موضوع: "در محضر خوبان"
چه کار کردهای که قیافت قیافه زن شده؟
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 30ام خرداد, 1396یکی از ارادتمندان شیخ رجبعلی خیاط میگوید: شبی خوابی مهیّج و شهوانی دیدم که در روز هم ذهنم را به خود مشغول کرده بود. صبح، خدمت شیخ رسیدم. تا مرا دید، سرش را پائین انداخت و این شعر حافظ را زمزمه کرد:
گرت هواست که معشوقت نگسلد پیوند* نگاه دار سر رشته تا نگاه دارد
دلا! معاش، چنان کن که گر بلغزد پای* فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد
فهمیدم خبری هست و ایشان، بی جهت این شعر را نمیخواند. مدتی نشستم. شیخ، همچنان سرش پائین بود و به کار خیاطی مشغول. عرض کردم: مطلبی هست؟ فرمود: چه کار کردهای که قیافت قیافه زن شده؟ عرض کردم: زن زیبایی را در خواب دیدم و داستانش در ذهن من مانده. فرمود: همان است. استغفار کن!/.tasnimnews.com
مرحوم دولابی: نفس، همان الاغ زیر پای آدمی است
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 27ام خرداد, 1396
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: جیببری اول راه است! لذا مواظب باشید که رختهایتان را تا من اینجایم از تن نکنید، زیرا همین که بکنید جیبتان را میزنم. البته اگر پیش از این نزده باشم! من جیب همه را زدهام و کسی جیب ندارد! دو جیب هست که در پهلوهای بدن است و آن معرکه است. آن نفس است. اَعدی عدوِّکَ کجاست؟ بینَ جَنبَیکَ. نفس انسان در وسط دو جیب است. شما جیب دارید – میدانم! چهل جیب دارید. در پیراهن، شلوار و جاهای دیگر؛ من همه را گشتهام. هر جا جیب دیدم دو تا بود، یکی این طرف و یکی آن طرف.
اما دو جیب است که آن را خدا گذاشته است و در وسط آن نفس انسان قرار دارد. جیبهای این طرف و آن طرف برای راه گم کردن است. اصل در وسط است که نفس انسان است. اعدی عدوِّکَ نفسُکَ التی بینَ جنبَیکَ. همسایه دل انسان است. مال گِل است. دل صحیح و سالم و قشنگ، متعلق به خدا و پیامبر(ص) و امام(ع) است. وقتی به کسی که بیچاره است، به کسی که کافر است یا به حیوان، رحم میکنی؛ مال خداست. وقتی با کسی دشمن میشوی که دشمن اهل بیت(ع) و عزیزان خداست، این متعلق به دلت وممدوح خداست.
هر کاری از دل بر میآید؛ مال خداست. همین که ابرو اخم میکند، جزا مینویسند – باز هم که میشود و میخندد، جزا مینویسند. چرا این دل همه کارش خوب است؟ اما نفس هر کاری که میکند هباه منثوراً است. همهاش کلک میزند و اخم هم میکند. اما هر چه عمل میکند هباءً منصوراً است و «هیچ» میشود. بدن هیچ چیزش قبول نیست، بیهوده از او باور نکن. مرتب دولا و راست میشود؟، در حالی که اصل کاری، روح است. اما باز، این خراب میکند. برای یک دولا و راست شدن، الاغ نفس، همه چیز را به جیب میزند – با خیالش که بازار دنیا مال اوست. راکب او که رویش سوار است قیمت دارد؛ اما الاغ، آن چنان خودنمایی میکند که کم کم میخواهد سوار صاحب خود شود.
نفس، همان الاغ زیر پای آدمی است که سرش را این سو و آن سو میکند و وقتی یک کمی آن را تیمار میکنید و به پالانش اهمیت میدهید، سوار آدمی میشود. تا وقتی که من سوار آن بودم بُراق بود، با آن عرش میرفتم. وقتی که او سوار شد، الاغ است.
