موضوع: "اخلاقی"
سلسله مباحث اخلاق فردی،اجتماعی و اداری
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 11ام آبان, 1400سلسله مباحث اخلاق فردی،اجتماعی و اداری
┄┅═══••✾••═══┅┄
✨سخنران: حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای مهدوی زيد عزه العالي مسئول محترم تعليم و تربيت سپاه استان لرستان
✨ موضوع: اخلاق و معنویت، سبک زندگی طلبگی
⏳زمان: روز چهارشنبه 12 آبان ماه؛ ساعت 10 الي 11 صبح
✨مکان برگزاری مراسم حضوری
كوي جهادگران-مدرسه علميه معصوميه سلام الله علیها
? لینک برگزاری غیر حضوری،به صورت استاني
https://ac.whc.ir/regfpfx03buh
┄┅═══••✾••═══┅┄
مدرسه علميه معصوميه سلام الله علیها با همکاری معاونت فرهنگی تبلیغی مدیریت استان لرستان
تبريك و شادباش ميلاد كريم آل الله عليه السلام
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 20ام اردیبهشت, 1399
“السلام علیک یا کریم اهل بیت یا حسن بن علی و رحمة الله و برکاته”
سلام برکسی که آبــروی تمــام سفـــره های اکرام و گشــاده دستــی های انفــاق است.
***فرارسیدن خجسته میلاد با سعادت کریم اهل بیت عصمت و طهارت امام حسن مجتبی علیه السلام را محضر امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و دوستداران ایشان تبریک و تهنیت عرض می نماییم.
تأملي در احادیث نوربخش کریم آل الله علیه السلام
امام حسن مجتبیٰ علیهالسلام فرمودند: عـادتهای بـد مغلوب کنندهاند؛ پس، هر کسی در نهـان و خلـوتهاى خـود بہ چیـزى عـادت کنـد؛ آن چیـز، او را در آشـکار و میان جمـع رسـوا سـازد. تنبیه الخواطر، جلد2.
خداوند ماه رمضان را ميدان مسابقه خلق خود قرار داد تا به سبب طاعت او به سوي خشنوديش از يكديگر سبقت گيرند. پس، گروهي پيشي گرفتند و كامياب شدند و گروهي عقب ماندند و ناكام گرديدند. محمدي ريشهري، 1377.
بخشی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب درباره امام حسن مجتبی(علیه السلام):
مردم ما از صلح امام حسن چیز زیادی نمیدانند؛ فقط چند تا کلمه شعاری میدانند؛ درحالیکه درباره این صلح کتاب نوشته شده و بحث و تحلیل شده است؛ درباره امام حسن، ذهنها و فکرها باید حرف نو بگویند؛ اما همانها هم گفته نمیشود؛ اینها مایه تأسف است.
خدا را شکر میکنیم که ملت ما بیدار است. خدا را شکر میکنیم که جوانان ما بیدارند. بنده در قضایای تاریخ اسلام این مطلب را مکررا گفتهام که، چیزی که امام حسن مجتبی علیهالسلام را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسی نداشتند. چیزی که فتنه خوارج را بهوجود آورد و امیرالمؤمنین علیهالسلام را آنطور زیر فشار قرار داد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آنگونه مظلوم کرد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود والا همهی مردم که بیدین نبودند. تحلیل سیاسی نداشتند. یک شایعه دشمن میانداخت؛ فورا این شایعه همه جا پخش میشد و همه آن را قبول میکردند.
وقتی غبار غلیظتر میگردد، میشود دوران امام حسن؛ و شما میبینید که چه اتفاقی افتاد. باز در دوران امیرالمؤمنین، قدری غبار رقیقتر بود؛ کسانی مثل عمار یاسر - آن افشاگر بزرگ دستگاه امیرالمؤمنین - بودند. هرجا حادثهای اتفاق میافتاد، عمار یاسر و بزرگانی از صحابه پیامبر بودند که میرفتند حرف میزدند، توجیه میکردند و لااقل برای عدهای غبارها زدوده میشد؛ اما در دوران امام حسن، همان هم نبود. در دوران شبهه و در دوران جنگ با کافر غیرصریح، جنگ با کسانی که میتوانند شعارها را بر هدفهای خودشان منطبق کنند، بسیار بسیار دشوار است؛ باید هوشیار بود.
قضاوت كردن ممنوع!!!!!!
