موضوع: "خواندنی ها"

گوشه ای از اخلاق امام حسین علیه السلام‏

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 1ام مهر, 1396

عربى به محضر حضرت امام حسين عليه السلام رسيد و گفت: پسر پيامبر خدا! ديه كامله اى را ضامن شده ام و از پرداختش ناتوانم، نزد خود گفتم: آن را از كريم‏ترين مردم درخواست می كنم و كريم‏تر از اهل بيت‏ پيامبر سراغ ندارم.

حضرت فرمود: برادر عرب سه مسأله از تو می پرسم، اگر يكى را جواب دادى يك سوم مال درخواستى را به تو می دهم، اگر دو مسأله را پاسخ گفتى دو سوم آن را می پردازم، اگر هر سه را جواب گفتى همه مال را می دهم.

عرب گفت: آيا مانند تو كه از اهل دانش و شرفى از مثل من مسأله می پرسد؟ حضرت فرمود: آرى، از جدم رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه می گفت: ارزش انسان به اندازه معرفت اوست، عرب گفت: بپرس اگر توانستم

پاسخ میدهم و اگر نتوانستم از حضرتت ياد می گيرم و تاب و توانى جز به يارى خدا نيست.

حضرت فرمود: برترين اعمال كدام است؟ عرب گفت: ايمان به خدا، حضرت پرسيد: راه نجات از مهلكه چيست؟ عرب گفت: اعتماد به خدا، حضرت فرمود: چه چيزى به مردان زينت می دهد؟ عرب گفت: دانشى كه با بردبارى همراه باشد

فرمود: اگر نبود؟ گفت: ثروتى كه جوانمردى در كنارش باشد، فرمود: اگر نبود؟ گفت: تنگدستى و فقرى كه صبر با آن باشد، فرمود: اگر اين هم نبود؟ عرب گفت: صاعقه اى از آسمان فرود آيد و چنين انسانى را بسوزاند كه جز اين سزاوار نيست!

حضرت خنديد و كيسه اى كه هزار دينار در آن بود به او داد و انگشترش را كه نگينى به قيمت دويست درهم بر آن بود به او عطا فرمود و گفت: اى عرب! هزار دينار را به طلبكارانت بده و انگشتر را در هزينه زندگى خودت مصرف كن، عرب آن را گرفت و گفت: خدا داناتر است به اينكه رسالتش را كجا قرار دهد.

منبع: اهل بيت عليهم‏ السلام عرشيان فرش نشين، شیخ حسین انصاریان

-«اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ» انعام (6): 124.
-جامع الأخبار، قشیری: 137، فصل 96؛ بحار الأنوار: 44/ 196، باب 26، حديث 11.

جذاب و عبرت آموز

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 27ام شهریور, 1396

 

#مطالعه_یک_دقیقه_ای

لیلا الهوردی زاده/ کوثر نت

دوست داشتن را باید دید از چه نوع دوست داشتنی است!
آیا مانند شیر است که آهو دوست دارد وگربه که موش دوست دارد!

□باید دید وقتی کسی میگوید دوستت دارم آیا معنی اش اینست که میخواهد ما را خرج خودش کند و ما را بخورد و ما را به مصرف خودش برساند.

□یا دوستت دارم به این معنی است که تو دوست من هستی و خاطرت پیش من عزیز است و اگر کاری داشتی برایت انجام میدهم اگر بیمارشدی تا صبح برای تو بیدار میمانم.

#استاد_الهی_قمشه_ای

کتابی که مذهب تشیع را رد کرده بود نسخه برداری شد...

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 25ام شهریور, 1396

 

یکی از علمای اهل سنت در رد مذهب تشیع کتابی را تالیف کرده بود که در مجالس و محافل آن را برای مردم می‌خواند و آنان را گمراه می‌کند؛ او از ترس آن که مبادا کسی از علمای شیعه کتابش را رد کند، آن را به کسی نمی‌داد تا نسخه‌ای بردارد.

علامه حلی همیشه به دنبال راهی بود که کتاب را به دست آورد تا بتواند کتابی در رد آن بنویسد. او رابطه استاد و شاگردی را وسیله قرار داد و پس از جلب اطمینان استاد، از عالم سنی درخواست کرد حداکثر یک شب این کتاب را به وی قرض دهد که استاد اجازه داد علامه به مدت یک شب آن را در اختیار داشته باشد. علامه حلی همان مدت کم را نیز غنیمت شمرد. کتاب را از او گرفت و آن شب تا جایی که می‌توانست از آن نسخه برداری کرد. 

