موضوع: "اخلاقی"

چه كساني نزد خداوند حقيرند؟

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 27ام تیر, 1397

 

قَالَ الصَّادِقُ (عليه السلام) مَنْ حَقَّرَ مُؤْمِناً لِقِلَّةِ مَالِهِ حَقَّرَهُ اللَّهُ فَلَمْ يَزَلْ عِنْدَ اللَّهِ مَحْقُوراً حَتَّى يَتُوبَ مِمَّا صَنَعَ.

امام صادق(عليه السلام)) فرمود: هرکس مؤمنی را به خاطر دارایی اندک او تحقیر کند، خداوند نیز او را حقیر می شمارد و همچنان نزد خداوند حقیر خواهد بود تا اینکه توبه کند.

مشکاة الانوار، ص59

شرايط حضور زن در اجتماع

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 20ام تیر, 1397

حدود حجاب

در دين مقدس اسلام، زن بايد تمامي بدن خود را در برابر نامحرم بپوشاند، غير از صورت و دو دست خود از مچ؛ كه آنها مي تواند بيرون باشد اما بايد بدون زينت و آرايش باشد. پس با توجه به اين امر الهي انسان بايد حتي پاهاي خود را از نامحرم بپوشاند و حتي يك موي او هم بيرون نباشد. در روايتي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ پرسيدند: «‌زن چه زينتهايي را مي تواند آشكار كند؟» فرمود: «چهره و دو كف.»[1]

شرايط حضور زن در اجتماع

با توجه به گسترش فعاليت ها و مسئوليت و وظيفه زنان در برخي از امور اجتماعي بي ترديد بايد زنان در جامعه حضور داشته باشند. اما ممكن است اين فعاليت ها و حضور، زمينه ساز فساد و اختلاط زن و مرد گردد. بدين سان، اگر براي اين حضور ضرورتي را قائل شويم، تحفظ و تستّر و مرزبندي دقيق نيز، ضروري خواهد بود؛ در روايات براي حضور زن در اجتماع شرايط زير بيان شده است:

الف) عدم اختلاط: اسلام در عين اينكه بر حضور اجتماعي زن تأكيد مي ورزد اما نكاتي را هم يادآور مي شود، يكي از شرايط مهم و اساسي فعاليت اجتماعي زن و حضور وي در صحنه هاي گوناگون، مرزبندي دقيق و جدايي او از مردان است.

ب) حفظ وقار و عفاف: شرط دوم حضور زن در اجتماع، حفظ عفاف است. در قرآن كريم و روايات متعدد به مظاهر و نمودهاي آن اشاره شده است. از جمله: وقار در رفت و آمد، وقار در راه رفتن، وقار در سخن گفتن.

ج) پرهيز از خودنمايي و آرايش: از جمله شرايط مهم براي حضور زن در اجتماع پرهيز از «خودنمايي و آرايش» است؛ زيرا آرايش و خود نمايي زمينه هاي توجه ديگران را به وجود مي آورد و دلربايي را در پي خواهد داشت. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: «و لا تَبَرَّجْنَ تَبَرّّجَ الجاهلية الاولي»[2]؛ مانند جاهليت نخستين با خودآرايي از خانه بيرون نشويد.

يكي از مصاديق آرايش و خودنمايي كه باعث جلب توجه ديگران مي شود، عطر زدن است. در حديثي از رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي خوانيم كه: «أيّّ إمرئةٍ تَطِيبَتْ لغير زوجِها ثمّ خرجت من بيتها فهي تُلْعَنُ حتي ترجعَ الي بيتها متي ما رجعَتْ؛ هرگاه زني براي غير شوهرش، خود را معطر كند، سپس از خانه اش خارج شود، تا زماني كه به منزلش بر مي گردد، لعنت مي شود.[3]

ما بايد حضرت فاطمه و حضرت زينب(سلام الله عليهما)را سرمشق و الگوي خود قرار دهيم: فاطمه اطهر برترين الگوي زن و عاليترين چهرة بشريت است كه با حفظ حياء و عفت در جامعه حضور مي يافت. در تاريخ است كه او در حالي كه مقنعه را محكم به سر بسته و خود را در جامه اي فراگير پيچيده بود در جمع زنان بني هاشم در حالي كه جامه هاي بلندش قدمها را پوشيده داشت با ابهت، آزرم و متانت قدم بر مي داشت. و به خاطر حفظ عفت بود كه به همسرش، اميرالمومنين(عليه السلام ) چنين وصيت كرد: براي من تابوتي تهيه كن كه در موقع حمل جنازه، بدنم پيدا نباشد. حضرت زينب (سلام الله عليه) هم در مجلس يزيد بپا خواست و فرياد زد كه: آيا عدالت همين است كه زنان و كنيزان خود را پس پرده بنشاني و دختران رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ را در مجلس بيگانگان برپا بداري. پرده زنان ما را هتك كردي و نقاب از چهره شان به غارت بردي و…[4] و همچنين ساير دختران و فرزندان رسول خدا اينچنين با حفظ عفت و حجاب الگويي براي تمام جهانيانند. اين بزرگواران و راست قامتان در همة ابعاد زندگي اسوه اند، در ايمان، عمل،‌تعبد، حراست از جايگاه والاي زن و پاس داشتن عفاف و حفاظت از مكانت انساني زنان مسلمان.