کتاب طوبی محبت؛ جلد چهارم - ص 69مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی
ریشه اصلی بیماری ها عدم آرامش روح است
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 21ام خرداد, 1396صحیفه سجادیه گنجینه گرانبهایی برای تربیت نفوس است
دعای بیستم صحیفه مکارم الاخلاق نام دارد که به معنای ارزش های والای اخلاق انسانی است و 30 فصل را در بر می گیرد، در سال های گذشته 19 فصل را تفسیر کردیم و الان در فصل بیستم قرار داریم که درباره آرامش روح انسان صحبت می کند.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی با بیان این که امروز انسان نیاز فوق العاده ای به آرامش دارد، ابراز داشت: امام سجاد(ع) به خدا عرضه می دارد که تو یار و یاور من در زمانی هستی که غمگین و محزون می شوم، خداوندا تو پناهگاه من هستی وقتی که محروم می شوم و در سختی ها و شدت ها استغاثه من به تو بوده و تو پناهگاه من در مشکلات هستی.
یکی از مشکلات به ویژه در عصر کنونی عدم آرامش روح است، برخی از طبیبان می گویند که 70 درصد مردم نوعی اضطراب فکری و حالت افسردگی دارند چون عوامل افسردگی در زمان ما بسیار است، از طرفی ریشه اصلی بسیاری از بیماری ها همین افسردگی و عدم آرامش روح است.
حتی معتقد هستند که بیماری سرطان، دیابت و بسیاری از بیماری ها در اثر نداشتن آرامش روح است، اگر انسان آرامش روح داشته باشد گرفتار این گونه بیماری ها نمی شود، حال باید چکار کنیم که در برابر عوامل ناآرامی آرامش روح پیدا کرده و با عوامل ناآرامی روح مبارزه کنیم.
قرآن کریم برای آرامش انسان دو دستور می دهد، در سوره انعام آیه 82 می فرماید کسانی که ایمان داشته باشند و ایمان خود را با ظلم و ستم آلوده نکنند امنیت وآرامش از آن آن ها خواهد بود یعنی ایمان به انسان آرامش می دهد، وقتی انسان بداند که تنها نیست و خدایی وجود دارد که بر همه چیز قادر است سبب آرمش می شود.
آیه 28 سوره رعد ،آیه می فرماید کسانی که ایمان داشته باشند و دل آن ها مطمئن به یاد خدا شود آرامش دارند، با یاد خدا دل ها آرامش پیدا می کند؛ گاهی مشکلاتی پیش می آید اگر انسان با خدا خلوت کند و از خدا بخواهد به آینده امیدوار می شود و طوفان یأس روح ما را متلاطم نمی کند، اعتماد به خداوند به روح آرامش و به انسان طول عمر می دهد.
اعتماد به خداوند متعال به انسان توان می دهد که در برابر مشکلات قوی باشد و بایستد اما وقتی اعتماد نداشته باشد خود را در بیابانی تنها و مملو از وحشت می بیند، در روایات آمده که ممکن برای انسان با ایمان حادثه ای پیش آید و از دنیا برود اما هرگز خودکشی و انتحار نمی کند.
خود کشی کردن بر اثر ضعف ایمان است، وقتی انسان ایمان داشته باشد مأیوس نمی شود تا بخواهد خودکشی کند، انسانی که دارای قوت ایمان و اراده است هرگز سراغ خود کشی نمی رود.