علامه تا نیمه های شب مشغول نسخه برداری از کتاب بود و هنگامی که شب به نیمه رسید خواب بر او غلبه کرد تا جایی که توانایی ادامه کار را نداشت. در این هنگام مردی به اتاق وارد شد و گفت: «اجازه دهید مقدار باقی مانده از این کتاب را من بنویسم و شما استراحت کنید». علامه حلی پس از اطمینان از کمک فرد ناشناس به خواب عمیقی فرو رفت. هنگام اذان صبح از خواب بیدار شد و وقتی کتاب را بازکرد در عین ناباوری دید ادامه کتاب توسط آن مرد ناشناس نوشته شده و در پایان با نام «کتبه الحجه» امضا شده است./afkarnews.ir

 

جواب دندان شکن!!!!!!

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 21ام شهریور, 1396

شهیدی که برات شهادتش را از امام حسین (علیه السلام) گرفت

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 21ام شهریور, 1396

 

حدود دو ماه قبل از حرکت او به جبهه، شب جمعه‌ای در خواب دیده بود که یک صف طولانی تشکیل شده و می‌گویند هرکس که می‌خواهد مولایش حسین(ع) را ملاقات کند، به صف بایستد، ایشان به مادرش گفته بود که من از همه جلوتر بودم که خدمت آقا رسیدم، امام حسین(ع) خیلی جوان و زیبا، لباس رزم پوشیده بودند و من رفتم جلو و ایشان را بوسیدم و گفتم آقا مرا شفاعت کنید، امام حسین هم تبسمی کردند و مرا در بغل گرفتند و در این وقت از شدت ذوق دیدار آقا از خواب پریدم. بعد از این جریان به زیارت حضرت رضا علیه‌السلام مشرف شد و به تهران بازگشته و از آنجا عازم جبهه شد.

در روز بیستم اسفند ۶۲، بعد از جلب رضایت از پدر و مادرش و حلالیت طلبیدن از همه، با خداحافظی گرم و معنی داری از طریق پایگاه مقداد به کربلای ایران، جبهه‌های جنوب روانه شد و در آنجا نیز آن طوری‌که همرزمانش نقل می‌کنند مدتی در انتظامات پادگان خدمت کرد و با تلاش و پشتکارش سرانجام به گروهان والعادیات از گردان قمر بنی هاشم راه پیدا کرده و رشادتهای بسیاری از خود نشان داد.

در عملیاتی ایذایی، کمک تیربارچی بود که با مجروح شدن تیربارچی، در ساعات اولیه عملیات، مسئولیت تیربار را بر عهده می‌گیرد و از میدان مین، پل صراط این دنیا، گذشته و خود را به نزدیکی کانال‌های دشمن رسانده تا دوشکای آنان را خاموش کند، تا اینکه با اصابت گلوله‌های دشمن بعثی به فیض ‌شهادت نائل می‌آید و پیکر او روی زمین می‌افتد. به علت اینکه گروه امداد دسته، قبلا مجروح یا شهید شده بودند، امکان انتقال وی به پشت خط ممکن نمی‌شود و پیکر مطهرش در منطقه می‌ماند. فردای آن شب باران شدیدی می‌بارد و همه جا را زیر آب می‌برد و بدن محمد آقا به واسطه‌ سنگینی مهمات تیربار، در زیر آب می‌ماند و مفقود الاثر می‌شود.mashreghnews.ir
منبع: دفاع پرس

