موضوع: "فرهنگی"

خوب دانم كه به ناگاه، تو برميگردي... .

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان

 

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد...

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 4ام اردیبهشت, 1396

زمان نزدیک شدن به خدا چه زمانی است؟

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 4ام اردیبهشت, 1396

سخنان تکان دهنده شهیدی که رتبه یک کنکور شد

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 3ام اردیبهشت, 1396

بسم رب الشهدا و الصدیقین

چه کسی می‌داند جنگ چیست؟ چه کسی می‌داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می‌درد؟ چه کسی می‌داند جنگ یعنی سوختن؛ یعنی آتش؛ یعنی گریز به هر جا؛ به هر جا که اینجا نباشد؛ یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می‌کند؟ دخترم چه شد؟ به راستی ما کجای این سوال‌ها و جواب ها قرار گرفته ایم؟

 

کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس‌های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود، از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟ آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد می‌کند که بی‌شرمان، دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند؟ کدام پسر دانشجویی می‌داند هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده؛ کشته شده و در آنجا دفن شده است؟»

 

او این پرسشها را برای محاکات نفس و البته تلنگر به دیگران چنین ادامه می‌دهد:

«چه کسی است که معنی این جمله را درک کند: نبرد تن و تانک!؟ اصلا چه کسی می‌داند تانک چیست؟ چگونه سر ۱۲۰ دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی‌های تانک له می‌شود؟   آیا می توانید این مسئله را حل کنید؟ گلوله‌ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه خود از فاصله هزار متری شلیک می‌شود و به حلقومی اصابت نموده و آن را سوراخ کرده و گذر می‌کند، حالا معلوم نمایید سر کجا افتاده است؟ کدام گریبان پاره می‌شود؟ کدام کودک در انزوا و خلوت اشک می‌ریزد؟ و کدام و کدام … توانستید!؟»

 

احمدرضا در بخش دیگری از این دست نوشته ها؛ ماندن در شهر و فقط درس خواندن را برای خود غیر قابل تصور می خواند و می‌نویسد:

چگونه می‌توانیم در شهرمان بمانیم و فقط درس بخوانیم؟ چگونه می توانیم درها را به روی خود ببندیم و چون موش در انبار کلمات کهنه کتاب لانه بگیریم؟ کدام مسئله را حل می‌کنی؟ برای کدام امتحان درس می‌خوانی؟ به چه امید نفس می‌کشی؟ کیف و کلاسورت را از چه پر می‌کنی؟ از خیال، از کتاب، از لقب شاخ دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت درکیفت می‌گذارد؟ کدام اضطراب جانت را می‌خورد؟ دیر رسیدن به اتوبوس، دیر رسیدن سر کلاس، نمره گرفتن؟ دلت را به چه چیز بسته‌ای؟ به مدرک، به ماشین، به قبول شدن در حوزه فوق دکترا؟ صفایی ندارد ارسطو شدن. خوشا پر کشیدن، پرستو شدن.»

 

و اما یکی دیگر از دست نوشته‌های عارفانه این شهید والامقام، مربوط به آخرین روزهای زندگی دنیوی اوست که اشاره‌ای هم به فرازهایی از مناجات شعبانیه و فراز «إلهی هَب لی کمال الإنقطاع إلیک…» دارد:

«دیگر نمی خواهم زنده بمانم؛ من محتاج نیست شدنم؛ من محتاج تو ام. خدایا! بگو ببارد باران؛ که کویر شوره زار قلبم سال‌هاست که سترون مانده است. من دیگر طاقت دوری از باران را ندارم. خدایا! دیگر طاقت ماندن ندارم؛ بگذار این خشک زار وجودم، این مرده قلب من دیگر نباشد! بگذار این دیدگان دیگر نبیند؛ بس است هر چه دیده اند. بگذار این گوش‌های صُمّ دیگر نشنوند؛ بس است هر چه شنیده‌اند. بگذار این دست و پاها دیگر حرکت نکنند؛ بس است هر چه جنبیده‌اند. خدایا! دوست دارم، تنهای تنها بیایم، دور از هر کثرتی؛ دوست دارم، گمنام بیایم، دور از هر هویتی. خدایا! اگر بگویی لیاقت نداری؛ خواهم گفت لیاقت کدام یک از الطاف تو را داشته‌ام؟ خدایا! دوست دارم سوختن را؛ فنا شدن؛ از همه جا جاری شدن، به سوی کمال انقطاع روان شدن.»/ jamnews.ir

