موضوع: "اعتقادی"

فواید حجاب در ابعاد اجتماعی و اقتصادی

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 21ام تیر, 1396

 

 

فایده ‎ی حجاب در بُعد اجتماعی

یکی از فواید مهم حجاب در بُعد اجتماعی، حفظ و استیفای نیروی کار در سطح جامعه است. در مقابل، بی‎حجابی و بدحجابی باعث کشاندن لذت‎های جنسی از محیط و کادر خانواده به اجتماع، و در نتیجه، تضعیف نیروی کار افراد جامعه می‎گردد. بدون تردید، مردی که در خیابان، بازار، اداره، کارخانه و … همواره با قیافه‎های محرّک و مهیّج زنان بدحجاب و آرایش کرده مواجه باشد، تمرکز نیروی کار او کاهش می‎یابد. برخلاف نظام‎ها و کشورهای غربی، که میدان کار و فعالیت‎های اجتماعی را با لذت‎جویی‎های جنسی درهم می‎آمیزند،[1] اسلام می‎خواهد با رعایت حجاب و پوشش، محیط اجتماع از این‎گونه لذت‎ها پاک شده، و لذت‎های جنسی، فقط در کادر خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود[2].

 فایده‎ی حجاب در بُعد اقتصادی

استفاده از حجاب و پوشش، به ویژه در شکل چادر مشکی، به دلیل سادگی و ایجاد یکدستی در پوشش بانوان در بیرون منزل، می‎تواند از بُعد اقتصادی نیز تأثیر مثبت در کاهش تقاضاهای مدپرستی بانوان داشته باشد؛ البته به شرط این‎که خود چادر مشکی دست‌خوشِ این تقاضاها نگردد. متأسفانه بعضاً مظاهر مدپرستی در چادرهای مشکی نیز مشاهده می‎گردد، به گونه‎ای که برخی از بانوان به جای استفاده از چادرهای مشکی متین و باوقار، به چادرهای مشکی، توری، نازک و دارای طرح‎های جِلف و سبک که با هدف و فلسفه حجاب و پوشش تناسبی ندارند روی می‎آورند.

یکی از دانشجویان محجبه درباره‌ی رواج فرهنگ مدگرایی در خاطرات قبل از انقلاب خود گفته است:

یادم می‌آید آن وقت‌ها که حجاب نداشتم، اگر دو روز پشت سر هم قرار بود که به خانه‌ی کسی بروم، لباسی را که امروز پوشیده بودم، حاضر نمی‌شدم فردا بپوشم! احساس می‌کردم مسخره است و سعی داشتم حتی اگر شده، لباس دیگران را به عاریه بگیرم و بپوشم، تا من هم با لباس جدیدی رفته باشم. این کارها واقعاً رفاه حال و راحتی را از خانم‌ها سلب کرده بود.[3]

علاوه بر فواید یاد شده، به طور فهرست‎وار فواید و آثار دیگری نیز برای حجاب و پوشش می‎توان نام برد، که مهم‎ترین آنها عبارتند از:

ـ حفظ ارزش‎های انسانی؛ مانند عفت، حیا و متانت در جامعه و کاهش مفاسد اجتماعی.

ـ هدایت،کنترل و بهره‎مندی صحیح و مطلوب از امیال وغرایز انسانی.

ـ تأمین و تضمین سلامت و پاکی نسل افراد جامعه.[4]/http://hawzahnews.com

 

                                         

[1]. برای آگاهی از گستره‌ی کشانده شدن لذت‌های جنسی به محیط‌های کاری و اجتماع، و اعترافات صریح بعضی از زنان کشورهای غربی درباره‌ی مزاحمت‌های جنسی نسبت é ê به زنان و کودکان، ر.ک: احمد صبوری اردوباری، بهایِ یک نگاه؛ محمدتقی فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج 2، و روح‌الله حسینیان، حریم عفاف.

[2] . سه بُعد قبل، از کتاب مسئله‌ی حجاب، استاد مطهری، ص 84ـ94، (با دخل و تصرف) اقتباس شده است.

[3]. ر.ک: احمد اردوباری، آیین بهزیستی اسلام، ج 3، ص 222.

[4]. برای آگاهی بیشتر درباره‌ی آثار و فواید حجاب و پوشش ر.ک: مجموعه مقالات پوشش و عفاف، دومین نمایشگاه تشخص و منزلت زن در نظام اسلامی؛ هم‎چنین درباره‌ی ضررهای بدحجابی ر.ک: اسدالله محمدی‌نیا، آنچه باید یک زن بداند، بخش‌های 3، 4 و 5.

حجاب‎ شناسی (چالش‎ها و کاوش‎های جدید)

 

 

میوه بستان زهرا، نور چشم مصطفی علیهم السلام

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 20ام خرداد, 1396


رسول خدا(صلی الله علیه و آله )را به غذایی دعوت کرده بودند و ما در خدمت آن بزرگوار برای صرف غذا می رفتیم که ناگاه حسن را دیدیم که در کوچه بازی می کرد، رسول خدا(صلی الله علیه و آله)که او را دید در جلوی مردم دوید و دست خود را گشود تا آن کودک را بگیرد و کودک نیز از این طرف و آن طرف می گریخت، و رسول خدا(صلی الله علیه و آله)را می خنداند تا اینکه کودک را گرفت و یک دست خود را بر چانه حسن گذارد و دست دیگر را بر بالای سر او نهاد آنگاه صورتش را نزدیک صورت کودک برده و او را بوسید، آنگاه فرمود:

«حسن منی و انا منه احب الله من احبه…» حسن از من است و من از حسن؛ کسی را که مــن دوســت دارم خــدا نیز دوســت دارد.»بحار الانوار، ج 43، ص 306.

 از کتاب لفتوانی-از علمای اهل سنت-روایت کرده که روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله)فرزندش حسن را طلبید:

پس رسول خدا(صلی الله علیه و آله)آغوش خود را برای گرفتن آن کودک باز کرد و کودک نیز آغوش خود را باز کرد و چون رسول خدا(صلی الله علیه و آله)او را در بر گرفت سه بار فرمود:

«اللهم انی احبه فاحبه و احب من احبه-ثلاث مرات » همان، ص 304.

(خدایا من او را دوست دارم پس تو هم او را دوست بدار و دوست دار هر کس که او را دوست دارد.)

**********************

 سلام برکسی که آبــروی تمــام سفـــره های اکرام و گشــاده دستــی های انفــاق است.

سلام بر لحظه‏ هایی که تـــو را آوردند!