مگر انسان به چند نوع هدايت نياز دارد كه قرآن انواعي براي آن ذكر مي كند؟

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 20ام شهریور, 1396

هنگام مراجعه به قرآن مي بينيم كه به نمونه هاي متعدد هدايت اشاره شده است، كه برخي در وجود خود انسان نهفته شده است و برخي در نظام هستي. در ادامه به توضيح درباره اين انواع هدايت خواهيم پرداخت تا نياز انسان به اين هدايت ها روشن شود:
1.هدايت فطري: اولين هدايتي كه به انسان داده شده است، هدايت فطري است: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتىِ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيهَْا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَالِكَ الدِّينُ الْقَيِّم» اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده دگرگونى در آفرينش الهى نيست اين است آيين استوار.[1]
پس هر انساني بر فطرت زاده مي شود و از هدايت فطري برخوردار است. هدايت فطري غير قابل تغيير و تبديل است و به تعبير قرآن سنتي از سنن الهي است و سنن الهي نيز جاري و هميشگي است؛ چون حكمت الهي اين را اقتضا مي كند.
اما مشكل اينجاست كه هدايت فطري نه قادر است مصداق كمال را تعيين كند و نه قادر است راه را نشان دهد؛ بلكه تنها انسان را موجودي طالب كمال مي سازد و او را به كمالي بي انتها متصل مي كند. انسان به هر مرحله اي از كمال برسد، آنرا پشت سر مي گذارد تا به دنبال مرحله جديدي برود؛ بدون آنكه در جايي متوقف شود. اما چنانچه گفتيم اين فطرت مشخص نمي كند كمال چيست و چگونه مي توانيم به آن برسيم. از اينجا نياز انسان به شريعت هاي آسماني ، دين و انبيا آشكار مي شود. بنابراين مرحله دوم هدايت، هدايت تشريعي است.
2. هدايت تشريعي: وظيفه پيامبران هدايت تشريعي است؛ يعني اينكه بگويد اين كار را بايد انجام دهيم و آن كار را نبايد انجام دهيم. محور اين بايد ها و نبايد و هدف آن ، دور شدن و نزديك شدن به خداست. هدف از خلقت انسان، تحقق قرب الهي است و دوري از هرچه مانع تقرب شود و انسان را از خدا دور كند. پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: « انه ما من شي يقربكم الي الله و يبعدكم عنه اله و قد بينته: هيچ چيز نيست كه باعث نزديكي شما به خدا يا دوري شما از او شود، مگر اينكه آنرا براي شما بيان كرده ام.» اين بيان توسط شريعت و از راه قانون صورت گرفته است. و انسان نيز آزاد است كه به اين قانون و شريعت عمل بكند يا نكند.
3.هدايت تكويني: اما هدايت سومي هست كه قرآن به آن اشاره مي كند و ما آنرا هدايت تكويني مي ناميم. دين پژوهان هدايت را به دو نوع تقسيم مي كنند: اول هدايت به معناي نشان دادن راه و دوم هدايت به معناي رساندن به هدف. مانند اينكه شخصي آدرسي از شما بپرسد. شما به دو شكل مي توانيد او را راهنمايي كنيد. اول اينكه در ابتداي راه بايستيد و مسير را براي او توضيح دهيد. در اين حالت شخص يا آدرس را پيدا مي كند تا نمي كند. شكل دوم اينكه دستش را بگيريد و خود، او را به مقصد برسانيد. واضح است كه در شكل دوم احتمال خطا وجود ندارد و شخص به مقصد مي رسد.
اين شكل دوم از هدايت را هدايت تكويني مي ناميم. چون غيرقابل تخلف است به اين نام ناميده مي شود. اين نوع از هدايت بر عهده امام است. گرچه هدايت نوع دوم و سوم هر دو مي تواند در يك شخص جمع شود و آن شخص در واقع هم پيامبر باشد و هم امام. مانند ابراهيم خليل الرحمان(ع): « وَ إِذِ ابْتَلىَ إِبْرَاهِمَ رَبُّهُ بِكلَِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنىّ‏ِ جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده اين آزمايشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم!»[2]. [3] حضرت ابراهيم عليه السلام پس از آنكه از بوته آزمايش با سربلندي بيرون آمد و خداوند او را لايق ديد، به او مقام امامت را عطا كرد. بنابراين هر كسي شايستگي مقام امامت نيست كه بتواند هدايت تكويني كند. بلكه قرآن يادآور مي شود كه امامت جز به آنكه مورد آزمايش قرار گيرد و صبر كند داده نمي شود. به همين دليل قرآن درباره حضرت آدم(ع) مي فرمايد :« وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما» و عزم استوارى براى او نيافتيم.[4] يعني مورد آزمايش قرار گرفت، اما صبر نكرد. اين صبر نكردن به معناي گناه نيست؛ بلكه به اين معناست كه شخص براي برخورداري از موهبت امامت بايد به مرتبه اي از مراتب وجود مي رسيد، اما نرسيد. از اين رو علامه طباطبايي مي گويد: «خداوند علت دادن موهبت امامت را اينگونه بيان مي كند: « لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُون»[5] صبر در اينجا مطلق است و به معناي هرچيزي است كه بنده در راه عبوديت خدا بدان امتحان مي شود»[6]
بنابراين اين هدايت هاي سه گانه براي انسان ضروري است. هدايت فطري كه شامل تمام موجودات مي شود و براي انسان كافي نيست؛ چرا كه مصداق كمال و راه رسيدن به آن را براي انسان تبيين نمي كند. هدايت دوم مصداق كمال و راه را نشان مي دهد، اما فقط راهنما است و در رسيدن و راه رفتن به سمت كمال دست انسان را نمي گيرد و مي توان آنرا هدايت عام انسان و جن دانست. اما هدايت نوع سوم شامل هركسي نمي شود؛ تنها كسي كه خواستار هدايت خويش است و بخواهد به هدف برسد، اين هدايت به او داده مي شود و امام دست چنين كسي را گرفته و به مقصد مي برد.shahrekhabar.com
پي نوشت:
[1] .روم،30
[2] .بقره،124
[3] . پژوهشي در پرسمان امامت،گفتگوي با سيد كمال حيدري، جواد علي كسار، ترجمه نورالهدي توفيق، دار فراقد،1382،ص48-54
[4] . طه، 115
[5] . چون شكيبايى نمودند، و به آيات ما يقين داشتند. سجده،24
[6] .پژوهشي در پرسمان امامت، 105-107

