آب کُر

مقدار معيني از آب است که اگر در ظرفي به درازا و پهنا و گودي سه وجب و نيم بريزند، آن ظرف را پر کند که معادل 384 ليتر است

الماس

بي سيبل

آب جاري

آبي است که از زمين بجوشد و جريان داشته باشد؛ مانند آب چشمه و قنات.

آب قليل

آبي است که از کر کمتر باشد و از زمين هم نجوشد.

آب مضاف

آبي است که از چيزي گرفته شده (مانند آب انار و آب ليمو و گلاب) و يا با چيزي آميخته شده باشد؛ بطوري که به آن آب نمي‌گويند.

آب مطلق

آبي است که از چيزي گرفته نشده و با چيزي هم مخلوط نشده است و اگر هم مخلوط شده، به حدي نيست که به آن آب نگويند

اِباحه

اجازه دادن، مباح کردن حکمي که انجام و ترک آن رجحان نداشته باشد. اباحه در تصرف: اجازه در تصرف بدون ملکيت

ابراء ذمّه

چشم پوشي طلبکار از مال يا حق خود

ابن السبيل

مسافري که خرج سفرش تمام شده يا از بين رفته و اکنون درمانده شده است؛ هر چند در وطن خود بي‌نياز باشد

اتحاد افق

واقع شدن دو يا چند مکان در يک طول جغرافيايي

اَتقي

با تقواتر

اجازه

رخصت دادن، اذن

اِجحاف

ستم کردن، زياده روي کردن

اجرة المثل

ميزان اجرتي که عرفاً براي يک کار و يا اجاره کردن يک شيئ مي‌پردازند.

اجرة المسمّي

اجرتي که در ضمن عقد تعيين مي گردد.

اجنبي

بيگانه، به زن يا مرد نامحرم نيز اجنبي گفته مي‌‌شود.

اجير

مستخدم، کسي که طبق قرار مشخص، در برابر کاري که انجام مي‌دهد مزد دريافت مي‌کند.

احتراز

اجتناب کردن، پرهيز نمودن

احتضار

آخرين لحظات حيات انسان

احتکار

نگهداري و انبار کردن اموال مورد نياز مردم (مانند مواد غذايي) به منظور افزايش قيمت آن؛ در حالي که مراکز ديگر چنين مالي را عرضه نکنند