موضوع: "مناسبتها"
یا حسین
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستانامام رضا علیه السلام : هرگاه ماه محرم فرا می رسید، پدرم دیگر خندان دیده نمی کرد و غم وافسردگی بر اوغلبه می یافت.
امالی صدوق ،ص111
دانی چرا جبین علی را شکافتند؟زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود!
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 3ام تیر, 1395امام صادق (عليه السلام) فرمود:
برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مي گيرد و تصويب آن در شب بيست و يكم و تنفيذ آن در شب بيست و سوم.
وسائل الشيعه، ج 7 ص 259
سوره مبارکه قدر شش ویژگی برای شب قدر می شمارد:
الف . شب نزول قرآن است (انا انزلناه فی لیلة القدر) .ب . این شب، شبی ناشناخته است و این ناشناختگی به دلیل عظمت آن شب است (و ما ادراک ما لیلة القدر) .
ج . شب قدر از هزار ماه بهتر است . (لیلة القدر خیر من الف شهر) .
د . در این شب مبارک، ملائکه و روح با اجازه پروردگار عالمیان نازل می شوند (تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم) و روایات تصریح دارند که آنها بر قلب امام هر زمان نازل می شوند .
ه . این نزول برای تحقق هر امری است که در سوره «دخان » بدان اشاره رفت (من کل امر) و این نزول - که مساوی با رحمت خاصه الهی بر مومنان شب زنده دار است - تا طلوع فجر ادامه دارد (سلام هی حتی مطلع الفجر) .
و . شب قدر، شب تقدیر و اندازه گیری است; زیرا در این سوره - که تنها پنج آیه دارد - سه بار «لیلة القدر» تکرار شده است و این نشانه اهتمام ویژه قرآن به مسئله اندازه گیری در آن شب خاص است .
مرحوم کلینی در کافی از امام باقر (ع) نقل می کند که آن حضرت در جواب معنای آیه «انا انزلناه فی لیلة مبارکة » فرمودند: «آری شب قدر، شبی است که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید می شود . شبی که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبی است که خدای تعالی درباره اش فرموده است: «فیها یفرق کل امر حکیم; در آن شب هر، امری با حکمت، متعین و ممتاز می گردد» . آن گاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثه ای که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر می شود; خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندی که قرار است متولد شود یا اجلی که قرار است فرارسد یا رزقی که قرار است برسد و …» .
…جُرم سنگینی ست، بر تقدیر حق راضی شدن
با یتیمان روزهای گرم همبازی شدنجُرم سنگینی ست، جای زر، مقدر خواستن
در دو دنیا خیرخواهیِ برادر خواستنجُرم سنگینی ست، در دل عشق زهرا داشتن
سال ها در سینه داغ کهنه ای را داشتنهیچ طوفانی حریف عزم سکانش نبود
تیغ تیز ابن ملجم قاتل جانش نبودپشت در، آیینه اش را سنگ غافلگیر کرد
زخم بازویی، امیرالمومنین را پیرکردمرگ سی سال است بر او، خنجر از رو می کشد
هر چه مولا می کشد، از درد پهلو می کشد
وحید قاسمیالتماس دعا
درباره امام حسن، ذهنها و فكرها بايد حرف نو بگويند
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 1ام تیر, 1395بخشي از فرمايشات رهبر معظم انقلاب درباره امام حسن مجتبي(علیه السلام ) :
مردم ما از صلح امام حسن چيز زيادى نمىدانند؛ فقط چند تا كلمه شعارى مىدانند؛ درحالىكه درباره اين صلح كتاب نوشته شده و بحث و تحليل شده است؛ درباره امام حسن، ذهنها و فكرها بايد حرف نو بگويند؛ اما همانها هم گفته نمىشود؛ اينها مايه تأسف است.
