« بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در رابطه با حادثه مناشرح حدیث ، شعر عاشورایی ، روضه »

پرسش و پاسخ : عزاداری از منظرآیات و روایات

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 27ام مهر, 1394

قرآن کریم، چه نگاهی به مفهوم عزاداری دارد؟


-در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که مشروعیت، بلکه رجحان عزاداری و اقسام آن را اثبات می کند، که در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم:

1. عزاداری فریاد ستمدیدگان علیه ستمگران

قرآن کریم می فرماید: «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِم»؛نساء، آیه 148.خداوند متعال فریاد زدن به بدگویی را دوست ندارد، جز برای کسانی که مورد ستم قرار گرفته اند.

هر چند ظلم دارای اقسام و مراتبی است، اما بزرگترین ظلم آن است که به حقوقی که خداوند برای برخی از افراد قرار داده است تجاوز شود و از جمله آن حقوق، حق ولایت و امامت است.

بی تردید امام حسین(ع) یکی از کسانی است که خداوند متعال حق ولایت و حاکمیت برای ایشان قرار داده است و یزید و یزیدیان جزو طاغوت و غاصب حاکمیت الهی اند و یقیناً شهادت امام حسین(ع) توسط یزید ظلم بزرگی در حق امت اسلامی است. آیا جامعه اسلامی در برابر چنین حادثه ای اندوهبار و غمناک که در آن فرزند نازنین پیامبر اکرم(ص) را به شهادت رساندند، باید دست روی دست گذاشته و سکوت نماید، یا وظیفه بسیار سنگینی بر دوش دارد؟ بر طبق آیه کریمه، باید فریاد برآورد و به افشاگری و بدگویی آشکار و رسوایی ستمگران پرداخت و چهره کثیف و زشت آنان را روشن کرد و با زبان شعر و مدیحه سرایی و بیان مصایب و گردهمایی های گسترده، برائت و بیزاری از دشمنان خدا را اعلان کرد. به طور یقین فریادها و عزاداری هایی که در این راستا باشد از مصادیق «جهر من القول» است که خداوند متعال آن را دوست دارد.

2. عزاداری و ابراز محبت به اهل بیت(ع)

اگر شیعیان در مصیبت ائمه(ع) عزاداری و گریه می کنند، به این دلیل است که آنان محبوب شیعیان هستند و تار و پود وجودشان، با عشق و محبت آنان عجین شده و این اظهار محبت در حقیقت ادای حق رسالت است؛ چرا که پیامبر(ص) در ازای رسالت و هدایت گری خویش، فقط مودتِ ذی القربی را طلب کرده است.[7] با توجه به اینکه خود اهل سنت گفته اند که منظور از قربی حضرت فاطمه(س)، حضرت علی(ع) و فرزندان اوست[8] و محبّ واقعی کسی است که در شادی آنان مسرور و در مصیبت آنان اندوهگین باشد و این اختصاص به زمان رسول اللّه(ص) ندارد، بلکه برای تمام زمان ها و همه مسلمانان ثابت است و هر مسلمانی در هر کجا و هر زمان موظف به ادای حق رسالت است.[9]

3. عزاداری و بزرگداشت شعائر الهی

قرآن کریم می فرماید: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ». حج، آیه32 شعائر در لغت به معنای علامت آمده است. مقصود از بزرگداشت شعائر الهی، بزرگداشت نشانه های دین و اطاعت خداوند و آیین ابراهیم(ع) است که در اسلام تبلور یافته است. از این رو به طور عموم می توان استفاده کرد که هر زمان یا در هر مکان فعل یا عملی که یاد خدا و زمینه تقوی و رشد معنوی و روحی را فراهم آورد، در صورتی که در چارچوب قوانین و دستورات اسلام قرار داشته باشد جزو شعائر الهی به شمار می رود و به طور مسلم مراسم عزاداری برای بندگان خاص خداوند که به حق قرآن ناطق و حج مجسم بودند و برای اعتلای کلمه توحید جان خود را قربانی ساختند، از بارزترین نشانه ها و شعائر الهی است. چرا که در این مراسم جز فراگیری مسائل دینی و یادآوری شهامت ها و ایثارگری شهیدان بزرگ اسلام، سخن دیگر طرح نشده و سخن از دشمنی با دشمنان خدا و دوستی با دوستان خدا گفته می شود.[11]

4. سوگواری حضرت یعقوب(ع) در فراق حضرت یوسف(ع)

قرآن کریم می فرماید: «یا أَسَفی عَلی یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ»؛ یوسف، آیه 84 . وا اسفا بر یوسف! و چشمان او از اندوه سفید شد، امّا او خشم خود را فرو می برد (و هرگز کفران نمی کرد).

