« وظیفه ما در برابر اشاعه فحشا چیست؟ | دوست تو پروردگار » |
وظیفه ما در برابر سرمایه عظیم نهضت کربلا
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 27ام آبان, 1392
* آيت الله جوادي آملي
مكتب سراسر شور و حماسه عاشورا، تجليگاه معنويت و اخلاق و بزرگ ترين خاستگاه عزّتمداري و پايمردي براي اِحقاق حقيقت تابناك خلافت الهي و آزادي طلبي رادمردان عالم است.
انقلاب اسلامي ايران كه زمينه ساز سرنگوني طاغوتيان و حركت بر مدار عدالت و ايمان در برابر همه زورگويان جهان محسوب ميشود، در تمامي طول حيات پربركت خود وامدار حماسه خونين سالار شهيدان (ع) است. رسالت خطير برگزار كنندگان محافل حسيني، بخصوص روحانيّت كه مرزبانان فرهنگ ناب عاشورا هستند، زدودن غبار غفلت و آلودگي تحريفات و كجروي ها نسبت به اين قيام جهاني است.
با عنايت به قرار گرفتن در آستانه محرّم حسيني (ع)، تحليل عالم فرزانه، « حضرت آيت الله جوادي آملي » نسبت به سرمايه عظيم نهضت كربلا از نظر خوانندگان عزيز مي گذرد.
فرهنگ عاطفي و سياسي شعارهاي ديني
شعارهائي كه در مراسم ديني به ما آموخته اند، اين براي ما يك فرهنگ است. مثلاً گفتهاند در روز عيد غدير وقتي به يكديگر رسيديد، بگوئيد: اَلحَمدُ لِلّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ المُتِمَسّكينْ بِولايَهِ مُولانَا عَليِّ بن أبي طالِب اَميرِ المُؤمِنين وَ الاَئِمَهِ الهُداهِ المَهديّين (عليهم السَّلام) (?)؛ اين يك تعارف نيست، اين يك شعار رسمي است كه براي ما فرهنگ خواهد بود. در محرّم هم شعار رسمي ما اين است كه: اَعظَمَ اللهُ اُجُورَنَا وَ اُجُورَكُمْ بِمُصابِنَا بِالحُسِينْ وَ جَعَلَنَا وَ اِيّاكُمْ مِنَ الطّالِبينَ لِثِارِهِ(?). اين شعار يك فرهنگ خاصي است؛ يك فرهنگ عاطفي دارد و يك فرهنگ سياسي ـ اجتماعي. فرهنگ عاطفي اش همان درخواست اجر و صبر صابران مصيبت ديده است كه خداي سبحان به ما اجر بدهد، براي اينكه مصيبت ديده ايم. امّا آن عنصر محوري دوّمش اين است كه از ذات أقدس إله در هنگام ديدار رسمي مسألت مي كنيم كه خدايا! آن توفيق را به ما بده كه ما خونبهاي حسين بن علي را بگيريم.
علّت بازستاني خون بهاي امامان معصوم (ع)
اين عنصر محوري دوّم سئوال برانگيز است؛ كه اوّلاً به ما چه كه خون بها بگيريم و ثانياً خون بها را كه مختار در همان اوائل گرفت؛ اين يعني چه؟! پاسخ اوّل كه ما از ذات أقدس إله مسألت مي كنيم ما را موفق بدارد كه خون بهايمان را بگيريم، براي اينكه پدرمان را كشتند! ما تا زنده ايم بايد خون بهاي پدرمان را بگيريم. هزار سال بعد هم همين طور است، تا وجود مبارك ولي عصر كه ظهور كرد، مشمول اين آيه است كه: مَنْ قُتِلَ مَظلُوماً فَقَدْ جَعَلنَا لِوَلِيِّهِ سُلطاناً (?). پدرمان را كشتند! اين كشتن پدر يك پيوند خاصي است بين پسر و پدر، بايد ثابت بشود ما پسر آنهائيم، پسر حسين بن علي هستيم و او پدر ماست! امّااينکه او پدر ماست، براي اين است كه وجود مبارك پيامبر أعظم (ص) فرمود: اَنَا وَ عَلِيٌّ اَبَوا هذِهِ الاُمَّه (?)، و منظور شخص علي بن أبيطالب نيست؛ يعني من با اين ?? امام هر كدام پدر روحاني و معنوي اين امّتيم. ما هم كه فخر ما اين است، اينها را به عنوان امام و پيغمبر پذيرفتيم و در شناسنامه ما هم ثبت است كه اينها اهل بيتي اند، شيعه اند؛ ما ولايت اينها را پذيرفتيم، إن شآءَ الله شديم فرزند اينها و اينها پدر ما هستند.
