« زندگی زناشویی موفق | در محضر جواد الائمه(علیه السلام) » |
هلهله فرشتگان
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 15ام مهر, 1392
امشب ســـراپای دو عالــم عطر باران میشود |
معنا همـــه الفاظ زیبــــای بهــــــــاران میشود |
هر جا کـویری خشک باشد سبزهزاران میشود |
جاری زلال عاطفــــه از چشـــمهساران میشود |
در عالـم بالا ملائک شـــــور و غـــــوغا میکنند |
با خندههای شوق و شادی جشن بر پا میکنند |
گلهای جنت را نثـــــار روی زهــــــــرا میکنند |
از روی بام عــــــرش مــــــولا را تمـاشا میکنند |
از شوق، پیغمبر سرشک از دیده جاری میکند |
دل در میــان سینـــهی او بیقـــــــــراری میکند |
مـــــولا ز بیت وحی کوثـــر خواستگاری میکند |
در عالـــــم بالا خـــــدا خـود خطبه جاری میکند |
به فرموده امام صادق (علیهالسلام): اگر خداوند، علی(علیهالسلام) را نمیآفرید، از زمان آدم تا روز قیامت، همتایی برای زهرا (سلامالله علیها) یافت نمیشد.
ستارههای چشمکزن، ریسمان بستهاند آسمان را…
بهشت از رایحهای دلنواز، سرمست میشود…
جشنی برپاست از انبوه فرشتگان و کائنات…
امشب، آبروی زمین و آسمانها را در سپیدی پیراهن بخت، ملائک به نزد فاطمه(س) میبرند؛ امشب، دو دریای بیکران به هم میپیوندند.
فرشی از پر ملائک، از خانه نبی تا خانه علی، به یُمن قدمهای زهرا پهن میشود…
خانهی نور است، خانهی وحی، خانهی محمد، و آن که به دامادی این خانه میآید، علی است. خورشید میآید به پیوند ماه؛ و ستارهها نُقل میپاشند. ملائک، راه آسمانها را با عطر گُل محمدی فرش کردهاند.
بر منبری از نور و روشنایی، جبرئیل خطبه میخواند برای علی (علیهالسلام) و فاطمه (سلامالله علیها) و زندگی مهر و ماه آغاز میشود…
دستهای خورشید با دستهای ماه، پیوند میخورد و آسمان، جلوه خورشید و ماه را میبیند که تا ابدیت میدرخشند…
خانهای به اندازه آسمان، میهمان گامهای مرد و زنی میشود که تمام جهان، دلبستهی گامهای صبورشان خواهد شد…
به راستی، در کجای عالَم خلقت، از ازل تا ابد، همتایی پیدا میشد برای فاطمه (سلامالله علیها) اگر علی (علیهالسلام) نبود و کدام گل سرسبد آفرینش، میتوانست همسری علی (علیهالسلام) را بپذیرد، اگر فاطمه (سلامالله علیها) نبود.
رفتار و برخورد علما با همسر و خانواده خود همواره بر اساس اصول دینی و اسلامی بوده و دانستن شیوه آنان در این گونه تعامل جالب و مفید به نظر می رسد.
در شب اول ذیحجه که هلال ماه با کرشمه خودنمایی می کرد، خورشید به خانه علی علیه السلام وارد شد. باد صبا همه را خبر رسانید که: زیور ببندید؛ نور با نور پیوست و جهان روشن شد. درختان شکوفه های خود را بر زمینیان ارزانی داشتند. ابرها مُشک بر زمین باریدند و از خاک صد هزار لاله بر آمد. هلهله ای از شادی و پایکوبی برخاست و جهان یکسره در شور و ولوله شد.
ازدواجی ساده با ساز و برگی اندک، اما صفا و صمیمیتی بسیار، صورت گرفت که تحسین همگان را بر انگیخت و اسوه ای برای آیندگان شد. آن پیوند ساده و بی ریا جز پیوند دو معصوم و برگزیده، علی و فاطمه، نبود.
در ادامه مقاله با توجه به اینکه علما شیعه همیشه الگویهای رفتاری خود را از ائمه اطهار می گرفتن به سبک زندگی و خاطراتی از زندگی آنها خواهیم پرداخت چرا که این شیوه زندگی آنها برگرفته از زندگی عاشقانه امام علی علیه سلام و حضرت زهرا سلام الله علیها هست و به جهت اهمیت این موضوع در ادامه به نقل نکاتی از زندگانی علما خواهیم پرداخت.
یکی از عوامل بسیار مهم و اساسی در زمینهی تحکیم خانواده ، تدبیر در حسن سلوک با همسر است. این مفهوم از مفاهیم پیچیدهای است که چندین مفهوم دیگر در تشکّل ساختار آن نقشآفرینی میکنند.
فراست و کاردانی در تدبیر منزل و رفتار با همسر، میتواند از تعیینکنندهترین عوامل موفقیت در آیین همسرداری به حساب آید.به عنوان نمونه به مواردی اشاره خواهیم نمود.
سیره علامه طباطبایی(ره) با همسر
نقش همسر افراد در اعتلای زندگی مشترک آنها به تناسب میزان درک، تحمّل و گذشت هر یک متغیر است. آنچه که در زندگی شخصیتی چون علامه طباطبایی(ره) کمتر بدان پرداخته شده و میزان ضرورت آن شاید کمتر از جنبههای دیگر نباشد، توجهی است که خداوند متعال از طریق همسر ایشان به وی نموده است.
