موضوع: "سیری در احادیث"

شیعیان عصر ظهور چگونه‌اند

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 1ام آبان, 1396

عن علىّ بن الحسين عليهما السّلام قال: إذَا قَامَ قائِمُنَا أذهَبَ اللّهُ عزَّ وَ جَلَّ عَن شِيعَتِنَا العَاهَةَ وَ جَعلَ قُلُوبِهِم كَزُبَرِ الحَديدِ، و جَعَلَ قوّةَ الرّجُلِ مِنهُم قوَةَ أربَعِينَ رَجُلا و يَكُونُونَ حُكّامَ الأرضِ و سَنامِهَا.

امام سجاد(ع) فرمود: هرگاه قائم ما قیام می‌کند، خداوند هرگونه آفت را از شیعیان بر می دارد و قلوب آنها را همچون پاره های آهن محکم می‌گرداند و به هرکدام از آنان قدرت چهل مرد عطا می‌کند و آنها حاکمان و بزرگان زمین می‌شوند.

خصال شیخ صدوق، ص541

صلی الله علیک یا سید الساجدین و یا زین العابدین

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 24ام مهر, 1396

به نگهداری چه حیواناتی سفارش شده است؟

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 24ام مهر, 1396

… . در مورد نگه‌داری کبوتر وجود دارد؛ زید شحام نقل کرده است: در نزد امام صادق علیه الاسلام   صحبت از کبوتر شد و ایشان فرمودند: «آنها را در خانه‌هاى خود داشته باشید که محبوب هستند».

 پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه وآله) به عمه خود فرمودند: «که چه مانع است تو را از آن‌که در خانه خود برکتى نگاه‌داری؟ گفت: یا رسول اللّه برکت کدام است؟ فرمودند: گوسفندى که شیر دهد. هر که در خانه او گوسفند شیرده یا بز شیرده یا گاو شیرده باشد باعث برکت خانه او مى‏شود.»

 امام کاظم علیه الاسلام  فرمود: «نشاید که خانه هر یک از شماها از سه چیز تهى باشد که آنها آباد کن خانه باشند: گربه و کبوتر و خروس و اگر با خروس مرغى هم باشد چه ‌بهتر وگرنه باکى نیست بر کسى که توانا بر آن نیست. »

عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام نقل مى‌کند که فرمود:

«اذا اتخذ اهل بیت شاة أتاهم الله بارزاقهم وارتحل عنهم الفقر مرحلة. فاذا اتخذو شاتین أتاهم الله بارزاقها وزادفى ارزاقهم وارتحل الفقر عنهم مرحلتین و ان اتخذو ثلاثة أتاهم الله بارزاقها وارتحل عنهم الفقر رأساً.)»

 هرگاه اهل خانه‌‌اى، گوسفندى در اختیار گیرند خداوند، روزى آن را به ایشان بدهد و در روزى شان بیفزاید و فقر و ندارى، یک درجه از آنان دور شود. و هرگاه دو گوسفند در اختیار گیرند، روزى آنها را به ایشان بدهد و در روزى‌شان بیفزاید و فقر، دو درجه از آنان دور شود و اگر سه گوسفند در اختیار گیرند، روزى آنها را به ایشان بدهد و فقر، به کلى از آنان رخت بربندد.

حق حیات

نباید فراموش نمود در آموزه‌های دینی رعایت حقوق حیوانات ازجمله حق حیات و عدم اذیت و آزار حیوانات خانگی به‌عنوان یکی از شاخصه‌های سفارش ائمۀ اطهار مبنی بر نگهداری و مراقبت از این حیوانات مورد تأکید قرار گرفته است.

 در آموزه‌های دینی و در کلام فقهای اسلامی حفظ جان حیوانات و ضرورت رسیدگی از قبیل تأمین آب و غذای حیوانات مورد تأکید قرار گرفته است، لذا در آموزه‌های اسلامی کشتن حیوانات و سلب حیات از آنها از پلیدترین اعمال شمرده‌ شده است، همان‌گونه که امام صادق علیه السلام فرمود: «اقذر الذنوب ثلاثة: قتل البهیمة …. کشتن حیوان از پلیدترین گناهان است.