معصومين (ع)، پدران معنوي شيعيان
عنصر دوّم اين است كه: اين اُبوّت و بُنوّت قطع شدني نيست، به آن شخصيّت حقوقي بر مي گردد نه شخصيّت حقيقي! شخصيّت حقيقي علي بن أبيطالب، پدر است براي امام حسن(ع)، امام حسين (ع)، زينب كبري، زينب صغري، قمر بني هاشم و برادران او و بَس! آنها كه فرزندان مُلكي حضرت امير مؤمنان (ع) هستند. امّا شخصيّت حقوقي آن حضرت؛ يعني امامت او، ولايت او، عصمت او، حجيّت او براي هميشه باقي است و هر كس شيعه شد، پيرو اين خاندان شد، به اهل بيت معتقد شد؛ فرزند اينهاست. چون اينها اعلام كردند كه ما شما را به عنوان فرزندي ميپذيريم و ما هم اعلام كرديم كه ما شما را به عنوان پدري مي پذيريم؛ پس اينها پدران ما را كشتند، ما تا روز قيامت بايد خون بهاي اينها را بگيريم! اينها ولايت كشي كردند، نه تنها حسين كشي؛ اينها امامت كشي كردند، نه تنها حسين كشي؛ اينها شريعت كشي كردند، نه تنها حسين بن علي!!
بنابراين تا روز قيامت اين شعار هست: وَ جَعَلَنَا وَ اِيّاكُمْ مِنَ الطّالِبينَ لِثِارِهِ؛ اين شعار رسمي براي ما يك فرهنگ است و بهترين فرصت همين فرصت ماه محرّم و ماه صفر و اينهاست، كه ما معارف اينها را بفهميم، يك؛ بعد از اينكه فهميديم، باور كنيم، معتقد بشويم، دو؛ بعد از فهم و اعتقاد متخلّق بشويم، سه؛ بعد از تخلّق عمل بكنيم، چهار؛ اين عناصر چهار گانه را رهبر جامعه قرار بدهيم تا مردم ببينند ما عالميم، يك؛ معتقديم، دو؛ متخلّقيم، سه؛ عامل به عمل صالحيم، چهار؛ آن وقت به دنبال ما راه مي افتند.
توفيق مردان الهي در تبديل علوم دنيوي به علوم ديني
ممكن نيست مردم از يك روحاني علم و تقوا ببينند و او را رها كنند!! مردم تشنه معنويتند. هر جا ذرّه اي معنويت ببينند، به آن سمت مي روند. برخي ها آن توفيق را دارند كه علمُ الاَبدان را علمُ الاَديان كنند، ما چرا علمُ الاَديان را علمُ الاَديان نگه نداريم؟! بعضي ها آن توفيق را دارند؛ حالا يا طبيبند يا دارو سازند يا در همين رشته هاي بدني كار مي كنند يا در كارهاي مادي ديگر هستند كه براي تأمين غذاهاي بدن انسان است؛ اينها سعي مي كنند از راه حلال توليد كنند، در راه حلال توزيع كنند، كم ندهند، گران ندهند، احتكار نكنند. علم اينها علمُ الاَبدان است، كار اينها كار ابدان است؛ ولي سر از علمُ الاَديان در مي آورند. ولي اگر خداي ناكرده كسي در اين لباس [ لباس روحانيّت ] باشد، بحثش قرآني و فقهي و روائي باشد، علمش علمُ الاَديان باشد، ولي درست نتواند از آن بهره صحيح ببرد؛ اين علمُ الاَديان را علمُ الاَبدان كرده است، اين بسيار جاي تأسف است!
