« هنگام بیرون آمدن از منزل این ذکر را بخوانیدمذاکرات گره نیست »

ده پله برای شناخت امام زمان (عج)

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 12ام خرداد, 1394

گوش جان بسپاریم به توصیه های اویس و از زبان او بشنویم که مسیر حرکت به سوی امام چه مسیری است، چرا که اویس ولی خویش را ندید اما به ولی خویش رسید. ما نیز که ولی خود را ندیده ایم مسیر اویس را طی کنیم تا به ولی خود برسیم، ان شاءالله.

امیر علم و حکمت، امام علی علیه السلام وصیت می کند: «جان های خویش را به حکمت های بدیع، روح ببخشید؛ زیرا آن ها نیز همانند بدن ها خسته می شوند.»[1]

پله اول: انس با خدا

شخصی به اویس گفت: «می خواهم هم سخنت باشم و با تو انس بگیرم. اویس گفت: سبحان الله! در شگفتم از کسی که خداوند را می شناسد، و از بودن با خدا غفلت می ورزد!»[2] انسان نیازمند انیس و مونس هست. اساساً انسان از «انس» است و آن گاه که انیس ندارد، انسان نیست. پس انسان نیازمند یک مونس همیشگی است که هرگز دست مرگ به او نرسد و در هر زمان و مکان، یار و دوستدار آدمی باشد. و این کسی نیست جز «او»: «وحده لا اله الا هو».

اوست که آگاه و عالم به تمام وجود انسان است پس اوست که نیازهای ما را بهتر از هرکس دیگر می داند. اگر سئوال شود که چگونه می توان به انس او دست یافت، اویس قرنی پاسخ می دهد: با «معرفة الله» می توان با خدا بود، با او سخن گفت و با او بودن مایۀ نجات از وحشت و دلتنگی است.

پله دوم: همنشینی با قرآن

اویس می گوید: «هیچ کس همنشین قرآن نمی شود، مگر هنگامی که برمی خیزد، به او چیزی افزوده شده و یا چیزی از او کاسته است؛ قرآن برای مومنان، شفا و رحمت است، و ستمکاران را زیان و خسران می افزاید.»[3]

قرآن کتابی است جاودان، قانون رشد و تکامل است و نسخۀ شفابخش دردها و بیماری های روحی، داروهایش تاریخ مصرف ندارد و انسان در هر زمان و مکان می تواند با آن انس بگیرد.

پله سوم: پند پذیری

اویس قرنی می گوید: «این دل ها با شک آمیخته اند، بنابراین در آن ها پند و اندرز، سودمند نیست.»[4] قلب انسان مانند لوح سفیدی است که گروهی این لوح سفید را با گناه سیاه می کنند و مبتلا به بدترین بیماری، یعنی «سیه دلی» می شوند و قساوت، قلبشان را متعفن می کند.

«هیچ کس همنشین قرآن نمی شود، مگر هنگامی که برمی خیزد، به او چیزی افزوده شده و یا چیزی از او کاسته است؛ قرآن برای مومنان، شفا و رحمت است، و ستمکاران را زیان و خسران می افزاید»

گروه دیگری هستند که به این لوح سفید، نگاه عمیق می افکنند و نگهبانی دقیق و پاسداری از دل را وظیفه اصلی خویش می شمارند. اینان پذیرای سخن حقند و از علم و یقین خویش، بهره می جویند. این که اویس قرنی از «شک»، ابراز انزجار می کند، بی جهت نیست؛ زیرا مولایش امیرالمومنین علی علیه السلام، آن گاه که فردی از خوارج را می بیند که به نماز و تهجد ایستاده و قرآن می خواند، می فرماید: «خوابیدن در حال یقین، بهتر از نماز خواندن با شک و تردید است.»[5]

صفحات: 1·

نظر از: زهرا سادات [عضو] 

آقا نماز جمعه ی این هفته با تو

من گريه می ريزم به پای جاده ات، تا

آئينه کاری کرده باشم مقدمت را

……………………………

اوّل ضمير غائب مفرد کجائی؟

ای پاسخ آدينه های پر معمّا

……………………………

بی تو سروديم آنچه بايد می سروديم

يعنی در آورديم بابای غزل را

……………………………

حتمی بی چون و چرا برگرد شاید

راحت شويم از دست اما و اگرها

……………………………

آب و هوای خيمه ی سبزت چگونه است؟

اينجا گهی سرد است و گاهی نيست گرما

……………………………

بهر ظهور امروز هم روز بدی نيست

ای تکسوار جاده های رو به فردا

……………………………

آقا، صدای پای سبز مرکب توست

تنها جواب اينهمه “می آيد آيا؟”

……………………………

يک جمعه مي بيند نگاه شرقی ِ من

خورشيد پيدا می شود از غرب دنيا

……………………………

آقا نماز جمعه ی اين هفته با تو

پای برهنه آمدن تا کوفه با ما

……………………………

1394/03/12 @ 10:46


فرم در حال بارگذاری ...