حکومت پنج ساله به عنوان نمونه و الگو

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 16ام شهریور, 1396

آیا القاب حضرت هادي عليه السلام را میدانید؟

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 15ام شهریور, 1396

القاب شايسته امام گوشه هايى از صفات و گرايش هاى والاى ايشان را به خوبى تصوير مى كنند و ما برخى را نقل مى كنيم :

1 -  الناصح : اين لقب از آن رو به ايشان داده شد كه بيش از همه مردم ، امت جدش را راهنمايى مى كرد و مصالح آنان را گوشزد مى كرد.

2 - المتوكل : حضرت از اين لقب نفرت داشت و به ياران خود فرموده بود وى را بدين لقب نخوانند.

به نظر ما امام از آن رو اين لقب را ناخوش داشت كه لقب جعفر متوكل ، خليفه عباسى نيز بود كه از سرسخت ترين دشمنان اهل بيت - عليهم السلام - بشمار مى رفت .

3 -التقى : زيرا حضرت تقواى الهى را پيشه ساخته و خدا را هميشه مركز توجه خود قرار داده بود. طاغوت زمان ؛ متوكل عباسى تمام تلاش جهنمى خود را به كار گرفته بود تا امام را به محافل لهو و لعب ، و فسق و فجور بكشاند، ليكن در كار خود سخت شكست خورد و اطرافيان خود را از اين مطلب با خبر ساخت و از ناتوانى خود پرده برداشت .

4 -المرتضى : كه مشهورترين لقب ايشان است .

5 -الفقيه : ايشان فقيه ترين فرد عصر و زمان خويش بودند و عالى ترين مرجع علما و فقها بشمار مى رفتند.

6 - العالم :حضرت ، داناترين شخص زمان خود نه تنها در مسائل و امور دينى ، بلكه در تمام معارف و علوم بشرى بودند.

7 -الامين :ايشان در تمام امور دينى و دنيوى بودند.

8 -الطيب :هيچ كس در زمان حضرت از ايشان پاكيزه تر و آراسته تر نبود.

9 -العسكرى : محل اقامت ايشان در سامرّا (عسكر)نام داشت لذا به ايشان لقب عسكرى داده شد.

10 -الموضح :روشن كننده احكام كتاب و سنت .

11 -الرشيد:حضرت از همه بهتر راه رشد و هدايت را يافته و بر صراط مستقيم بودند.

12 -الشهيد: زيرا ايشان توفيق شهادت را يافتند و به دست دشمنان خدا شهيد گشتند.

13 - الوفى :ايشان با وفاترين مردم بودند و وفا از ويژگى هاى ايشان بشمار مى رفت .

14 -الخالص :زيرا ايشان از هر عيب و زشتى پاك و منزّه بودند.shahrekhabar.com

منبع:

زندگانى امام على الهادى عليه السلام/باقر شريف قرشى

10شاخص مهم برای اینکه بدانید وقتتان کارایی دارد یا ....؟

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 8ام شهریور, 1396

«سرم شلوغ است»، «وقت ندارم حتی سرم را بخارانم»، «هفته‌‌ای 130-140 ساعت کار می‌کنم، ولی موفقیتی که به دست می‌آورم، متناسب با حجم کارم نیست» و… این جملات برای شما هم آشناست؟ اگر می‌خواهید بدانید که در کارتان از بهره‌وری لازم برخوردارید، یا دارید الکی وقت و انرژی و زمانتان را از دست می‌دهید، این 10 شاخص مهم را از دست ندهید.