ارمغان بي نظير نهضت حسيني براي ايران اسلامي
مطلب ديگر اينكه: اين جريان حسين بن علي (ع) اگر براي اقوام و ملل ديگر فقط در حدّ يك كتاب و كتيبه و گفتار و در حدّ روايت است؛ براي ما هم ( روايت ) است، هم (درايت)! براي اينكه سند ? دانگي اين كشور مال حسين بن علي است! اين نه تعارف دارد، نه ابهام و اجمال گوئي است! كشوري كه در آن حسين بن علي اين جوري كه در ايران حضور دارد، حضور نداشته باشد؛ يا مثل افغانستان مي شود يا مثل فلسطين مي شود يا مثل عراق. همين تونس و امثال تونس تا شهريور ?? ايران را درك كرده اند؛ امّا طولي نمي كشد كه در اين كشورها انقلاب اُفت مي كند. آنجا كه حسين بن علي و كربلا و شهادت نرفته، آنجا جاي مقاومت نيست!
حدوث و بقاي انقلاب اسلامي ايران، مرهون نهضت حسيني
در اين مملكت بختيار كه روي كار بود به عنوان رئيس دولت وقت يك راهپيمائي چند هزار نفره را در تهران، در خيابان انقلاب به عنوان حمايت از قانون اساسي راه اندازي كرد؛ چون در قانون اساسي مسأله رژيم سلطنت احراز شده بود. آن هم با رهبري دولت، با كنترل، با نظم خاص بود. اينها فكر مي كردند كه مي توانند جلوي انقلاب را با اين تظاهرات بگيرند! با پديد آمدن فضيلت عاشورا و عظمت و شكوه عاشورا ودر ماه محرّم و صفر ? تا راهپيمائي در ايران صورت گرفت كه كار را يكسره كرد! راهپيمائي تاسوعا بود و عاشورا، أربعين بود و ?? صفر؛ اين ? تا راهپيمائي ميليوني كار را يكسره كرد.هر كه مي خواست فرار كند، فرار كرد! با همين ? تا راهپيمائي كلّ كشور تأمين شد.
اينكه عرض مي كنم تعارفي ندارد، سند ? دانگي اين كشور مال حسين بن علي است.در جريان دفاع مقدّس ? ساله، اين تقريباً جنگ جهاني سوّم بود. جنگ جهاني معنايش اين نيست كه همه با هم بجنگند! همه در جنگ شركت كنند؛ حالا اگر همه عليه يك كشور مظلوم شركت كردند، باز هم جنگ جهاني است. كدام كشور بود در اين ? سال عليه ما قيام و اقدام نكرد؟! يك سوريه بود و يك الجزاير بود؛ اينها يا از ايران چيز مي خواستند، منتظر كيف و جيب ايراني بودند يا كاري از اينها ساخته نبود! اين دو بلوك قوي تمام تجهيزات صدام پليد را فراهم كردند. كشوري نبود در روي زمين كه از هر راهي به اينها كمك نكند! شده بود جنگ جهاني سوّم عليه يك مملکت ضعيف.