عامل شكست امام حسن(ع)نبودن تحليل سياسي در مردم بود
خدا را شكر مىكنيم كه ملت ما بيدار است. خدا را شكر مىكنيم كه جوانان ما بيدارند. بنده در قضاياى تاريخ اسلام اين مطلب را مكررا گفتهام كه، چيزى كه امام حسن مجتبى عليهالسلام را شكست داد، نبودن تحليل سياسى در مردم بود. مردم، تحليل سياسى نداشتند. چيزى كه فتنه خوارج را بهوجود آورد و اميرالمؤمنين عليهالسلام را آنطور زير فشار قرار داد و قدرتمندترين آدم تاريخ را آنگونه مظلوم كرد، نبودن تحليل سياسى در مردم بود والا همهى مردم كه بىدين نبودند. تحليل سياسى نداشتند. يك شايعه دشمن مىانداخت؛ فورا اين شايعه همه جا پخش مىشد و همه آن را قبول مىكردند. 1372/8/12
غبارغليظ نفاق در زمان امام حسن(علیه السلام)
دوران دشوار هر انقلابى، آن دورانى است كه حق و باطل در آن ممزوج بشود. ببينيد اميرالمؤمنين از اين مىنالد: “ولكن يؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فيمزجان فهنا لك يستولى الشّيطان على اوليائه “. در دوران پيامبر، اينطورى نبود. در دوران پيامبر، صفوف، صفوف صريح و روشنى بود. آن طرف، كفار و مشركان و اهل مكه بودند؛ كسانى بودند كه يكىيكى مهاجرين از اينها خاطره داشتند: او من را در فلان تاريخ زد، او من را زندانى كرد، او اموال من را غارت كرد؛ بنابراين شبههيى نبود. يهود بودند؛ توطئهگرانى كه همهى اهل مدينه - از مهاجر و انصار - با توطئههاى آنها آشنا بودند. جنگ بنىقريظه اتفاق افتاد، پيامبر دستور داد عده كثيرى آدم را سر بريدند؛ خم به ابروى كسى نيامد و هيچكس نگفت چرا؛ چون صحنه، صحنه روشنى بود؛ غبارى در صحنه نبود. اينطور جايى، جنگ آسان است؛ حفظ ايمان هم آسان است. اما در دوران اميرالمؤمنين، چه كسانى در مقابل على(ع) قرار گرفتند؟ خيال مىكنيد شوخى است؟ خيال مىكنيد آسان بود كه “عبداللَّهبنمسعود “، صحابى به اين بزرگى - بنا به نقل عدهيى - جزو پابندهاى به ولايت اميرالمؤمنين نماند و جزو منحرفان به حساب آمد؟ همين “ربيعبنخثيم ” و آنهايى كه در جنگ صفين آمدند گفتند ما از اين قتال ناراحتيم، اجازه بده به مرزها برويم و در جنگ وارد نشويم، در روايت دارد كه “من اصحاب عبداللَّهبنمسعود “! اينجاست كه قضيه سخت است.
وقتى غبار غليظتر مىگردد، مىشود دوران امام حسن؛ و شما مىبينيد كه چه اتفاقى افتاد. باز در دوران اميرالمؤمنين، قدرى غبار رقيقتر بود؛ كسانى مثل عمار ياسر - آن افشاگر بزرگ دستگاه اميرالمؤمنين - بودند. هرجا حادثهاى اتفاق مىافتاد، عمار ياسر و بزرگانى از صحابه پيامبر بودند كه مىرفتند حرف مىزدند، توجيه مىكردند و لااقل براى عدهاى غبارها زدوده مىشد؛ اما در دوران امام حسن، همان هم نبود. در دوران شبهه و در دوران جنگ با كافر غيرصريح، جنگ با كسانى كه مىتوانند شعارها را بر هدفهاى خودشان منطبق كنند، بسيار بسيار دشوار است؛ بايد هوشيار بود. 1370/6/27اگر دشمن فشار بياورد، حادثه كربلا را تكرار ميكنيم
من به شما عرض كنم كه امروز دشمن قادر نيست. امروز به بركت ملت هوشيارى مثل ملت ايران، به بركت افكار برانگيختهاى مثل افكار ملت ايران، به بركت انقلاب بزرگى مثل انقلاب اسلامى ايران، نه امريكا و نه بزرگتر از امريكا - اگر در قدرتهاى مادى باشد - قادر نيستند حادثهاى مثل حادثه صلح امام حسن را بر دنياى اسلام تحميل كنند. اينجا اگر دشمن زياد فشار بياورد، حادثه كربلا اتفاق خواهد افتاد. تهران 1379/2/1
پـســر فــاطــمـه از مــهــر بــه یــاران نـظــری *** دیـدههـا سـوی تـو ای دلـبـر شیرین سخن است
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 31ام خرداد, 1395
ميلاد امام مجتبي (ع) آمده است *** شادي به حريم دل ما آمده است
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 31ام خرداد, 1395آن را که ولایت(1)حسن نیست
طاعات قبول ذوالمنن(2) نیست
از بعد علی قبای لولاک (3)
جز در خور قامت حسن نیست
آن را که محبت تو ای شاه
چون پاک روان به ملک تن نیست
در حیرتم آنکه این چنین کس
چون مرغ چرا به بابزن(4) نیست
خاک ره هندوی (5) تو باشد
مشکی که به خطه ختن نیست
چون بازوی تو به کسر اصنام(6)
نیروی خلیل بتشکن نیست
چون است که دشمن تو ای شاه
برگردنش از قضا رسن نیست
بی نور تو عرش مستقر نه
بی رای تو عقل موتمن(6) نیست
ای شاه قرین یک غلامت
صد همچو اویس در قرن نیست
جز مهر تو مایه جنان نه
جز مدح تو زینت سخن نیست
بی خاتم مهر تو فرشته
جز جان بلیس(8) اهرمن نیست
من بنده دودمان اویم
حقا که درین سخن، سخن نیست
بی مهر علی و آل پاکش
آسوده «هما» روان به تن نیست/ سایت شهید آوینی
1- ولایت: دوستی.