السلام علیک یا موسی بن جعفر الکاظم

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 3ام اردیبهشت, 1396

 

شهادت امام موسی کاظم علیه السلام را محضر امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف

و ارادتمندان ایشان تسلیت عرض می نماییم.

 

ﺩﺭ ﺩﻝ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﺜﻞ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻨﻢ

ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺤﻈﻪ، ﻗﻄﺮﻩ ﻗﻄﺮﻩ، ﺁﺏ ﮔﺮﺩﯾﺪﻩ ﺗﻨﻢ

ﺑﺲ ﮐﻪ ﻻ‌ﻏﺮ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﻡ ﭼﻮﻥ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ

ﺧﺼﻢ ﭘﻨﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﭘﯿﺮﺍﻫﻨﻢ

……………………………………………

اگر چه بسته به زنجیر و در اسیری بود

به دست بسته به دنبال دستگیری بود

نبود باب حوائج اسیر زندان ها

همیشه پشت درخانه اش فقیری بود

نبود دخترکش تا به او کند تکیه

اسیر پای شکسته به وقت پیری بود

…………………………………………

خدایا بحق امام کاظم (علیه السلام) توفیق کظم غیظ در لحظات سخت امتحان را به همه ما عطا بفرما /آمین یا رب العالمین

اللّهم صلّی علی محمّد و آل محمّدو عجّل فرجهم و العن اعدائهم

صلی الله علیک یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 3ام اردیبهشت, 1396

منشور اخلاقی امام کاظم علیه السلام

امام کاظم علیه السلام فرمودند: کم گویی ، حکمت بزرگی است، بر شما باد به خموشی که شیوه اى نیکو و سبک بار و سبب تخفیف گناه است.بحار ج78

فرازی از پیام‌ها و سفارشات امام کاظم (علیه السلام) به هشام، که حیات اخلاقی، سیاسی و اجتماعی انسان واقعی را ترسیم می‌کنند.

