واكنش در برابر آن است ـ به حال تعلیق و وقفه موقت در می‌آید.(امامی، صابر، اساطیر در متون فارسی ، 69.)

جمعی دیگر نوعی « عامل عصبی » برای خواب قائلند و می‌گویند: دستگاه فعال عصبی مخصوصی كه در درون مغز انسان است و مبدأ حركات مستمر اعضاست ،‌ بر اثر خستگی زیاد از كار می‌افتد و خاموش می‌شود.

ولی هیچ یك از این نظریات نتوانسته است پاسخ قانع‌كننده‌ای به مسئله خواب بدهد، هرچند تأثیر این عوامل را به طور اجمال نمی‌توان انكار كرد

به نظر می‌رسد چیزی كه سبب شده دانشمندان امروز از بیان تفسیر روشنی برای مسئله خواب عاجز بمانند، همان تفكر مادی آنها است. آنها می‌خواهند بدون قبول اصالت و استقلال روح ، این مسئله را تفسیر كنند، درحالی كه خواب قبل از آنكه یك پدیده جسمانی باشد یك پدیده روحانی است كه بدون شناخت صحیح روح، تفسیر و تعریف آن دشوار می‌باشد.

خواب

حقیقت خواب از نظر قرآن

قرآن مجید درآیاتی از سوره زمر دقیق‌ترین تفسیر را برای مسئله خواب بیان كرده ،می‌گوید خواب یك نوع « قبض روح» و جدایی روح از جسم است اما نه جدایی كامل.

به این ترتیب هنگامی كه به فرمان خدا پرتو روح از بدن برچیده می‌شود و جز شعاع كمرنگی از آن بر این جسم نمی‌تابد، دستگاه درك و شعور از كار می‌افتد و انسان از حس حركت باز می‌ماند هر چند قسمتی از فعالیت‌هایی كه برای ادامه حیات او ضرورت دارد، مانند ضربان قلب و گردش خون و فعالیت دستگاه تنفس و تغذیه ادامه می‌یابد.(تفسیر نمونه، 19/428.)

در آیه 42 سوره زمر حقیقت و ماهیت خواب این‌گونه بیان می‌شود: « اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا : خداست كه در هنگام خواب جان‌ها را می‌گیرد و آن كسی كه در هنگام خواب مرگش فرا نرسیده نیز روحش را می‌گیرد».

و به این ترتیب « خواب » برادر « مرگ » است و شكل ضعیفی از آن، چرا كه روابط روح و جسم به هنگام خواب به حداقل می‌رسد و بسیاری از پیوندهای این دو قطع می‌شود.

در آیه 60 سوره انعام نیز حقیقت خواب اینگونه بیان می‌شود:« او (خداوند) كسی است كه (روح) شما را در شب (به هنگام خواب) می‌گیرد ، و از آنچه در روز انجام داده‌اید‌ (‌از تمام كردار و گفتار شما) باخبر است پس شما را در روز (از خواب) بر می‌انگیزد. ( این نظام خواب و بیداری تكرار می‌شود ، شب می‌خوابید و روز شما را بیدار می‌كند و این وضع همچنان ادامه دارد) تا پایان زندگی شما فرا می‌رسد. سپس بازگشت شما به سوی خداوند است و شما را از آنچه انجام داده‌اید آگاه می‌سازد.»

« وَهُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاكُم بِاللَّیْلِ وَیَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ ثُمَّ یَبْعَثُكُمْ فِیهِ لِیُقْضَى أَجَلٌ مُّسَمًّى ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ یُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ».

از آیه، چنین برمی‌آید كه درحال مرگ و خواب ، روح انسان از این عالم به عالم دیگر می‌رود ، نه بدن انسان.

در حال خواب ، بدن انسان روی زمین است و روح انسان در عالم دیگر سیر می‌كند و سپس برمی‌گردد و در حال مردن، بدن روی زمین یا زیرزمین است ولی روح به عالم دیگر می‌رود و برنمی‌گردد.(علامه سید محمدحسین حسینی تهرانی ، معادشناسی ، 1/155.)

یكی از شگفت‌انگیزترین خواب‌هایی كه در تاریخ بشر اتفاق افتاده و شباهت بسیار نزدیك به مرگ دارد و مجانست خواب و مرگ را به صورت شفاف می‌فهماند، خواب طولانی و بی‌نظیر اصحاب كهف است. خوابی كه در آن از یك سو قدرت بی‌انتهای خداوند به نمایش گذاشته شده و از سوی دیگر بهترین و روشن‌ترین دلیل بر معاد جسمانی است.