ارتش يك قدرت نظامي است؛ يك قدرت نظامي را آن اُمراء اش اداره مي كنند. اُمراي ارتش ايران يا اعدام شدند يا فرار كردند. ارتش بدنه اش فعّال نيست، بالأخره امير مي خواهد! ارتش در قبل از انقلاب، ارتش آمريكائي بود؛ اينها تقريباً عَمله وکارگزار آنها بودند! اوائل انقلاب يك سفري به آذربايجان شرقي داشتيم، يكي از مهندسان عزيز فرودگاه گِله مي كرد، مي گفت كه ما تخصصمان در مسأله هواپيما شناسي و شناخت و نصب قطعات يدكي است؛ ما متخصص اين كاريم. امّا ما را آورده بودند در فرودگاه، انباردار كردند! يعني قطعات يدكي آكبند شده به ما مي دادند، وقتي هم كه مي خواستند كار بگذارند، از ما در انبار تحويل مي گرفتند، ما را كنار مي انداختند، خودشان نصب مي كردند! ما عَمله اينها بوديم، به ما اجازه اين كارها را نمي دادند كه يك قطعه يدكي نصب بكنيم! الآن آزاد شديم؛ در ارتش هم همين طور بود. آن اُمراي اوّلي يا فرار كردند يا اعدام شدند؛ پس بدنه ارتش مانده بود! البتّه اينها مسلمان بودند، شيعه بودند، علاقه مند به آب و خاك بودند.
شما در شب هاي عمليّات يا حضور داشتيد يا آن فيلمها را الآن مي توانيد بازبيني كنيد، ببينيد؛ كه در خاكريز مقدّم، خاكريز اوّل و دوّم، آنجا سخن از سرود ايران، ايران بود؛ يا يا حسين، يا حسين بود؟! تمام آهنگ هاي خط مقدّم يا حسين، يا حسين؛ كربلا، كربلا بود! اين كشور با اين حفظ شد، با شوق شهادت حفظ شد، با علاقه به كربلا حفظ شد.
لزوم استفاده بهينه از سرمايه عظيم معنوي سالار شهيدان (ع)
اين سرمايه ماست، حيف است كه ما از اين سرمايه حداكثر بهره برداري را نكنيم! يعني روز خطر اين كشور را كربلا حفظ كرد، حسين بن علي و اشتياق به شهادت حفظ كرد. يك وقتي تقريباً ?? يا ??? شهيد از جبهه آوردند، مسئوليت سخنراني آن روز هم به عهده من بود. بعد از سخنراني مجلس بزرگداشت اين ?? يا ??? شهيد، اينها را بدرقه كرديم براي گلزار شهداء. ديدم مادران اين شهداء اجساد طيّب و طاهرآنها را چنان مي برند، مثل اينكه به حجله دامادي مي برند!! آنجا گويا كسي به من گفت: وقتي كه خدا بخواهد دين خودش را حفظ بكند، نه به سخنراني تو محتاج است، نه به فتواي ديگري!
آنجا اين آيه يادم آمد كه ذات أقدس إله در قرآن كريم فرمود: وقتي كه سخن از دين شد، من دينم را حفظ مي كنم؛ شما نشد، ديگري: لُو كُنتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلِيهِمَ القَتلُ إلَي مَضاجِعِهِم (?)؛ فرمود: اينطور نيست كه اين دين و قرآن و عترت مثل نفت و گاز باشد كه اگر يك وقتي بردند، ما صبر بكنيم! اگر سخن از دين شد، شما سعي كنيد خودتان را مُستفيض كنيد؛ نشد، يك عدّه ديگر را خدا اعزام مي كند. مگر دلها به دست او نيست؟! فرمود: شما اگردر خانه هايتان باشيد، ما نيرو داريم! اين را صريحاً ذات أقدس إله در قرآن كريم فرمود، و همين آيه را زينب كبري (س) در مجلس كوفه به ابن زياد اعلام كرد، فرمود: هؤلاءِ قُومٌ كَتَبَاللهُ عَلَيهِمُ القَتلْ فَبَرَزُوا إلَي مَضاجِعِهِم (?).
