« پیامک میلاد امام علی النقیچند نما از زندگی سراسر آموزنده دهمین پیشوا »

درمحضر امام علی النقی علیه السلام

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 29ام مهر, 1392

در محضر امام علي النقي عليه السلام


——————————————————————————–
کتاب ارزشمند و گرانسنگ بحارالانوار تاليف علامه کم نظير محمد باقر مجلسي (ره)، گنجينه اي از آثار حديثي شيعه است که از متون و منابع کهن اسلامي گرفته شده است. اين مجموعه که با چاپ امروزي 110 جلد دارد جلد پنجاهم آن به زندگي سه امام معصوم يعني امام جواد و امام هادي و امام عسکري عليهم السلام اختصاص دارد.
——————————————————————————–


يکصد و بيست صفحه از اين جلد (صص113-123) مربوط به تاريخ و سيره امام علي النقي عليه السلام است که اين بخش به صورت مستقل و با ترجمه جناب آقاي موسي خسروي توسط انتشارات اسلاميه به زينت طبه آراسته و در اختيار فارسي زبانان ارادتمند به آن امام والا مقام قرار گرفته است.

آنچه در ادامه مي آيد برگرفته از جلد پنجاه بحارالانوار است که در مواردي با توضيحاتي همراه مي شود.

 

مختصري درباره دهمين امام
امام علي النقي عليه السلام در نيمه ماه ذيحجه سال 212 در جايى بنام «صريا» در نزديكى شهر مدينه به دنيا آمد.[1] هشت سال و پنج ماه داشتند که پدر بزرگوارشان امام جواد عليه السلام به شهادت رسيد و آن حضرت به منصب کبراي امامت رسيدند. سيزده سال از عمر شريفش گذشته بود که به اجبار متوکل مدينه را ترک و در شهر سامرا مستقر شدند و تا آخر عمر پربرکتشان در آنجا بودند. سرانجام امام هادي عليه السلام پس از 33 سال امامت و هدايت خلق خدا در سوم رجب سال 254 در حاليکه حدود 42 سال داشتند به زهر جفا مسموم شده و به شهادت رسيدند و در خانه خود که اکنون مرقد شريفش برپاست به خاک سپرده شدند.

 

نام، کنيه و القاب نوراني
نام آن حضرت را علي و کنيه اش را ابوالحسن نهادند. برخي از القابي که براي آن حضرت برشمرده اند عبارتند از:. نجيب، مرتضي، هادي، نقي، عالم، فقيه، امين، طيب، متوکل و عسکري[2]

برخي به غلط گمان مي کنند که چون رسول خدا و امامان معصوم عليهم السلام عرب هستند و به زبان عربي سخن مي گفته اند پس حوزه رسالت و هدايت آنها عربها هستند. غافل از اين که حوزه رسالت پيامبر خدا و به تبع ايشان، محدوده امامت و هدايت امامان معصوم عليهم السلام فراتر از زمانها و زمينهاي مربوط به قوم عرب است
اما چرا به امام هادي عليه السلام و فرزندش امام حسن عليه السلام ، عسکري مي گويند؟

شيخ صدوق (ره) مي نويسد: اساتيد ما مي گفتند نام محله اي که امام هادي عليه السلام و فرزندشان امام حسن عليه السلام در آنجا سکونت داشتند عسکر نام داشت و به همين دليل به هر يک از آن دو امام عسکري (منسوب به عسکر) گفته مي شد.[3]

 

امامت امام هدايت
صَقْرِ بْنِ دُلَف مي گويد: از امام جواد عليه السلام شنيدم که فرمود: «إِنَّ الْإِمَامَ بَعْدِي ابْنِي عَلِيٌّ أَمْرُهُ أَمْرِي وَ قَوْلُهُ قَوْلِي وَ طَاعَتُهُ طَاعَتِي وَ الْإِمَامَةُ بَعْدَهُ فِي ابْنِهِ الْحَسَن‏ ؛ ترديد نداشته باشيد که امام بعد از من پسرم علي است؛ دستور او دستور من و کلام او کلام من است و پيروي از او پيروي از من است و بعد از امر امامت در پسرش حسن استقرار مي يابد.»