خواب اصحاب كهف آنقدر طولانی شد كه به 309 سال بالغ گردید و به این ترتیب خوابی شبیه به مرگ، و بیداری‌اش همانند رستاخیز و این خواب واقعاً از داستان‌های تكان‌دهنده و عبرت‌آموز قرآن است؛ خوابی كه در واقع برابر با عمر چهار یا پنج نسل از افراد بشر به طول می‌انجامید.

قرآن كریم درباره اصحاب كهف می‌فرماید: ( همانگونه كه قادر بودیم آنها را در چنین خواب طولانی فرو بریم، قادر بودیم آنها را به بیداری باز گردانیم ما آنها را از خواب برانگیختیم ) تا از یكدیگر سوال كنند ، یكی از آنها پرسید ( فكر می‌كنید چه مدت خوابیده‌اید؟ )

آنها در جواب گفتند: یك روز یا بخشی از یك روز (ولی سرانجام نتوانستند دقیقاً بدانند خوابشان چقدر بوده لذا) گفتند: پروردگار شما از مدت خوابتان آگاه ‌تر است.» (سوره كهف /19)

خواب و بیداری از نیازهای اساسی انسان است که باید به درستی تنظیم شوند زیرا خواب مایه قوت و پایداری جسم و جان است و اختلال در آنها، روند زندگی عادی انسان را برای انجام وظایف خود با مشکل مواجه می‌کند.

قرآن مجید در آیاتی از سوره زمر دقیق‌ترین تفسیر را برای مسئله خواب بیان كرده، زیرا می‌گوید خواب یك نوع « قبض روح» و جدایی روح از جسم است اما نه جدایی كامل

توصیه به میانه‌روی در خواب بر اساس روایات

در روایات اهل بیت نیز دستورهای ویژه‌ای درباره رعایت برخی حالت‌ها در انجام دادن کارها و آداب خوابیدن و پرهیز از افراط و تفریط در آن وارد شده است به طوری‌ که رسول خداوند می‌فرمایند: خدا سه چیز را دوست دارد: کم گویی، کم خوابی و کم خوری (تنبیه‌الخواطر و نزهة‌النواظر، ج 2، 121) و نیز می‌فرمایند: یکی از بدترین چیزهایی که درباره امتم از آن هراس دارم ، پرخوابی است.(الجامع‌الصغیر، ج 1، ص49)

توصیه‌های اسلامی پس از دیدن خواب‌های پریشان

پیامبر و امامان معصوم(علیهم السلام) علاوه بر توصیه‌های بسیاری که در مورد بهداشت خواب در روایات و احادیث داشته‌اند به یکی از مشکلاتی که با عنوان خواب پریشان از آن یاد می‌شود نیز پرداخته‌اند به طوری‌که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: هرگاه کسی خوابی پریشان و ناخوشایند دید و از خواب بیدار شد پهلو به پهلو شود و این آیه را بخواند: «إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضَارِّهِمْ شَیْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُۆْمِنُونَ: چنان نجوایى صرفاً از القائات شیطان است تا کسانى را که ایمان آورده‏‌اند دلتنگ گرداند ولى جز به فرمان خدا هیچ آسیبى به آنها نمی‌‏رساند و مۆمنان باید بر خدا اعتماد کنند». ( آیه 10 سوره مجادله)

ایشان پس از توصیه به قرائت این آیه شریفه، می‌فرمایند: در آن هنگام، بگویید «عاذت به ملائکة الله المقربون وانبیائه المرسلون وعباده الصالحون ومن شرما رایت ومن شر‌الشیطان‌ الرجیم: به آنچه فرشتگان مقرب الهی و پیامبران مرسل شایسته خدا پناه برده‌اند، پناه می‌برم از شر خوابی که دیده‌ام و از شر شیطان رجیم».( الکافی، جلد 8، ص 142)

ادامه تدوین مقاله نویسی

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 22ام خرداد, 1393

ارکان مقاله نویسی

  • وحدت موضوع : حول یک مسئله خاص و عدم سرگردانی مخاطب
  • وحدت زمان : زمان پیروزی انقلاب
  • وحدت مکان: جغرافیای خاص
  • شیوایی ورسایی : زبان علمی وفنی ودر عین حال روان
  • انسجام وپیوستگی مطالب : حلقه زنجیری و پرهیز ازآشفتگی
  • مختصر مفید ، بروز و جامع بودن
  • حجم مقاله پژوهشی از 2000 تا 10000 کلمه

ادامه دارد…………..

چرا دانه های تسبیح 101 عدد است؟

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 19ام خرداد, 1393
استخاره با تسبیح،  پشت جبهه

 


تسبیح برای به خاطر سپردن تعداد تسبیحات است، اما اصل این موضوع به هر روشی ممکن است انجام شود. آنچه از روایات استفاده می‌شود، این است که در زمان ائمه (علیهما‌السلام) تسبیح 34 دانه و 33 دانه وجود داشته است.