سلام بر رسول اللّه‏ که میلاد تو را به درگاه پروردگار، تسبیح گفت و نام یگانه‏ ات را از دست جبرئیل گرفت و در گوش عصمتت زمزمه کرد!

سلام بر لبخنـــد ســرافراز علی علیه‏ السلام ، که در طلوع تـــو اتفاق افتــاد!

سلام بر اقیانــوس کرامت و سخاوتی که از دامان «کوثـر» و «ابوتــراب» برخاست.

********************************************

پـرتــویـــی از کلام نــورانــی امــــام حسن علیه السلام:

قیل له علیه السلام: فما الحلم؟ قال علیه السلام: کظم الغیظ و ملک النفس.

از حضرت امام حسن علیه السلام پرسیده شد که بردباری یعنی چه؟ فرمودند: بردباری عبارت از فرو بردن خشم و اختیار خودداشتن است.

قیل له علیه السلام: فما الشرف؟ قال علیه السلام: اصطناع العشیرة؟وحمل الجریرة.

از حضرت پرسیده شده بزرگواری چیست؟ فرمودند: احسان به قبیله و تبار و تحمل خسارت و جرم آنها.

قیل له علیه السلام: فما المروة؟ قال علیه السلام: حفظ الدین، و اعزازالنفس، ولین الکنف، و تعهد الصنیعة، و اداء الحقوق،والتحبب الی الناس.

از امام علیه السلام پرسیده شد که جوانمردی یعنی چه؟ فرمودند: جوانمردی عبارت است از حراست دین، و عزت نفس، و بانرمش برخورد نمودن و بررسی عملکرد خویش، و پرداخت حقوق و دوستی نمودن با مردم.

قیل له علیه السلام: فما الکرم؟ قال علیه السلام: الابتداء بالعطیة قبل المسئلة و اطعام الطعام فی المحل.

از امام حسن علیه السلام معنای کرامت و بزرگ منشی را پرسیدند؟فرمودند: بخشش پیش از خواهش و اطعام در هنگام قحطی.

***********************

تأملي در يك سخـــن حضـــرت

«إنَّ اللّهَ جَعَلَ شَهرَ رَمَضانَ مِضمارا لِخَلقِهِ فيَستَبِقونَ فيهِ بِطاعَتِهِ إلي مَرضاتِهِ، فسَبَقَ قَومٌ فَفازوا، و قَصَّرَ آخَرونَ فخابوا؛ خداوند ماه رمضان را ميدان مسابقه خلق خود قرار داد تا به سبب طاعت او به سوي خشنوديش از يكديگر سبقت گيرند. پس، گروهي پيشي گرفتند و كامياب شدند و گروهي عقب ماندند و ناكام گرديدند» (محمدي ري‌شهري، 1377، 8 : ح 14722 : 290)

در اين سخن حضرت نكته‌هاي وجود دارد كه اندكي در آن مكث مي‌كنيم:

 انسان‌ها با رقابت خو گرفته‌اند و دوست دارند گوي سبقت را از ديگران بربايند. خداوند به اين نياز انسان با جهت‌دهي معنوي آن پاسخ گفته است.
همان‌گونه كه در مسائل مادي، مانند افزايش ثروت، آسايش، دسترسي به امكانات و مانند آن تلاش صورت مي‌گيرد، در مسائل مرتبط با دين نيز نيازمند تلاش جانانه هستيم.
هر كس به اندازه همت خود برخوردار خواهد شد. زماني كه فرصتي فراهم مي‌شود، همه در دست يافتن به نتايج بالا مشترك‌اند، ولي به يك اندازه برخوردار نمي‌شوند؛ چون سطح تلاش آدميان با هم تفاوت دارد. 
مسير ارزش‌ها، مسير درجه‌بندي شده‌اي است و مي‌توان در همه آنها رتبه‌هاي بالاتري را از آنِ خود كرد. همه در مسير ماه رمضان قرار مي‌گيرند، ولي درجه رشد هر فرد در هر يك از ماه‌هاي رمضان عمرش با فرد ديگر، و حتي با خودش در مقايسه با سال‌هاي قبل و بعد از آن مي‌تواند متفاوت باشد. پس هيچ ماه رمضاني شبيه آن ديگري نيست و هر سال فرصت تازه‌اي است كه مي‌تواند كاملاً با پيش از آن متفاوت باشد.

بايد گاه از رقابت‌هاي دنيايي كه سراسر اضطراب و ناآرامي است، به سوي رقابت‌هايي از جنسي ديگر حركت كنيم تا از قيد و بند تلاش‌هاي يكسان رها شويم و  روح را در آسمان بزرگ معنويت پرواز دهيم
اگر لذت تجربه‌هاي معنوي را نچشيم، ممكن است به سوي لذت‌هاي معنوي بدلي، مانند آنچه در جامعه اتفاق مي‌افتد حركت كنيم. پس گرايش به عرفان‌هاي كاذب، محصول غفلت از اصالت‌هاي معنوي است.
يكي از منابع آرامش و لذت آدم‌ها، وقتي است كه به خود اختصاص مي‌دهند. بخشي از اين زمان مي‌تواند در كسب موقعيت معنوي بهتر هزينه شود كه سودآوري رواني خود را خواهد داشت و انسان را از رنج غفلت به گنج بيداري و حركت سوق مي‌دهد و رضايت خاطر بيشتري براي او فراهم مي‌كند. 
ماه رمضان را با ديگر ماه‌ها متفاوت بشماريم و در آن بيشترين همت را به سمت كاركرد مذهبي و توجه به داشته‌هاي معنوي خويش بگماريم تا تعادل ميان عملكرد مادي و معنوي در ما پديد آيد.
رضايت، احساسي سرشار از لذت و آرامش است. زماني كه از زندگي، دستاوردها، موفقيت­ها و اطرافيان خود احساس رضايت كنيم، آرامش بيشتري را تجربه خواهيم كرد و آن‌گاه كه در اثر ويروس مقايسه، ايدئال­گرايي و نديدن خود دچار نارضايتي مي­شويم، به بهداشت روان خود آسيب خواهيم زد. بخش زيادي از احساس رضايت، در نگرش و نگاه ما ريشه دارد. با كنار زدن ذهنيت­هاي منفي مي­توان نگاهي زلال و زندگي­آفرين داشت. 
 در رهنمودهاي ديني، سفارش­هاي زيبايي براي توليد احساس رضايت آمده است.
براي مثال، از ما خواسته شده در داشته­هاي مادي، پايين­تر از خود را معيار قرار دهيم تا احساس موفقيت را تجربه كنيم. همچنين توصيه به شكرگزاري، فني است كه ما را متوجه موهبت­ها مي­كند و تمرين تشكر از خداوند و هر كس كه لطفي در حق ما كرده است، در واقع نگاهي واقعي به دستاوردهاست. در سفارشي ديگر از ما خواسته شده در برابر آنچه از دست داده­ايم، تأسف بيهوده نخوريم و براي به دست آوردن، به اندازه كافي بكوشيم.