شيخ مفيد، اين دانشمند کم نظير، بعد از ذکر چند روايت درباره امامت امام هادي عليه السلام مي نويسد:

«و اخبار و روايات در اين باره بسيار فراوان است که اگر بخواهيم همه آنها را ذکر کنيم بحث به درازا مي کشد».[4]

 

کراماتي خواندني
سفارش غيرمستقيم

شخصي به نام المنصوري از پدر عموي خود نقل مي کند:


روزى خدمت امام هادى عليه السلام رسيده عرض كردم: آقاي من! اين مرد (متوکل) مرا اخراج و درآمدم را قطع کرده و با اين کار باعث رنجش من شده است و او اين کار را بعد از آن کرده که فهميده من از ارادتمندان شمايم. اگر شما از او بخواهيد که طلبم را پس دهد يقين دارم که قبول خواهد كرد.

امام فرمود: كارت درست خواهد شد إن شاء اللَّه.

شبانگاه ديدم فرستاده هاي متوکل يکي پس از ديگري مي آيند و مرا نزد او فرا مي خوانند. پيش او رفتم. فتح بن خاقان (پيشکار متوکل) جلوي در ايستاده بود، تا مرا ديد گفت: مرد! مگر به خانه ات چسبيده اي؟!  متوكل پشت سر هم از من سراغ تو را مي گيرد. وارد شدم ؛ متوكل روى رختخواب خود نشسته بود. به من گفت: اباموسى! ما تو را فراموش كرده‏ايم تو هم خودي به ما نشان نمي دهي! ببينم چقدر از ما طلب دارى؟ گفتم: فلان مقدار. دستور داد دو برابر آن را به من بدهند.

از فتح بن خاقان پرسيدم: امام على النقى عليه السلام اينجا تشريف آوردند؟ گفت: نه. پرسيدم نامه‏اى فرستادند؟ گفت: نه. در حال برگشتن بودم که فتح بن خاقان به دنبالم آمد و گفت: من مي دانم که تو از آن جناب تقاضا كرده‏اى برايت دعا كند از ايشان درخواست کن تا براي من هم دعا کند.

وقتى خدمت امام عليه السلام رسيدم، تا چشمش به من افتاد فرمود: اباموسى! از چهره‏ات پيداست خوشحالى و راضى هستى. عرض كردم: به بركت شما بله! ولى مي گفتند شما آنجا تشريف نبرده‏ايد و از متوكل تقاضائى نکرديده ايد.

فرمود: خداوند مي داند كه ما در گرفتاريها به غير او پناه نمي بريم و در پيشامدهاى سخت، جز بر او توكل نمي کنيم؛ هر وقت هم که درخواست كرده‏ايم ما را رد نكرده است. ترس ما اين است که مبادا از اين رويه دست برداريم که اگر اينگونه شد خداوند نيز رفتار خود را تغيير خواهد داد.


التماس دعاي فتح بن خاقان را به عرض حضرت رساندم. فرمود: او در ظاهر ما را دوست دارد ولى در باطن مخالف ماست؛ دعا نيز تابع نيت و قلب شخص است.

بعد امام فرمود:

وقتي خدا را خالصانه اطاعت کردي و معترف به نبوت رسول خدا و حقوق ما خانواده پيامبر بودي آنگاه اگر چيزى از خدا بخواهى هرگز نااميدت نخواهد كرد.

عرض كردم: آقاي من! آن دعاي اختصاصي خودتان را به من بياموزيد. فرمود: من بسيار اين دعا را خوانده‏ام و از خداوند درخواست كرده‏ام كه هر كس پس از من اين دعا را در حرمم بخواند او را مأيوس نكند؛ آن دعا اين است:

« يَا عُدَّتِي عِنْدَ الْعُدَدِ وَ يَا رَجَائِي وَ الْمُعْتَمَدُ وَ يَا كَهْفِي وَ السَّنَدُ وَ يَا وَاحِدُ يَا أَحَدُ يَا قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مَنْ خَلَقْتَهُ مِنْ خَلْقِكَ وَ لَمْ تَجْعَلْ فِي خَلْقِكَ مِثْلَهُمْ أَحَداً أَنْ تُصَلِّيَ عَلَيْهِمْ وَ تَفْعَلَ بِي‏… که در اينجا حاجت خود را به زبان آورد.[5]

چند نکته که از اين روايت استفاده مي شود:

1.       امام معصوم به اذن الهي عالم به باطن افراد هستند و دوستان و شيعيان خود را از غير آنها مي شناسند.