اگر حجاب شما با آنچه كه مطرح شد مطابق است سعي كنيد در حفظ آن كوشا باشيد. مادر شما شايد دليلي براي سختگيري هايش دارد، سعي كنيد از او دليل اين سختگيري ها را بپرسيد. شما بايد شرايط خانوادگي تان را در نظر بگيريد و طبق همان عمل كنيد. و همچنين در نهايت احترام و ارج نهادن به مقام والاي مادر، ايشان را متقاعد كنيد كه اين حجاب من به گونه اي است كه اسلام فرموده، و غير از صورت و دو كف من، حتي يك موي من هم بيرون نيست و حتي اگر متقاعد نشدند، اين دلايلي كه در ضمن پاسخ برايتان مطرح كرديم را برايشان بازگو كنيد.

 

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

1. بررسي مسئله پوشيدگي از ديدگاه روانشناسي، شهريار روحاني، تهران، اشراقيه، 1369

2. حجاب بيانگر شخصيت زن، محمد محمدي اشتهاردي، قم، معاونت مبارزه با مفاسد اجتماعي ناجا

3. زيباترين الگوي پوشش در اسلام، احمد محسني گرگاني، اراك، دفتر نماينده مقام معظم رهبري در استان مركزي، 1380

 

پي نوشت ها:

[1] . قرب الاسناد/ ص 40

[2] . احزاب/33

[3] . وسائل الشيعة، ج 14، ص 114

[4] . فتاحي زاده، فتحيه، حجاب از ديدگاه قرآن و سنت، قم، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ دوم، 1376، ص 132

سمی مهلک برای عبادت...

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 16ام تیر, 1397

به گزارش افکارنیوز، حجت‌الاسلام والمسلمین حسینعلی یزدان‌دوست کارشناس علوم قرآنی درباره ریا گفت: ریا در دین اسلام و روایات اسلامی بسیار سرزنش شده است و عملی که ریا باشد پذیرفته نیست.

وی در همین راستا افزود: بسیاری از انسانها در اعمالشان مرتکب ریا می‌شوند اما خود متوجه نیستند یعنی مانند مورچه‌ای که در نیمه شب دیده نمی‌شود خیلی از انسانها در باطنشان و عملشان ریا وجود دارد اما نمی‌بینند و شناختی نسبت به ریا ندارند.

این کارشناس علوم قرآنی درباره تاثیرات ریا و اعمالی که براساس ریا انجام می‌شود اظهار کرد: ریا سمی مهلک برای عبادت است. وقتی انسان یک عمر زحمت می‌کشد و می‌خواهد خالصانه نماز بخواند، انفاق و کار خیری کند ریا به سراغش می‌آید و قصد غربت و نیت را از بین می‌برد. در حال حاضر برخی افراد در جامعه وقتی کمکی می‌کنند وسوسه شده، اسمشان و کارشان را بیان می‌کنند که این ریا محسوب می‌‎شود. عده دیگری که خالص و متدین هستند، راضی نیستند اسمشان برده شود و در گمنامی کمک کرده، عبادت می‎کنند و قربة إلی الله عمل می‎کنند.

حجت‌الاسلام والمسلمین یزدان دوست ادامه داد: در قرآن و روایات آمده است که در عبادت و اعمالتان ریا را از زندگی دور کنید و خالصانه عمل کنید. شیر اگر خالص باشد ویتامین زیادی دارد اما اگر در آن آب بریزیم ویتامین خود را از دست می‌دهد. عمل هم به همین شکل است یعنی اگر خالص و قربة إلی الله نباشد و ریا در آن باشد هیچ اثری ندارد یعنی به آسمان نمی‌رود و مورد قبول پروردگار نیست. انجام عمل خالصانه به دور از ریا و تزویر بسیار سخت است. توصیه بزرگان است که همیشه سوره ناس خوانده شود و از شرّ شیاطین و وسواس الخناس به خدا پناه برد تا خدا در عمل نیکتان دخالت داشته باشد.

