موضوع: "در محضر خوبان"

پارچه ای تعارفی که آیت الله کوهستانی را زاهد کرد؟!

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 20ام تیر, 1395

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:

لِّكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا ءَاتَى كُمْ شوری/23

آینه:

تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به آنچه به شما داده است شادمانی نکنید.

حکایت؛ یکی از تجار متدین می‌گفت: یک روز من از آیت‌الله کوهستانی پرسیدم شما چگونه به این مقام زهد و تقوا رسیدید؟ فرمود: به‌وسیله جهاد با نفس. سپس افزودند: نجف در صحن حضرت امیر (ع) حجره‌ای داشتم مشغول تحصیل علم بودم و با کمال قناعت و سادگی زندگی می‌کردم یک روز از جانب مادرم یک طاقه پارچه قبایی از جنس برک (پارچه‌ای نرم و ضخیم از پشم شتر یا کرک بز که از آن لباس زمستانی می‌دوزند) به دست من رسید از دیدن آن پارچه خوب و مرغوب بسیار احساس خوشحالی کردم، ولی ناگهان به فکرم رسید این قبای نو و قیمتی فردا از من عبای نو و قیمتی می‌خواهد، روز دیگر باید نعلین مناسب آن‌ها تهیه و این لباس‌های جدید و عالی خانه نو سپس اثاثیه نو می‌خواهند، بالاخره فکرم به اینجا رسید هر چه زودتر این «طاقه برک» تا مرا گرفتار هوا و هوس نکرده او را از خود دور کنم به همین سبب صبح زود آن طاقه پارچه را بردم به یک طلبه مستحقی دادم تا اینکه خیالم راحت شد.1

سلطان به جهان پرده سرایی زد و رفت درویش به دهر، پشت پایی زد و رفت2

1. با اقتباس و ویراست از کتاب مقامات مردان خدا

2. رضای فارسی

راهکار استجابت دعا در کلامی از آیت الله آقا مجتبی تهرانی(ره)

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 6ام تیر, 1395

برای اجابت دعا چه کنیم؟

حضرت در اينجا مطيعين را كنار مي‌گذارد و آن چيزي را كه مبتلا به همه است و مربوط به عاصين است وسط مي‌كشد. حضرت مي‌فرمايد: «تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْكُرُ نِعَمَهُ عِنْدَكَ»؛ ابتدا نسبت به نعمت‌هايي كه به تو عنايت كرده ثناگو باش، «ثُمَّ تَشْكُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ(صَلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم)»؛ از خدا نسبت به نعمت‌هايش تشكّر كن و به پيغمبر درود بفرست، «ثُمَّ تَذْكُرُ ذُنُوبَكَ». مهم اینجا است. سراغ گناهاني كه كردي برو، «فَتُقِرُّ بِهَا»؛ اعتراف كن. بگو: خدا! بد كرد. تک‌تکِ معصيت‌ها را در ذهن خود بياور، «ثُمَّ تَسْتَعِيذُ مِنْهَا»؛ پس با اين خطاهايت به خدا پناه ببر، «فَهَذَا جِهَةُ الدُّعَاءِ». بعد دارد: «تَعْتَرِفُ بِذُنُوبِكَ‌»؛ تک‌تکِ گناهاني كه به يادت مي‌آيد، «أَوْ بِمَا ذَكَرْتَ مِنْهَا»؛ هر چقدر كه يادت آمد، «وَ تُجْمِلُ‌ مَا خَفِيَ‌ عَلَيْكَ‌ مِنْهَا»؛ و اجمالاً آن‌هايي كه در نظرت نيست، «فَتَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَعَاصِيكَ»؛ و بعد هم از تمام گناهانت توبه كن.

گناهانت را به ذهن بیاور نه زبان!

