« شرح حدیث ، شعر عاشورایی ، روضه | شرح حدیث » |
شرح حدیث و شعر عاشورایی
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 26ام مهر, 1394
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
اِعمَل عَمَلَ رَجُلٍ یَعلَمُ اَنَّهُ مَأخوذٌ بِالإجرامِ، مَجزِیٌ بِالإحسانِ؛
همچون کسی عمل کن که می داند به خاطر گناهانش مؤاخذه می شود و به خاطر نیکوکاری، پاداش می یابد.بحارالانوار، ج44، ص127
شرح حدیث:
- آنچه انسان را به انجام کار نیک وامی دارد، امید به پاداش است.
- آنچه آدمی را از ارتکاب به عمل خلاف و مجرمانه باز می دارد، ترس از عقوبت است.
- کسی که به پاداش امید دارد و از کیفر و عقاب بیمناک است، انگیزه ای درونی پیدا می کند که نیکوکار باشد و از بدیها پرهیز نماید.
- خداوند، اساس عالم را بر این قرار داده که هر کس، نتیجه ی کار نیک و بد خویش را چه در دنیا و چه در آخرت ببیند.
- این مقتضای حکمت و عدالت الهی است و بارها در آیات قرآن بر آن تأکید شده و گرفتاریهای بشر را هم پیامد عملکرد سوء آنان دانسته است و آخرت را هم بازتاب دنیا معرفی کرده و بهشت برین یا دوزخ سوزان را پاداش و کیفر صالحات و سیّئات مردم برشمرده است.
- داشتن این باور و عقیده، هم انگیزه آفرین است برای کارهای نیک، هم عامل بازدارنده است از مفاسد و رذایل.چون بد کردی مباش ایمن ز آفات که واجب شد طبیعت را مکافاتسپهر آیینه ی عدل است، شاید که هر چه از تو بیند، وانماید(نظامی گنجوی)پس نتیجه ی نیک و بدمان به خودمان برمی گردد.
- اگر اهل عمل صالح باشیم، گلی بر سر خود زده ایم و اگر بدکار و مردم آزار باشیم، ریشه ی خود را زده ایم.
- این همان حکمتی است که سعدی هم به آن اشاره کرده است:از مکافات عمل غافل مشو /گندم از گندم بروید، جو ز جوو
- کیست که بدی بکارد و خوبی برداشت کند! منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی
شعر عاشورایی:کاروان کربلا
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین
می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش ازین ها حرمت کوی منا دارد حسین
پیش رو راه دیار نیستی، کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین
بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین
رخت و تاراج حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین
سروران، پرانگان شمع رخسارش ولی
چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین
سر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراق
می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین
او وفای عهد را با سر کند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین
دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سر کند، مشکل دوتا دارد حسین
سیرت آل علی (ع) با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین
بعد ازینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون
دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین
ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار
کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین
اشک دل : آقا جان مولای من گاهی فکر میکنیم ای کاش در کربلا کنار شما بودیم و از همه چیزمان میگذشتیم و جانمان را فدای شما می کردیم، اما وقتی که خوب فکر میکنم از خودم میپرسم برای امام حاضرمان چه کردیم؟ آیا برای ظهور ایشان زمینه سازی کرده ایم؟ آقا جان گاهی زمینه ساز که نیستیم هیچ فرج ایشان را هم به تأخیر می اندازیم،ارباب من مددی فرما دلمان می خواهد در رکاب امام زمانمان باشیم اما نفسمان سرکش شده نمی گذارد خوب باشیم ، مددی فرما در برابر هواهای نفسانی بایستیم زیرا اگر خودمان را اصلاح کردیم دنیایی اصلاح می شود.مولا جان شرمنده ایم که همه چیز را می دانیم اما عمل نمیکنیم مگر اندک عملی…ارباب بی کفنم رو سیاهیم که بدن شما قطعه قطعه شد، سر شما بر روی نی رفت،تا دین خدا زنده بماند و به دست امثال من برسد اما ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم … مددی مولا
فرم در حال بارگذاری ...