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 6ام دی, 1397فردی در ترافیک جلوی ما بپیچد : احمق
ما که جلوی دیگران میپیچیم : زرنگ
کسی جواب تلفن ما را ندهد : بی معرفت
ما که جواب ندهیم : گرفتار
فرد بلندتر از ما : دراز
کوتاه تر از ما : کوتوله
همکار جزئی نگر : ایراد گیر و وسواسی
ما جزئی نگرتر باشیم : دقیق
فردی لیوان آب ما را چپه کرد : کور
پای ما به لیوان دیگری خورد : شعور ندارد لیوان را سر راه قرار داده
…
دنیای قضاوت ها یعنی تحلیل رفتار و گفتار دیگران بر اساس نیازها و ارزش های خودمان… كوثر نت
چگونه به برخي از سوالات كودكان پاسخ دهيم؟
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 8ام آذر, 1397سوالاتی از این قبیل :
مامان من چجوری به دنیا اومدم؟
چجوری نی نی میاد تو دل مامانا؟
دکترها از کجا میفهمن که کدوم نوزاد دختر و کدوم پسره؟
گاهی سن کودک در حدی نیست که واقعیت ها را به او بگوییم
و به دلیل آن که بعضی والدین نمی دانند در همچین مواقعی چه پاسخی بدهند در مقابل سوالات کودک
سکوت می کنند
و یا به او می گویند تو هنوز بچه هستی و نباید این سوال ها را بپرسی
یا دعوا می کنند
و یا رفتاری انجام می دهند که کودک متوجه می شود سوال بدی پرسیده و والدینش شرمنده شدند .
پیشنهاد ما به شما
در مقابل سوال ها
1⃣نترسید
2⃣عصبانی نشوید
3⃣پنهان کاری نکنید
در این مواقع طوری پاسخ دهید که موضوع برای کودک کاملا حل شود و حس کنجکاوی اش فروکش کند . ماجرا را با زبان بچه گانه برایش توضیح دهید و البته نیازی نیست واقعیت را به او بگویید .
به عنوان مثال :
کودک می پرسد : من چجوری به دنیا
اومدم؟مامانا چجوری نی نی به دنیا میارند؟
پاسخ : هروقت مامان و بابا ازدواج می کنند دعا می کنند تا خدا به آن ها بچه بده
سوال : نمیشه مامان قبل ازدواج دعا کنه تا بچه به دنیا بیاره؟
پاسخ : نه ، آخه مامان و بابا باید هر دو دعا کنند و بچه بخوان در ضمن خدا مهربونه و میدونه که بچه ها بابا لازم دارن
در مواردی هم که بچه ها بیشتر کنجکاوی می کنند میتوان مسئله را با پاسخ های این چنینی طور دیگری بیان کرد
با مثال برایش توضیح دهید : عزیزم وقتی بچه ها به دنیا میان دیدی دندون ندارن راه نمیرن حرف نمیزنن؟ خب چی میشه که دندون در میارن؟ وقتی بزرگ میشن خدا کمکشون میکنه که دندون در بیارن و بتونن غذا بخورن وقتی بزرگ میشن خدا کمکشون میکنه که بتونن حرف بزنن و راه برن همه ی این ها به مرور زمان اتفاق میفته خب وقتی هم که مامان و بابا ازدواج میکنن خدا همینطور کمکشون میکنه که نی نی به دنیا بیارن آخه مامان بابا دلشون میخواد یه بچه داشته باشن که دوسش داشته باشن بهش محبت کنن و بزرگش کنن
سوال : وقتی به دنیا اومدم از کجا فهمیدی که من دخترم یا پسر؟
پاسخ : دکترها بهم گفتن .
اگر کودک پرسید دکتر از کجا فهمید میتوان پاسخ هایی غیرواقع و البته قابل قبول برای کودک را به او داد
مثلا : وقتی کودک به دنیا می آید علامتی رو بدنش (مثلا شکمش) دارد که دکتر از روی آن متوجه می شود کودک پسر یا دختر است
و البته به مرور این علامت از بین می رود و الان این علامت روی بدن تو نیست
سوال : نمیشه باباها بچه به دنیا بیارن؟
پاسخ : نه ، آخه اگه باباها مثل مامان ها بچه به دنیا بیارن که دیگه سختشونه برن بیرون کار کنن بیان خرج بچه شون رو بدن
خدا تقسیم کار کرده که باباها برن بیرون کار کنن و مامان ها تو خونه از بچه هاشون نگهداری کنن
توجه کنید هنگام پاسخ دادن به سوالات ، کودک نباید حس کند که شما خجالت می کشید یا مایل نیستید پاسخ دهید چون امکان دارد بیشتر کنجکاو شود سوالات بیشتری برایش مطرح شود
توجه کنید که روح بچه ها بسیار پاک است و بسیار هم زودباور هستن بنابراین پاسخ هایی که شاید از نظر ما پیش پا افتاده و بدیهی و غیرقابل قبول به نظر برسد به نظر آنان بسیار دقیق و محکم می آید.
https://kowsarnet.whc.ir/thewire
سبك زندگي امام صادق(عليه السلام) در زمان گرانی اجناس
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 18ام شهریور, 1397روایتی از امام صادق عليه السلام که در کتاب داستان راستان (جلد دوم) آمده به پایان میرسانم:
«زمانی نرخ گندم و نان روز به روز در مدینه بالا میرفت و نگرانی و وحشت بر همه مردم مستولی شده بود. آن کس که آذوقه سال را تهیه نکرده بود در تلاش بود که تهیه کند و آن کس که تهیه کرده بود مواظب بود آن را حفظ کند. در این میان مردمی هم بودند که بهواسطه تنگدستی محبور بودند روز به روز آذوقه خود را از
بازار بخرند.