«وَ أَنْتَ تَنْوِي أَلَّا تَعُودَ»؛ گناهاني كه كرده‌اي و يادت است به ذهن بياور، نه اینکه به زبانت بياوری و بعد در مورد آن‌هايي هم كه يادت نيامد بگو: خدايا! همۀ خطاهايم را در نظر بیاور و بعد در مقابل خدا بنا را بر این بگذار كه ديگر اين كارها را نكني. «وَ أَنْتَ تَنْوِي أَلَّا تَعُودَ»؛ نيّت كن كه ديگر اين كارها را نمي‌كنم، «وَ تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهَا بِنَدَامَةٍ»؛ از گناهانت به خاطر پشيماني واقعي‌ات پوزش بطلب. «وَ صِدْقِ نِيَّةٍ وَ خَوْفٍ وَ رَجَاءٍ وَ يَكُونُ مِنْ قَوْلِكَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ ذُنُوبِي وَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ فَأَعِنِّي عَلَى طَاعَتِكَ».بحارالأنوار، ج‌90، ص319؛ الكافي، ج‌2، ص486// حوزه 

دیدگاه امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری در مورد ماه رمضان

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 30ام خرداد, 1395

 

حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه )

این ماه مبارک با آن همه برکاتی که دارد ، ما نمی توانیم از عهده شکر یکی اش برآییم ولی باید کوشش کنیم که در این ماه مبارک رمضان  اگر حالی پیدا شد ، این حال را تا ماه رمضان دیگر نگه داریم و اگر حالی پیدا نشد متأسف باشیم و کوشش کنیم که پیدا کنیم. این هیاهوها همه رفتنی است ، تمام شدنی است ، آنچه که هست آنی است که پیش خود ماست ، آن باقی است و با ماست و ما باید کوشش کنیم که باطن خودمان را اصلاح کنیم.

در این ماه فرق داشته باشیم با سایر ماه ها و دنبال این باشیم که ان شاء الله «لیله القدر» را دریابیم ، برکات «لیله القدر» را که قرآن در آن نازل شده است ، همه سعادت عالم در آن شب نازل شده و از این جهت ، از همه شب های عالم بالاتر است این را بتوانیم ادراک کنیم ، درک بکنیم ، خداوند ان شاء الله شماها را توفیق بدهد که از آن مائده های آسمانی که قرآن و ادعیه است ان شاء الله همه مان مستفیض بشویم و «لیله القدر» را هم دریابیم.

سلام هی حتی مطلع الفجر

مقام معظم رهبری مد ظله العالی 

الفاظ دعا ، الفاظ فصیح و زیبایی است ؛ لیکن معانی ، معانی بلندی است. در این شب ها با خدا باید حرف زد ، از خدا باید خواست. اگر معانی این دعاها را انسان بداند ، بهترین کلمات و بهترین خواسته ها در همین دعاها و شب های ماه رمضان و شب های احیاء و دعای ابوحمزه و دعاهای شب های قدر است. اگر کسی معانی این دعاها را نمی داند ، با زبان خودتان دعا کنید ؛ خودتان با خدا حرف بزنید.

بین ما و خدا حجابی وجود ندارد ؛ خدای متعال به ما نزدیک است ؛ حرف ما را می شنود. بخواهیم با خدا حرف بزنیم ؛ خواسته های خودمان را از خدای متعال بخواهیم. این انس با خدای متعال و ذکر خدای متعال و استغفار و دعا خیلی تأثیرات مجزه آسایی بر روی دل انسان دارد ؛ دل های مرده را زنده می کند./ یا زهرا

مبلغان باید اخلاص خاصی داشته باشند.

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 8ام خرداد, 1395

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی:
دفع و پاسخ به شبهات از رسالت مبلغان است   

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در جمع مبلغان عرصه بین الملل و اعزامی  ماه رمضان که در مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) در قم برگزار شد گفت: توسل یکی از مهمترین مبانی دینی است که باید در تبلیغ به آن پرداخت؛ توسل بیش از آنکه مرتبط با مباحث روایی باشد، مستندات کثیر قرآنی دارد.وی افزود: در قرآن کریم بیان شده است که قوم حضرت موسی(ع) به ایشان گفتند،‌حتی اگر هزار نشانه از خدا هم برای ما بیاوری، بازهم به خدای  تو ایمان نمی آوریم، ولی خداوند محیط زیست آنها را به هم ریخت و همین مساله باعث شد که آنها از حضرت موسی بخواهند که به خاطر جایگاه روحانی ایشان، دعا کند که خداوند این عذاب را از آنها بازگرداند.