حضرت یعقوب(ع) در جدایی فرزند خود دچار حزن و اندوه فراوانی گشت، به طوری که سالیان درازی در غم حضرت یوسف(ع) اشک ریخت تا دیدگانش سفید شد و بینایی خود را از دست داد. فرزندان حضرت یعقوب(ع) از بسیاری گریه و حزن پدر به ستوه آمده و گفتند: «قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُ تَذْکُرُ یُوسُفَ تَکُونَ حَرَضاً أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهالِکِین»؛ یوسف،آیه 85.  به خدا سوگند ـ تو ای پدر ـ همیشه به یاد یوسف هستی و خاطره او را از یاد نمی بری و دست از او برنمی داری، تا حدّی که خود را مشرف به هلاک کنی!

این آیات، گریه طولانی حضرت یعقوب(ع) را از ویژگی های مهم زندگی آن حضرت یاد کرده است. از آیه ای که بدان اشاره شد می توان نتیجه گرفت که گریه و اندوه هر چند سالیان درازی طول بکشد مانعی ندارد، بلکه مشروع و از ویژگی های مثبت به شمار می آید.

در سیره ائمه معصومین عزاداری چه جایگاهی دارد؟

-اگر به سیره نبوی و منابع کهن تاریخ اسلام که اکثراً توسط اهل سنت گزارش شده مراجعه شود، همه آن ها مؤید این مطلب است که پیامبر اکرم(ص) بارها برای فقدان عزیزان خود گریسته است، در فقدان ابراهیم فرزند خود، همچنین وقتی به زیارت قبر مادرش رفت و بر سر مزار مادر گریست، در فقدان عزیزانی مثل خدیجه و ابوطالب و در شهادت حمزه سیدالشهداء نه تنها گریه کرد، بلکه مردم را تشویق به عزاداری کرد، ابن هشام نوشته در رثای شهدای احد و تعزیه آن ها اشعار و مرثیه های فراوانی سروده شد.[14]

امیرمؤمنان علی(ع) در رثای همسرش فاطمه زهرا(س) و پیامبر اکرم(ص) و یاران وفادارش گریست.از این رو نمی توان گفت که گریه و عزاداری خلاف سنت و سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است. به ویژه اینکه برای امام حسین(ع) همه ائمه(ع) گریستند و عزاداری کرده اند.

امام رضا(ع) مجلسی ترتیب می داد و سخنران و مرثیه خوان در آن مجلس به رثای امام حسین(ع) پرداخته و مردم را می گریاندند.[16] دیگر ائمه نیز در سیره خود به عزاداری امام حسین (ع) اهتمام داده اند.

بنابراین سوگواری و عزاداری در مصیبت ها بدعت و ساختگی نیست، بلکه بر اساس سرشت و فطرتی که خداوند در ذات انسان قرار داده، انسان به عزاداری می پردازد. از طرفی مورد تأیید عقل و سیره پیامبر، امامان معصوم(ع) و آیات قرآن کریم نیز است. اندیشه ای که وهابیت، امروز ترویج گر آن هستند، بر خلاف آموزه های اسلام و قرآن و سیره اهل بیت(ع) است.منبع : خبرگزاری فارس , حسنی، رمضانعلی

[7]. «قل لا اسئلکم علیه اجراً الاّ المودة فی القربی» (شوری، آیه 23).

[8]. طبرانی، معجم کبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ 2، 1404، ج 3، ص 47، ح 2641. ـ فخر رازی، تفسیر کبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج 27، ص 166. ـ نورالدین هیثمی، مجمع الزوائد، بیروت، دارالکتب العربی، چاپ سوم، ج 7، ص 103.

[9]. تفسیر قرطبی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج16، ص141. ـ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار المعرفة، 1402هـ، ج 4، ص 142. ـ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، 1407، ج 25، ص 74.

[11]. برگرفته از عزاداری در پرتو قرآن کریم، پاسدار اسلام، شماره 336، آذر 1388، ص 36.

[14]. حافض ابوالمؤید خوارزمی، مقتل، چاپ جامعه مدرسین، ج 1، ص 88، فصل ششم.

[15]. ابوالمظفر، بسط بن جوزی، تذکرة الخواص، بیروت، دارالکتب العلمیه، ص 225.

[16]. قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، نجف، مطبعه المرضویه، ص 112، باب 32.



فرم در حال بارگذاری ...