رفع بلا:

مقولۀ رفع بلا از اهل منزل از مهم‌ترین کارکردهای نگهداری حیوانات خانگی است که در آموزه‌های دینی بیان‌شده است، به‌عنوان نمونه در حدیث معتبر از حضرت صادق(علیه‌السلام) منقول است که خروس بال گشاده سفیدى که در خانه باشد آن خانه و هفت خانه دور آن خانه را از بلاها نگاه مى‌دارد… .

نگهداری حیوانات و فواید معنوی:

در حدیث دیگر منقول است که خدمت حضرت امام رضا(علیه‌السلام) تعریف حُسن طاوس می‌کردند حضرت فرمود که هیچ حیوانى حسنش زیاده از خروس سفید نیست و خروس خوش‌آوازتر از آن است و برکتش بیشتر است و تو را آگاه می‌کند در وقت نمازها … ..afkarnews.ir

چگونه توفیق خدا را جذب کنیم؟

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 24ام مهر, 1396

 

مُشاوَرَةُ العاقِلِ النّاصِحِ یُمنٌ وَ بَرَکَةٌ وَ رُشدٌ وَ تَوفیقٌ مِنَ اللّه‏؛

امام کاظم علیه السلام فرمودند: مشورت با عاقلِ خیرخواه، خجستگى، برکت، رشد و توفیقى از سوى خداست.

تحف العقول ص 398

دو خوراکی که برای بدن مفید است

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 23ام مهر, 1396

عن علىّ بن الحسين عليهما السّلام انّه قال: شيئان ما دخلا جوفا قطّ إلّا أفسداه و شيئان ما دخلا جوفا قطّ إلّا أصلحاه: فأمّا اللذان يصلحان جوف ابن آدم فالرمان و الماء الفاتر و أمّا اللّذان يفسدان فالجبن و القديد.

امام سجاد(ع) فرمود: دو چیزند  که وارد هر شکمی شوند آن را فاسد می کنند و دو چیزند که وارد هر شکمی شوند آن را اصلاح می کنند:

اما آن دو  چیز که درون بدن آدمی را اصلاح می کنند، انار و آب جوشیده  است

و دو چیزی که زیان می رسانند پنیر و گوشت نمک سود می باشد .

امالی طوسی، ص369

چرا پيامبر (صلی الله علیه و آله) براي گفتگو با خدا به معراج رفت؟! (مگر خدا همه جا نيست؟!)

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 23ام مهر, 1396

ابتدا يادآور مي‌‌شويم كه هدف از معراج، تنها قرب الهي نبوده است، بلكه اهداف ديگري نيز در اين سفر مورد نظر بوده كه در ادامه به آن اشاره خواهد شد. اما توجه به اين نكته نيز لازم است كه اگر چه خدا همه جا حضور دارد، اما در برخي موقعيت‌‌ها مي‌‌توان ارتباط قوي‌‌ تري با او برقرار كرد كه مشابه چنين وضعيتي را مي‌‌توان در حج نيز شاهد بود.
اما هدف معراج چنان‌‌ كه در برخي تفاسير آمده اين بود كه روح بزرگ پيامبر اسلام(ص) با مشاهده اسرار عظمت خدا در سراسر جهان هستى، مخصوصاً عالم بالا، درك و ديد تازه‌‌اى براى هدايت و رهبرى انسان‌‌ها بيابد. اين هدف صريحاً در ابتداي سوره اسراء و آيه 18 سوره نجم آمده است.[1]
در منابع روايي نيز به برخي از اهداف معراج پيامبر(ص) اشاره شده است؛ از جمله:
1. يونس بن عبد الرحمن مي‌‌ گويد: از امام كاظم (ع) پرسيدم: به چه علت خدا پيامبرش را به سوى آسمان بالا برد و از آن به سوى سدرة المنتهى و از آن به سوى حجاب‌‌‌ هاى نور برد و با او گفت‌‌ و گو و نجوا كرد، در حالي‌ كه خداوند به مكان وصف نمي‌‌ شود؟ امام (ع) فرمود: «خداى متعال به مكان وصف نمي‌‌ شود و زمان بر او جارى نمي‌‌ گردد ولي خداوند عزت‌ مند و بزرگ، خواست كه فرشتگان و ساكنان آسمان‌‌هاى خود را با مشاهده پيامبر بنوازد و شگفتي‌‌ هاي خلقت را به رسول خود (ص) نشان دهد تا پس از برگشت از معراج به مردم خبر دهد و اين مسئله به گونه‌‌اي كه فرقه مشبهه مي‌‌ گويند نيست.[2] خدا، پاك و برتر است از آنچه وصف مي‌‌ كنند».[3]
2. ثابت دينار مي‌ گويد: از امام زين العابدين(ع) پرسيدم: آيا خداوند مكانى [مخصوص و معين] دارد كه در آن‌‌جا باشد؟ امام (ع) فرمود: «خداوند منزه است از اين [كه بتوان مكانى مخصوص و معين برايش تصور كرد]»، پرسيدم: پس چرا خدا، حضرت محمّد (ص) را به آسمان برد؟! آن‌ حضرت فرمود: «[به آسمان بردن آن‌حضرت دليل نيست كه خداوند مكانى دارد بلكه] آن‌ حضرت را به آسمان برد تا عوالم ملكوتى را به او نشان دهد، و شگفتي‌‌ هاي آفرينش و صنعت الهى را به چشم سر مشاهده نمايد…».[4]/ shahrekhabar.com