در نگاه توحيدي نيز، رضايت، از سپردن خود به خداوند پديد مي­آيد و راضي بودن به آنچه روزي و قسمت ما شده، نيازمند تمرين و تكرار است. اگر قرار است خود را با ديگران مقايسه كنيم، آن را در مسير معنوي جهت دهيم، نه مادي.

 ***********************

و اینــک!

و اینک! ما مدعیان پپروی از مکتب پر افتخارشان، در مقام عمل نیز باید اثبات کنیم و با سوال از خود، آیا ما پیرو واقعی هستیم؟ آیا کریم و سخاوت مندیم؟! آیا بخششی داریم؟ اگر می بخشیم بدون منت است؟ آیا شادی خود را با مستحقان و فقرا تقسیم می کنیم؟

 ***********************
از خــداونــد متعال خواستــاریـــم به یمــن قـــدوم مبـــارک امام حســن(علیه السلام)، در این ایــام پـــر از فیض و بــرکت، به همـــه ما توانایی و لیاقت دستگیـــری از مستمنـــدان و نیازمنــدان عطا فرماید و در قیامت و صحرای حشر و حساب و کتاب، در سفره حضرتشان میهمان باشیم و کریم اهل بیت، امام حسن علیه السلام شادی بخش دلهامان باشند.

امین یا رب العالمین

 ***********************

دو جمله از قرآن کریم که حوزه های علمیه باید انعکاس آن باشند

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 8ام مهر, 1395

آیت الله وحید خراسانی :… .امروز آنچه لازم است: زندگی، حیات بر طبق کتاب خدا باشد. اگر ما زندگیمان را بر طبق این آیه کنیم، هم خودمان سعادتمندیم، هم منشأ سعادت دیگران. «لیتفقهوا فی الدین» این یک جمله. جمله دوم «ولینذروا قومهم». نسبت بین جمله دوم و جمله اولی نسبت ثمر به شجر است. تفقه در دین، این درخت طیبه سعادت دنیا و آخرت است. لینذروا قومهم ثمره این شجر است.

ایام عاشورا در پیش است. بهار احیای قلوب، این ایام است. بذر حِکَم، مسائل، مواعظ دین در این زمان مؤثر است. کاری کنید که حوزه انعکاس این دو جمله باشد: لیتفقهوا فی الدین ایام تحصیل و لینذروا قومهم ایام تبلیغ.

خوشا به حال کسانی که از این زندگی حداکثر استفاده را کردند. مَنْ أَحْیاها فَکأَنَّما اَحیا النَّاسَ جمیعاً ، امام ششم فرمود: تاویله الأعظم أخرجها من ضلال إلی هدی؛ نفرمود: من الضلال إلی الهدی، من ضلال إلی هدی، از یک گمراهی یک انسانی را دربیاورید، به یک هدایت نائلش کنید، ثواب احیاء تمام نفوس بشر را به تو می‌دهند./ حوزه

مباهله مثل غدیر از واجبات رکنی ولایت است

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 5ام مهر, 1395

بسم الله الرحمن الرحیم

بیست و چهارم ماه ذى الحجّه، یادآورِ دو خاطره مهمّ تاریخى در اسلام است


‬‎
* خاتم بخشی امیرمؤمنان (علیه السلام )

روزى است که امیر مؤمنان على(علیه السلام) در آن روز، در حال رکوع انگشتر خود را به سائل فقیر عنایت کرد؛ این عمل خالصانه و ایثارگرانه امیر مؤمنان(علیه السلام) به قدرى پرارزش بود که آیه 55 سوره مائده در شأن آن نازل شد: «إنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ

وَرَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنوُا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤتُونَ الزَّکاةَ وَهُمْ راکِعُونَ» سرپرست و ولىّ شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند؛ همانها که نماز را برپا مى دارند و در حال رکوع، زکات مى دهند!.

جا دارد که مؤمنان با یادآورى این خاطره مهم و تفسیر آیه شریفه، و ذکر مناقب و فضایل امیرمؤمنان (علیه السلام) این روز را گرامى دارند و خود نیز در تصدّق و انفاق به فقرا و نیازمندان، به آن حضرت تأسّى جویند.

‬‎

* مباهله

واقعه مهمّ دیگر «مباهله» رسول خدا صلی الله علیه وآله با مسیحیان نجران است.

پس از گفتگوى فراوان نصاراى نجران با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) درباره حضرت مسیح(علیه السلام) سرانجام علماى نصارا از پذیرفتن حق خوددارى کردند و کار به مباهله کشیده شد. (مباهله یعنى نفرین کردن دو نفر نسبت به یکدیگر که هرکس ناحق مى گوید گرفتار مجازات الهى شود).

براین امر توافق شد که در چنین روزى مسیحیان نجران با رسول خدا «مباهله» نمایند و نفرین کنند که هر گروه و جمعیّتى که ناحق مى گوید، رسوا و مجازات شود.

خداوند طبق آیه 61 سوره آل عمران به پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «فَمَنْ حاجَّکَ فیهِ مِن بَعدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْنائَکُم وَنِساءَنا وَنِساءَکُم وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْکاذبِینَ» هرگاه بعد از علم و دانشى که (درباره حضرت مسیح(علیه السلام)) به تو رسیده، کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

پیرو این دستور الهى، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در حالى که فرزندش حسین(علیه السلام) را در آغوش داشت و دست حسن(علیه السلام) را در دست گرفته بود و على و فاطمه(علیهما السلام) نیز همراه او بودند، به سمت محلّ مباهله حرکت کرد. نصارا، چون چنین جمعیّتى و نشانه هایى را از نزدیک شدن کیفر الهى دیدند، وحشت کردند و از «مباهله» منصرف شدند و حاضر به پذیرفتن جزیه گردیدند.

این داستان نشانه دیگرى از عظمت اهل بیت(علیهم السلام) و حقّانیّت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و دین اسلام است.