 این معلم قرآن بیان کرد: وهابیون می گویند که در آن زمان حضرت موسی(ع) زنده بود، ولی پاسخ ما به آنها این است که مردم به حضرت موسی(ع) عرض کردند که شما به خاطر جایگاه و رابطه ای که با خدا داری برای ما دعا کن نه اینکه به خاطر جسم حضرت موسی(ع) چنین مساله ای محقق شود.

وی گفت: یکی از مهمترین مباحثی که اهل منبر و تبلیغ در ایران و خارج از ایران باید به آن اهتمام ورزند، مساله دفع و پاسخگویی به شبهات است؛ امروزه مردم با شبهاتی درگیر هستند که باید حتما به بهترین شکل به آن پاسخ داد.

این معلم قرآن اظهارکرد:مبلغان باید در هر منبر چند آیه را تفسیر کنند و یا با قرائت چندین حدیث به منبر خود غنا ببخشند نه اینکه با شعر و قصه و خواب و مباحث و بیانات شخصی، وزانت این بیانات را کم کنند.

 وی گفت: گاهی اوقات باید تبلیغ شریکی انجام داد، زیرا ممکن است به تنهایی موفق نشویم، ولی وقتی با یک استاد دانشگاه شریک شدیم، ممکن است موفق شویم؛ این سخن به این معنی است که طلاب باید از ظرفیت های خاص هر منطقه استفاه کنند./ حوزه 


آرامش حقیقی تنها در توجه و ارتباط با خداست

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 6ام خرداد, 1395

طلاب روح قناعت و ساده زیستی را در خود پیاده کنند

حضرت آیت الله سبحانی شیرینی زندگی را در قناعت دانستند و افزودند: وقتی روح قناعت در زندگی حاکم باشد زندگی بهتر و آرامتر خواهد شد و بهتر می توان به درس و معنویات توجه کرد. حضرت آیت الله سبحانی با اشاره به آیه شریفه« مَن أعرَضَ عَن ذِكرِي فإنّ لَهُ مَعِيشَهً ضَنكاً و نَحشُرُه يَومَ القيَامَهِ أعمَي» (سوره طه/124) گفتند:بعضی اوقات سوال می شود چرا کسانی که طلبه نیستند و حتی رابطه ای هم با خدای متعال ندارند زندگی مرفهی دارند و حال آنکه خدای متعال می فرماید هرکس از من روی برگرداند زندگی سختی خواهد داشت، که در پاسخ باید گفت کسانی که این سوالات را مطرح می کنند، تنها به زندگی ظاهری و مادی دنیایی توجه دارند، اما متوجه نیستند که آرامش حقیقی تنها در توجه و ارتباط با خدای متعال حاصل می شود.

ایشان در توصیه ای به طلاب علوم دینی خاطر نشان ساختند: طلاب و روحانیون مصمم باشند به همین زندگی طلبگی و شهریه حوزه اکتفا کنند، چرا کسی که دنبال دنیا و کسب زرق و برق دنیایی باشد حد یقفی ندارد و مدام دچار دل مشغولی و اضطراب خواهند شد و آرامش فکری و روحی خود را از دست خواهند داد.

معظم له بی توجهی به خواهش های نفسانی و قناعت را راهکار مهمی برای طلاب و حوزویان بیان و تاکید کردند: اینکه گاهی اوقات از قلت شهریه گله می شود راهکارش این است که مقداری از خواهش های نفسانی را کم کنیم و سعی کنیم قناعت و ساده زیستی را سرلوحه کارخود قرار دهیم.