پي نوشت:
[1]. ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 12، ص 17، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[2]. فرقه مجسّمه و مشبّهه، بنابر ظاهر برخي روايات، مى‌‏پندارند خدا را ظاهرى چون آدمى است؛ داراى رخسارى مانند رخسار انسان، چشم و گوش، و جسمى با دست و پا و … مى‌‏باشد. همچنين مى‌‏پندارند كه كمال معرفت به ذات مقدّس الهى در اين است كه انسان معتقد شود كه خداى متعال در بالاى همه مخلوقات و بر روى عرش و كرسى قرار گرفته است. به همين دليل است كه در مورد مخالفان خود اشتباه مى‌‏انديشند. آنجا كه آنها مى‌‏گويند: «خداوند جا و مكان خاص ندارد و در همه جا هست»، پيروان مجسّمه و مشبّهه مى‏‌پندارند كه مراد همان جسم مادّى مورد پذيرش ايشان مى‏‌باشد؛ در حالى‌كه مخالفان آنها مى‏‌گويند: خداوند جسم نيست كه در جايى باشد. ر.ك: عسكرى‏، سيد مرتضى، نقش ائمه در احياى دين‏، ج 2، ص 353، مركز فرهنگى انتشارات منير، تهران،1382ش.
[3]. شيخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 132، كتابفروشي داوري، قم، چاپ اول، 1385ش.
[4]. شيخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 131 – 132.

غذا از منظر امیر بیان علیه السلام

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 18ام مهر, 1396

 

امام علی (علیه السلام) فرمودند: َکمْ مِنْ أَکْلَة مَنَعَتْ أَکَلاَت.بسیار مى شود که یک وعده غذا (غذاى نامناسب) از وعده هاى فراوان غذا (غذاى خوب) جلوگیرى مى کند.شرح و تفسیر حکمت 171 نهج البلاغه

امام علی (علیه السلام) در این کلام حکیمانه به نکته اى اشاره مى کند که در همه شئون زندگى سارى و جارى است مى فرماید: «بسیار مى شود که یک وعده غذا (غذاى نامناسب) از وعده هاى فراوان غذا (غذاى خوب) جلوگیرى مى کند»، (کَمْ مِنْ أَکْلَة مَنَعَتْ أَکَلاَت). چه بسا انسان غذایى را که دوست دارد بیش از حد تناول مى کند و بیمار مى شود و روزهاى متوالى یا میل به غذا ندارد و یا این که طبیب، او را از غذاهاى مختلف چرب و شیرین باز مى دارد، بنابراین در هیچ کار نباید افراط کرد که این افراط ممکن است او را از همان کار در آینده به کلى باز دارد.


این سخن ضرب المثلى است براى تمام کسانى که راه افراط را پیش مى گیرند، مثلاً کسى که آنقدر در دوستى پافشارى مى کند، آن دوست از او منزجر مى شود و براى همیشه از وى فاصله مى گیرد و یا این که دیگرى را آنقدر به عبادت دعوت مى کند که براى همیشه از عبادت بیزار مى گردد.
شبیه این سخن گفتار حکیمانه دیگرى است که از آن حضرت نقل شده که مى فرماید: «کَمْ مِنْ شَهْوَة ساعَة أوْرَثَتْ حُزْناً طَویلاً، چه بسا یک ساعت هوس رانى که موجب اندوه طولانى (براى سالیان دراز) مى شود».