 


1-«وَ رَوَی عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ عَلِیٍّ الْحَلَبِیُّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ لَا یَخْلُو الْمُۆْمِنُ مِنْ خَمْسَةٍ مِسْوَاکٍ وَ مُشْطٍ وَ سَجَّادَةٍ وَ مِسْبَحَةٍ فِیهَا أَرْبَعٌ وَ ثَلَاثُونَ حَبَّةً وَ خَاتَمِ عَقِیقٍ»؛[1]

امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام) فرمود: مۆمن از پنج چیز بی‌نیاز نیست؛ مسواک، شانه، سجاده، تسبیح 34 دانه و انگشتر عقیق.

2- «قَالَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَی (علیه‌السلام) لَا تَسْتَغْنِی شِیعَتُنَا عَنْ أَرْبَعٍ خُمْرَةٍ یُصَلِّی عَلَیْهَا وَ خَاتَمٍ یَتَخَتَّمُ بِهِ وَ سِوَاکٍ یَسْتَاکُ بِهِ وَ سُبْحَةٍ مِنْ طِینِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ ع فِیهَا ثَلَاثٌ وَ ثَلَاثُونَ حَبَّةً مَتَی قلب‌ها ذَاکِراً لِلَّهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ به کلِّ حَبَّةٍ أَرْبَعِینَ حَسَنَةً وَ إِذَا قلب‌ها سَاهِیاً یَعْبَثُ بِهَا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ عِشْرِینَ حَسَنَة»؛[2]

امام کاظم (علیه‌السلام) فرموده است: شیعیان ما از چهار چیز بی‌نیاز نیستند، حصیری که بر آن نماز بگزارند؛ و انگشتری که در دست کنند؛ و مسواکی که با آن مسواک کنند؛ و تسبیحی از تربت سیدالشهدا (ع) که دارای 33 دانه باشد، هرگاه با آن ذکر بگویند، خداوند برایشان در قبال هر دانه آن، چهار حسنه می‌نویسد و هر گاه بدون این که ذکر بگویند، با آن تسبیح بازی کنند، خداوند برای آنان 20 حسنه می‌نویسد.

تسبیح

این دو روایت با هم منافاتی ندارند؛ و اگر جایی 34 دانه گفته شده، به این جهت بوده که مهره بزرگ رشته تسبیح را که بالای همه مهره‌ها است، به حساب آورده‌اند و آنجایی که 33 دانه ذکر شده، این مهره به حساب نیامده است؛ محمدتقی مجلسی (پدر علامه مجلسی) در این‌باره می‌نویسد: «سی و سه دانه اصل و یکی بر فوق همه و این تسبیح مولاة و واجب الاطاعة و المحبة ما فاطمه زهرا (صلوات اللَّه علیها) است؛ چون حمزه شهید شد، آن حضرت از خاک قبر حمزه این تسبیح را ساختند و بعد از هر نمازی به آن تسبیح می‌کردند».[3]

آنچه اکنون مرسوم است، تسبیحی است که سه ردیف 33 دانه‌ای در آن وجود داشته و یک سر تسبیح و دو حد فاصل نیز در آن وجود دارد.

 

بعثت نبوی از نگاه علوی

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 5ام خرداد, 1393
حضرت محمد(ص) امام علی(ع)

“بعثت، در لغت به معنی برانگیختن، برانگیزاندن، فرستادن، بیدار كردن وزنده كردن است و در اصطلاح فرستادن خدای متعال است، انسانی را به سوی بشریت تا آنان را به راه حق وحقیقت دعوت كند.1

به طوری كه در آیات قرآن و احادیث اهل بیت (ع) بیان گردیده است، خداوند متعال در زمان‌های مناسب پیامبرانی را برای هدایت مردم برانگیخته وهیچ قومی را بدون راهنمای الهی وانگذاشته است.

 


نوید بعثت پیامبر (ص)


برخی از خصوصیات و نشانه‌های ظهور آن حضرت در كتب واخبار ادیان پیشین مطرح بوده وبسیاری از اهل كتاب واعراب مشرك نیز با آن آشنائی قبلی داشتند.

 

قرآن كریم در این زمینه می‌فرماید:

« الَّذِینَ ءَاتَیْنَهُمُ الْكِتَابَ یَعْرِفُونَهُ‏ و كَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَآءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقًا مِّنْهُمْ لَیَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یعلمون» (بقره/146)

«كسانی كه به ایشان كتاب (آسمانی) داده‌ایم، همان گونه كه پسران خود را می‌شناسند، او (محمد) را می‌شناسند و مسلماً گروهی از ایشان حقیقت را نهفته می‌دارند، و خودشان هم می‌دانند.»