یکی از اسباب فراهم شدن آرامش در دنیای پر تلاطم کنونی یاد خداوند متعال است، باید بسیار یاد خدا کرده و به بندگان خدا کمک کرد چون سبب آرامش انسان و جامعه می شود.
farhangi.whc.ir
مروری بر موانع استجابت دعا
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 17ام خرداد, 1396مروری بر موانع استجابت دعا
در باب دعا موانعي داريم كه موجب ميشود دعا مستجاب نشود ،مثل گناه، ظلم، كمك كردن به ظالم، نافرماني از پدر و مادر، قطع رحم، (نعوذبالله!) عمل زنا، شرابخواري، ترك امر به معروف و نهي از منكر و… كه اينها موجب ميشود داعي دعايش مستجاب نشود. امّا در باب يهودي و نصراني، آن چيزي كه مانع است تا دعايش دربارهي خودش مستجاب نشود، كفر او است. اين كفر موجب مي شود دعايش دربارهي خودش مستجاب نشود. در باب عبادات، عبادات كافر پذيرفته نيست.
همه مکلّف به اصول و فروعیم
با اينكه كفّار از نظر تكاليفي كه ما ميگوييم مأمور هستند، يعني اينها مكلّف به اصول دين یعنی توحيد، نبوّت و معاد و به پذيرش آنها و همانطور هم مكلّف به فروع هستند. اين جزو مسلّمات معارف اسلامي ما است و بين كافر و مسلمان فرق نميكند بلکه هر دو به اصول و فروع مكلّف هستند.
شرطیّت ایمان و مانعیّت کفر
حالا كافری ميگويد اگر شما گفتهاید مأمور به اصول و مأمور به فروع هستیم، پس ما اصول را كنار ميگذاريم و سراغ فروع ميآييم. امّا ميگوييم روزه و نمازت باطل است. میگوید: چرا باطل است؟ مگر نگفتید كه مكلّف به فروع هستیم. ما میگوییم: يك شرط اساسي دارد و آن اینکه براي مقبوليّت عبادت ايمان مطرح است لذا آن عبادت قبول نيست يعني كفر مانعيّت دارد. ايمان «شرطيّت» است و كفر «مانعيّت».
در دعا هم همين است. اگر كافر در حقّ خودش دعا كند، در آنجا مقبوليّت دعا مشروط به ايمان او است. كفر مانع است از اينكه دعاي او به استجابت برسد، امّا اگر راجع به مسلمان دعا كند، اين را خدا قبول ميكند و كفر او مانع نميشود از اينكه خدا از آن مسلمان كم بگذارد. گفتهاند: گنه كرد در بلخ آهنگري، امّا معنا ندارد که به شوشتر زدند گردن مسگري.
دعای مساکین و مستضعفان
در اینجا مسئلهي مستضعف و مساكين و اينكه دعاي آنها را دست كم نگيريد مطرح میشود. دو روايت گوياي اين مطلب است كه نبايد مسائل معنوي را با مسائل مادّي از نظر ارزشي خلط كنيد. يعني تصوّر نكنيد که خدا به داعي از نظر وضع دنيوي او نگاه ميكند. اگر کسی وضع درستی ندارد و در اصطلاح به نان شب خود محتاج است، چگونه به او بگویم که برای من دعا کن؟ اگر دعايش به جايي میرسید براي خودش دعا میکرد.
مساكين كساني هستند كه در سطح پائيني زندگی میکنند و زمينگير هم هستند و فرق آن با فقیر اين است ،«إِذا اجْتَمَعَا افْتَرَقَا» که در ادبيّات ميگوييم. ديد انساني كه در بستر ماديّت است اينطور است که خيال ميكند در تشكلات معنوي هم از نظر ارزشي همين ديد وجود دارد و حال اينكه اشتباه ميكند. البته اين مستضعف كه مطرح میکند استضعاف فكري و فرهنگي ندارد بلکه اينجا استضعاف مادّي را بیان میکند. اصلاً و ابداً دست كم نگيرید، دعاي او براي مريضهاي شما شفا است. همين کسی که از نظر ماديّت دستتنگي دارد، از او بخواه كه براي مريضت دعا كند. اين به اجابت ميرسد. اين فکر را نکنی که: كل اگر طبيب بودي، سر خود دوا نمودي؛ او اگر ميتوانست، پس دعا ميكرد تا لقمهای نان به دست بیاورد. نه! ميزان و معيار دارد.