وی با اشاره به عواملی که باعث می‌شود افراد مرتکب ریا شوند توضیح داد: ریا از هوای نفس بر می‌آید و نوعی بیماری روانی است که فرد در این قالب دوست دارد شناخته و مطرح شود. خودخواهی، دنیاپرستی و گاهی غفلت و معرفت نداشتن به عمل ریا باعث می‌شود فرد مرتکب ریا شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین یزدان دوست برای دوری افراد از ریا خاطرنشان کرد: افراد برای رهایی از این وضعیت دعا کنند، عمل قربة إلی الله انجام دهند، نماز با توجه بخوانند و با خدا خلوت کنند. نماز، خلوت با خدا و کمک کردن به فقرا دور از چشم دیگران باشد که این شکل کار برای افرادی که این گونه خالصانه عمل می‌کنند در ذهن ثبت می شود  تا همین روال خالصانه ادامه پیدا کرده و دیگر ریا نکنند.

فكر مي كنم كمي از دين دور شده ام؛ چه کنم؟

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 14ام تیر, 1397

- سؤال

فكر مي كنم كمي از دين دور شده ام لطفاً مرا راهنمايي كنيد؟

- پاسخ

از آن جا كه انسان متأثر از شناخت ها، عواطف و غرايز خويش است، جهت گيري اين امور نقش موثري در شكل دهي به رفتار او دارند. هدايت و كنترل اين محورها در مسير دين موجب بروز يك سلسله رفتار در انسان مي شود كه به آنها اعمال، عواطف و رفتارهاي ديني و منطبق با دين اطلاق مي شود و از طرف ديگر دوري اين سه محور از دين، انسان را به جدايي از دين و يا بي تفاوتي در برابر دين مي كشاند. پس براي تقويت رفتارهاي ديني مي بايست اين سه حوزه را از سرچشمه دين و معنويت سيراب نمود، از اين رو براي تقويت روحيه ديني مي توان به عواملي اشاره كرد كه عبارتند از:

الف. بُعد شناختي

1.افزايش شناخت و آگاهي: مسأله شناخت آنقدر مهم است كه مي توان گفت: «… اگر مشكل معرفتي كسي حل بشود ديگر گناه نمي كند».[1] اگر انسان به جهان بيني درستي از هستي دست يابد و بتواند تعريف و تبيين صحيحي از هستي و خالق هستي داشته باشد و همينطور جايگاه خود را در هستي و آفرينش بيابد و از طرف ديگر ماهيت گناه و تأثير آن را در هبوط روحي و معنوي اش تشخيص دهد كمتر به سراغ گناه مي رود. كسي كه سوزاننده بودن آتش و مهلك بودن سمّ را مي داند نيازي به نهي و منع ديگران ندارد چرا كه خود به صورت قهري از آنها اجتناب مي كند. افزايش آگاهي ما در اين زمينه ـ شناخت پيامدهاي گناه ـ به ما نوعي مصونيت از گناه مي دهد كه به راحتي حاضر به انجام گناه نشويم. اينكه گاهي ما براحتي مرتكب گناه مي شويم ناشي از اين مسأله است كه از حقيقت و ماهيت گناه و تأثير آن بر شخصيت ملكوتي مان غافل هستيم. پس، افزايش آگاهي از عواقب گناه، و مطالعة سرگذشت پيشينيان در قرآن، مي تواند نقش كنترل كننده اي داشته باشد. گاهي اين آگاهي با غفلت از بين مي رود كه بايد با موارد غفلت زا جداگانه برخورد كنيم.

2. تقليدي نبودن اصول دين: خداوند تنها انسان را در فروع دين مجاز به تقليد دانسته ولي معارف و اصول دين بايد با اطمينان قلبي و تحقيق بدست آيد. سستي به خرج دادن در فراگيري اعتقادات و مسائل دين، در لحظات حساس

مي تواند انسان را به ورطة گناه بكشاند. يك اظهار نظر غير كارشناسانه و يا پذيرش نظر يك غير متخصص در باب دين، مي تواند منشاء بروز رفتارهاي غير ديني شود كه متأسفانه گاهي اهميّت آن براي ما چندان آشكار نمي باشد.

متأسفانه امروزه سطح دانش و آگاهي ما ار مسائل ديني چنان سطحي و عاميانه است كه با روح تعاليم ديني ما ناسازگار است و از قضا باعث بروز رفتارهاي غير ديني در عرصه اجتماع، سياست، اقتصاد، هنر و … مي شود.