بعثت،انقلابی بزرگ بر ضد جهل، گمراهی، فساد وتباهی است و سزاوار منت گذاری خداوند ودر بردارنده حكمت وتربیت است:

 

«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ ءَایَتِهِ‏ وَ یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِینٍ » (آل‌عمران/164)

«به یقین،خدا بر مؤمنان منّت نهاد (كه) پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت،تا آیات خود را بر ایشان تلاوت كند و پاكشان گرداند وكتاب وحكمت به آنان بیاموزد، و قطعاً پیش از آن در گمراهی آشكاری بودند.»

حضرت علی (ع) درباره فلسفه بعثت پیامبر خاتم (ص) می‌فرمایند:

«….خداوند سبحان، برای وفای به وعده خود و كامل گردانیدن دوران نبوّت، حضرت محمّد (ص) را مبعوث كرد؛ و از همه پیامبران پیمان پذیرش نبوت او را گرفته بود، نشانه‌های او شهرت داشت؛ و تولدش بر همه مبارك بود. در روزگاری كه مردم روی زمین دارای مذاهب پراكنده، خواسته‌های گوناگون و روش‌های متفاوت بودند؛ عده‌ای خدا را به پدیده‌ها تشبیه كرده وگروهی نام‌های ارزشمند خدا را انكار وبه بت‌ها نسبت می‌دادند وبرخی به غیر خدا اشاره می‌كردند. پس خدای سبحان، مردم را به وسیله پیامبر (ص) از گمراهی نجات داد وهدایت كرد واز جهالت رهایی بخشید. سپس دیدار خود را برای پیامبر (ص) برگزید وآنچه نزد خود داشت برای او پسندید واو را با كوچ دادن از دنیا گرامی داشت…»2

همراه اولین نزول وحی ودر لحظه بعثت،حوادثی بزرگ اتفاق افتاد كه از آن جمله می‌توان به شنیده شدن صدای ناله‌ای اشاره كرد كه حضرت علی (ع) در باره آن می‌فرمایند: «صدای ناله شیطان را در هنگام نزول اولین وحی به آن حضرت شنیدم، عرض كردم یا رسول الله این ناله چیست؟ فرمود: این شیطان است كه چون از اطاعت شدن ناامید شده چنین به ناله درآمده است.»

صفحات: 1· 2

برگزاری کرسی آزاد اندیشی در مدرسه فاطمیه (سلام الله علیها) خرم آباد

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 5ام خرداد, 1393

1024x768 cument> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

tyle="font-size: 14pt; line-height: 115%; font-family: "Times New Roman","serif";">- در اصطلاح روش و طریقه ای موقتی است که براساس ذوق و سلیقه افراد یک جامعه و سبک زندگی از جمله شکل لباس پوشیدن، نوع آداب پذیرایی و معاشرت و تزیین معماری خانه و … را تنظیم می کند.

- مد به تغییر سلیقه ناگهانی و مکرر همه یا برخی از افراد یک جامعه اطلاق می شود، منجر به گرایش فتاری خاص، یا در پیش گرفتن سبکی خاص در زندگی می شود.

(برخی از نظرات افراد در جلسه : مخالف مدː مد باعث عقب ماندگی و دوری از اصالت می شود و یک نوع تقلید محسوب می شود، جوان هویت اصیل ایرانی خود را از دست داده.

موافق مد: مد از منشاء هنر انسان بوجود می آید، با عث زیبایی می شود

در تمام فرقه ها مد گرایی وجود دارد افراد از طرح ها و لباس های متفاوت استفاده می کنند بدون آنکه از فلسفه و پشت صحنه آن خبر داشته باشند یکی از عوامل مدگرایی تنوع طلبی جوان می باشد)

- دکتر حبیبی به عنوان استاد منتقد در جلسه فرمودند: مد دامنه بسیار گسترده ای دارد و بخشی از آن در پوشش است در غرب افرادی که از راه علم و فرهنگ و … دور هستند از مد استفاده می کنند چرا با ید از یک چیز سطح پایین و از افراد پایین غرب تقلید کرد.

- در دین ما برای هر چیزی یک اهداف و جایگاهی در نظر گرفته شده ، انسان که برای کمال والا خلق شده برای اهداف درست خود باید از امور خوب تقلید کند.

- ایشان سخنی از شهید مطهری را در این رابطه یاد آور شدند که : علت عقب ماندگی ما این است که از اسلام و آموزه های اصیل آن دور شده ایم اگر بخواهیم پیشرفت کنیم باید به اسلام اصیل برگردیم.

- وی گفتند: شرکت های تبلیغاتی فقط ظاهر را تبلیغ می کنند نه اهداف و باطن آن را، اما وظیفه ما در قبال مد و مدگرایی آگاهی بخشی، مشخص کردن اهداف و استفاده از مد در نقاط مثبت آن می باشد.