میزان و معیار دعای مسکین
ما در باب دعا داريم، چه بسا دعايي كه يهودي و نصراني راجع به خودش نسبت به امور مادّي ميكند مصلحت نباشد تا خدا به او بدهد. اين يكي از اصول در دعاها است: «وَ عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ».[3] من كه در جایگاه خداوند ننشستهام تا ببینم چه خبر است. آن كسي كه حكيم است و با حكمت بالغهاش دستگاه وجود را اداره ميكند، ميداند كه به صلاح هست یا نيست.
ای کاش به آن نمیرسیدم!
علي(عليهالسّلام): قال: «رُبَّ أَمْرٍ حَرَصَ الْإِنْسَانُ عَلَيْهِ فَلَمَّا أَدْرَكَهُ وَدَّ أَنْ لَمْ يَكُنْ أَدْرَكَهُ»؛ بسا چيزي كه انسان خواهان آن است ولي وقتي به آن ميرسد آرزو ميكند و ميگويد ای كاش به آن نميرسيدم.
نعمت در غیر آرزوی انسان!
«رُبَّ أَمْرٍ حَرَصَ الْإِنْسَانُ عَلَيْهِ فَلَمَّا أَدْرَكَهُ وَدَّ أَنْ لَمْ يَكُنْ أَدْرَكَهُ»؛[4] اين را امام ششم(عليهالسّلام) در يك قالب ديگر ميريزد، به اين تعبير: «كَمْ مِنْ نِعْمَةٍ لِلَّهِ عَلَى عَبْدِهِ فِي غَيْرِ أَمَلِهِ وَ كَمْ مِنْ سَاعٍ مِنْ حَتْفِهِ وَ هُوَ مُبْطِئٌ عَنْ حَظِّهِ»؛ چه بسيار نعمتهايي كه خداوند به بندهاش عنايت ميكند امّا در غير آرزوي او. يعني او اصلاً آرزو نكرده بود و به او ميدهد، «وَ كَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ أَمَلًا الْخِيَارُ فِي غَيْرِهِ»؛[5] و چه بسيار كساني كه آرزومندِ آرزويي هستند و خير و مصلحت در غیر او است. در روایت دیگری است از علي(عليهالسّلام) که ميگويد: خدا از فوق عرش خود فریاد میزند: «يَا عِبَادِي أَطِيعُونِي فِيمَا أَمَرْتُكُمْ بِهِ»؛ مرا اطاعت كنيد به آن چيزي كه به شما امر كردم، «وَ لَا تُعَلِّمُونِي بِمَا يُصْلِحُكُمْ»؛ و نميخواهد به من ياد بدهيد که چه چيزي صلاح شما است، «فَإِنِّي أَعْلَمُ بِهِ»؛ من بهتر ميدانم، «وَ لَا أَبْخَلُ عَلَيْكُمْ بِمَصَالِحِكُمْ»؛[6] و من به آن چيزي كه مصلحت شما است که به شما بدهم بخل نميورزم.
دین؛ مجموعهای به هم پیوسته
غرضم اين است که معارف ما یک مجموعه است نه یک چیز واحد، يك اتومبيل كه ميخواهد حرکت کند نیاز به چرخ و بدنه و موتور و… به هم پیوسطه دارد ، لذا تك تك قطعه ها کارآیی ندارد. در اينجا هم مسئله این است که اگر دعا مستجاب نمی شود در جایی كفر مانع است و در جایی دیگر مصلحت نيست. / حوزه
پی نوشت ها :
[1]. الفردوس بمأثور الخطاب، ج1، ص89
[2]. بحار الأنوار، ج59، ص276
[3]. سوره مبارکه بقره، آیه216
[4]. عدة الداعي و نجاح الساعي، ص22
[5]. بحارالأنوار، ج68، ص152
[6]. عدة الداعي و نجاح الساعي، ص37
مرحوم دولابی: طلبهها خیلی ناقلا هستند !!!