حضرت آیت الله سبحانی در پایان شیرینی زندگی را در قناعت دانستند و افزودند: وقتی روح قناعت در زندگی حاکم باشد زندگی بهتر و آرامتر خواهد شد و بهتر می توان به درس و معنویات توجه کرد./حوزه

 

مشروب چلو کباب شده

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 9ام دی, 1394

استاد انصاریان چگونه مشروب فروشی را به چلوکبابی تبدیل کرد

خداوند متعال در قرآن می فرماید:و من يَعمَل سُوء او يَظلِم نَفسَه ثُمّ يَستغفِرِ الله يَجد الله غَفوراً رَحيماً نساء/110

كسى كه كار بدى انجام دهد، يا به خود ستم كند، سپس از خداوند طلب آمرزش نمايد، خداوند را آمرزنده و مهربان خواهد يافت.

حجت الاسلام و المسلمین شیخ حسین انصاریان می گوید: قبل از انقلاب در شهرى منبر مى‌‏رفتم که جوان‏هاى آن شهر به من گفتند: یک مشروب فروشی بزرگ در این شهر است که موجب گمراهی مردم شده است،گفتم: آدرسش را به من‏ بدهید.فردا صبح سوار تاكسى شدم به راننده تاكسى گفتم: مى‏‌خواهم به این آدرس بروم، راننده خیلى تعجب كرد و گفت: اشتباه نمى‌‏روید؟گفتم: نه، راهى كه مى‏‌روم یقین دارم صراط مستقیم الهى است، مى‌‏رویم، مى‏‌گوییم، قبول كرد، خوش به حالش، قبول نكرد، خدا به ما نمى‏‌گوید: چرا مال مرا خوردى، اما براى من كارى نكردى.وقتی رسیدیم دیدم عجب جاى باصفایى است، هنگامی که وارد شدم صاحب کافه گفت: آقا اشتباه آمده‌اید!گفتم: نه برادر، اشتباه نیامده‌ام، آدرس گرفتم و درست آمدم، مگر اینجا فلان کافه نیست؟ –گفت : چرا !گفتم: پس من درست آمدم.گفت: فرمایشی دارید؟من که آن زمان سی و سه سال سن داشتم و جوان بودم گفتم: یک کلام!

گفتم: من فقط یک کلمه می‌خواهم به تو بگویم، اما باید اول از تو بپرسم، یهودی هستی؟ گفت : نه! مسیحی هستی؟گفت: نه مسلمانم!گفتم: سنی هستی؟گفت: نه شیعه هستم!گفتم : پس می‌توانم آن یک کلمه را به تو بگویم،گفت: بگو!

گفتم: پروردگار فرموده: «مؤمنان پیر، نورِ من هستند و من حیا می‌کنم که نورم را با آتشم بسوزانم، من خدا دیگر از او حیا می‌کنم»،

گفتم: تو که از شصت سال گذشتی و سر و صورتت پر از سفیدی است، اینجا چه می کنی؟گفت: چکار بکنم؟ تکان عجیبی خورد! همین روایت كار خود را كرد و پیرمرد به سمت خدا برگشت و در یك شب مشروب فروشى تبدیل به چلوكبابى اسلامى شد. 1

بنده شرمنده تو، خالق بخشنده من                           بيا بهشتت دهم مرو تو در نار ما 2

1.   با اقتباس و ویراست از سایت بلاغ

2.     حبیب الله چیچیان

 

در محضر خوبان

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 7ام آذر, 1394


همسرداری به سبک میرزا جواد آقا تهرانی(ره)

خداوند متعال در قرآن می فرماید:

وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ نساء/19 و با آنان (زنان) به نیکویی رفتار کنید

حکایت؛ همسر میرزا جواد آقای تهرانی از سادات علویه بود، علاوه بر احترام زیادی که آقا برای ایشان قائل بود، با ایشان به نیکی رفتار می کرد و هر وقت هم که فرصت یاری می نمود در خانه یار و کمک کار ایشان بودند، اساسا ایشان به کسی زحمت نمی داد مخصوصا در امور شخصی خویش تا آنجائی که می توانستند و قدرت و توان داشتند خودشان انجام می دادند،  تا آنجا که از همسر خود نمی خواستند که مثلا لباسهایشان را بشویند، بلکه این همسر شان بود که با توجه به اخلاق مرحوم میرزا جواد آقا از ایشان می خواستند که لباسهایشان را برای شستن در اختیار ایشان بگذارند.