لزوم اجتناب از امور بي اساس در عزاي حسيني
در بيانات نوراني حضرت امير (ع) هست كه تنها به روايت بسنده نكنيد، به درايت هم فکر كنيد. كسي اهل درايت است كه فاصله بين ( روايت ) و ( درايت ) را با « رعايت » حل كند.اوّل روايت است كه آدم بفهمد در جبهه چه گذشت، بعد رعايت است كه راهي راه شهيد باشد، بعد درايت است که در اين صورت حرفش اثر دارد. هم اهل روايت باشيد، هم اهل درايت باشيد و چيزهائي كه اين جلال و شكوه حسيني را كم مي كند، نه انجام بدهيد، نه رضايت بدهيد، نه بي تفاوت باشيد! تا آنجا كه ممكن است، نصيحت كنيد؛ البتّه اگر گوش ندادند، گوش ندادند! ولي شما سعي كنيد نصيحت كنيد. اين علامت ها، اين عَلم ها، اين آهن هاي سرد بي خاصيت؛ اينها براي چيست؟ آن پارچه نوشته ها، آن شعارها، آن سينه زني ها، آن پابرهنه شدن ها، آن اشك ريختن ها؛ همه اش نور و رحمت و بركت است. امّا يك چيزي كه، گفتاري كه، رفتاري كه، نوشتاري كه نه ريشه عقلي دارد، نه ريشه نقلي دارد؛ تعبيرات ناروا، گفتار ناروا، شعرهاي سبك؛ اينها با جريان كربلا سازگار نيست.
توصيه سالار شهيدان (ع) نسبت به حفظ عظمت و جلال نهضت كربلا
ببينيد ذات مقدّس سيّدالشهداء (ع) در آن اواخر چه نصيحتي به فرزندانش كرد.درآخرين لحظه همه جمع شدند و فرمود: لا تَشكُوا وَ لا تَقُولُوا بِاَلسِنَتِكُمْ مَا يَنقُصُ قَدرَكُم.اين درشرايطي است كه:اَقبَلَتِ السِّهامْ كَاَنَّهَا القَطر(?)، مثل قطرات باران تير مي آيد. فرمود: مبادا حرفي بزنيد كه از شكوه و جلال شما كم بكند!بسياري از شما اين مقتل ها و تاريخ كربلا را ديده ايد. اين بچه ها خيلي هم گرسنه بودند، امّا هيچ كدامشان دهان باز نكردند؛ چون تشنگي را اظهار كردن نقص نيست، ولي گرسنگي را اظهار كردن نقص است. اينها هم تشنه بودند، هم گرسنه بودند؛ غذائي به اينها نرسيد! ممكن بود آب بخواهند، ولي از كسي نان نخواستند.
اينكه در كوفه آن دخترك به سائر بچه ها گفته بود: اين نان و خرما را رها كنيد؛ گفت: عَمَّتِي تَقُولُ اِنَّ الصَّدَقَهَ عَلِينَا حَرام، فتواي عمه ما اين است. اين بچه نمي دانست كه زينب(س) فتوا نداد، حتّي براي اعضاي داخلي فرزندان حسين بن علي (ع) روشن نبود كه فتوا را زين العابدين مي دهد! وجود مبارك زينب كبري (س) استفتاء مي كرد، فتوا را از امام زمانش ميگرفت، ابلاغ مي كرد تامبادا كسي بفهمد امام زمان وجود مبارك علي بن الحسين است؛ در آن قافله خيال مي كردند زينب كبري فتوا مي دهد. گفت: عَمَّتِي تَقُولُ اِنَّ الصَّدَقَهَ عَلِينَا مُحرَّم.