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 10ام خرداد, 1396مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: در قم دوست طلبهای دارم. میگفت یک شب حرم حضرت معصومه(ع) رفته بودم. دیدم جوانی بعد از زیارت نشسته است و میخواهند در را ببندند. پرسیدم چرا اینجا نشستهای. گفت جایی ندارم بروم. گفتم بیا منزل ما برویم گفت بسمالله الرحمن الرحیم و راه افتاد. خیلی حرف شنو بود. تا گفتم، گفت بسم الله. بعد از آن هم هرچه گفتم فقط بسم الله بلد بود. دمِ در حیاط گفتم بفرما، گفت بسم الله الرحمن الرحیم. گفتم بفرما در اتاق بنشین، گفت بسمالله الرحمن الرحیم، سفره را پهن کردم، گفتم شام بخور، گفت بسم الله الرحمن الرحیم، رختخواب انداختم گفتم بخواب، گفت بسم الله الرحمن الرحیم. هرچه گفتم، بسمالله گفت!
شب عید الزّهرا بود. دوست من، این ماجرا را در مجلس گفت و رفقا خندیدند. تعریف میکرد که گفتم آیا زیارت نامه برایت بخوانم؟ گفت بسم الله الرحمن الرحیم. صبح که بیدار شد صبحانه آوردم و گفتم بفرما، گفت بسم الله الرحمن الرحیم و هر دو خوردیم. گفتم آیا بیرون برویم؟ گفت بسم الله الرحمن الرحیم. دوست من اینها را میگفت و ما خیلی خندیدیم. من توجه نداشتم و خیال کردم به مناسبت شب عید، مزاح کرده است. آمدیم ماشینمان را سوار شویم و رو به تهران برویم. پرسید آیا دارید میروید؟ گفتم بله. گفت بسم الله الرحمن الرحیم، دیدم که به خودمان زده است!
طلبهها خیلی ناقلا هستند. شما هم طلبهاید. هر کس خیر را طلب میکند، طلبه است. انشاءالله همه شما مومنین و مومنات، طالب خیر باشید. کسی که طالب علم است، طلبه است. من طلب شیئاً نالهُ اَو بعضهً هر کس طلب هر چه باشد آن را – یا قسمتی ازآن را – مییابد و آخر سر به آن میرسد. البته طلب به حق، نه ناحق. آدمی یک چیزی را که دوست دارد، با ادب جلو میرود که آن را بگیرد. والا آیا دیدی که بیادب، در خانه علی(ع) را چه کرد؟ خدا نصیب نکند. او هم احتیاج داشت. دید نمیتواند نقشهاش را پیاده کند الا اینکه علی(ع) باشد – به علی احتیاج داشت. هر طلبی درست نیست. طلب به حق. اما آمد و خواست با کتک … خدا نصیب نکند. انشاءالله دروغ است. دلشان سوخته و در کتابها نوشتهاند. نمیخواهد غصّه بخورید. آن را راست حساب نکن. خدا نصیب نکند که راست باشد. جگر بشر بیشتر از اینها طاقت ندار. انشاءالله صاحبشان آمده است و میآید و درراه است./tasnimnews.com
کتاب طوبی محبت؛ جلد چهارم - ص 61
مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی
مرحوم ملا عباس تربتی برای تبلیغ به کجا میرفت!؟
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 7ام خرداد, 1396
آیه:
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لایَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللّهَ وَ کَفى بِاللّهِ حَسِیباً / احزاب۳۹
(این سنّت خداست در حق) آنان که تبلیغ رسالت خدا کنند و از خدا میترسند و از هیچکس جز خدا نمیهراسند
آینه:
حکایت؛ مرحوم ملا عباس تربتی در دهه عاشورا در تربت نمیماند، با اینکه مجالس بسیاری در تربت منعقد میگشت و اصرار به ماندنش میکردند، اما به «کاریزک» روستایی کوچک بود، میرفت و میگفت: در شهر برای اداره کردن منابر و مجالس به قدر کفایت هستند، ولی در این روستاها کسی نیست.