و باز هم به سادگی حاضر نمی شدند که لباس ها را برای شستشو به همسرشان بدهند ، گاهی  نیز دیده می شد  که جارو به دست گرفته و حیاط منزل را تمیز می کردنند و این در حالی بود که حتی راه رفتن با عصا هم برایشان مشکل بود!  /حوزه

 

بندگی

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 24ام آبان, 1394

خدایا من یاغی نیستم!

یکی از مقدمات دین، این است انسان در باطن خود به یاد خدا باشد و دینداری او فقط در ظاهر نباشد و اگر انسان خداوند را فراموش نکند گر چه لغزشهایی داشته باشد، بالاخره در مسیر هدایت قرار می گیرد وبه سعادت می رسد.*آیه

خداوند متعال در قرآن می فرماید:وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ /حشر19   از آن کسان مباشيد که خدا را فراموش کردند

روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضو گرفتن بودند، شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و داخل مسجد شد و به نمازایستاد، چون مرحوم کاشی خیلی مؤدّب وضو می‌گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را به جا می‌آورد؛ تا وضوی آخوند تمام شود، آن فرد نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود و هنگام خروج با ایشان رو به رو شد، مرحوم کاشی پرسیدند :

- مرحوم آخوند: چه کاری انجام دادی!؟-گفت : هیچی،- مرحوم آخوند: تو هیچ کار نمی‌کردی!؟- نه!-مرحوم آخوند: مگر نماز نمی‌خواندی!؟-نه!- مرحوم آخوند : من خودم دیدم داشتی نماز می‌خواندی.-نه آقا اشتباه دیدی!- مرحوم آخوند: پس چه کار می‌کردی!؟- آن شخص یک جمله گفت که تأثیر عجیبی بر مرحوم آخوند کاشی گذاشت.گفت : فقط آمده بودم بگویم خدایا من یاغی نیستم و بیاد شما هستم، همین…

این جمله در مرحوم آخوند خیلی تأثیر گذاشت، بطوریکه تا مدّت ها هر وقت از احوال آخوند می‌پرسیدند،

ایشان با حال خاصی می‌فرمود: من یاغی  نیستم، خدایا من و دوستانم یاغی نیستیم! بنده ایم و اگر اشتباهی کردیم به لحاظ جهل بوده، لطفا همین جمله را از ما قبول کن..   با اقتباس و ویراست از کتاب حدیث دل سپردن

 

درس اخلاق

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 18ام آبان, 1394

                   

میرزای کبیر قمی؛ عالِمی که مصداق اخلاقِ عملی بود                                                          

ولادت آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم قمي، در حدود سال 1280 ق، در بيت علم و فضيلت متولد شد. پدرش مرحوم شيخ ملا محمد تقي هم يكي از افاضل قم بوده است. البته سال ولادتش، در جايي تصريح نشده است، اما از آنجا كه در سال 1353 ق، در سنين بيش از هفتاد سالگي بدرود حيات گفت پس سال تولدش حدود 1280 ق بوده است

* تحصيلات

مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم، دروس مقدماتي و ادبيات و سطوح اوليه را در قم، كاشان و اصفهان نزد حضرات آيات:حاج شيخ محمد حسن نادي نويسنده «ردّ الشيخيه» از بزرگان علماي قم و ابوالزوجۀ وی، حاج شيخ محمد جواد قمي از اعاظم علماي قم، حاج ملا محمد نراقي، ميرزا فخرالدين نراقي و حاج آقا منيرالدين بروجردي صاحب «الفروق بين الفريضۀ و النافلۀ» و منظومه در فقه و اصول فرا گرفت.مرحوم کبیر قمی پس از آن به تهران مهاجرت كرد و رسائل را هم در محضر آيت الله ميرزا محمد حسن آشتياني آموخت و در برخي از علوم همچون ادبيات و حُسن خط، مهارت بسياري كسب نمود.