ای هشام، همانا خداوند را بر بندگان دو حجت است: 1- حجت ظاهری، 2- حجت باطنی، و اما حجت ظاهری که رسولان‌اند و انبیا و امامان، و اما حجت باطنی، که عقل و خرد است.
ای هشام، همانا خردمند کسی است که نه حلال او را از شکر و سپاس باز دارد، و نه حرام بر صبرش چیره گردد.
ای هشام، هرکس سه‌چیز را بر سه‌چیز مسلط گرداند، مانند آن است که هوس خود را بر نابودی عقلش کمک کرده:
هرکس که روشنایی اندیشه ‏اش را با آرزوهای درازش تاریک سازد؛
و کسی‌که شگفتی‌های حکمتش را با سخنان یاوه و گزاف نابود کند؛
و آن‌کس که نور عبرتش را با شهوات نفسش خاموش سازد، گویا هوی و هوس خود را بر نابودی خردش کمک رسانده؛
و هر کس که عقل و خردش را نابود کند، با این‌کار، دین و دنیای خود را تباه ساخته‏ است.
ای هشام، چگونه کردارت نزد خدا پاک باشد، با آن‌که دل از فرمان پروردگارت بازداشته باشی و بر علیه عقلت به طاعت هوست رفته باشی؟!
ای هشام، مردم برای طاعت خداوند آفریده شده اند، و هیچ نجاتی جز به طاعت او مقرر نیست.
ای هشام؛ به‌راستی خردمندان چشم از دنیا پوشیدند و دیده به آخرت دوختند، زیرا دریافتند که دنیا، خواهانی است خواسته‌شده، و آخرت هم خواهان است و هم خواسته‌شده؛ در نتیجه هرکس که خواهان آخرت باشد، بهره خود را به‌طور کامل از دنیا برگیرد. و هرکس که جویای دنیا باشد، آخرت او را طلب کند و مرگش فرا رسد، و هر دو سرا، هم دنیا و هم آخرتش را بر او تباه سازد.
ای هشام؛ آن‌کس که زبانش راستگوست، عملش پاک و نیکوست و آن‌کس که نیتش پاک باشد، روزیش افزون شود و آن‌کس که با برادران و خانواده ‏اش به‌خوبی برخورد کند، عمرش طولانی گردد.
ای هشام؛ آن‌کس که مردانگی ندارد دین ندارد، و آن‌کس که عاری از مردانگی است عقل ندارد، و باارزش‌ترین مردم، کسی است که دنیا را برای خود هیچ مقام و منزلتی نداند. به‌تحقیق، برای بدن‌های شما بها و قیمتی جز بهشت نیست، پس آن را جز به بهشت مفروشید.
ای هشام؛ هرکس که از تعرض به آبروی مردم خودداری کند، خداوند نیز در روز قیامت از کیفر گناه او درگذرد؛ و هرکس که خشم خود را از مردم باز دارد، خدا نیز به‌روز رستاخیز، خشم خود را از او باز دارد.
ای هشام؛ فرد عاقل هرگز دروغ نگوید، اگر چه مطابق میلش باشد.
ای هشام؛ بهترین وسیله تقرب بنده به خدا، پس‌از شناخت او، نماز است و احسان به پدر و مادر؛ و اجتناب از صفت حسادت و خودبینی و فخرفروشی.
ای هشام؛ در پی اصلاح روزگاری باش که در پیش داری، پس نظر کن که آن‌ چه روزی خواهد بود، و پاسخی برایش مهیا کن؛ زیرا که بی‏ شک تو بازداشت شوی و مؤاخذه گردی، و از روزگاران گذشته و مردمانش پند گیر، که به‌راستی روزگار خود طولانی است و [اما برای شخص‏] محدود و کوتاه. منبع: تحف‌العقول، ص 361

 

 

به کجا چنین شتابان ...!!!!

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 30ام فروردین, 1396

معمولا پروازهای مختلف شرکت های هواپیمایی کشورمان با تاخیرهای چند ساعته همراه است،

عدم تاخیر یک دقیقه ای برای برگزاری نماز از حرکات عجیب روزگار است… .

 

دلاّل فقه نباشيم، مبتکر باشیم

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 30ام فروردین, 1396

اساتید به فکر تولید باشند

ایشان با تاکید بر ضرورت توليد علم در حوزه به تبيين وظايف طلاب و اساتيد حوزوي پرداختند و  بيان داشتند: ما يك فقيه و مجتهد داريم و يك دلاّل داريم! نگاه كنيد كه الآن مشكل ما چيست؟ يك عده كشاورز ميوه توليد مي‌كنند و يك عده هم دلاّل ميوه هستند، آن كشاورز توليد كرده و اين شخصي كه رشته كشاورزي ندارد دلاّل ميوه است. ما فقه و اصول داريم، فلسفه و كلام داريم شيخ انصاري توليد كرده، فلان فقيه توليد كرده، اگر ما بياييم حرف‌هاي اينها را جابه‌جا كنيم مي‌شويم دلاّل فقه، نه مبتكر. ما هرگز به اين فكر نباشيم كه درس خارج را مجموع چندتا سطح بدانيم. ما دلاّل فقه نباشيم! البته اين كار، كار خوبي است بهشت هم به ما مي‌دهند اما اين براي ما كم است مگر اينها كه دلاّل ميدان‌اند كار بدي مي‌كنند؟ مشكلات مردم را حل مي‌كنند، اما اين، آن كار كشاورز را نمي‌كند. هرگز به اين بسنده نكنيد كه حرف ديگران را منتقل كنيد اين مقدمه كار شماست بايد به فكر توليد باشيد. مهم ترين چيزي كه كمر حوزه را مي‌شكند اين نهال‌فروشي است اگر كسي استعداد راقي دارد بايد بكوشد كه فقيه نام‌آور شود و یا استاد حوزه شود اين حيف است كه حوزه را رها كند البته هم مسئولين بايد مواظب باشند.