1. بهره‌ ورها برای زندگی ماموریت دارند، پرمشغله‌ها ادای ماموریت را درمی‌آورند افراد پرمشغله مدام تظاهر می‌کنند که در گام‌های کوچک اعتمادبه‌نفس دارند و دقیقا می‌دانند که هر قدمی که برمی‌دارند، کجا می‌رود. آن‌ها تردیدهای خود را پنهان می‌کنند، درحالی‌که بهره‌ورها اجازه می‌دهند که دیگران تردید و دودلی آن‌ها و همه حساب و کتابی را که قبل از برداشتن هر قدم کوچکی با خودشان می‌کنند، ببینند، چون مقصدشان را به‌طور دقیق می‌شناسند.

2. پرمشغله‌ ها خودشان را درگیر اولویت‌های زیاد می‌کنند افراد پرمشغله، آن‌هایی که مدام از شلوغ بودن وضعیت زندگی‌شان و این‌که فرصت نفس کشیدن هم ندارند می‌نالند، خودشان را به نوعی درگیر اولویت‌های زیاد اما بی‌فایده کرده‌اند. می‌شود این‌طور گفت که در شرایطی که فرد بهره‌ ور فقط برای سه اولویت مهم تلاش می‌کند، فرد پرمشغله باید برای رسیدن به 25 اولویت خودش را به آب و آتش بزند! برای مثال فرد پرمشغله خودش را درگیر این می‌کند که چطور می‌شود خودروی بهتری ساخت، درحالی‌که فرد بهره‌ور سیستم بهتری را برای تولید خودرو ارائه می‌دهد.

3. وضوح قبل از عمل برای بهره‌ ورها اهمیت دارد نه عمل یک قانون کلی می‌گوید که 80 درصد از نتایج دلخواه شما حاصل 20 درصد از فعالیتی است که انجام می‌دهید. به‌طور قطع برای این‌که بتوانید روی 20 درصد از مهم‌ترین فعالیت‌های خود تمرکز کنید، باید به این موضوع فکر کنید که چه دلیلی برای انجامشان دارید. شفافیت ذهنی در خصوص دلایلی که برای انجام هر کاری دارید، از خود عمل مهم‌تر بوده و این عادت افراد بهره‌ور است. یکی از بهترین روش‌ها برای رسیدن به چنین شفافیتی، نوشتن رویدادهای روزانه، ثبت تجربیات و انگیزه‌ها و الهامات درونی است.

4. افراد بهره‌ ور درها را می‌بندند، پرمشغله‌ها هر دری را باز نگه می‌دارند داشتن برنامه خوب است، ولی این‌که ده‌ها برنامه متفاوت را در یک بازه زمانی کوتاه برای خودتان بچینید، معنی‌اش این است که به هیچ‌کدام نمی‌رسید. برای مثال اگر هدفتان این باشد که زبان فرانسه یاد بگیرید تا بتوانید نقش بیشتری در قراردادهای خارجی شرکتتان داشته باشید، یعنی باید آخر سال بتوانید فرانسه صحبت کنید. ولی اگر برنامه‌تان این است که تا آخر سال هم فرانسه یاد بگیرید، هم شرق ایران را بگردید، هم سه تا مقاله بنویسید، هم 30 درصد افزایش درآمد داشته باشید و…، در پایان سال فقط می‌توانید به زبان فرانسه سلام و علیک کنید.

5. افراد پرمشغله از شلوغ بودن سرشان گله می‌کنند، ولی بهره‌ورها نتیجه کارشان را به نمایش می‌گذارند استفن کینگ یکی از نویسنده‌های مشهور معاصر است که عقیده دارد نویسندگی به معنای تولید کلمه است. پس اگر کسی کلمه تولید کند، نویسنده است، اما اگر کلمه تولید نکند، پس نویسنده نیست. می‌بینید قضیه بهره‌ وری در کار هم به همین سادگی است. این‌که شما مدام درباره این صحبت کنید که سرتان شلوغ است یا هزارتا کار روی سرتان ریخته که باید به هر کدامشان برسید، لزوما تبدیل به آدمی بهره‌ ور نمی‌شوید. بهترین نشانه برای شناسایی افراد بهره‌ ور از پرمشغله این است که به نتایج کارشان توجه کنید، نه حجم کاری که در حال حاضر دارند.