در مشهد دوستان و مریدان فراوانی داشت که اصرار میکردند، مقیم مشهد شود و حاضر بودند برایش زندگی مرفهی درست کنند، خود او هم به سبب مجاورت امام رضا علیهالسلام و بودن علمای عالیمقام که میتوانست از محضر آنها استفاده کند، مسلماً به این کار مایل بود، اما از لحاظ وظیفه شرعی در خود احساس میکرد، حاضر نشد و میگفت: در مشهد بهقدر کافی علما و مبلغان هستند ولی در نواحی تربت مخصوصاً روستاها کسانی که به امور شرعی مردم برسند کمتر حضور دارند./ حوزه
*با اقتباس و ویراست از کتاب فضیلتهای فراموششده
برخی از آسیب های طلاب امروزی... .
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 17ام اردیبهشت, 1396میرزا احمد آشتیانی زمانی که تهران بود، اسفار تدریس می کرد، ولی خود و پسرش عازم نجف شدند تا محضر آیت الله میلانی درس بخوانند. چرا که این بزرگان به دنبال علم بودند، ولی برخی طلبه های امروزی تا مطلبی را می فهمند خود را بی نیاز از علم می دانند .
عضو جامعه مدرسین حوزه ادامه داد: بر این اساس یکی از تفاوت های طلاب قدیم و جدید این است آنها به دنبال بحث و علم آموزی بودند و هر کدام از مدارس برای خود ملا و استادی داشت.
آیت الله استادی یادآور شد: طبق فهرستی که از اوضاع حوزه قدیم گرفته ام، در آن زمان حدود 600 درس خارج در حوزه تهران برگزار می شد و چه بسیار شاگردانی که این درس ها را تقریر می کردند، این تقریر نه برای انتشار و چاپ، بلکه به خاطر این بود، طلبه به دنبال علم و آموختن بود.
دبیر شورای عالی حوزه های علمیه اظهار کرد: در مواقعی می بینیم برخی از اساتید، تا کلاس درسشان به مثلا بیست نفر نرسد، کلاس دایر نمی شود، حال ببینیم آیا واقعا سیره و منش اساتید قدیم این گونه بوده است.
وی اضافه کرد: وقتی به برخی ائمه جماعات می گویم، چرا بعد از نماز ها برای مردم سخنرانی نمی کنید، می گویند؛ کسی نمی ماند. آیا واقعا هیچ کس ولو یک نفر هم در مسجد نمی ماند؟ در حالی که در حوزه قدیم تهران چه بسیار علمایی که در مساجد کوچک حضور می یافتند و برای جمع اندکی نماز اقامه می کردند.
عضو جامعه مدرسین حوزه با بیان اینکه؛ این مسائل و آسیب ها باید در بین طلاب و اساتید حل شود، گفت: باید به طلاب بگوییم اگر می خواهید به جایی برسید به این توصیه امام صادق (ع) توجه کنید؛ در روایت است جمعیتی از کوفه خدمت امام(ع) در مدینه آمدند، چند روزی که در مدینه بودند، هر روز به محضر حضرت می آمدند و مطالبی را از امام(ع) درخواست می کردند، روز آخر که خدمت حضرت رسیدند و می خواستند با ایشان خداحافظی کنند، گفتند در این لحظه آخر، اگر مطلب مهمی دارید بیان بفرمایید، امام فرمودند «با عملتان اطاعت خدا را ثابت کنید و با سکوتتان و عمل به دین، مردم را به سوی ما دعوت کنید».
