« زنانی که عذلب نمی شوندروایت آهنگران از حج خونین سال 66 »

تنها تر ین غر یب دیار مد ینه بود/ او مرد علم و زهد و وقار و سکینه بود

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 18ام شهریور, 1395

« السلام علیک یا باقر العلوم  »

بین نماز ، وقت دعا گریه می کنی
با هر بهانه در همه جا گریه می کنی


در التهاب آهِ خودت آب می شوی
می سوزی و بدون صدا گریه می کنی

هر چند زهر قلب تو را پاره پاره کرد
اما به یاد کرب و بلا گریه می کنی

اصلاً خود تو کرب و بلای مجسّمی
وقتی برای خون خدا گریه می کنی

آب خوش از گلوی تو پایین نمی رود
با ناله های وا عطشا گریه می کنی

با یاد روزهای اسارت چه می کشی ؟
هر شب بدون چون و چرا گریه می کنی

با یاد زلفِ خونی سرهای نی سوار
هر صبح با نسیم صبا گریه می کنی


فرم در حال بارگذاری ...