6. پرمشغله‌ها زمان کم می‌آورند، اما بهره‌ورها برای آن‌چه اهمیت دارد، زمان می‌سازند هرچقدر از زمانتان را صرف بهانه آوردن و عذر تراشیدن کنید، فرصت‌هایتان را برای خلاق بودن از دست می‌دهید. افراد بهره‌ ور از این‌که زمان کمی در اختیارشان است، گلایه نمی‌کنند، بلکه به این موضوع توجه می‌کنند که آیا کارهایی که در حال حاضر دارند، در راستای اولویت‌هایشان هست یا نه. اگر نباشد، آن را انجام نمی‌دهند، حتی اگر یک روز کامل هم بی‌کار باشند.

7. افراد پرمشغله چندین مسئولیت را می‌پذیرند، اما بهره ‌ورها روی یک کار تمرکز می‌کنند افراد بهره‌ ور این تکنیک را به‌خوبی بلدند که چطور باید روی کارهای مختلف تمرکز کنند. آن‌ها برای پایان دادن به یک وظیفه و شروع کار بعدی، زمان مشخصی در نظر می‌گیرند و در این مدت اجازه نمی‌دهند که هیچ چیزی تمرکزشان را از بین ببرد. افراد پرمشغله به محض این‌که ایمیل جدیدی وارد اینباکس‌شان می‌شود، به آن پاسخ می‌دهند، اما بهره‌ ورها برای این کار زمان به‌ خصوصی در نظر می‌گیرند، چون می‌دانند که ایمیلشان سبدی از اولویت‌هاست که اولویت‌های دیگران است، نه خودشان.

8. پرمشغله‌ها زود «بله» می‌گویند اگر مهارت «نه» گفتن را یاد نگیرید، زندگی‌تان به میلیون‌ها بخش کوچک تقسیم می‌شود که اتفاقا اولویت خودتان هم نیست. درحالی‌که افراد بهره‌ ور وقتشان را صرف موضوعاتی می‌کنند که جزو ارزش‌های شخصی خودشان است.

9. افراد پرمشغله انتظار دارند سر دیگران هم به همان شدت شلوغ باشد افراد پرمشغله از این‌که ببینند سایر هم‌تیمی‌ها یا زیردستانشان وقت آزاد دارند و از کارشان لذت می‌برند، حرص می‌خورند و دچار استرس می‌شوند. درحالی‌که افراد بهره‌ ور دنبال خلق محیطی هستند که همه از بودن و کار کردن در آن لذت ببرند و برای رقابت کردن مشتاق باشند. افراد پرمشغله انتظار دارند که تلاش‌هایشان دیده شود، ولی بهره ‌ورها دنبال نتیجه هستند. پس هر وقت یاد گرفتید که چطور از مسیری که باید برای رسیدن به هدف طی کنید، لذت ببرید، تبدیل به آدمی بهره ‌ور می‌شوید.

 

10. بهره‌ ورها تغییر ایجاد می‌کنند، پرمشغله‌ها درباره تغییر حرف می‌زنند افراد موفق و بهره‌ ور وقتی برای حرف زدن درباره کاری که قرار است انجام دهند، اختصاص نمی‌دهند، بلکه درباره کاری صحبت می‌کنند که آن را به نتیجه رسانده و تجربیات جدیدی به دست آورده‌اند. شما با همین منابع، امکانات، دانش و اختیاراتی که الان دارید، چه کارهایی می‌توانید انجام دهید؟ خب، شروع کنید و خودتان را معطل حرف زدن درباره‌اش نکنید. شما با یک‌سری پتانسیل‌های بالقوه به دنیا آمده‌اید. این‌که در 20 سالگی به شما بگویند پتانسیل‌های زیادی دارید، عالی است. در 30 سالگی اوضاع هم‌چنان خوب است. اما در 40 سالگی اگر این حرف را بشنوید، درست مثل این است که به شما توهین شده و شنیدنش در 60 سالگی ظالمانه‌ترین اهانت‌ است. پس اجازه ندهید که توانایی‌تان هدر برود.

بنیاد ملی نخبگان

کودکی الگویی برای اوج معنویت

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 6ام شهریور, 1396