« انگلیس با چه هدفی قمه زنی را ترویج می کند؟ابو عبدالله الحسین در هنگام رهسپارشدن به كربلا ویژگی های عصر و دوران خود را معرفی کردند. »

ماجرای تشنگی مرحوم محدث قمی

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 15ام مهر, 1395

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:

رَبَّنَا اغْفِرْ لی‏ وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنینَ ابراهیم/41

پروردگارا من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را بیامرز

آینه:

حکایت؛ مرحوم محدث زاده نقل کرده است: وقتی‌که پدرم در نجف اشرف فوت کردند، ما چیزی نداشتیم که برای آن مرحوم احسان و اطعام بدهیم، من و برادرم قرار گذاشتیم که بعدازظهر هر پنجشنبه به‌ نوبت هر کدام‌ یک کاسه با یک کوزه آب سرد برداریم و در صحن حضرت امیرالمؤمنین (ع) به زوار آن حضرت آب بدهیم و ثوابش را نثار پدر کنیم تا بدین وسیله احسانی به پدرمان کرده باشیم. مدتی این کار را انجام دادیم تا اینکه یک شب جمعه پدرم را در خواب دیدم که به سویم می‌آید ولی زبانش از دهانش آویزان است و رنگش پریده و حال پریشانی دارد، من باعجله از او استقبال کردم و جویای حالش شدم. گفت: فرزندم از تشنگی ناراحتم. عرض کردم: پدر جان الآن می‌روم و برایت آب می‌آورم. ایشان فرمود: من از آن آب کوزه صحن حضرت امیرالمؤمنین (ع) می‌خواهم، در این هنگام بیدار شدم. آن روز که جمعه بود برادرم را ملاقات کردم و پرسیدم دیروز آب به زوار دادی؟ گفت: متأسفانه مسامحه کردم و آب ندادم، من خواب شب گذشته را برایش نقل کردم و او بسیار ناراحت شد.1

1. با اقتباس و ویراست از کتاب شگفتی‌های برزخ

نظر از: ریحانه [عضو] 
ریحانه

خیلی جالب بود
——-
سپاس گزارم . موفق و سربلند باشید.

1395/07/18 @ 20:49


فرم در حال بارگذاری ...