بنابراین، بسیار شایسته است مسلمانان در چنین روزى، با یادآورى و آگاهى بیشتر از این جریان، عظمت و بزرگى رسول خدا و اهل بیت پاکش را به خاطر آورند و بر معرفت خویش نسبت به آنان بیفزایند، و به شکرانه آن به نیازمندان انفاق کنند.

به هر حال، این روز، روز باعظمتى است که چند عمل براى آن نقل شده است:

1ـ این روز را به شکرانه این برکات بزرگ، روزه بدارد.

2ـ غسل کند و بهترین لباسش را بپوشد و خود را معطّر نماید.

3ـ نیم ساعت قبل از ظهر، دو رکعت نماز بخواند؛ در هر رکعتى یک مرتبه سوره «حمد» و ده بار سوره «قل هو اللّه احد»، ده بار «آیة الکرسى» و ده بار سوره «انّا انزلناه» را بخواند.

در روایتى از امام صادق(علیه السلام) براى این نماز پاداش فراوانى ذکر شده است.

4ـ دعاى روز «مباهله» - پیوست- را بخواند که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است و شبيه به دعاى سحر ماه رمضان است، شيخ طوسى و سيّد ابن طاووس نقل كرده اند، ولى بين روايات آن دو بزرگوار اختلاف زيادى است، وروايت شيخ طوسى را در كتاب «مصباح» جهت بهره مند شدن بزرگواران برگزيده ام .

التماس دعا

 

پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به کنگره عظیم حج

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 16ام شهریور, 1395

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

وَ الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین وَ صَلَّی اللّهُ عَلی سَیّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ وَ صَحبِهِ المُنتَجَبین وَ مَن تَبِعَهُم بِاِحسانٍ اِلی یَومِ الدّین.
برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان!
موسم حج برای مسلمانان، موسم افتخار و شُکوه در چشم خلایق، و موسم نورانیّت دل و خشوع و ابتهال (۱) در برابر خالق است. حج، فریضه‌ای قدسی و دنیوی و خدایی و مردمی است. از سویی فرمان «فَاذکُرُوا اللّهَ کَذِکرِکُم ءابآءَکُم اَو اَشَدَّ ذِکرًا» (۲) و «وَ اذکُرُوا اللّهَ فی اَیّامٍ مَعدوداتٍ» (۳) و از سویی خطابِ «اَلَّذی جَعَلناهُ لِلنّاسِ سَوآءَنِ العاکِفُ فیهِ وَالباد» (۴) ابعاد بی‌انتها و متفاوت آن را روشن میسازد.
در این فریضه‌ی بی‌نظیر، امنیّت زمان و مکان همچون نشانه‌ای آشکار و ستاره‌ای درخشان، دل انسانها را آرامش میبخشد و حج‌گزار را از محاصره‌ی عوامل ناامنی که از سوی ستمگران سلطه‌گر، همواره آحاد بشر را تهدید کرده است بیرون میکشد و لذّت ایمنی را در دوره‌ای معیّن به او میچشاند.
حجّ ابراهیمی که اسلام به مسلمانان هدیه کرده است، مظهر عزّت و معنویّت و وحدت و شُکوه است؛ عظمت امّت اسلامی و اتّکاء آنان به قدرت لایزال الهی را به رخ بدخواهان و دشمنان میکِشد و فاصله‌ی آنان را با منجلاب فساد و حقارت و استضعافی که زورگویان و قلدران بین‌المللی بر جوامع بشری تحمیل میکنند، برجسته میسازد. حجّ اسلامی و توحیدی، مظهر «اَشِدّآءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم» (۵) است؛ جایگاه برائت از مشرکان و الفت و وحدت با مؤمنان است.
آنان که حج را به یک سفر زیارتی ـ سیاحتی فروکاسته و دشمنی و کینه‌ی خود با ملّت مؤمن و انقلابی ایران را در زیر عنوان «سیاسی کردن حج» پنهان ساخته‌اند، شیطانهایی خُرد و حقیرند که از به خطر افتادنِ مطامع شیطان بزرگ، آمریکا، به خود میلرزند. حکّام سعودی که امسال صدّ عن سبیل‌اللّه و المسجد الحرام کرده (۶) و راه حجّاج غیور و مؤمن ایرانی به خانه‌ِی محبوب را بسته‌اند، گمراهانی روسیاهند که بقای خود بر اریکه‌ی قدرت ظالمانه را در دفاع از مستکبران جهانی و هم‌پیمانی با صهیونیسم و آمریکا و تلاش برای برآوردن خواسته‌ی آنان میدانند و در این راه از هیچ خیانتی روی‌گردان نیستند.
اکنون قریب یک سال از حوادث مُدهش (۷) منا میگذرد که در آن، چند هزار نفر در روز عید و در لباس احرام، در زیر آفتاب و با لب تشنه، مظلومانه جان باختند؛ اندکی پیش از آن در مسجدالحرام نیز جمعی در حال عبادت و در طواف و نماز به خاک و خون کشیده شدند. حکّام سعودی در هر دو حادثه مقصّرند؛ این چیزی است که همه‌ی حاضران و ناظران و تحلیلگران فنّی بر آن اتّفاقِ‌نظر دارند؛ و گمانِ عمدی بودن حادثه نیز از سوی برخی صاحب‌نظران مطرح شد. تعلّل و کوتاهی در نجات مجروحان نیمه‌جانی که جان شیفته و دل مشتاق آنان در عید قربان با زبان ذاکر و ترنّم آیات الهی همراه بود، نیز قطعی و مسلّم است. مردان قسیّ‌القلب و جنایت‌کار سعودی آنان را با جان‌باختگان، در کانتینرهای دربسته محبوس ساختند و به جای درمان و کمک یا حتّی رساندن آب به لبان تشنه‌ی آنان، آنها را به شهادت رساندند. چند هزار خانواده از کشورهای گوناگون عزیزان خود را از دست دادند و ملّتهای آنان داغدار شدند. از جمهوری اسلامی نزدیک به پانصد نفر در میان شهدا بودند. دل خانواده‌ها همچنان مجروح و داغدار است و ملّت همچنان غمگین و خشمگین است.
حکّام سعودی به جای عذرخواهی و پشیمانی و تعقیب قضائیِ مقصّران مستقیمِ این حادثه‌ی هولناک، با نهایت بی‌شرمی و وقاحت، حتّی از تشکیل هیئت حقیقت‌یاب بین‌الملل اسلامی نیز سر باز زدند؛ به جای ایستادن در جایگاه متّهم، در جایگاه مدّعی ایستادند و دشمنیِ دیرین خود با جمهوری اسلامی و با هر پرچم برافراشته‌ی اسلام در مقابله با کفر و استکبار را با خباثت و سَبُک‌سریِ بیشتر آشکار ساختند.
بوقهای تبلیغاتی آنان اعم از سیاستمدارانی که رفتار آنان در برابر صهیونیست‌ها و آمریکا ننگ جهان اسلام است، تا مفتیان ناپرهیزکار و حرام‌خواری که آشکارا برخلافِ کتاب و سنّت فتوا میدهند، تا پادوهای مطبوعاتی که حتّی وجدان حرفه‌ای هم مانع دروغ‌سازی و دروغ‌گویی آنان نیست، تلاش بیهوده میکنند که جمهوری اسلامی را در محروم‌سازی حجّاج ایرانی از حجّ امسال، متّهم نشان دهند. حکّام فتنه‌انگیزی که با تشکیل و تجهیز گروه‌های تکفیری و شرور، دنیای اسلام را گرفتار جنگهای داخلی و قتل و جرح بی‌گناهان کرده‌اند و یمن و عراق و شام و لیبی و برخی دیگر از کشورها را به خون آغشته‌اند؛ سیاست‌بازانِ از خدا بی‌خبری که دست دوستی به رژیم اشغالگر صهیونیست داده و چشم بر رنج و مصیبت جانکاه فلسطینیان بسته‌اند و دامنه‌ی ظلم و خیانت خود را تا شهر و روستای بحرین گسترده‌اند؛ حاکمان بی‌دین و بی‌وجدانی که فاجعه‌ی بزرگ منا را پدید آورده و با نام خادمان حرمین، حریم حرم امن الهی را شکسته و میهمانان خدای رحمان را در روز عید در منا و پیش از آن در مسجدالحرام قربانی کرده‌اند، اکنون از سیاسی نشدن حج دَم میزنند و دیگران را به گناهان بزرگی که خود مرتکب شده یا تسبیب (۸) کرده‌اند، متّهم میکنند. آنان مصداق کامل بیان روشنگر قرآن کریمند که فرمود: وَ اِذا تَوَلّیٰ سَعیٰ فِی الاَرضِ لِیُفسِدَ فیها وَ یُهلِکَ الحَرثَ وَ النَّسلَ وَ اللّهُ لا یُحِبُّ الفَساد * وَ اِذا قیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ اَخَذَتهُ العِزَّةُ بِالاِثمِ فَحَسبُه‌و جَهَنَّمُ وَ لَبِئسَ المِهاد». (۹)
 امسال نیز بنا بر گزارشها، علاوه بر صدّ (۱۰) حجّاج ایرانی و برخی ملّتهای دیگر، حجّاج دیگر کشورها را در محدوده‌ی کنترل‌های نامعهود (۱۱) با کمک دستگاه‌های جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار داده و خانه‌ی امن الهی را برای همه ناامن کرده‌اند. جهان اسلام، اعم از دولتها و ملّتهای مسلمان باید حاکمان سعودی را بشناسند و واقعیت هتّاک و بی‌ایمان و وابسته و مادّی آنان را بدرستی درک کنند؛ باید به‌خاطر جنایاتی که در گستره‌ی جهان اسلام به بار آورده‌اند، گریبان آنها را رها نکنند؛ باید به‌خاطر رفتار ظالمانه‌ی آنان با ضیوف (۱۲) الرّحمان، فکری اساسی برای مدیریّت حرمین شریفین و مسئله‌ی حج بکنند. کوتاهی در این وظیفه، آینده‌ی امّت اسلامی را با مشکلات بزرگ‌تری مواجه خواهد ساخت.
برادران و خواهران مسلمان! امسال جای حجّاج مشتاق و بااخلاص ایرانی در مراسم حج خالی است، ولی آنان با قلبهای خود حاضر و در کنار حاجیان از سراسر جهان و نگران حال آنان هستند، و دعا میکنند که شجره‌ی ملعونه‌ی طواغیت نتوانند گزندی به آنان برسانند. برادران و خواهران ایرانیِ خود را در دعاها و عبادتها و مناجاتهای خود یاد کنید و برای رفع گرفتاری‌ها از جوامع اسلامی و کوتاه شدن دست مستکبران و صهیونیست‌ها و سرسپردگان آنها از امّت اسلامی دعا کنید.
اینجانب یاد شهدای منا و مسجدالحرام در سال گذشته و شهدای مکّه در سال ۶۶ (۱۳) را گرامی میدارم و از خدای عزّوجلّ برای آنان طلب مغفرت و رحمت و علوّ درجات میکنم و با سلام به حضرت بقیّةالله اعظم (روحی له الفداء) دعای مستجاب آن بزرگوار را برای اعتلای امّت اسلامی و نجات مسلمانان از فتنه و شرّ دشمنان طلب مینمایم.