آیت الله استادی در پایان با بیان این که اگر می خواهیم مردم به روحانیت و جمهوری اسلامی اعتماد کنند، باید عمل به دین داشته باشیم، گفت: زمانی که ما کلاس درس آیت الله خوانساری می رفتیم، ایشان برای جمع بیست الی سی نفره حتی در روزهای جمعه با اینکه بعضی روزها برف می آمد و عذری برای تعطیلی نیز بود، ولی با آن همه عظمت علمی و معنویشان راه بسیار طولانی را طی می کردند و در نماز صبح حاضر و درس را تعطیل نمی کردند تا به مردم ثابت شود، واقعا اهل علم به دین اهمیت می دهند، بنابراین همه ما طلاب و اساتید حوزه باید بدانیم مشکلات جامعه با عمل به دین حل می شود./ حوزه
فقیرنوازی به سبک آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 30ام فروردین, 1396آیه:
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُم بِٱلَّيْلِ وَٱلنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ بقره/274
آنها که اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق میکنند، مزدشان نزد پروردگارشان است
آینه:
حکایت؛ حجت الاسلام والمسلمین حاج سید محمود مرعشی نجفی نقل کردهاند: پس از رحلت پدرم روزی برای شرکت در جلسه ترحیمی که از طرف مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای برگزارشده بود، به تهران رفتم پیش از شرکت در آن جلسه برای استراحت مختصری به دفتر یکی از دوستان رفتم، پس از ورود به دفتر دوستمان، دیدم ایشان شدیداً متأثر است و به من گفت: مطلبی را امروز بایستی برای شما بگویم و آن این است:
مرحوم آقا بهوسیله من و تنی چند از بازاریهای تهران، وجوه قابلتوجهی در اول هرماه حواله میفرمود، آن وجوه را من و دوستانم میبایست بر اساس فهرستی که آقا قبلاً به ما داده بودند بین فقرا و مستمندان تقسیم میکردیم، در آن لیست فقط آدرس منازلی در جنوب شهر تهران و محلات فقیرنشین بود، اما نام صاحبان منازل و اشخاص در آن لیست نبود. مرحوم آقا ما را مکلف فرموده بودند که پولها و وجوهی که میفرستادند به آدرسهای فوق ببریم و بدهیم، اما هیچگاه سؤال نکنیم آنجا منزل کیست و نام صاحبمنزل چیست، شاید خیلی از صاحبان منزل هم نمیدانستند این پول از کجا میرسد و از چه کسی حواله شده است، مرحوم آقا ما را قسم داده بودند تا من زنده هستم نباید هیچکس حتی فرزندانم متوجه این موضوع شوند.
همچنین نقل کردهاند: این عالم پارسا بسیاری از مواقع دستور میداد نابینایان فقیر شهر قم یا اطراف را دعوت بهصرف شام و یا نهار کنند ولی نگویند از جانب چه کسی است و آنوقت خود ایشان به پذیرائی از آنها میپرداخت و حتی کفشهای آنها را جفت میکرد و در جلو پایشان میگذاشت و آنها میرفتند و نمیدانستند که میزبانشان چه کسی بود.1/ حوزه
خرّم آن کس که در این محنت گاه خاطری را سبب تسکین است2
با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
پروین اعتصامی
دلاّل فقه نباشيم، مبتکر باشیم
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 30ام فروردین, 1396
اساتید به فکر تولید باشند