2.       ادعاي دوستي و پيروي از اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام وقتي کارساز است که به واقع و از درون باشد؛ ادعاي زباني تنها، آخرت را آباد نمي کند.

3.       اخلاص در بندگي خدا و اعتقاد به رسالت پيامبر اکرم  و نيز امامت ائمه معصومين عليهم السلام از شرايطي است که در صورت وجود دعا مستجاب است. 

فرمود: خداوند مي داند كه ما در گرفتاريها به غير او پناه نمي بريم و در پيشامدهاى سخت، جز بر او توكل نمي کنيم؛ هر وقت هم که درخواست كرده‏ايم ما را رد نكرده است. ترس ما اين است که مبادا از اين رويه دست برداريم که اگر اينگونه شد خداوند نيز رفتار خود را تغيير خواهد داد
هر چه امام بگويد عين واقعيت است

أَبي عليِّ بنِ راشِد نقل مي کند:

مقدارى مال نزد من آوردند. قبل از اينكه من نامه‏ها (فهرست اجناس) را بررسي کنم پيكى از طرف امام عليه السّلام آمد كه آنها را خدمت ايشان بفرستم پيغام هم داده بود كه فلان دفتر را نيز بفرست.

در منزل من ابدا دفترى وجود نداشت با اين که احتمال وجود آن دفتر را در منزلم نمي دادم؛ ولى مي دانستم كه امام هر چه بفرمايد يك واقعيت است بنابراين شروع کردم به جستجو براي يافتن آن؛ اما چيزى نيافتم؛. همين كه پيك امام آماده برگشتن شد گفتم: بايست! بعضي از بارها را گشودم دفترى به چشمم خورد كه تا آن لحظه از آن اطلاعى نداشتم دفتر را هم خدمت آن جناب فرستادم.[6]

نکته:

هميشه به ياد داشته باشيم سخني که ثابت شد از امام معصوم است بيان واقعيت است و اگر اشکال و اشتباهي در آن به نظر مي آيد اين نقص در علم و درک ماست. به عبارت ديگر اشکال از سوي ماست نه از آن سو.

امام به زبان فارسي سخن گفت

على بن مهزيار که اهل ايران و فارس زبان است نقل مي کند: خدمت حضرت هادى عليه السّلام رسيدم قبل از اينكه من لب به سخن بگشايم آن جناب به زبان فارسى با من صحبت كرد.[7]

نکته:

برخي به غلط گمان مي کنند که چون رسول خدا و امامان معصوم عليهم السلام عرب هستند و به زبان عربي سخن مي گفته اند پس حوزه رسالت و هدايت آنها عربها هستند. غافل از اين که حوزه رسالت پيامبر خدا و به تبع ايشان، محدوده امامت و هدايت امامان معصوم عليهم السلام فراتر از زمانها و زمينهاي مربوط به قوم عرب است. آنها مامورند تا نوع بشر را تا قيامت هدايت کرده و راهنمايي کنند. کراماتي از اين دست، نشان از محصور و مخصوص نبودن حوزه رسالت و امامت در عربها و در همان مقطع زماني خاص است.

 

پي نوشت:

1.       الارشاد، ج2، باب 27. منابعي مانند مصباح کفعمي، 2/599، مصباح المجتهد، 737 و مناقب ابن شهرآشوب، 4/227 ، روز دوم رجب سال دويست و چهارده را روز ولادت آن حضرت ذکر کرده اند.

2.       مناقب آل أبي طالب، ج 4 ، ص 401 .

3.       معاني الأخبار، ص 65 .

4.       الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص، 300.

5.       امالي شيخ طوسي، ص 285.

6.       بصائرالدرجات، ج1 ، ص249.

7.       همان، ص333

نظر از: طاها [عضو] 
طاها

سلام عالی بود

امشب ای دل، مرا شب شادی است
در کف ما برات آزادی است
باب رحمت ز هر طرف شد باز
شب میلاد حضرت هادی است
امام هادی علیه السلام :
” هرکس بذر خوبی بکارد، شادمانی درو می کند.”
میلاد امام هادی (ع) مبارک باد

1392/07/29 @ 11:08


فرم در حال بارگذاری ...