امام صادق عليه السلام به «متعب» وکیل خرج خانه خود دستور داد تمام ذخیره گندم خانه را به بازار ببرد و در اختیار مردم بگذارد و بفروشد و نان خانه را روز به روز تهیه کند. بهعلاوه، چون در نتیجه گرانی گندم تهیه نان از گندم برای اغلب مردم سخت شده بود امام دستور دادند که نان تهیه شده برای خانه نیمی از جو و نیمی از گندم باشد. امام در ادامه فرمودند: «من بحمدالله توانایی دارم که تا آخر سال خانه خود را با نان گندم به بهترین وجهی اداره کنم. ولی این کار را نمیکنم تا در پیشگاه الهی مسأله اندازهگیری معیشت را رعایت کرده باشم (احب یرانی الله قد احسنت تقدیر المعیشه).».afkarnews.com
میدانستید که همسرتان از فرماندهان لشکر زینبیون بودند؟
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 4ام شهریور, 1397زمانی که میخواستیم جهیزیه تهیه کنیم، سال 78 و 79 گفت که کالا باید کالای ایرانی باشد، آن موقع اصلاً بحث مسائل اقتصادی و تحریم نبود ولی بصیرت و معرفت فوقالعادهای داشت… .
… .باورتان میشود که من الان از شما میشنوم که همسرم فرمانده بودند. وقتی از او میپرسیدم در سوریه چکار میکنید؟ میگفت: من یک سرباز هستم، اصلاً ما اطلاع نداشتیم حتی وقتی همرزمانش و نیروهای سپاه برای مراسم تشییع و یادبود هم آمده بودند در این مورد چیزی به ما نگفتند. پارچه نوشتههایی که به این مناسبت زده بودند روی آن نوشته شده بود «عارف گمنام». واقعاً همسرم گمنام بودند (اشکهای همسر شهید علیخانی با گفتن این عبارت جاری میشود و من میگویم ان شاءالله خدا به شما صبر خواهد داد تا بتوانید این دوری را تحمل کنید.) ایشان یکی از مجاهدان دلیر لشکر زینبیون و فرمانده نیروهای پاکستانی جبهه مقاومت بودند، پاکستانیها هم مهاجر بودند و به ایران میآمدند و از ایران به سختی به سوریه میرفتند، بخش سخت جبهه مقاومت در دست بچههای پاکستانی بود حتماً فرماندهی چنین نیروهایی در آن جبههها کار راحتی نبود، اما همسر شما ارتباط خیلی خوبی با نیروهایش داشت. متأسفانه ایشان مدت ۹ سال کرمانشاه نبود، در تهران خدمت میکرد و از همانجا به سوریه اعزام شد. ما تهران زندگی میکردیم و موقتاً به کرمانشاه آمدیم، چون خانواده من کرمانشاه هستند. بعد از شهادت همسرم ما خیلی اذیت شدیم، تهران برای ما قابل تحمل نبود و دوستان همسرم هم اصرار داشتند پیکر همسرم در کرمانشاه دفن شود، بهخاطر همین بود که ما به کرمانشاه آمدیم.
… .بعد از شهادتش کسانی آمدند و گفتند که شهید سرپرست ما بوده و یتیمداری میکرده و من اصلاً از این موضوع اطلاعی نداشتم. همسرم خیلی مظلوم بود، حالا که شهید شد بیشتر او را شناختیم. وقتی در قید حیات بود کسی او را نمیشناخت. همسرم پای مباحث آیتالله خوشبخت، آقای انصاریان و آقای هاشمینژاد میرفت و علاقه زیادی به مباحث اعتقادی و اخلاقی داشت. اهل تماشای تلویزیون نبود. بیشتر اهل مطالعه بود. در هر زمینهای که از ایشان سؤال میکردید، جواب داشت، یک دایره المعارف بود، وقتی مطالعه میکرد هدفش حفظ مطالب نبود بلکه برای عمل کردن مطالعه میکرد، خیلی اهل تفکر بود. سؤالاتی را برای ما مطرح میکرد و هر کدام از ما جوابی میدادیم بعد میگفت: جوابتان کامل نیست باید بیشتر فکر کنید و ما را وادار به فکر و مطالعه بیشتر میکرد. همیشه بچهها را به نمایشگاه کتاب میبرد. خیلی اهل علم بود، الان در کرمانشاه ایشان را از آگاهان به فلسفه میدانند، برخی استادان فلسفه را ایشان به جوانان کرمانشاهی معرفی و اندیشههایشان را تبیین میکرد. طب سنتی را در کرمانشاه همسرم رواج داد و احیا کرد و خیلیها را به طب سنتی ترغیب نمود. خیلی راحت با جوانها ارتباط برقرار میکرد و برای آنها وقت میگذاشت. وقتی سرمزار ایشان میروم بارها خانوادههایی را میبینم که میآیند و میگویند شهید علیخانی عامل هدایت پسرشان به راه راست بوده است. رفتارش خیلی متین بود. یک بار ندیدم که به بچهها توهین کند.
منبع: روزنامه جوان