جمعى از شارحان نهج البلاغه یا محدثان این گفتار حکیمانه امام(علیه السلام) را به عنوان دستورى طبى مطرح کرده و حتى آن را جزء مجموعه هایى که مربوط به دستورات طبى است آن را قرار داده اند. اگر منظورشان این است که معنى مطابقى این سخن دستورى طبى است هرچند معانى التزامى آن شامل تمام مسائل مربوط به زندگى مادى انسان مى شود، بحثى نیست ولى اگر بخواهند آن را منحصر به دستور طبى کنند اشتباه روشنى است و ازاین رو بسیارى از محققان این جمله را ضرب المثلى تلقى کرده اند که در موارد مختلف از آن استفاده مى شود حتى بعضى گفته اند که این ضرب المثل در میان عرب در عصر جاهلیت نیز بوده است و امام علی (علیه السلام) آن را اقتباس فرموده همان گونه که گاه از اشعار شعرا نیز امام(علیه السلام) در سخنان خود استفاده مى کند.

شاعر عرب مى گوید: وَکَمْ مِنْ أکْلَة مَنَعَتْ أخاها * بِلَذَّةِ ساعَة أکَلاتِ دَهْرِى وَکَمْ مِنْ طالِب یَسْعى بِشَىْء * وَفیهِ هَلاکُهُ لَوْ کانَ یَدْرِىو چه بسیار که یک وعده غذایى از وعده غذایى دیگر منع مى کند و چه بسیار که لذت یک ساعت یک عمر انسان را محروم مى سازد. و چه بسیار کسانى که براى رسیدن به چیزى تلاش مى کنند در حالى که هلاکشان در آن است..afkarnews.ir

 

ائمه معصوم (علیهم السلام) درباره تعلیم و تربیت کودکان چه می‌فرمایند؟

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 17ام مهر, 1396

امیر مومنان حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «فرزندان خود را به عادت‌ها و آداب خود مجبور نکنید؛ زیرا آن‌ها برای زمانی غیر از زمان شما خلق شده‌اند.» (نهج البلاغه گفتار ۲۴۰) تربیت و پرورش کودکان یکی از اموری است که در سنت اسلامی بسیار مورد اهمیت واقع شده است.


* امام امیرمؤمنان على علیه السلام می‌فرمایند: «ما مِنْ لَبَنٍ رُضِعَ بِهِ الصَّبِىُّ أَعْظَمَ بَرَکَةٍ عَلَیْهِ مِنْ لَبَنِ أُمّـِهِ.» هر شیرى هم که به کودک داده شود، باز هم براى او با برکت‌تر از شیر مادرش نیست.

* امام صادق علیه السلام به «اُمّ اسحاق» که پسر خود را شیر مى داد، فرمود: یا أُمَّ إِسْحاقٍ! لاتُرْضِعیهِ مِنْ ثَدْىٍ واحِدٍ وَ أَرْضِعیهِ مِنْ کِلَیْهِمایَکُونُ أَحَدُهُما طَعامًا وَ ا. لْأخَرُ شَرابًا. «اى اُمّ اسحاق! تنها از یک سینه او را شیرنده، بلکه از هر دو به وى را شیر بده، زیرا در یکى از آن‌ها خوراک و در دیگرى نوشیدنى نهفته است.»

* پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: «لاتَضْرِبُوا أَطْفالَکُمْ عَلى بُکآئِهِمْ ….» نوزادان خود را به سبب گریه‌شان کتک نزنید.

* پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «سَمُّوا أَوْلادَکُمْ أَسْمآءَ الْأَنْبِیآءِ وَ أَحْسَنُ الْأَسْمآءِ عَبْدُاللّهِ وَ عَبْدُالرَّحْمنِ.» فرزندانتان را به نام‌هاى پیامبران نامگذارى کنید؛ و زیباترین نام‌ها «عبدالله» و «عبدالرحمن» هستند.

* پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: إِذا سَمَّیْتُمُ الْوَلَدَ مُحَمَّدًا فَأَکْرِمُوهُ وَ أَوْسِعُوا لَهُ فِى الْمَجْلِسِ وَ لاتَقْبَحُوا لَهُ وَجْهًا. «هرگاه نام فرزند را «محمد» گذاشتید، به او احترام بگذارید؛ برایش جا باز کنید؛ و با وى ترشرویى نکنید.»

* پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «مِنْ حَقِّ الْوَلَدِ عَلى والِدِهِ ثَلاثَةٌ: یُحْسِنُ اسْمَهُ وَیُعَلِّمُهُ الـْکِتابَةَ وَیُزَوِّجُهُ إِذا بَلَغَ.» از جمله حقوق فرزند بر پدرش این سه چیزند: نام نیکو بر او گذارد؛ نوشتن را به وى بیاموزد؛ و هنگامى که بالغ شد، همسرش دهد.

* امام سجاد علیه السلام فرمودند: «… حَقُّ وَلَدِکَ … أَنَّکَ مَسْؤُولٌ عَمّا وُلّیتَهُ [بِهِ]مِنْ حُسْنِ الْأَدَبِ وَالدِّلالَةِ عَلى رَبِّهِ …. وَ الْمَعُوَنَةِ عَلى طاعَتِهِ فیکَ وَ فى نَفْسِهِ ….» حق فرزند تو این است… در سرپرستى وى مسؤولیت دارى که ادب او را نیکو کنى و به سوى پروردگارش رهنمون‌سازى و در فرمانبردارى از او، نسبت به وظایف تو و خودش، یارى‌اش دهى.

* پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نگاهشان به چند کودک افتاد و فرمودند: واى بر فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان! عرض شد: اى پیامبر خدا علیه السلام! آیا از دست پدران مشرکشان؟ پیامبر صلی الله علیه و آلهفرمودند: «لا، مِنْ ءابآئِهِمُ الْمُؤْمِنینَ لایُعَلِّمُونَهُمْ شَیْئًا مِنَ الْفَرآئِضِ وَ إِذا تَعَلَّمُوا أَوْلادُهُمْ مَنَعُوهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ یَسیرٍ مِنَ الدُّنْیا فَأَنَا مِنْهُمْ بَرىءٌ وَهُمْ مِنّى بُرَ آءُ.» نه، بلکه از دست پدران مؤمن‌شان که هیچ یک از واجبات دینى را به آنان نمى آموزند، و، چون فرزندانشان، خودشان، بخواهند بیاموزند، آنان را باز مى‌دارند، و در برابر آن به بهر‌ اى اندک از دنیا خرسند مى‌شوند. من با چنین پدرانى بیگانه‌ام و آنان نیز با من بیگانه‌اند.

* پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ کَتَبَ اللّه ُ. عَزَّوَجَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَمَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللّه ُ. یَوْمَ الْقِیامَةِ وَمَنْ عَلَّمَهُ القُرْءانَ دُعِىَ بِالْأَبَوَیْنِ فَیُکْسَیانِ حُلَّتَیْنِ یَضىءُ مِنْ نُورِهِما وُجُوهُ أَهْلِ الْجَنَّةِ.» هر کس فرزند خود را ببوسد، خداوند بزرگ و بِشکوه براى او کار نیکى مى نویسد؛ و هر کس فرزند خویش را شادمان کند، خداوند نیز در روز قیامت وى را شادمان مى کند؛ و هرکس به فرزندش قرآن بیاموزد، آن فرزند [در روز قیامت]همراه پدر و مادرش فرا خوانده مى شود تا دو جامه بر تن آن دو بپوشند به گونه اى که چهره هاى بهشتیان از فروغشان بدرخشد.

* امام امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمایند: «علموا صبیانکم ما ینفعهم الله به لا یغلب علیهم المرجئة برایها»؛ به کودکان‌تان چیز‌هایی بیاموزید که خداوند با آن چیز‌ها سودشان می‌رساند تا مرجئه (منحرفان عقیدتی) با دیدگاه‌شان بر آنان چیره نشوند.

afkarnews.ir

رازداران خداوند را بشناسیم!

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 16ام مهر, 1396

عن سيد العابدين علىّ بن الحسين عليهما السّلام قال: نحن أبواب اللّه، و نحن الصراط المستقيم، و نحن عيبة علمه، و نحن‏ تراجمة وحيه، و نحن أركان توحيده، و نحن موضع سرّه.