* هجرت به نجف

وی در حدود سال 1305 ق، رهسپار نجف اشرف شد و ساليان بسيار با تلاش و كوشش فراوان - همراه با فقر و تنگي معيشت -در فراگيري علم كوشيد.برخي از اساتيدش در نجف عبارتند از آيات عظام: حاج آقا رضا همداني صاحب «مصباح الفقيه في شرح شرايع الاسلام»، حاج ميرزا حسين خليلي تهراني، آخوند ملا محمد كاظم خراساني صاحب «كفاية الاصول» و «فوائد الاصول»، سيد محمد كاظم طباطبايي يزدي صاحب «عروة الوثقي» و «حاشيه مكاسب».وي در نجف به درجه اجتهاد نائل آمد و در همان جا، از علماي بزرگ و فقيهان سترگ و از مروّجين شرع مقدس به شمار مي رفت… .

خاطره اي از دوران تحصيل

آيت الله سيد موسي شبيري زنجاني به نقل از آقاي حاج ميرزا مهدي ولايي - يكي از نويسندگان فهرست كتب خطي كتابخانه آستان قدس - نقل كرده اند، كه: زماني آقاي حاج شيخ ابوالقاسم قمي به نجف اشرف مشرّف شد و در ضمن سخنانش فرمود:

وضع شما طلبه ها، الان خيلي اعياني و شاهانه است، در زماني كه ما تحصيل مي كرديم طلبه هاي معمولي هفته اي يك نوبت پختني داشتند و طلبه هاي اعيان هفته اي دو بار و طلبه هاي فقير ماهي يك وعده. در يكي از سالهاي تحصيلي كه دو ماه گوشت نخورده بودم از كنار حجرۀ طلبه اي رد مي شدم كه ديدم آبگوشت را از درون ديزي، در كاسه مي ريزد. بوي آبگوشت كه در فضا پيچيده بود پاي مرا سُست كرد آن طلبه به من تعارف نمود و من قبول نكردم و گفتم: من نهار خورده ام، چون پيشتر خود را با مقداري تربچه سير كرده بودم.

* تدريس

معظم له در طول چندین سال تدريسِ فقه، شاگردان بسياري را پروراند. پيش از ورود آيت الله العظمی حايري (ره) به قم و تأسيس حوزه علميه، عموم شاگردانش را طلاب و فضلاي قمي تشكيل مي دادند. البته وی همه روزه براي برخي از بازاريان با سواد، يك درس مكاسب هم داشتند كه مرحوم حاج سيد علي بلور فروش و حاج شيخ علي سقط فروش از آن جمله اند.

پس از ورود آيت الله العظمی حايري (ره) هم بسياري از شاگردان معظم له به حلقه درسي حاج شيخ ابوالقاسم قمي نيز پيوستند و از او هم بهره بردند. سبك تدريس وی مبتني بر دقّت بسيار و ژرف نگري بود و لذا مسئله اي را كه عنوان مي كردند، دير به پايان مي رسيد و شاگردانش با وي، بسيار به بحث مي پرداختند و اكثر روزها، مباحثه بين الاثنيني (دو طرفه) مي شد؛ اين سبك تدريس ميرزاي شيرازي نيز بوده که در پرورش قوّه اجتهاد و ملكه استنباط در شاگردان، نقش مؤثري دارد.

علم، فضل و دانش گستردۀ وي در قم تا بدانجا مشهور بود كه حتي مرحوم آيت الله العظمی حايري (ره) در درس اصولِ خويش به طرح برخي نظرات وي پرداخته و بعضي از آن ها را قبول مي كرد.