3. دوري از شبهات و شايعات: گاهي انسان نسبت به مسائل ديني با ترديدها و شبهه هايي روبرو مي شود كه نبايد نسبت به آنها اهمال كاري كند بلكه بر عكس مي بايست سريع در رفع آنها بكوشد تا شك و ترديد همچون موريانه بناي فكر او را متزلزل نكند و در نتيجه در دينداري سستي به خرج ندهد. گاهي گوش دادن به شايعات و قبول كردن شايعات باعث تضعيف روحيه دين داري و رغبت به اعمال ديني مي شود. البته منظور شايعات و شبهاتي است كه نسبت به دين، بزرگان دين و حاكمان ديندار و يا حكومت ديني و اسلامي مطرح مي شود. در صورتي كه صريح آيه قرآن مي فرمايد: «ولاتَقف ما ليسَ لك بهِ علم»[2]و پيروي نكن آنچه را كه به آن علم نداري.

اين اموري كه گفته شد در جهت تقويت بُعد شناختي ما از دين بود كه اگر بُعد شناختي به گونه اي صحيح افزايش و تقويت يابد مي تواند خيلي از رفتارهاي ما را ديني كند امّا اين فقط نيمي از راه است چرا كه امور ديگري نيز در زمينه تقويت روحيه ديني موثر هستند كه نبايد از آنها غفلت كرد.

ب. بُعد رفتاري

در قرآن به اين دو مسأله اشاره شده است، يكي تأثير شناخت و تدبر و تفكر در گزينش راه صواب و مطابق با فطرت و ديگري تأثير گناه نكردن و تقوا ورزيدن در پيدايش راه صحيح از خطا، به گونه اي كه قرآن بعضي از گناهان را باعث تكذيب آيات خدا مي داند. پس تصحيح بعضي از رفتارها و عملكردهاي ما مي تواند نقش مهمي در تقويت روحيه دينداري داشته باشد كه به عنوان نمونه چند مورد ذكر مي شود.

1. اجتناب از شبهه و خوردن حرام.

آيات و روايات فراواني راز عدم ارتكاب گناه را در دوري از مال حرام و شبهه دانسته اند. به جرأت مي توان گفت كسب مقامات بلند معنوي در گرو خوردن لقمة حلال مي باشد و لقمة حرام مي تواند زمينه بروز گناه در انسان را تشديد كند. آيت الله حسن زاده آملي در اين زمينه چنين مي فرمايد: «… آنهايي كه هرزه خوراك شوند هرزه كار مي گردند … وقتي واردات انسان هرزه شد صادرات او هم هرزه و پليد و كثيف مي گردد.»[3]

2. نقش دوستان:

دوستان مي توانند نقش مهمي در جهت دهي به فكر و رفتار انسان داشته باشند، از اين رو است كه اسلام اين همه تأكيد بر يافتن دوستان نيكو نموده است چرا كه به تعبير زيباي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ  دوست خوب همچون عطّار است كه اگر از عطر خود به تو ندهد لااقل از بوي خوش او لذت مي بري، اين نكته بيان تأثير گذاري دوستان بر همديگر را مي رساند.

غزالي در اين باره چنين مي نوسيد: «… الطبع يسرق من الطبع الشر و الخير جميعاً»[4] به درستي كه اخلاق خوب گاهي با مشاهده و همنشيني با ديگران كسب مي شود. زيرا طبع انسان از همنشين خود خير و شرّ را كسب مي كند. پس نوع دوستان ما مي توانند نقش مهمي در تقويت و يا تضعيف روحيه ديني ما داشته باشند.

3. پرهيز از عافيت طلبي:

گاهي اوقات انسان از روي بي خيالي و تنبلي حاضر به رعايت بعضي از مسائل ديني نمي باشد. پرهيز از تنبلي و عافيت طلبي در انجام مسائل ديني باعث ورزيدگي روح مي شود. هر چه روح ما ورزيده تر و سبكبارتر باشد مي تواند جسم و جان ما را در انجام مراسم ديني و عبادي تحت تأثير خود قرار دهد.

ج. بُعد عاطفي

گاهي مسائل عاطفي به شدت بر انسان و باورهايش اثر مي گذارد كه توجه به اين امر مي تواند در تفكيك مسائل از هم كمك كند. مثلاً كسي كه بيمار شده، وسايل ازدواجش فراهم نمي شود و مشكلات پي در پي برايش پيش مي آيد ممكن است در دينداري اش اثر گذارد.

 خبرگزاری حوزه

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

1. حضرت امام خميني . چهل حديث . چاپ مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام .

2. حسيني . سيد مجيد . گناه و ناهنجاري ها ، عوامل و زمينه هاي آن . قم . دارالغدير 1379 .

3. تنظيم و نگارش : اشتهاردي . محمد مهدي . گناه شناسي (درسهايي از قرآن . محسن قرائتي) . انتشارات پيام آزادي . چاپ 11 . سال 1375 .

4. دكتر طاهري . عباس گناه از نگاه قرآن . مترجم حميدرضا آژير . آستان قدس رضوي . 1377 .