امام زین العابدین علیه السلام فرمود: ما [اهل بیت] دروازه های نزدیکی به خداوندیم. ما صراط مستقیم و خزانه داران علم الهی و تبیین کنندگان وحی و ستون های توحید و رازداران خدائیم.

معانی الاخبار، ص35

خصلت های مومن چیست؟

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 16ام مهر, 1396

امام رضا (علیه السلام ) درباره خصلت های مومن گفت: مومن،مومن نیست.تا آن زمان که در او سه خصلت باشد: سنتی از پروردگار و سنتی از پیامبر و سنتی از ولی.پس سنت پروردگارش  پوشاندن رازست.خدا فرموده خدا عالم به غیب است و هیچ کسی را بر راز پنهانی خویش آگاه نمی سازد.جز آن فرستاده و رسولی که او را پسندیده باشد.اما سنت پیامبر خدا مدارا کردن با مردم است.زیرا خدا به پیامبر فرمان داد که با مردم مدارا کند و فرمود: عفو را در پیش گیر و به خوبی فرمان ده و از افراد نادان روی بگردان.اما سنت امام شکیبایی در امور سخت است که خدا فرمود و آنها که به هنگام سختی و زیان افراد شکیبا و صابرند.

آیت الله مجتهدی در شرح این حدیث می گویند: حدیث از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است که مومن مومن نیست مگر اینکه در او سه خصلت باشد.اول سنت و روشی از خدا،دوم سنت و روشی از پیغمبر سوم روشی هم از ولی خدا.مقصود از ولی ائمه (علیه السلام ) هستند.روش پروردگار این است که اسرارت را نگو.خداوند خیلی از چیزها را آشکارنکرده است.خداوند خیلی از اسرارش را به ما نگفته است پس ما هم سر خودمان را به کسی نگوییم.در یک روایت دارد که به دوستانت هم سرت را نگو.رفیق شش دانگی داری پته ات را جلوی او روی آب نریز.هرچه داری به او نگو.چرا برای اینکه ممکن است یک روز همان شخص دشمن تو بشود و آن اسراری را که به او گفته ای به این و آن بگوید و خلاصه به ضررت بشود.دلیل کتمان سر خداوند هم این آیه است خدا عالم به غیب است و به غیب خودش احدی را عالم نکرده است.مگر کسی که راضی باشد،مثل پیغمبر و امام که به پیغمبر و امام بعضی چیزها را فرموده است.

ایشان ادامه می دهند: اما سنت پیغمبر مدارا کردن با مردم است.هرزمان پیغامبر می خواست به مسجد برود یهودی از بالای بام خاکستر روی سر ایشان می ریخت اما پیامبر عصبانی نمی شدند.دو سه روزی گذشت و یهودی خاکستر نریخت.حضرت فرمودند: این دوست ما که هر روز یاد ما می کردکجاست دوست ما این مدارا ست.گفتند مریض است.حضرت فرمودند به عیادتش برویم.برخاستند و با اصحاب به عیادت یهودی رفتند.در خانه یهودی را زدند یهودی نگاه کرد دید رسول خدا تشریف آورده اند.از خجالت می خواست که زمین دهان بازکند و او را در خود فروببرد.یهودی از روسای قبایل و شخصیتی بود.وقتی دید که پیغمبر به عیادت او امده خیلی شرمنده شد.اسلام اختیار کرد به رسالت رسول خدا شهادت داد و یک قبیله به برکت اسلام او اسلام اختیار کردند.

آیت الله مجتهدی در مورد خصلت سوم مومن اظهار کردند: اما سنت ولی و روش امام این است که در سختی ها صبر کنیم.بعد از رحلت پیامبر کسان دیگری خودشان را به عنوان خلیفه معرفی کردند.درحالی که حق با امیرالمومنین (علیه السلام ) بود.اما امیرالمومنین (علیه السلام ) بیست و پنج سال صبر کرد.درخانه نشست و حرفی نزد.همانطوری که آن حضرت صبرکرد ما هم در گرفتاری ها صبرکنیم.دلیلش هم این آیه قران است که خداوند از کسانی که در سختی هاو ناملایمات و مشکلات صبرمی کنند تعریف می کند.

منبع احسن الحدیث ص191