معظم له  ابراز داشتند: حوزه وقتي انقلابي است كه بتواند مرجع علمي تعيين كند. حيف است كه طلبه مستعد به اموری غیر از درس و بحث بپردازد، حوزه بايد مستقل باشد يعني در بودجه مستقل باشد دستش جلوي اين و آن دراز نشود خود مردم مستقيماً اينها را اداره كنند./ حوزه

چه چیزی زینت علم و عقل است؟

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 30ام فروردین, 1396

 

تسلیت به مردم شریف آذربایجان و کردستان

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 27ام فروردین, 1396

 

بسمه­‌تعالی

حادثه سیل در استانهای آذربایجان شرقی و غربی و کردستان و اردبیل که به جان باختن تعدادی از هم‌میهنان عزیز و خسارتهای سنگین مالی انجامید، حادثه‌ئی دردناک و مصیبت‌بار است.

اینجانب با تأثر و اندوه، به داغداران و مصیبت‌زدگان عرض تسلیت و همدردی میکنم و صبر و آرامش قلبی آنان را از خداوند مسألت مینمایم و رحمت و مغفرت برای جان‌باختگان می‌طلبم.

وظیفه فوری مسئولان ذیربط، کمک به آسیب دیدگان و کاستن از رنج و اندوه آنان است.

لازم است هیچ تأخیر و سستی در ادای این وظیفه نشود. و امیدوارم خداوند لطف و تفضل و کمک خود را شامل حال مصیبت‌دیدگان و کمک‌کاران فرماید.

سیّد علی خامنه‌ای

۲۶ فروردین ۱۳۹۶»

کشور را دو چیز اداره می‌کند آهن و آه

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 26ام فروردین, 1396

آیت الله جوادی آملی ، حضرت فرمودند؛ یک شانه و دوش قوی نداشتی که این بار را به دوش بکشی آن دوشِ قوی این بار را می‌کِشد، این بار مسئولیت را رها کردی و رفتی، این را به کمیل می‌گوید! حالا این حرف‌ها حرف‌های روز هم هست! به مسئولین ما هم همین حرف‌ها را فرمود. وقتی نیرومند نبودی کسی از پهلوی تو هیمنه‌ای احساس نمی‌کند! هیبتی نداری که دیگران بترسند. تو نه حقّ مردم را اَدا کردی نه حقّ رهبر را ادا کردی، نه حقّ امیر را ادا کردی نه حقّ مصر را ادا کردی این نقدهای وجود مبارک حضرت امیر است نسبت به کمیل. بنابراین اگر کسی اهل دعای کمیل بود دلیل نیست که او بتواند کشور را خوب اداره کند و یا حوزه استحفاظی‌اش را خوب اداره کند! دعای کمیل، ضروری و نافع است، اما برای کسی که بخواهد مسلّح بشود مدیریت هم حتمی است. یعنی داشتن قدرت و توانایی مدیریت در پذیرش مسئولیت ها ضروری است.

وجود مبارک حضرت امیر علیه السلام در این بیانات فرمود کشور را تنها با آهن نمی‌توان اداره کرد بلکه هم آهن لازم است هم آه لازم است؛ «و سلاحه البکاء»، غرب و بسیاری از کشورهایی که مثل آنها فکر می‌کنند آهنِ فراوان دارند اما چون آه ندارند به فکر آدم‌کشی‌ هستند.

این مفسرّ قرآن کریم افزودند: کسی که سرمایه او آهن است جز جنگ به چیزی نمی‌اندیشد و این مشکل را حل نمی‌کند. اگر کسی آهن دارد و آه ندارد مشکلش حل نمی‌شود چه اینکه اگر آه دارد و بی‌آهن است نظیر کمیل می‌شود. امیرالمؤمنین(ع) به کمیل فرمود کشور را دو چیز اداره می‌کند آهن و آه، آه را به لطف الهی در ایام اعتکاف این کشور داشت. هر دو برای حفظ نظام لازم است و یک دست به تنهایی صدا ندارد./ حوزه


 
مداحی های محرم