و باللّه التّوفیق و علیه التُّکلان
سیّدعلی خامنه‌ای
آخر ذی‌القعده ۱۴۳۷
۱۲/ شهریور ماه/۹۵

 

 

مراتب و درجه های نُه گانه اهل نماز

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 6ام شهریور, 1395

قطره ای از دریا

* بعضى نماز را با خشوع مى‏ خوانند: «الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون‏» (مؤمنون،2) خشوع، ادب جسمى و روحى است.

رسول اكرم‏ صلى الله علیه وآله دیدند كه شخصى در حال نماز با ریش خود بازى مى‏ كند، فرمودند: اگر او روح خشوع داشت، هرگز این كار را نمى‏ كرد. (تفسیر صافى)

* بعضى افراد نسبت به نماز مراقب اند: «وَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ يُحافِظُون‏» (انعام، 92)

* بعضى كار را به خاطر نماز رها مى ‏كنند: «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ» (نور،37) نه تجارت دائمى و نه بیع موقّت، مانع آنها از ذكر خدا نیست.

* بعضى با نشاط به سوى نماز حركت مى ‏كنند: «فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِكْرِ اللَّهِ» (جمعه، 9)

* بعضى بهترین لباس را براى نماز مى‏ پوشند: «خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» (اعراف، 31)

* بعضى عشق ثابتى نسبت به نماز دارند: «الَّذينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُون‏» (معارج، 23)

امام باقر علیه السلام فرمود: مراد، دوام بر نمازهاى مستحبّى است. چنان كه مراد از «عَلى‏ صَلاتِهِمْ يُحافِظُون» (انعام، 92) حفاظت بر نمازهاى واجب است كه با شرائط انجام گیرد.