ضرورت توجه به آموزه هاي بنيادين سيره امام حسين (ع)
ما با داشتن يك چنين سندي حيف نيست كه اَزآن بهره برداري نكنيم يا اين را خداي ناكرده با كارهاي عوامانه، عاميانه و سبك مخلوط كنيم! حرف هاي مُتقن، حرف هاي خوب در بيانات نوراني سيّدالشهداء فراوان است، در رفتار و گفتار صحابه پر بركت آن حضرت فراوان است و سند زنده اش هم همين شهدايند. شما صدر و ساقه اين ? سال را كه ارزيابي كنيد، مي بينيد اينها مي گويند: وَ جَعَلَنَا وَ اِيّاكُمْ مِنَ الطّالِبينَ لِثارِهِ! بسياري از اينها آنچنان در عزاي حسيني فاني شده بودند كه حاضر نبودند در آن وصيتنامه هايشان بگويند ما كجائي هستيم؛ اين شهداي گمنام اين طور اند!
شما وقتي به بعضي از گلزار شهداي شهرها سري مي زنيد، مي بينيد براي اين شهداي گمنام يك لوح خوبي انتخاب كرده اند. در چهره اين لوح نوشته است كه نام: عبد الله، فرزند روح الله، تاريخ تولّد: ?? بهمن ??. اينها ?? بهمن به دنيا آمدند، فرزند امامند، اسمشان بنده خداست. اينها را انتخاب كردند، امّا حالا جاي شهادتشان، مشهدشان مشخص است؛ مثلاً ميگويند: حلبچه يا شلمچه؛ امّا كيستند؟ ديگر مشخص نيست. اينها آن قدر عزيز وار رفتند، شهادت را استقبال كردند كه اصلاً حاضر نبودند نامشان برده بشود! و گرنه از هر شهري رفتند يا از هر روستائي رفتند، نامي دارند، نشاني دارند.
بنابراين اگر كسي يك خانه اي دارد، اَزاو سؤال بكنند به چه دليل اين خانه را تصرّف كردي، اين سند نشان مي دهد. سند ? دانگي اين كشور به نام حسين بن علي است، اين را حواسمان جمع باشد! و اگر خداي ناكرده شوق شهادت نبود و علاقه به كربلا و حسين بن علي و وَ جَعَلَنَا وَ اِيّاكُمْ مِنَ الطّالِبينَ لِثارِه نبود؛ هر وقت بيگانه حمله كرد، چيزي را از ايران گرفت! در اوائل سنّ ما جنگ جهاني دوّم رخ داد؛ اينها آمدند هر چه خواستند از ايران بگيرند، گرفتند. ما در شمال در تحت اسارت كماندوهاي اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي بوديم. آن روز اصلاً سخن از پليس و ژاندارم و اينها نبود، فقط كماندوهاي شوروي شمال را اداره ميكردند. بخشهاي مركزي را آمريكائي ها و انگليسي ها داشتند. يكي گفت نفت را به ما بده، اينها گفتند چشم؛ يكي گفتند گاز را به ما بده، گفتند چشم؛ بعد گفتند تو نوكر ما باش و براي ما بفرست، گفت چشم! يا ?? شهر از ما گرفتند، يا گاز گرفتند، يا نفت گرفتند؛ ما را اينجا ژاندارم منطقه كردند. اما چطور در اين ? سال نتوانستند يك وجب بگيرند، همين مردم بودند!
بنابراين وقتي محرّم مي آيد، ما هم با آن جمله اوّل أعظَمَ اللهُ اُجُورَنَا وَ اُجُورَكُم بِمُصابِنَا بِالحُسِين داراي اين شعار و فرهنگ خاصيم و هم با جمله دوّم وَ جَعَلَنَا وَ اِيّاكُمْ مِنَ الطّالِبينَ لِثارِهِ؛ ما براي خون بها بايد اقدام بكنيم و سعي كنيم از اين جلال و شكوه عزاي پسر پيغمبر(ص) حداكثر بهره را ببريم.
بيانات معظم له در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعي از طلاب، فضلاء، دانشجويان و اقشار مختلف مردم ـ قم؛ دي ????
فرم در حال بارگذاری ...