« اورژانسی ترین مطالب برای نوجوانان وجوانانبرگی از سبک زندگی درمکتب اخلاقی امام خمینی (ره) »

جوانان وخداشناسی

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 18ام مهر, 1392

یکی از راههایی که خداشناسان براي اثبات گفتۀ خویش بیان میکنند راه دل است که از آن به

(فطرت) تعبیر میکنند، این راه بسی نزدیکتر، مطمئنتر و پربارتر از راههاي دیگر است. در اینجا لازم

است که ابتداء معناي (فطرت) را بدانیم،


معناي فطرت:


به انگیزه و گرایشاتی که در عمق وجود انسان ریشه دارند (فطرت) گفته میشود. علم دوستی،

عدالت خواهی، و آزادي طلبی گرایشاتی فطري هستند انسان خود را مییابد و میبیند که هستیاش

در وجود و بقاء از آن خودش نیست و مییابد که هستیاش به هستی مبدأ وابسته است. و شاهد این

یا ایها الناس انتم »: مطلب آیۀ شریفۀ قرآن میباشد که خداوند در سورة مبارك فاطر آیۀ 15 میفرماید

اي مردم همگی شما فقیر و نیازمند به خدا هستید و تنها ) :« الفقراء الی الله والله هوالغنی الحمید

خداست که بینیاز و غنی و ستوده و منزه- از نیاز- است.) به عبارت دیگر انسان از راه توجه به

پی خواهد برد. « مبدأ بینیاز » خود و همۀ موجوداتی که پیرامون خویش میشناسد به وجود « نیاز »


با چشم دل خدا را ببینید و خود را از بی هدفی و غفلت و پوچی برهانید.


متأسفانه برخی از انسانها در اثر غفلت و عدم توجه، خدا را نادیده می گیرند گویی در اثر موانع و

پردهها و حجابها اصلا بًا خدا آشنایی ندارند فقط گاهی بر اثر پیشامدهاي سخت و استثنایی این

نور برایشان جلوه میکند و افق دلشان را پر نور ساخته، قلبشان متوجۀ هستی بینیاز شده و به او

روي میآورند و براي یک لحظه هم شده خدا را مییابند و با چشم و دل میبینند. خوشا به حال

کسانی که از این جلوه و فروغ بهره گرفته و خود را از بیهدفی و غفلت و پوچی برهانند.


وقتی دستت از همه وسائل ظاهري و مادي کوتاه می شود چه کار می کنی؟


شخصی از امام صادق(ع) خواست که او را به آفریدگار جهان راهنمائی کند، حضرت در پاسخش

چنین فرمود: هرگز سوار کشتی شدهاي؟ گفت: آري.

آیا اتفاق افتاده که کشتی شما بشکند و کشتی دیگري هم که ترا نجات دهد نباشد و خودت هم

شناگري ندانی تا نجات یابی؟ (خلاصه اینکه دستت از همۀ وسائل ظاهري کوتاه باشد) گفت: آري.

در آن حال که امید تو از همه چیز و همه جا بریده شده بود آیا در اعماق جان خویش متوجه به

کسی نبودي که بتواند ترا نجات دهد و از خطر برهاند؟ گفت: چرا! در خویش چنین احساس و

توجیهی را داشتهام که قدرتی هست که بتواند مرا از خطر مرگ نجات دهد. امام صادق(ع) فرمود

همان قدرتی که در آن حال متوجه بدان بودي همان (خداست).


در ابتداي جوانی روح خداشناسی را در وجودتان زنده کنید.


شناخت خدا از راه فطرت و شناخت عدم استقلال همۀ موجودات و منحصر دانستن استقلال وجود

براي خدا همان مشاهده و یافتن خداست که در نهایت این خداشناسی به خدا یابی خواهد رسید.

پس ما باید در .« لامؤثر فی الوجود الا الله » در این مرحله انسان میفهمد و درك و لمس میکند که

ابتداي جوانی روح خداشناسی را در وجودمان زنده کنیم.


در وجود خداوند ترکیب راه ندارد.


توحید و یگانگی خداوند از دو جنبه باید مورد دقت و توجه قرار گیرد. نخست اینکه خداوند یگانه

است بدین معنا که همتا و همانندي ندارد. جنبۀ دیگر توحید این است که خداوند در وجودش

ترکیب راه ندارد و از اجزاء گوناگون ترکیب نیافته است.

موجودي که از چند جزء تشکیل یافته باشد محتاج اجزاء خود است. از این روي میتوان گفت که

ترکیب از نشانههاي پدیده است و چون خداوند از هرگونه نیازي پاك و پیراسته است پس در

وجودش ترکیب راه ندارد.


نظام بهم پیوسته و هماهنگ جهان دلیلی روشن بر یگانگی آفریدگار است.