 

پي نوشت ها:

[1] . جوادي آملي . درس خارج فقه . مورخه 30/8/75 . نقل از كتاب ؛ حسيني . سيد مجتبي . گناه و ناهنجاري ها . ص 23 .قم . دارالغدير . 1379 .

[2] . اسراء/36 .

[3] . حسيني . سيد مجيد . گناه و ناهنجاري . ص 47 .قم . دارالغدير . 1379 .

[4] . حسيني . سيد مجتبي . احياء العلوم غزالي . ص 121 . نقل از گناه و ناهنجاري ها . قم . دارالغدير . 1379 .

با این 7 توصیه، در جذب دوست و دفع دشمن موفق خواهید شد...

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 10ام تیر, 1397

امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمودند: 

با سکوت بسیار وقار انسان بیشتر شود.

 با انصاف بودن دوستان را فراوان کند.

با بخشش، قدر و منزلت انسان بالا رود.

 با فروتنی، نعمت کامل شود.

 با پرداخت هزینه‌‌ها، بزرگی و سروری ثابت گردد.

روش عادلانه، مخالفان را درهم شکند. 

وبا شکیبایی در برابر بی ‌‌خرد، یاران انسان زیاد گردند. 

متن حدیث: 

وَ قَالَ علیه السلام بِکَثْرَةِ الصَّمْتِ تَکُونُ الْهَیْبَةُ وَ بِالنَّصَفَةِ یَکْثُرُ الْوَاصِلُونَ وَ بِالْإِفْضَالِ تَعْظُمُ الْأَقْدَارُ وَ بِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ وَ بِاحْتِمَالِ الْمُؤَنِ یَجِبُ السُّؤْدُدُ وَ بِالسِّیرَةِ الْعَادِلَةِ یُقْهَرُ الْمُنَاوِئُ وَ بِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِیهِ تَکْثُرُ الْأَنْصَارُ عَلَیْهِ.

 

«نهج البلاغه، حکمت 224»

ذات ارزشمند باشد یعنی چه؟؟؟؟؟؟

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 30ام خرداد, 1397

? مثل گندم باش!


? زیر خاک می برندش
باز می روید پرتر

? زیر سنگ می برندش
آرد می شود پربهاتر

? آتش می زنندش
نان می شود مطلوب تر

? به دندان می جوندش
جان می شود نیرومندتر

? ذات باید ارزشمند باشد

نگاه به جنس مخالف و این همه....

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 30ام خرداد, 1397

✨ از عالمی پرسیده شد:
 چه اشکالی دارد انسان به جنس مخالف نگاه کند و لذت ببرد؟

 آن عالم در پاسخ گفت :
نگاه به حسن جمال جنس مخالف ضررهایی دارد، مثلا…

? میبینی،میخواهی،به وصالش نمیرسی،دچار افسردگی میشوی!

? یا میبینی،شیفته میشوی،عیب هارا نمیبینی،ازدواج میکنی،طلاق میدهی!

? میبینی ،دائم به او فکر میکنی،از یاد خــدا غافل میشوی،از عبادت لذت نمیبری!

? میبینی،باهمسرت مقایسه میکنی،ناراحت میشوی،بداخلاقی میکنی!

? میبینی،لذت میبری،به این لذت عادت میکنی،#چشم_چران میشوی،درنظر دیگران خوار میگردی!

? میبینی،لذت میبری،حب خدا دردلت کم میشود،ایمانت ضعیف میشود!

? میبینی،عاشق میشوی،از راه حلال نمیرسی،دچار #گناه میشوی!

❤️ لذا #اسلام دریک کلمه میگوید :
? نگاهت را از جنس مخالف بردار

⭕️ #کنترل‌نگاه‌هم‌زن‌هم‌مرد
?#مواظب‌نگاه‌به‌نا‌محرم‌باشیم

حکم صرف دوست داشتن نامحرم....؟

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 16ام اردیبهشت, 1397

1- اگر انسان زمینه ازدواج دارد و با قصد ازدواج کسی را دوست داشته باشد، باید برای فراهم ساختن زمینه ازدواج اقدام کند و از راه های متعارف اقدام به خواستگاری نماید. اما اگر زمینه ازدواج ندارد و قصد ازدواج با کسی را که دوستش دارد، نداشته باشد. باید از عشق و محبتی که سرانجام مطلوبی ندارد و چه بسا انسان را از خدا غافل کرده و گرفتاری ذهنی و فکری و روحی ایجاد می‌کند، پرهیز نمود.