* بعضى براى نماز سحرخیزى دارند: «فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ» (اسراء، 79)

این آیه، خطاب به پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله است كه: پاسى از شب را از خواب برخیز و قرآن بخوان. مفسّران اسلامى این تعبیر را اشاره به نماز شب دانسته ‏اند.

* بعضى شب را با نماز، صبح مى‏ كنند: «وَ الَّذينَ يَبيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياما» (فرقان، 64)

* و بعضى سجده ‏اى همراه با اشك دارند: «سُجَّداً وَ بُكِيًّا» (مریم، 58)

خدایا! شرمنده‏ ام كه این مراحل را مى‏ نویسم، ولى خودم یكى از این مراحل را طى نكرده ‏ام.

 اى خواننده عزیز! تو به من كارى نداشته باش.

((خبرگزاری حوزه)) کتاب 114 نکته دربارۀ نماز، محسن قرائتی

 

طلاب از رویکرد امام صادق(ع) در تربیت مردم عوام و نخبگان درس بگیرند

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 10ام مرداد, 1395

پرهیز از تندروی شیعیان و اهتمام به حفظ اصول

 آیت الله حسینی بوشهری : … .امام جعفر صادق (ع) روی نکاتی دست گذاشته بودند اولاً: شیعیان را از رویارویی با حکومت بر حذر می‌داشتند و می‌فرمودند: به کار تبلیغاتی بپردازید و دوم اینکه مردم را از تندروی بر حذر می‌داشتند، خودشان باسیاست خاصی حرکت می‌کردند، با حفظ اعتقادات و خطوط قرمز، حتی یک‌قدم عقب‌نشینی نکرده و با حفظ اصول و ضوابط حرکت می‌کردند.

ایشان هرگز اجازه نمی‌دادند که شیعیان تندروی کنند و از تندروی برخی از پیروانشان ناراحت می‌شدند و با این افراد برخورد می‌کردند مثلاً با غلات و انسان‌های تندرو و باکسانی که افراط‌وتفریط می‌کردند به‌شدت برخورد می‌کردند در کافی شریف آمده امام صادق(ع) به افرادی که در مسجد برخی سخنان را می‌گفتند فرمودند: «خَلْقٌ فِي الْمَسْجِدِ يَشْهَرُونَّا وَ يَشْهَرُونَ أَنْفُسَهُمْ، أُولئِكَ لَيْسُوا مِنَّا، وَ لَا نَحْنُ مِنْهُمْ، أَنْطَلِقُ فَأُوَارِي وَ أَسْتُرُ، فَيَهْتِكُونَ سِتْرِي، هَتَكَ اللَّهُ سُتُورَهُمْ يَقُولُونَ: إِمَامٌ، أَمَا وَ اللَّهِ مَا أَنَا بِإِمَامٍ إِلَّا لِمَنْ أَطَاعَنِي، فَأَمَّا مَنْ عَصَانِي فَلَسْتُ لَهُ بِإِمَامٍ، لِمَ يَتَعَلَّقُونَ بِاسْمِي؟ أَ لَايَكُفُّونَ اسْمِي مِنْ أَفْوَاهِهِمْ؟ فَوَ اللَّهِ لَا يَجْمَعُنِي اللَّهُ وَ إِيَّاهُمْ فِي دَارٍ»  عده‌ای به مسجد می‌روند و ما را و خودشان را انگشت‌نما می‌کنند ، آن‌ها از ما نیستند و ما هم از آن‌ها نیستیم، من روش مدارا را به کار می‌گیرم  وبا آن‌ها مدارا می‌کنم و ستر می‌کنم و می‌پوشانم آن‌ها پرده‌دری می‌کند، خدا پرده‌های ستر آن‌ها را بدرد، آن‌ها می‌گویند من امام ایشان هستم و خودشان را پیرو من می‌دانند، و الله من امام آن‌ها نیستم، من امام کسانی هستم که از من اطاعت کنند، اما کسانی که از من اطاعت نمی کنند من امام آن‌ها نیستم، چرا اسم من را یدک می‌کشند و از اسم من سوءاستفاده می‌کنند به این کار خود خاتمه بدهند و نام من را نبرند، از خدا می‌خواهم من و آن‌ها در قیامت یک جا نباشیم و من با آن‌ها نباشم.

لذا روش امام (ع) روش مدارا بود، ضمن اینکه یک‌قدم از اصول و مبانی و اعتقادی عقب‌نشینی نکردند، اما با تاکتیک و روش مخصوص خودشان. حضرت از افراط‌وتفریط جلوگیری می‌کردند، در برابر غلات می‌ایستادند و در برابر کسانی که تندروی می‌کردند می‌ایستاد.

مرحوم کلینی جریانی را نقل می‌کنند که خیلی مهم است: مردى بنام سراج كه خادم حضرت صادق عليه السّلام بود مى‏گفت: امام صادق (ع) براى كارى مرا فرستاد و امام با گروهى از ياران خود در اين وقت در حيره بودند، گويد: ما دنبال آن كار رفتيم و بعد درحالی‌که هوا بسيار گرم بود و ما هم گرسنه بوديم برگشتيم.

من درجایی كه بسترم در آنجا قرار داشت رفتم و خود را باهمان ناراحتى روى رخت خواب خود افكندم، در اين هنگام ناگهان حضرت صادق عليه السّلام به‌طرف ما آمد و گفت مى‏خواهم در نزد شما بنشينم، من از جاى خود برخاستم و امام هم در كنار بستر من قرار گرفت و درباره كارى كه مرا براى آن فرستاده بود، سؤال كردند.

من امام عليه السّلام را در جريان آن كار قراردادم، او هم خداوند را سپاسگزارى كرد، و بعد درباره گروهى به سخن مشغول شديم، من عرض كردم قربانت گردم من از آن‌ها تبرى مى‏ جویم ، چون آن‌ها معتقدانى دارند كه ما نداريم.

امام عليه السّلام فرمود: آن‌ها ما را دوست مى‏دارند، ولى چون مطالبى را مى‏گويند كه‏ شما آن را نمی‌گویید حالا بايد از آن‌ها بيزارى بجوئيد، گفتم آرى، فرمود: نزد ما هم چیزهایی هست كه در نزد شما نيست، پس در اين صورت ما بايد از شما تبرى كنيم.

