« هشدارهای غدیر به مومنان حقیقیچطور بفهمیم سکته قلبی سراغمان آمده؟ »

غدیر کاملترین مظهر وحدت

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 1ام آبان, 1392

پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله اعلام کرده بود اين آخرين حج اوست و مي خواهد روش صحيح حج را به مردم ياد داده، تمام آداب حج را اجرا نمايد. مسلمانان بسياري براي درک آخرين حج فرستاده خدا عازم حج گرديدند و حال پس از اتمام حج راهي سرزمينهاي خود بودند. برخي حاجيان از آبگير[1] «خم» رد شده بودند و گروهي آرام آرام به آنجا نزديک مي شدند. منطقه «خم» مانند تقاطعي بود که راهها در آنجا از هم جدا مي شد. ناگاه پيک هاي رسول خدا صلي الله عليه و آله، حاجيانِ از «خم» عبور کرده را فراخواندند تا به آن باز گردند.

                                                      

آنچه را بر من وحي کرده ادا مي کنم


رسول الله صلي الله عليه و آله دستور داد همه صبر کنند تا آنان که عقب تر هستند نيز برسند. سپس بر منبر گونه اي، که از جهاز شتران درست شده بود، بالا رفت. آن روز به قدري گرم بود که مردم ناچار شدند عباهاي خود را زير پا پهن کنند تا پاهاشان از شدت حرارت نسوزد.[2] در اين هنگام بود  که همه حاجيان ديدند پيامبر خدا صلي الله عليه و آله  کسي را بالاي جهاز شتران در کنار خود آورد، دستش را بلند کرد و شروع به خطبه خواندن نمود:

«حمد مخصوص خدايي است که… علمش همه چيز را در بر گرفته است… رازهاي درون آدمي را فهميده… هيچ امر مخفي، براي او پنهان نبوده و مشتبه نمي شود. آن خدايي که به همه چيز احاطه داشته، بر همه چيز غلبه، در همه چيز قوت و بر همه کار قدرت دارد… شکننده ي هر ستمکارِ خيره سر و نابود کننده ي هر شيطنت پيشه ي شورش‌گر است… در آشکار و نهان و در سختي و آسايش حمدش مي کنم…. به فرمانش گوش داده، آن را اطاعت کرده، به هر چه  راضيش کند مبادرت ورزيده و تسليم قضاي او هستم… آنچه را بر من وحي کرده ادا مي کنم از بيم آنکه اگر ادا ننمايم عذابي کوبنده مرا فرا گيرد که هيچ کس نتواند نجاتم دهد… زيرا خدا به من اعلام کرد که اگر آنچه را بر من فرستاده ابلاغ نکنم اصلا رسالت او را ابلاغ نکرده ام و البته او خود نگهداري مرا برايم ضمانت کرده است و  او خداي کافيت کننده و کريم است. خداوند به من وحي نمود: «بسم اللَّه الرحمن الرحيم يا أيُّها الرسولُ بَلِّغْ ما أنزِلَ إلَيكَ مِن ربِّك‏ و إن لَم تَفعَلْ فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه و اللَّهُ يَعصِمُكَ مِن الناسِ‏»…[3]

 

انسان آرماني اسلام در آينه غدير
هر چند به اعتقاد شيعه نصب امام علي بن ابي طالب عليه السلام توسط پيامبر گرامي اسلام براي حکومت و خلافت بلافاصله ي بعد از خود، امري است که در واقعه غدير خم و در جاي جاي خطبه رسول اکرم صلي الله عليه و آله در آن روز[4] به صورتي آشکار نمايان است، اما «غدير يك مسأله‏ى اسلامى است؛ يك مسأله‏ى فقط شيعى نيست. در تاريخ اسلام، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله  يك روز سخنى بر زبان رانده و عملى انجام داده است كه اين سخن و اين عمل، از ابعاد گوناگون داراى درس و معناست…. مضمون حديث غدير، فقط مسأله‏ى نصب آن حضرت به خلافت نيست؛ مضامين ديگرى هم دارد كه همه‏ى مسلمانان مى‏توانند از آن بهره ببرند».[5]