ایشان با تاکید بر ضرورت توليد علم در حوزه به تبيين وظايف طلاب و اساتيد حوزوي پرداختند و بيان داشتند: ما يك فقيه و مجتهد داريم و يك دلاّل داريم! نگاه كنيد كه الآن مشكل ما چيست؟ يك عده كشاورز ميوه توليد ميكنند و يك عده هم دلاّل ميوه هستند، آن كشاورز توليد كرده و اين شخصي كه رشته كشاورزي ندارد دلاّل ميوه است. ما فقه و اصول داريم، فلسفه و كلام داريم شيخ انصاري توليد كرده، فلان فقيه توليد كرده، اگر ما بياييم حرفهاي اينها را جابهجا كنيم ميشويم دلاّل فقه، نه مبتكر. ما هرگز به اين فكر نباشيم كه درس خارج را مجموع چندتا سطح بدانيم. ما دلاّل فقه نباشيم! البته اين كار، كار خوبي است بهشت هم به ما ميدهند اما اين براي ما كم است مگر اينها كه دلاّل ميداناند كار بدي ميكنند؟ مشكلات مردم را حل ميكنند، اما اين، آن كار كشاورز را نميكند. هرگز به اين بسنده نكنيد كه حرف ديگران را منتقل كنيد اين مقدمه كار شماست بايد به فكر توليد باشيد. مهم ترين چيزي كه كمر حوزه را ميشكند اين نهالفروشي است اگر كسي استعداد راقي دارد بايد بكوشد كه فقيه نامآور شود و یا استاد حوزه شود اين حيف است كه حوزه را رها كند البته هم مسئولين بايد مواظب باشند.
معظم له ابراز داشتند: حوزه وقتي انقلابي است كه بتواند مرجع علمي تعيين كند. حيف است كه طلبه مستعد به اموری غیر از درس و بحث بپردازد، حوزه بايد مستقل باشد يعني در بودجه مستقل باشد دستش جلوي اين و آن دراز نشود خود مردم مستقيماً اينها را اداره كنند./ حوزه
کشور را دو چیز اداره میکند آهن و آه
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 26ام فروردین, 1396آیت الله جوادی آملی ، حضرت فرمودند؛ یک شانه و دوش قوی نداشتی که این بار را به دوش بکشی آن دوشِ قوی این بار را میکِشد، این بار مسئولیت را رها کردی و رفتی، این را به کمیل میگوید! حالا این حرفها حرفهای روز هم هست! به مسئولین ما هم همین حرفها را فرمود. وقتی نیرومند نبودی کسی از پهلوی تو هیمنهای احساس نمیکند! هیبتی نداری که دیگران بترسند. تو نه حقّ مردم را اَدا کردی نه حقّ رهبر را ادا کردی، نه حقّ امیر را ادا کردی نه حقّ مصر را ادا کردی این نقدهای وجود مبارک حضرت امیر است نسبت به کمیل. بنابراین اگر کسی اهل دعای کمیل بود دلیل نیست که او بتواند کشور را خوب اداره کند و یا حوزه استحفاظیاش را خوب اداره کند! دعای کمیل، ضروری و نافع است، اما برای کسی که بخواهد مسلّح بشود مدیریت هم حتمی است. یعنی داشتن قدرت و توانایی مدیریت در پذیرش مسئولیت ها ضروری است.
وجود مبارک حضرت امیر علیه السلام در این بیانات فرمود کشور را تنها با آهن نمیتوان اداره کرد بلکه هم آهن لازم است هم آه لازم است؛ «و سلاحه البکاء»، غرب و بسیاری از کشورهایی که مثل آنها فکر میکنند آهنِ فراوان دارند اما چون آه ندارند به فکر آدمکشی هستند.
این مفسرّ قرآن کریم افزودند: کسی که سرمایه او آهن است جز جنگ به چیزی نمیاندیشد و این مشکل را حل نمیکند. اگر کسی آهن دارد و آه ندارد مشکلش حل نمیشود چه اینکه اگر آه دارد و بیآهن است نظیر کمیل میشود. امیرالمؤمنین(ع) به کمیل فرمود کشور را دو چیز اداره میکند آهن و آه، آه را به لطف الهی در ایام اعتکاف این کشور داشت. هر دو برای حفظ نظام لازم است و یک دست به تنهایی صدا ندارد./ حوزه