آنچه مسلم است این که همسر علامه از خانوادهای روحانی و مذهبی بوده، ولی این به تنهایی برای تحمل آن همه شداید کافی نبوده، بلکه باید گفت: زمینههای روحی و معنوی بسیاری در او نمودار بوده که شخصیتی چون علامه طباطبایی(ره) هماره خود را مدیون او دانسته و ثناگو و قدردان او بوده است. فرزند علامه در این رابطه میفرماید:
«پدرم… صاحب اختیار خانه و امور آن را مادرم میدانستند. مادرم به کارهای ما، درس ما و رفت و آمدهایمان رسیدگی میکرد و همه مسائل را کنترل میکرد و به قدری با هدایت عمل میکرد که پدرم با فراغت خاطر تمام به امور علمی خود میپرداختند.»
مرحوم علامه طباطبایی(ره) بارها از همسر خود به عنوان زنی صبور و شکیبا یاد کرده است و خود نیز در قدردانی از محبتهایی که همسرش به وی نموده بود کوتاهی نمیکرد و در این خصوص از رفتار خوب خود ذکری به میان نمیآورد و همه خوبیها را به همسرش نسبت میداد.
فرزند علامه طباطبایی میگوید: «رفتارشان با مادرم بسیار احترامآمیز و دوستانه بود. همیشه طوری رفتار میکردند گویی مشتاق دیدار مادرم هستند. ما هرگز بگو مگو و اختلافی بین آن دو ندیدیم. به قدری نسبت به هم مهربان و فداکار و باگذشت بودند که ما گمان میکردیم اینها هرگز با هم اختلافی ندارند آنها واقعاً مانند دو دوست با هم بودند.»
وقتی همسر مرحوم علامه در سال 1344 بیمار میشوند، علامه هرگز اجازه نمیدهند تا همسرشان برای انجام کاری از بستر بلند شوند.
«مادر من حدود 27 روز پیش از فوت در بستر بیماری بود و در این مدت پدرم از کنار بستر ایشان لحظهای بلند نشدند. تمام کارهایشان را تعطیل کردند و به مراقبت از او پرداختند.» (6)
گریه شدید برای فوت همسر
همسر علامه که از دنیا رفت، علامه بیش از حد و عجیب گریه و بی تابی می کرد. گفتند شما ما را به صبر در مصائب نصیحت می کردید، چرا این قدر گریه می کنید؟
گفت: “مرگ حق است. همه باید بمیریم. من برای مرگ همسرم گریه نمی کنم. گریه من برای کدبانوگری و محبت های خانم است. ما زندگی پر فراز و نشیبی داشتیم. ” “در نجف اشرف با سختی هایی مواجه می شدیم و من از حوایج زندگی و چگونگی اداره آن بی اطلاع بودم. اداره زندگی به عهده خانم بود. در طول مدت زندگی ما هیچ گاه نشد خانم کاری بکند که من حداقل در دلم بگویم کاش این کار را نمی کرد. یا کاری را ترک کند که بگویم کاش این عمل را انجام داده بود. در تمام دوران زندگی ام هیچ گاه به من نگفت چرا فلان عمل را انجام دادی یا چرا ترک کردی؟”
نحوه رفتار استاد شهیدمرتضی مطهری(ره) با همسرش
در این بخش، نگاهی کوتاه به نحوه رفتار پاره تن امام، استاد شهیدمرتضی مطهری با همسر گرامیشان خالی از لطف نخواهد بود. همسر ایشان میگوید:
«در مدت 26 سالی که با ایشان زندگی کردم، همیشه با یک حالت تواضع و آرامش با من رفتار میکردند، با صدای متین و چهره خندان، به طوری که من با یک ارادت و عشق خاصی کار میکردم و علاقه شدید ایشان به من و محبتهایی که میکردند، مرا در انجام کارهای منزل رغبت و شوق عجیبی میبخشید. من بسیار کم سن و سال بودم که به منزل ایشان آمدم. ولی با همه آن کمی سن، هیچ وقت یادم نمیآید که از ایشان ناراحتی و رنجی دیده باشم. بسیار مهربان و با گذشت بودند، و به آسایش و راحتی من و بچهها اهمیت میدادند.
نوبت من است
امام خمینی (ره)
بگو مگو می کردند. همین طور شوخی و جدی سرظرف شستن آن روز یکی به دو می کردند. یکی شان می گفت خسته ام. امروز خیلی خسته ام. این دفعه تو ظرف ها را بشوی! آن یکی جواب می داد اگر تو خسته ای من هم خسته ام. نوبت خودت است. خودت باید ظرف ها را بشویی! بگو مگو برنده نداشت و بدون نتیجه تمام شد. ظرف ها مانده بود و هر دو رفته بودند سراغ کار خودشان تا بالاخره یکی شان خستگی اش را در کند و خودش برود ظرف ها را بشوید.
اذان ظهر را که گفتند، چشم شان به آقا افتاده بود که می رود توی آشپزخانه، لابد طبق معمول برای وضو. اما وضوی آقا این بار خیلی طول کشیده بود؛ بیشتر از هر وقت دیگر. نگران شده بودند. رفتند سمت آشپزخانه که ببینند خدای نکرده اتفاقی برای آقا نیفتاده باشد. وارد آشپزخانه که شدند، خشک شان زد. آقا بود و آستین های بالا زده یک کپه ظرف شسته شده ترو تمیز. آقا که تعجب شان را دیده بود، لبخندی زده بود و گفته بود حرف هایتان را که شنیدم، احساس کردم که این دفعه نوبت من است که ظرف ها را بشویم.[1]
امید است که به برکت سالروز ازدواج ملکوتی امام علی(ع)و فاطمه زهرا(س)تمام جوانان زندگی شاد و خرم و با صفایی با همسرانشان داشته باشند و همیشه سبک زندگی خود را از این بزرگان بگیرند.
منبع: سایت فرهنگی تبیان
فرم در حال بارگذاری ...