* میرزای قمی در کلام بزرگان

علامه سيد محسن امين درباره اش مي نويسد: «وي عالمي فاضل، محقق مدقق، فقيه اصولي، متقي و زاهد و مشهور به فضل، دقّت نظر و گستردگي معلومات بود. آن مرحوم حتي از نظر علمي به گونه اي بود كه بعضي میرزای قمی را بر آيت الله العظمی حايري ترجيح مي دادند، ولي رياست حوزه از آن حاج شيخ عبدالكريم بود.در سال 1353 ق، وی را در قم ديدم و پيرامون برخي مسائلِ فقهي گفتگو كرديم و فضل و دقت نظرش را فهميديم؛ فضلاء قم وی را مي ستودند.شيخ آقا بزرگ تهراني هم مي نويسد:طلاب، مجلس درس او را مغتنم و مقام استفاده مي شمردند و اين به خاطر وفور علم و كثرت دانش وي بود.

برخی از شاگردان آن فقيه بزرگ عبارتند از:

امام خميني (ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، آيت الله العظمی حاج سيد محمد رضا موسوي گلپايگاني، آيت الله حاج ميرزا محمد فيض قمي، آيت الله حاج سيد احمد شبيري زنجاني، آيت الله آخوند ملا علي همداني، آيت الله حاج ميرزا عبدالله چهلستوني تهراني، آيت الله حاج ميرزا محمود روحاني قمي، آيت الله حاج ميرزا ابوالفضل زاهدي قمي،حاج سيد مصطفي صفايي خوانساري، حاج شيخ مهدي حرم پناهي قمي، حاج شيخ علي اصغر اشعري قمي، حاج ميرزا محمد تقي اشراقي قمي، حاج شيخ عبدالهادي حاج آخوند قمي، حاج شيخ ابوالقاسم نحوي قمي، حاج سيد محمد علوي قزويني، حاج آقا ضياء استر آبادي تهراني، شيخ محمد صادق صدرا الشريعه تنكابني، شيخ محمد حسين ناصر الشريعه قمي، حاج سيد احمد مشرف حسيني قمي، حاج شيخ حبيب الله زاهدي قمي، شيخ محمد باقر خازني قميو شيخ محمد حسن آقا نجفي قمي.

* تأليفات

از آن فقيه سترگ، به دليل كثرت مشاغل اجتماعي و مراجعات مردمي، تأليف بسيار بر جاي نماند. امّا برخي از آثارش در فقه و اصول و تفسير عبارتند از:«حاشيه بر كفاية الاصول استادش محقق خراساني»، «حاشيه بر تفسير صافي ملا محسن فيض كاشاني»، «تصحيح و مقدمه بر جمال الاسبوع سيد بن طاوس» و «رساله علميه». وي رسالۀ خود را براي چاپ به چاپخانه داده بود اما با ورود آيت الله العظمی حايري به قم و براي پرهيز از تعدّد مرجع تقليد، رساله اش را از چاپخانه باز پس گرفت.

* همراهي در تأسيس حوزه علميه قم

هنگامي كه مرحوم آيت الله العظمی حاج شيخ عبدالكريم حايري در سال 1340 ق (1300 ق) به قصد زيارت حرم حضرت معصومه(س) به قم آمدند؛ علماي قم همراه با طلاب و تجار و عموم مردم، همگي به استقبال وي شتافتند و با اصرار بسيار، از او درخواست اقامت دائم و تأسيس حوزه را نمودند. از جمله كساني كه در اين راه، كوشش فراوان نمود، آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم كبير قمي است.از مرحوم آيت الله سيد مصطفي صفايي خوانساري نقل شده است: زماني كه آقاي حاج شيخ ابوالقاسم و آقاي حاج ميرزا محمد ارباب به ديدن حاج شيخ عبدالكريم آمده بودند بحثي فقهي بين اين سه بزرگوار در مي گيرد. در بازگشت، آقاي ارباب به حاج شيخ ابوالقاسم مي گویند: حاج شيخ با ما فرق مي كند هر كجا كه باشد حوزه تشكيل مي دهد، پس چه بهتر كه در قم تشكيل گردد و ما قمي ها هم در آن سهيم باشيم. آقاي كبير مي گوید: من هم مي خواستم همين را بگويم. لذا بنا مي گذارند كه برگردند و از حضور آقاي حايري، در خواست اقامت بنمايند و اين كار را هم مي كنند.

