| « با من دعای ندبه میخوانی | سیر و سلوک » |
چشم انتظار ماندهایم، مهدی جان
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 5ام بهمن, 1391
|
ای آنکه در نگاهــت حجمی ز نــــور داری |
کی از مســـیر کوچه، قصد عبــــور داری؟ |
|
چشـــم انتظار ماندم، تا بر شبــــم بتابی |
ای آنکه در حجـــــابت، دریای نـــــور داری |
|
من غرق در گناهم، کی میکنی نگاهم؟ |
برعکس چشمهایم، چشمی صبــور داری |
|
از پـــردهها بــرون شـــد، ســوز نهانی ما |
کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟ |
|
در خواب دیده بودم، یک شب فـروغ رویت |
کی در سرای چشمم، قصــــد ظهور داری؟ |
کسی که آمدنی بود و هست، میآید
|
اگـــر چه روز مــن و روزگــــار میگذرد |
|
دلـم خوش است که با یاد یار میگذرد |
|
چقدر خاطره انگیز و شاد و رویایی است |
|
قطار عمـــــر کـــه در انتـــــظار میگذرد |
|
به ناگهــــانیِ یک لحظه عبــــور سپیـد |
|
خیال میکنــــم آن تک سوار میگذرد |
|
کسی که آمدنی بود و هست، میآید |
|
بدین امیـــد، زمستان، بهــار، میگذرد |
|
نشستهایم به راهی که از بهشت امید |
|
نسیــــم رحمـــــت پـــروردگار میگذرد |
|
به شوق زنده شدن، عاشقانه میمیرم |
|
دوباره زیستنم زیـــــن قــــــرار میگذرد |
|
همان حکایت خضر است و چشمه ظلمات |
|
شبـــی که از بَرِ شـــب زنـــدهدار میگذرد |
|
شبت همیشه شب قدر باد و، روزت خوش |
|
کـــه بـــا تـــو روز مــن و روزگـــار می گذرد |
فرم در حال بارگذاری ...