عرض كردم خير قربانت گردم، فرمودند در نزد خداوند چیزهایی هست كه در نزد ما وجود ندارد، آيا خيال مى‏كنى خداوند ما را از خود دور كرده، گفتم خير قربانت گردم، پس ما اكنون با آن‌ها چه كنيم، فرمودند: آن‌ها را دوست بداريد و از آنان تبرى نكنيد.

بعضى از مسلمانان يك سهم از ايمان رادارند و بعضى دو سهم و بعضى هم سه سهم، تا هفت سهم، در اينجا كسى که يك سهم دارد نبايد باکسی كه دو سهم يا بيشتر دارد مقايسه شود، خداوند براى هرکسی سهمى معين كرده و به همان اندازه پاداش خواهد ديد.

اينك براى تو دراین‌باره مثلى مى‏زنيم مردى يك همسايه نصرانى داشت و او را به اسلام دعوت كرد و به‌اندازه‌ای از مزايا و زیبایی‌های اسلام براى او تعريف كرد كه او هم قبول كرد و مسلمان شد، او دریکی از سحرها قبل از نماز صبح آمد و در خانه‏اش را زد.

مرد تازه‌مسلمان گفت: كيست كه در اين هنگام در مى‏زند، گفت فلانی هستم، گفت چه مى‏خواهى، گفت وضو بگير و لباس خود را در بر كن تا باهم به مسجد برويم، او هم وضوء گرفت و جامه‏هاى خود را عوض كرد و باهم به مسجد رفتند.

آن‌ها به مسجد رفتند و به نماز مشغول شدند، بعد از طلوع فجر نماز صبح خواندند و در مسجد مشغول ذكر و دعا شدند تا آفتاب طلوع كرد، مرد نصرانى برخاست تا به منزل خود برود، آن مرد گفت كجا مى‏روى روزکوتاه است.

اكنون ظهر فرامی‌رسد او هم‌نشست تا ظهر شد و آن‌ها نماز ظهر گذاشتند، بعدازآن گفت بين ظهر و عصر فاصله زيادى نيست، صبر كنيد نماز عصر را هم ادا كنيم، او را در مسجد نگه داشت تا نماز عصر را هم خواندند، آن مرد برخاست‏ كه برود.

بار ديگر گفت: اكنون آخر روز است صبر كنيد تا شب باهم برويم، او را نگه داشت و نماز مغرب را هم خواندند و بعدازآن مرد تازه‌مسلمان خواست برود بار ديگر گفت نماز عشاء را بخوانيم و برويم، آن‌ها نماز عشاء را هم خواندند و بعد از هم جدا شدند.

هنگام سحر بار ديگر آن مرد به‌طرف منزل نصرانى رفت و در زد، او آمد و معلوم شد رفيق شب گذشته است، آمده او را به مسجد ببرد، گفت: برخيز و وضوء بگير باهم به مسجد براى عبادت برويم.

مرد نصرانى گفت: براى اين دين بيكارتر از مرا پيدا كن، من مردى فقير و صاحب عيال هستم ، امام صادق عليه السّلام فرمود: او را نخست در چيزى وارد كرد، ولى بار ديگر از آن خارج ساخت. 

لذا امام (علیه‌السلام) تأکید می‌کنند در برخوردها ، صحبت وزندگی، گروه‌ها و تفکرات گوناگونی وجود دارند و اگر می‌خواهید تبلیغ و ترویج کنید، باید جاذبه شما از دافعه بیشتر باشد و به حد افراط ‌وتفریط نرسد./حوزه

ایمان به غیب به روایت امام موسی صدر

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 2ام مرداد, 1395

ایمان به غیب رکن اساسی دین

ایمان به غیب، در حقیقت رکن اساسی دین است. فرق است میان دین و علم، اگرچه هماهنگ و همکار باشند. همین طور میان دین و فلسفه و میان دین و تکنولوژی و میان دین و علم اخلاق نیز تفاوت وجود دارد. ویژگی اساسی دین غیبی بودن آن است. ایمان به غیب اصل اول دین است و حتی اصول و فروع دین، هر قدر که علمی و منطقی و پیشرفته و نزدیک با عقل بشر باشد، باز هم غیبی است. و این بدان علت است که ایمان به غیب تنها اصلی است که انسان را در زندگی اش استوار می دارد. تکیه کردن به علم، یا فلسفه، صنعت، اخلاق، تجربه یا هر چیز دیگری که ساخته بشر است، او را به راحتی و آرامش نمی رساند. چون علم، فرهنگ، فلسفه یا هنر ذاتاً کامل نیست ولی انسان همواره در حال تکامل است و علم و صنعت و اخلاق و تجربه او روزافزون است و در هر تکامل، سستی و ناپایداری است، چرا که اگر امروز درمانی برای مرضی یا علتی برای معلولی یا راهی برای کشفی می یابیم یا وسیله ای برای حل معضلی اجتماعی یا ساختاری برای اصلاح امور اقتصادی و اجتماعی به دست می آوریم، چه بسا همه آنچه امروز آن را کامل می پنداریم فردا به چیز جدیدی درباره آن یا مشابه آن می رسیم. این، یعنی ایمان و اطمینان و یقین به این امور علمی و هنری و فلسفی و قانونی، ایمانی نسبی است. ما بدانها اعتماد می کنیم چون این بهترین درمانی است که بشر تا کنون به آن دست یافته است. به این ساختار اعتماد می کنیم چون بهترین روشی است که بشر در تجربه  خود تاکنون به آن رسیده است. بسا آنچه امروز آن را مفید می پنداریم، فردا دریابیم که به زیان ماست. این طبیعت همه دستاوردهای بشری است. بنابراین اعتماد مطلق انسان به دستاوردها و ساخته های خود ممکن نیست. و این به تعبیر دین بت پرستی است و هیچ یک از اینها جای «الله» را نمی گیرد. اطمینان و اعتماد تنها بر مطلق همیشگی ثابت فراگیر و جاودان ممکن است و این تنها خداست. قران کریم می فرماید:«… الا بذکر الله تطمئن القلوب ». بی شک انسان چون حس می کند که مستظهر به غیب و مطمئن به خدا و متکی به مطلق است، احساسی نیرومندی می کند و علم، صنعت، نظام اجتماعی و اقتصادی، فلسفه، هنر و تجربه های دیگر را چون آفریده ها و ابزار به کار می گیرد؛ با اطمینان و ارامش به زندگی ادامه می دهد. این از نظر تربیتی اثر فراوان و بزرگی دارد. انسان نباید امور نسبی را جای خدا و مطلق قرار دهد. از اینجا به این اصلی می رسیم که علم و صنعت و تجربه های بشری هر چند تکامل یابند، نمی توانند در نفس انسان جای الله را بگیرند. خدا در پس خاطر انسان قرار گرفته است، ولی علم از جانب انسان صادر می شود و به سوی زندگی رهنمون است. پس انسان میان خدا و آفریده های خود قرار دارد. انسان مخلوق  خداست که برای خود افریده ها و ساخته ها و تجربه هایی دارد. الله در زندگی انسان جایگاهی دارد که هیچ چیز دیگر نمی تواند جانشین آن شود. اگر انسان بخواهد علم، صنعت، نظام یا تجربه را جانشین الله کند در پریشانی همیشگی به سر می برد. این همان حالت درونی است که انسان معاصر در آن به سر می برد و شایسته است با این فرموده خداوند مخاطب قرار گیرد که: «… قال اتعبدون ما تنحنون»؛ چرا که انسان که مخلوق خداست، علم و فلسفه و تجربه را خلق می کند. بنابراین ایمان به غیب در زندگی انسان نقشی اساسی ایفا می کند که نمی توان از آن بی نیاز بود./حوزه