* ويژگي هاي اخلاقي

مرحوم آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم قمي داراي ويژگي هاي اخلاقي منحصر به فردي بود كه او را از ديگران متمايز ساخته بود؛ چنانچه از آيت الله العظمي گلپايگاني چنين نقل شده است: ما عمدتاً براي استفاده از اخلاق و انفاس قدسي وی به درسش مي رفتيم و علاوه بر آن، از علمش هم بهره مي برديم؛ همين مطلب را هم آيت الله شبيري زنجاني از امام خميني (ره) و پدرشان آيت الله سيد احمد زنجاني نقل كرده اند كه گفته بودند: زمان ما در قم، درس رسمي اخلاق نبود. اما نمونه هاي اخلاقي در حوزه از قبيل: آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم قمي وجود داشت كه انسان مي توانست زندگي آنان را الگو و سرمشق قرار دهد.

* احترام به سادات

يكي از ويژگي هايش، احترام و اكرام سادات بود. آيت الله سيد مصطفي صفايي گفته بود: روزي در جلسه اي، يكي از سادات را بر خودش - به هنگام خروج - مقدم داشت، يكي از علماي قم به او گفت: چرا آبروي ما را مي بري؟.وی در جواب گفت: مي خواهي آبروي مرا جلو پيغمبر (ص) ببري؟. او سيد است و بايد مقدم داشته شود.همچنین آن مرحوم معمولاً كنار سفره خود، فقرا و سادات مستمند را مي نشاند و از آن غذايي كه خود مي خورد به آنها هم مي خورانيد.

* قصد قربت ندارم!

مرحوم حجت الاسلام حاج شيخ مرتضي انصاري قمي نقل می کند: روزي حاج شيخ ابوالقاسم براي اقامه جماعت به مسجد امام (ع) آمد و قبل از خواندن نماز به خانه اش بازگشت. وقتي از وی علّت را جويا شدند، گفتند: كثرت نمازگزاران مرا خوشحال كرد و ديدم امروز قصد قربت در اين نماز ندارم.

* رحلت

آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم كبير قمي، پس از عمري پر بار و كارنامه اي درخشان، در يازدهم جمادي الثاني 1353 ق، مطابق با 1313 ش. رحلت کرد و پس از تغسيل و تكفين، توسط مرحوم آيت الله حاج شيخ محمد كبير و تشييعي با شكوه، در مسجد بالا سر حرم حضرت معصومه (س) به خاك سپرده شد.منبع: ستارگان حرم، ناصرالدين انصاري

هیچ گاه پرده از عیب ها بر نمی داشت

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 1ام خرداد, 1392

هیچ گاه پرده از عیب ها بر نمی داشت

خاطره یکی از اعضای دفتر امام خمینی(س) از عیب پوشی ایشان: هیچ گاه پرده ا ز کار مردم و عیب های آن ها کنار نمی زدنداز صفات زشت و ناهنجاری كه راحتی وآسایش انسان را سلب می كند و او را در نظر دیگران بی‌اعتبار جلوه می‌دهد، عیبجویی است. این خوی شرم آور به كلنگی می‌ماند كه كسی آنرا به دست گرفته و برای ویران كردن بنای برادری، محبت، یگانگی، صفا وصمیمیت مدام كوشش می‌كند.

 

در مقابل این صفت خبیثه، عیب پوشی كردن قرار دارد که از بزرگترین شاخصه‌های خیرخواهی است و از آن تعبیر به ستر عیوب می‌شود. ستر به معنای پوشاندن چیزى[1]است و عیب، نقصان در ذات چیزی یا در صفتی[2] است و در اصطلاح، عیب پوشی، پرده بر بدیهای مردم افكندن[3] است.

 

فضیلت عیب پوشی

 در فضیلت وشرافت عیب پوشی و پرهیز از عیبجویی، روایات بسیاری ذكر شده است كه به بیان پاره‌ای از آنها می‌پردازیم:

ادامه »