میبینید که میان پدیدههاي مختلف جهان مثلاً پیدایش شب و روز، حرکت سیارات، کهکشانها،

گردش زمین، طبیعت، اعضاي وجود انسانها و حیوانها… هماهنگی خاصی وجود دارد و نظام

حاکم بر آن نظام به هم پیوسته و یکسره است. این بهم پیوستگی دلیلی روشن بر یگانگی آفریدگار و

فرمانروایی جهان است.


عظمت خدا را درك کنید.


آیا تا بحال فکر کردهاید که اگر این جهان پهناور به جاي یک خدا، دو خدا یا بیشتر داشت چه

میشد؟ بله! دیگر از این نظم خبري نبوده و در جهان هرج و مرج صورت میگرفت و هر آیینه در

اگر در ) « لو کان فیهما الهه الا الله لفسدتا »: روي زمین فساد میشد قرآن کریم در این باره میفرماید

آسمان و زمین معبودهایی غیر از خدا بود تباه میشدند). بطور مثال: اگر یک اتومبیل دو راننده داشته

باشد که در دست هر کدام یک فرمان باشد و زیر پاي هر کدام هم گاز و ترمز و کلاج باشد، فکر

میکنید چه اتفاقی میافتد؟ معلوم است که از آن کسی جان سالم بدر نمیبرد. چون یکی میخواهد

تند براند و دیگري کند. یکی میخواهد از این سمت حرکت کند و دیگري از آن سمت و…

پس نتیجه میگیریم که در این جهان هستی باید خداي یکتا و یگانه باشد تا جهان به این عظمت را

اداره کند.


همه چیز دیدنی نیست.


همۀ ما دوست داریم خدا را ببینیم، اما خدا دیده نمیشود. چون جسم نیست تا دیده شود. خیلی از

چیزها هستند که دیده نمیشوند، مثل: نیروي آهنربا، شما آهنربا را میبینید اما نیروي آن را

نمیبینید. یا مثلاً جریان برق قابل دیدن نیست. به همین خاطر اگر به سیم برق نگاه کنید نمیتوانید

بفهمید که در آن برق وجود دارد یا نه، باید با فازمتر امتحان کنید یا کلید برق را بزنید. یا درد قابل

دیدن نیست، عقل را نمیشود دید، جاذبۀ زمین را نمیشود دید، بلکه باید آنها را از نشانههایشان

شناخت. پس خدا را نمیشود دید و باید او را از راه نشانههایش شناخت.


تجربه در شعاع کار خود می تواند قضاوت کند.


تا صد سال پیش می گفتند در عمق بیشتر از هزار متر دریا موجود زنده اي وجود ندارد ، به دو علت

: یکی عدم نور، چون نور ماوراء بنفش خورشید تا عمق هزار متري تجزیه می شود و دریا از هزار

متر پایین تر فاقد نور است، دیگر اینکه فشار آب آنقدر زیاد است که هر موجود پر قدرت را نابود

می کند . ولی پس از مدتی بشر تا عمق ده هزار متري اقیانوس آرام رفت و در آنجا حیوانات دریایی

را مشاهده کرد که با نشاط بیشتري به زندگی ادامه می دهند . علت اشتباه این بود که آزمایش در

خشکی انجام شده بود و اینها می خواستند در عمق دریا نیز همین نتیجۀ آزمایش را قبول کنند ،

غافل از اینکه تجربه در شعاع کار خود می تواند قضاوت کند . چنانچه درجۀ حرارت در یک اطاق

و سالنی تعیین شد نمی توان گفت درجۀ حرارت در همان ساعت در همۀ روي زمین به آن اندازه

است.


خیلی چیزها دیده نمی شوند ولی وجود دارند.


یک نفر منکر معاد خدمت امام صادق علیه السلام آمد ، و بدون توجه به سخن خود گفت: من

بهشت و دوزخ را منکرم و اصولاً معادي وجود نخواهد داشت. حضرت صادق علیه السلام خواست

ابتدا به او توجه دهد که این سخن و عقیده، عاقلانه نیست . فرمود آیا شما به تمام فضا و کرات

آسمانی سفر کرده اید، این سمت آسمان و آن طرف دیگر را درست بررسی کرده اید و بهشت و

دوزخ را نیافته اید؟ گفت: خیر نرفته ام. امام صادق علیه السلام فرمود: تو که تمام کرات را ندیده و

تجربه و تحقیقی از آنها نداري چگونه می گویی وجود ندارد، (انکار پس از بررسی و نیافتن است )

انکار کردن از کسی که نرفته و تحقیق نکرده صحیح نیست ، بگو من شک دارم، نمی دانم هست یا

نه. آن شخصبه اشتباه خود پی برد و گفت: کلام شما صحیح است انکار من عاقلانه نبود. من

نمیدانم، شک دارم. امام فرمود: من به وجود بهشت و جهنم و معاد یقین دارم، گوش کن تا با دلایل،

معاد را براي تو روشن کنم و امام با دلایل، آن را براي او اثبات نمودند .


فرم در حال بارگذاری ...