۲- ادامه دوست داشتن و دلبستگی به نامحرم کم کم به وابستگی افراطی منجر خواهد شد. وابستگی افراطی چیزی جز فرسودگی روانی و تخریب روزافزون استقلال روحی- روانی در پی نخواهد داشت. در نهایت افسردگی روحی و از بین رفتن عزت نفس و تخریب شخصیت انسانی.

۳- تحریک غریزه جنسی، تخیل گرایی افراطی، گرفتار شدن به دام شیطان و ارتکاب گناهان به صورت تدریجی و از بین رفتن زشتی گناه، اضطراب، تشویش و… معلول ادامه دوستی با نامحرم است. این نوع دوستی ها و دوست داشتن از روی احساسات مقطعی و زود گذر می باشد.

برای مبارزه با دوستی و دوست داشتن نامحرم به پیامد های منفی آن فکر کند و اراده و عزت نفس را در خود تقویت کند.

۴- به دلیل وابستگی بلکه دلبستگی ای که نسبت به ایشان دارید، ممکن است صحبت های منطقی و کار شناسانه ما را نادیده بگیرید. باز حرف خودتان را تکرار کنید.

سعی کنید کمبودهای عاطفی که باعث ارتباط و احساس شده، شناسایی کنید و از راه مناسب خودش جبران کنید.

وابستگی روانی به چیزی یا کسی باعث کاهش عملکرد در فرد می‌گردد. به نوعی فرد را از زندگی روزانه ‌و عادی خود خارج می‌سازد. فرد وابسته روانی مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگی (مثل مواد مخدر یا محبت معشوق) خوش است، در حالی که این وابستگی عقلاً و منطقاً امری به شدت نکوهیده‌ای است.

۵- هر چیزی علتی دارد. دوست داشتن هم بی علت ایجاد نمی شود.

شما «به چه دلیل» آن شخص نامحرم را دوست دارید؟

الف) اگر به دلیل فضایلی است که دارد، دوست داشتن شخص صاحب فضلیت به خاطر فضایلش، اشکالی ندارد. حتی اگر از جنس مخالف باشد. مثلاً قطعاً بانوان جامعه ما، برخی از شهدا را دوست دارند و این امر اشکالی ندارد.

ب) اما اگر او را دوست دارید از این جهت که او جنس مخالف شماست، این دارای اشکال است. چون محبت شهوانی است. البته این نوع محبت، تا زمانی که مبنای عمل خلافی قرار نگرفته، گناه «فقهی» نیست. اما دارای «اشکال اخلاقی» است. به این معنا که از «نورانیت» شما کم می کند و شما در مواقعی از زندگی که نیاز دارید با «نور» درونتان، راه را از بیراهه تشخیص بدهید و تصمیم درستی بگیرید، به خاطر کاسته شدن از نورتان، ممکن است دچار اشتباه شوید.

شما باید متوجه باشند که همه چیز در چارچوب فقه قرار نمی گیرد. چه بسا امری از حیث «فقهی» بلا اشکال باشد اما از حیث «اخلاق» درست نباشد. سر و کار فقه با اعمال و رفتار جوارحی ما و احکام پنجگانه (واجب، حرام، مستحب، مکروه) است اما سر و کار اخلاق با جوانح ما و با «فضیلت ها و رذیلت ها» است.

ج) شاید او را دوست دارید به خاطر برخی فضیلتها و کمالات…

اما اگر همین فضایل و کمالات به همین صورتی که در این شخص نامحرم هست، در شخص هم جنستان بود، آیا باز هم او را «به همین نحو» دوست داشتید؟ پس در این حالت هم جای احتیاط است. یعنی ممکن است همان «محبت شهوانی» (که از لحاظی یک امر طبیعی است ) از این کانال وارد شود. و آدمی هم چون ناخودآگاه مایل است خودش را مبری از هر گونه خدشه و ایرادی ببیند، لذا متوجه این امر نشود. یا متوجه بشود ولی خود را به تغافل بزند.

- حاصل سخن اینکه:

علاقمند‌ شدن به کسی که نامحرم است، تا زمانی که به صورت عمل غیر شرعی در خارج نمایان نشود، گناه نیست، اما استمرار داشتن این حالت ممکن است عوارض و پیامدهای روحی، روانی و اجتماعی نامطلوب داشته باشد.

اظهار علاقه به نامحرم اگر همراه با کار حرامی باشد جائز نیست و حرام است. نگاه به نامحرم، حرف ها و شوخی هایی که باعث تحریک شهوت می‌شوند و خلوت کردن با نامحرم هم از گناهان است. ممکن است شیطان با استفاده از سیاست گام به گام، این امور را بی جلوه نشان دهد تا منجر به گناه مخفی شویم.

امام علی علیه السلام فرمود:‌ «اتّقوا معاصی الله فی الخلوات فإنّ الشاهد هو الحاکم»(۱)از گناه کردن در خلوت بپرهیزید، زیرا آن کس (خدا) که شاهد است (‌روز قیامت) حاکم و قاضی خواهد بود.