پيغمبر صلي الله عليه و آله ، در قضيه‏ى غدير، كسى را در مقابل چشم مسلمانان و ديدگان تاريخ قرار دادند كه از ارزشهاى اسلامى، به طور كامل برخوردار بودند؛

اين اقدام رسول خدا صلي الله عليه و آله بيان کننده آن است که شخصيت مطلوب اسلام، شخصيتي است با ويژگيهاي امام علي عليه السلام يکي از آن مواردي که اختصاص به شيعه نداشته و براي همه مسلمانان قابل استفاده است اين است که در ماجراي عظيم غدير خم، رسول خدا صلي الله عليه و آله ، امام علي بن ابي طالب عليه السلام را به تمام مسلمانان طول تاريخ و بلکه به جامعه بشريت معرفي کرده است. کاري که نبي مکرم اسلام در طول زندگي خود براي هيچ کس ديگر انجام نداد. «پيغمبر صلي الله عليه و آله، در قضيه‏ى غدير، كسى را در مقابل چشم مسلمانان و ديدگان تاريخ قرار دادند كه از ارزشهاى اسلامى، به طور كامل برخوردار بودند؛ يك انسان م?من، داراى حد اعلاى تقوا و پرهيزكارى، فداكار در راه دين، بى‏رغبت نسبت به مطامع دنيوى، تجربه شده و امتحان داده در همه‏ى ميدانهاى اسلامى».[6] اين اقدام رسول خدا صلي الله عليه و آله بيان کننده آن است که شخصيت مطلوب اسلام، شخصيتي است با ويژگيهاي امام علي عليه السلام.

هر چند خدا ترسي، فداکاري و علم امام علي بن ابي طالب عليه السلام فوق آن است که در توصيف کتابها آيد اما بيان چند نمونه مي تواند روزنه اي باشد به سوي انسان آرماني اسلام که رسول الله صلي الله عليه و آله در غدير خم به بشريت معرفي نمود.

 

خداترسيِ فردي و اجتماعي
مراعات شديد امام علي عليه السلام در مورد بيت المال از سويي و احوال غريب آن جناب در مناجات با خداي متعال از سوي ديگر  هر دو بيانگر خداترسي شديد آن جناب چه در امور فردي و چه در امور اجتماعي است.

روزي عبدالله بن جعفر[7] در محضر امام علي عليه السلام از شدت تنگ‌دستي گلايه کرده، از امام تقاضا مي کند دستوري صادر نمايد تا از بيت المال به او کمک کنند. امام به عبدالله مي گويد: «به خدا سوگند چيزي براي تو ندارم مگر اينکه به عمويت دستور دهي که برايت دزدي کند.[8]».[9]

شبيه اين ماجرا براي عقيل برادر بزرگتر امام نيز اتفاق افتاد. امام در پاسخ به درخواست عقيل که در وضع بسيار بد اقتصادي به سر مي برد فرمود تا روز جمعه در نماز جمعه حاضر شود. پس از اتمام نماز امام رو به عقيل کرد و گفت: «نظرت در مورد کسي که به همه اين مردم خيانت کند چيست؟» عقيل پاسخ داد: «چنين کسي چه انسان بدي خواهد بود». امام فرمود: «اين در حالي است که تو به من مي گويي به اينها خيانت کرده، از بيت المال به تو بدهم!»[10]


بر بلنداي بندگي
اين سخت گيري در برابر درخواست برادر و برادر زاده از اميري که از آنسوي مصر تا افغانستان دامنه قلمرو حکومتش را تشکيل مي دهد نشان از خوف عميق او از خداست.