قل للمومنین یغضوا من ابصارهم

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 9ام تیر, 1395


نتایج جلوگیری از گناه چشم:

۱- دیدن شگفتی ها:

پیامبراکرم صلی الله علیه واله وسلم می فرماید:« غضوا ابصارکم ترون العجائب»: چشم هایتان را از نامحرم و حرام بپوشید تا عجائب و شگفتی ها را ببینید.

۲- راحتی قلب:

آقا امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «من غض طرفه اراح قلبه» کسی که از نامحرم چشم بپوشد قلبش راحت است.

۳- نیکو شدن خلق و خوی:

آقا امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «من غض اطرافه حسنت اوصافه» کسی که نگاه خود را کنترل کند و از نامحرم ببندد اخلاق و صفاتش نیکو می شود.

۴- پاداش الهی:

آقا امام صادق علیه السلام می فرماید: «من نظر الی امرأه فرفع بصره الی السماء او غمض بصره لم یرتد الیه بصره حتی یزوجه الله من الحورالعین» کسی که زنی را ببیند و بلافاصله نگاه خود را به آسمان بیندازد یا چشم خود را از نگاه حرام ببندد چشم باز نگرداند مگر آنکه خداوند متعال از حوریان بهشتی به عقد او درآورد.

۵- چشیدن شیرینی و لذت ایمان:

پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: «النظر سهم مسموم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفا من الله اعطاه الله ایمانا یجد حلاوته فی قلبه» نگاه به نامحرم تیری زهر آلود از تیرهای شیطان است و هر کس از ترس خدا نگاه به حرام و نامحرم را ترک کند خدای متعال ایمانی به او عطا خواهد فرمود که شیرینی آن را در دل خود احساس می کند.

۶- شجاعت و دلیری:

پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: «اشجع الناس من غلب هواه» شجاع ترین مردم کسی است که بر خواهش های نفسانی اش چیره و مسلط شود.

۷- در امان ماندن ناموس:

آقا امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «کما تدین تدان» هر گونه که باشی همانگونه جزا بینی.

پس اگر از نامحرم چشم نپوشی به ناموست نگاه کنند و اگر از نامحرم لذت ببری با نگاه کردن به ناموس تو لذت می برند.

شاعر می گوید:

هر که باشد نظرش در پی ناموس کسان پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان

شخصی از امام صادق علیه السلام سوال کرد: یابن رسول الله آیا نگاه کردن پشت سر زنهایی که عبور می کنند جایز است؟ حضرت فرمود: اگر به ناموست چنین نگاه شود خشنود می شوی؟ آنگاه حضرت فرمود: برای مردم همان را بخواهید که برای خود می خواهید./ کاروان صادقیه 

راه های قرب به حضرت صاحب علیه السلام

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 9ام تیر, 1395

اگر دل از علائق کنده باشی *به منزل بار خود افکنده باشی


وسائل و راه‌هایی  که می‌تواند موجب قرب و نزدیک شدن به حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف گردد که به مهم‌ترین آنها اشاره می‌گردد:
۱. معرفت و شناخت در حد امکان، از آن چهارده نور تابناک خصوصاً حضرت بقیه الله -عجل الله تعالی فرجه الشریف- .
۲. به یاد آن حضرت بودن در همه اوقات.
۳. انتشار دادن نام و یاد آن حضرت در بین مردم.
۴. عظیم شمردن نام آن وجود مقدس.
۵. گریه و ناله در دوری از آن امام و حزن و اندوه در غربت او.
۶. دعا برای تعجیل فرج در هر صبح و شام در اوقات اذان که در توقیع شریف فرمودند: و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم «برای تعجیل ظهور زیاد دعا نمایید که همانا آن(دعا کردن) موجب گشایش در امور و رهایی شما است.»بحارالانوار، ۵۲ ص، غیبه الطوسی ص ۲۹۰.

۷. هدیه نمودن ثواب عبادات به آن حضرت .
۸. قرائت قرآن و عمل به آن و هدیه ختم قرآن به آن وجود مقدس و مبارک.
۹. توجه به خواندن زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره و نماز شب که همانا استمرار بر آن‌ها،آثاری بس شگفت‌انگیز دارد.
۱۰. زیارت نمودن آن حضرت به ادعیه‌ای که در خصوص آن بزرگوار وارد گردیده است.
۱۱. انفاق مال در راه و صدقه دادن برای سلامتی و تعجیل در ظهور آن حضرت.
۱۲. عزاداری و گریه در مصیبت جد بزرگوارش امام حسین ـ علیه السّلام ـ و عمه‌اش زینب-علیها السلام-.
۱۳. دوست داشتن خوبان و شیعیان مخلص و محبان واقعی آن حضرت و احترام گذاشتن به آن‌ها.
۱۴. یاری رساندن به شیعیان آن حضرت و رفع مشکلات دوستان آن بزرگوار.
البتّه از این نکته نباید غافل شد که ارتباط وانس با حضرت ولی عصرامام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- اعم از ملاقات می‌باشد و می‌تواند جلوه‌های دیگری از جمله خواب، ارتباط قلبی و… داشته باشد .
خدایا توفیق درک انس و محبت مولایمان امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- و توفیق زیارت آن حضرت را به ما آن عنایت فرما و ما را از سربازان و یاوران مخلص آن حضرت مقرر گردان «آمین یا رب العالمین/ کاروان صادقیه