همچنین امام کاظم(ع) فرمود: «حضرت مسیح به اصحاب خود فرمود:‌ گناهان کوچک که انسان آن ها را به حساب نمی آورد از مکر های شیطان است. شیطان آن ها را پیش چشم شما کوچک جلوه می‌دهد و کم کم آن ها زیاد می شود و شما را احاطه می کند.»(۲)

انسان مؤمن مخصوصاً جوانان که زمینه رشد کمالات در وجودش بیشتر است، باید با پیمودن طریق صداقت و پاکی، به قلّه کمالات دست بیابد و به جایی برسد که خدا به ملائکه اش به واسطه او افتخار کند.

پی نوشت :

۱. میزان الحکمه‌، محمدمحمدی ری شهری‌، مکتب الاعلام الاسلامی‌، قم. عنوان ۱۳۶۹

۲. همان، عنوان ۱۳۷۲

 

بهترین فرصت برای نابودی اعمال توسط شیطان

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 2ام بهمن, 1396

اگر انسان به خود ببالد و از خود شگفت زده شود و خشنود باشد، گرفتار عجب خواهد شد و در این بالیدن تفاوتی نمی کند که به علمش بنازد یا به عبادتش، به زهدش یا به جمالش، فقر او در نظرش جلوه کند یا ثروتش، و … . در هر صورت، عجب آدمی بهترین فرصت برای دشمن است؛ دشمنی که همیشه در انتظار چنین لحظه های طلایی است. امیر مومنان، امام علی علیه السلام این نقطه بحران را برای مالک اشتر، چنین ترسیم کرده اند:

«و ایاک و الاعجات بنفسک و الثقة بما یعجبک منها و حبّ الاطراء؛ فانّ ذلک من اوثق فرص الشیطان فی نفسه لبمحق ما یکون من احسان المحسین»

از خود پسندیدن و به خود پسندی مطمئن بودن و ستایش را دوست داشتن، بپرهیز که این ها همه از بهترین فرصت های شیطان است تا بتازد و کرده نیکوکاران را نابود سازد.

این کمین آن قدر حساس و خطرناک است که در باره آن گفته اند:

سیئة تسووک خیر عندالله من حسنة تعجبک؛

گناهی که تو را دل آزرده کند، نزد خداوند از کار نیکی که تو را شگفت زده کند، بهتر است.

دشمن، خود گرفتار این بیماری مهلک است و در برابر فرمان خداوند به سجده بر آدم علیه السلام به خود بالید و گفت: (… انا خیر منّه…)؛ «من از او بهترم»

به سبب همین، از ردیف فرشتگان اخراج شد. از این رو، خطر این کمین را به خوبی می داند، و خود نیز در گفت وگویی با موسی علیه السلام به این پرتگاه اعتراف کرد.

حضرت موسی علیه السلام در مجلسی نشسته بودند که ناگاه ابلیس به محضر آن حضرت رسید، در حالی که کلاه رنگارنگ و درازی بر سر داشت. وقتی نزدیک شد از روی احترام کلاهش را از سر برداشت، سپس بر سر گذاشت و گفت: السلام علیک حضرت موسی علیه السلام فرمود: تو کیستی؟ جواب داد:

من ابلیس هستم حضرت موسی فرمود: خدا تو را بکشد؛ برای چه این جا آمده ای؟ ابلیس گفت: آمده ام برای مقام ارجمندی که در پیشگاه خدا داری بر تو سلام کنم. حضرت موسی فرمود: با این کلاه رنگارنگ چه می کنی؟ ابلیس گفت: با این کلاه، دل های فرزندان آدم را آلوده و منحرف می کنم. حضرت موسی فرمود: چه کاری است که اگر انسان انجام دهد، بر او چیره می شوی؟ ابلیس گفت: هنگامی که انسان به خود ببالد و عملش را زیاد شمرد و گناهانش را کوچک بیند. سپس از خدمت حضرت بیرون رفت، در حالی که می گفت: وای بر من! موسی اموری را دانست که به وسیله آن، انسان ها را از آلودگی برحذر می دارد.

در روایات، حتی عجب در یک عبادت، مایه سقوط عابد به حضیض فسق شمرده شده است؛ سقوطی که موجب طمع دشمن برای گستردن دام بزرگ تری می شود؛ امام باقر علیه السلام می فرماید:

دو نفر داخل مسجد شدند؛ یکی عابد و دیگری فاسق؛ چون از مسجد بیرون رفتند، فاسق از جمله صدیقان بود و عابد از جمله فاسقان و سبب این بود که عابد داخل مسجد شد و به عبادت خود بالید و فاسق در پریشانی از گناه و استغفار بود.