امام باقر عليه السلام روزي پدرش را مشغول عبادت مي بيند. شدت عبادت با پدر چنان کرده که رنگ مبارکش زرد شده، چشمانش از شدت گريه چرکين گشته، بيني اش از کثرت سجده زخم شده و پاهايش به دليل زياد ايستادن در نماز ورم نموده بود. امام باقر عليه السلام مي فرمايد: چون پدر را در اين حال ديدم نتوانستم جلوي گريه خود را بگيرم. بعد از مدتي پدر به من نگاهي کرده فرمود يکي از کتابهايي که در آن از عبادتهاي علي عليه السلام چيزي نوشته بود برايش ببرم. چون کتاب را برايش بردم اندکي از آن را خواند و سپس با حالي اندوهگين و منزجر کتاب را رها نموده، فرمود: «چه کسي مي تواند مانند علي عبادت کند!!»[11]

 

پروانه اي بر گرد شمع نبوت
ماجراي ليلة المبيت و آنچه در جنگ احد اتفاق افتاد دو نمونه از صدها نمونه فداکاري امام علي بن ابي طالب عليه السلام در راه اسلام است. پس از آنکه قريش تصميم به قتل رسول خدا صلي الله عليه و آله گرفتند جبرئيل بر آن جناب نازل شد و او را از تصميم آنها مطلع کرد. پيامبر صلي الله عليه و آله که قصد ترک مکه را داشت از امام علي عليه السلام خواست تا در رختخوابش بخوابد تا قريش که شب با شمشيرهاي آماده خانه را محاصره مي کنند با ديدن رختخواب گمان کنند رسول خدا صلي الله عليه و آله در آن خوابيده است. اميرالم?منين عليه السلام اين خواسته رسول خدا صلي الله عليه و آله را اجابت نمود و در دامن خطر رفت تا جان ايشان در امان باشد.[12]

حضرت علي عليه السلام در تمام جنگهايي که رسول خدا صلي الله عليه و آله در آنها بود حاضر شد.[13] در جنگ احد آنگاه که جنگ دشوار شد دندان رسول خدا صلي الله عليه و آله شکسته شد و بسياري از مسلمانان آن حضرت را رها کرده فرار کردند در حالي که پيامبر صلي الله عليه و آله آنان را صدا مي زد، امام علي عليه السلام چون پروانه اي گرد شمع رسول خدا صلي الله عليه و آله گرديد و از جان ايشان دفاع نمود. اين صحنه به قدري دشوار بود که شمشير امام علي عليه السلام شکست و امام نود زخم برداشت.[14] فداکاري و شجاعت امام در اين صحنه آنقدر بود که جبرئيل پس از مشاهده اين ماجرا ندا داد: «لا سيف الا ذوالفقار و لا فتي الا علي».[15]

 

باب علم رسول
در باب علم امام علي عليه السلام مطالب بسياري نقل شده است. ذکر چند مورد از آنچه در کتب اهل سنت آمده است نشان مي دهد آن تابلوي بلندي که رسول خدا صلي الله عليه و آله در روز غدير نصب نمود، اختصاصي به شيعه ندارد و همه مي توانند از آن استفاده کنند.

غدير يك مسأله‏ى اسلامى است؛ يك مسأله‏ى فقط شيعى نيست… مضمون حديث غدير، فقط مسأله‏ى نصب آن حضرت به خلافت نيست؛ مضامين ديگرى هم دارد كه همه‏ى مسلمانان مى‏توانند از آن بهره ببرند
در منابع اهل سنت آمده است که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «من شهر علمم و علي درب آن است هر کس علم مي خواهد از درب آن وارد شود».[16]

عبدالرحمن بن ابي ليلي مي گويد عمر بن خطاب گفت: «علي در امر قضاوت از همه ما آگاه تر بود».[17]

سعيد بن مسيب نيز مي گويد: «هميشه عمر از مشکلي که براي حلّش علي نباشد به خدا پناه ميبرد».[18]

ضحاک بن مزاحم از ابن عباس نقل مي کند که گفت:«به خدا سوگند نُه دهم علم به علي داده شده است و البته در يک دهم باقي نيز علي با بقيه مردم شريک است».[19]

آنگاه که خبر شهادت امام علي عليه السلام به معاويه رسيد، او گفت: «فقه و علم با مرگ علي رفتند».[20]