در داستان دیگری درباره یکی از اصحاب حضرت عیسی- علیه السلام- چنین آمده است:

حضرت عیسی - علیه السلام - با اصحاب خود به کنار دریا رسیدند ، حضرت بسم الله گفتند و بر روی آب روان شدند ؛ یکی از اصحاب هم که مردی کوتاه قامت بود بسم الله گفت وروانه شد ، و به عیسی – علیه السلام - رسید ؛ در آن وقت عجب کرد و به خودش گفت : این عیسی روح الله است که بر روی آب راه می رود ، من هم همین طور ، پس فضیلت او بر من چیست؟ همین که این به خاطرش گذشت ، به آب فرو رفت، پس استغاثه به حضرت کرد وحضرت دستش را گرفت و از آب بیرون آورد و گفت: چه گفتی؟ گفت: چنین چیزی به خاطرم گذشت. حضرت فرمود: از حدّ خود بیرون شدی و خدا بر تو خشم کرد، توبه کن! پس توبه کرد و به حال اول خود بازگشت ..afkarnews.ir

راهبردی ترین روش جهت جلوگیری از پشیمانی ...

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 1ام بهمن, 1396

حجت الاسلام والمسلمین سیدطه موسوی هشترودی در مورد سیره موسی بن جعفر(علیه السلام) در مواجهه با ناملایمات و کظم غیظ که آن حضرت(علیه السلام) بدان معروف بودند، اظهار کرد: از القاب امام هفتم(علیه السلام)، کاظم است و این به دلیل فرو بردن خشم از سوی آن امام معصوم(علیه السلام) بود به گونه ای که حضرت(علیه السلام) در سخت ترین شرایط که دیگران رنجیده و عصبانی می شدند، هرگز چنین رفتاری نداشتند و خشم خود را فرو می خوردند.امام کاظم(علیه السلام) در برابر توهین ها و تحقیرهای واضح دشمنان، واکنش تند نشان ندادند و مانند امام سجاد(علیه السلام) که به دلیل عبادت و سجده های طولانی به سجاد معروف شدند ایشان نیز به دلیل این صبوری و آستانه تحمل بالا و فرو بردن خشم به «کاظم» شهرت یافتند….از مباحث خود در مورد علت پایین آمدن آستانه تحمل مردم در برخوردها و مواجهه با یکدیگر گفت: مهمترین دلیل و آسیب شناسی در این زمینه آن است که سطح اعتقادی جامعه کاهش یافته و چون اعتقاد به خداوند و معاد و دینداری در مردم کاهش یافته است، عموما هر کس به فکر خودش است، همه می خواهند به آسایش برسند و هیچ آسیبی به آنها نرسد و در سهولت به همه چیز برسند.

وی ادامه داد: این در حالی است که این افراد در شرایط مشابه هرگز چنین رفتاری را از سوی دیگران قبول نمی کنند، در واقع عدم اعتقاد به عالم معاد و آخرت باعث شده است، آستانه تحمل افراد کاهش یابد، در حالی که اگر بدانیم خداوند در برابر تحمل سختی ها و فرو خوردن خشم چه پاداشی را به ما وعده داده است، هرگز چنین نمی کنیم.

موسوی هشترودی تاکید کرد: اگر خود را نسبت به جامعه مسئول بدانیم، مسلماً می توانیم سطح آستانه تحمل را بالا ببریم، اگر تنها خود را نبینیم ولی مساله آن است که فرد فرد جامعه می خواهند به منافع بیشتری برسند ولو اگر برای رسیدن به این منافع دیگران به زحمت بیفتند، به زور خودمان را در اتوبوس جا می دهیم حتی اگر دیگری در اذیت باشد، از خط عابر پیاده عبور نمی کنیم و هزاران نمونه دیگر، تماماً به دلیل عدم رعایت مبانی اخلاقی اسلام در جامعه است.

این استاد حوزه در پایان خاطرنشان کرد: باید برای درمان این معضل، ارزش های اسلامی به صورت مستمر برای گروه های مختلف تذکر داده شود و از آن مهمتر باید سطح علمی اخلاق در جامعه را افزایش دهیم، بررسی کنیم اگر امام موسی کاظم(علیه السلام) کظم غیظ داشت چه برکاتی را در جامعه سبب شد، برای مردم نمونه عینی بیان کنیم و سیره اهل بیت را برایشان مطرح کنیم، گاهی یک لحظه خشم برای یک عمر پشیمانی به بار می آورد از این جهت است که ائمه(علیه السلام)) همواره بر فرو خوردن خشم تاکید کرده اند.afkarnews.ir

 

 


 
مداحی های محرم