عبد الملک بن ابي سليمان مي گويد: از عطاء پرسيدم: آيا در اصحاب محمد از علي عالمتر هم بود؟ او جواب داد: نه![21]

 

عَلَم هدايت در سر راه بشريت
اينها تنها قطره هايي ناچيز در برابر اقيانوس فضايل کسي است که تمام مسلمانان مي توانند با افتخار خود را پيرو ديني بدانند که او هم پيروش بود. امام علي عليه السلام تنها  کسي است که رسول مکرم اسلام صلي الله عليه و آله در اجتماعي هفتاد هزار نفري او را به عنوان عَلَمي در سر راه بشريت قرار داد تا هر که خواست راه هدايت را پيدا کند راهنمايي آشکار داشته باشد. با چنين نگاهي به روز غدير، به آساني، «غدير» عيد تمام مسلمانان خواهد بود حتي اگر آن جنبه از غدير که شيعه به آن اعتقاد داشته، و در ماجراي غدير نيز کاملا روشن است، مورد پذيرش ساير مسلمانان قرار نگيرد.

 

پي نوشت:

[1] - غدير به معناي آبگير و برکه است. غدير خم يعني آبگيري که در منطقه خم قرار داشته است. با گذشت زمان روز نصب امير الم?منين عليه السلام به حکومت با همين نام مشهور گرديد.

[2] - اين در حالي است که عربهاي حجاز به گرما عادت داشتند.

[3] - الإحتجاج، ج‏1،ص 58 و59.

[4] - براي مشاهده ي کل خطبه ر.ک: الإحتجاج (الطبرسي)،ج‏1،ص55 به بعد و تفسير الصافي،ج‏2،ص56 و اليقين باختصاص مولانا علي بإمرة الم?منين،ص346 و بحار الأنوار،ج‏37،ص204 و تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب،ج‏4،ص174.

[5] - بيانات مقام معظم رهبري در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا عليه السلام در مشهد مقدّس‏ 06/ 01/ 1379.

[6] - بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام، به مناسبت عيد غدير خم  30/ 03/ 1371.

[7] - عبدالله فرزند جعفر بن ابي طالب است. جعفر برادر امام علي عليه السلام است که در رکاب رسول خدا صلي الله عليه و آله شهيد شد و رسول الله صلي الله عليه و آله لقب جعفر طيار را به او داد.

[8] - منظور حضرت آن است که اگر از بيت المال به تو سهم بيشتري بدهم، حق ساير مسلمانان را ضايع کرده ام و اين کار دزدي است!

[9] - الغارات (ط - القديمة) ؛ ج‏1 ؛ ص43.

[10] - همان؛ ج‏2 ؛ ص379.

[11] - الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص: 142.

[12] - اين ماجرا علاوه بر کتب شيعي در کتب اهل سنت نيز به طرق مختلف آمده است. به عنوان نمونه ابن اثير در اثر مشهور خود اسد الغابه با چهار سند اين  ماجرا را نقل ميکند: ر.ک: أسدالغابة،ج‏3،ص:592 و600 .

[13] - به جز جنگ تبوک که خود پيامبر به ايشان دستور داد در مدينه بماند: الاستيعاب،ج‏3،ص:1096 و أسدالغابة،ج‏3،ص:588.

[14] - تفسير القمي، ج‏1، ص: 116.

[15] - الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏1، ص: 84.

[16] - الاستيعاب،ج‏3،ص:1102 و أسدالغابة،ج‏3،ص:597.

[17] - همان.

[18] - «عن سعيد بن المسيّب، قال: كان عمر يتعوّذ باللَّه من معضلة ليس لها أبو حسن». عبارت «کان يتعوذ» دلالت بر تکرار و استمرار دارد. همان، صص1102و1103.

[19] - همان، ص1104.

[20] - همان، ص1108.

[21] - أسدالغابة،ج‏3،ص:597.


فرم در حال بارگذاری ...