2- ذوالمنن: صاحب منتها، نعمتها، یعنی خداوند متعال.
3- لولاک: اشاره است به حدیث قدسی: لولاک لما خلقت الافلاک: «هر آینه اگر تو (پیامبر عظیمالشان اسلام (ص” نبودی فلکها و آسمانها را نمیآفریدم».
4- بابزن: سیخ کباب.
5- هندو: غلام و دربان.
6- کسراصنام: شکستن بتها.
7- موتمن: (از مصدرانتمان): امانتدار.
8- بلیس: مخفف ابلیس.
دیدگاه امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری در مورد ماه رمضان
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 30ام خرداد, 1395
حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه )
این ماه مبارک با آن همه برکاتی که دارد ، ما نمی توانیم از عهده شکر یکی اش برآییم ولی باید کوشش کنیم که در این ماه مبارک رمضان اگر حالی پیدا شد ، این حال را تا ماه رمضان دیگر نگه داریم و اگر حالی پیدا نشد متأسف باشیم و کوشش کنیم که پیدا کنیم. این هیاهوها همه رفتنی است ، تمام شدنی است ، آنچه که هست آنی است که پیش خود ماست ، آن باقی است و با ماست و ما باید کوشش کنیم که باطن خودمان را اصلاح کنیم.
در این ماه فرق داشته باشیم با سایر ماه ها و دنبال این باشیم که ان شاء الله «لیله القدر» را دریابیم ، برکات «لیله القدر» را که قرآن در آن نازل شده است ، همه سعادت عالم در آن شب نازل شده و از این جهت ، از همه شب های عالم بالاتر است این را بتوانیم ادراک کنیم ، درک بکنیم ، خداوند ان شاء الله شماها را توفیق بدهد که از آن مائده های آسمانی که قرآن و ادعیه است ان شاء الله همه مان مستفیض بشویم و «لیله القدر» را هم دریابیم.
سلام هی حتی مطلع الفجر
مقام معظم رهبری مد ظله العالی
الفاظ دعا ، الفاظ فصیح و زیبایی است ؛ لیکن معانی ، معانی بلندی است. در این شب ها با خدا باید حرف زد ، از خدا باید خواست. اگر معانی این دعاها را انسان بداند ، بهترین کلمات و بهترین خواسته ها در همین دعاها و شب های ماه رمضان و شب های احیاء و دعای ابوحمزه و دعاهای شب های قدر است. اگر کسی معانی این دعاها را نمی داند ، با زبان خودتان دعا کنید ؛ خودتان با خدا حرف بزنید.
بین ما و خدا حجابی وجود ندارد ؛ خدای متعال به ما نزدیک است ؛ حرف ما را می شنود. بخواهیم با خدا حرف بزنیم ؛ خواسته های خودمان را از خدای متعال بخواهیم. این انس با خدای متعال و ذکر خدای متعال و استغفار و دعا خیلی تأثیرات مجزه آسایی بر روی دل انسان دارد ؛ دل های مرده را زنده می کند./ یا زهرا
شرح دعای روز سیزدهم : چرا اهل بیت(ع) گناه نمی کنند؟
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 30ام خرداد, 1395باطن و حقیقت گناه، همچون مردار گندیده است، مثل غیبت (وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ، حجرات/12)
چرا اهل بیت(ع) گناه نمی کنند؟ چون آنها حقیقت و باطن گناه را می دیدند لذا هرگز میل به گناه پیدا نمی کردند.
اگر انسان به گناه، دنس و اقذار آلوده شود دیگر نمی تواند اهل رمضان، محبّ اهل بیت، متقرب درگاه خداوند و غیره گردد.
از خدا می خواهیم تو پاکم کن، چون تا کمک و توفیق الهی نباشد، امکان ندارد، لذا در پایان می خوانیم بِعَوْنِكَ یا قُرّةَ عیْنِ المَساكین، به یاری و کمک تو که روشنی چشم و مایه امید و اطمینان مساکین و بیچارگان هستی، نیازمندیم.
هرچه شناخت و محبت انسان بیشتر باشد، گناه کمتر می شود؛ امام علی(ع) آنقدر معرفت دارد که نه تنها گناه نمی کند بلکه حتی از بهشت هم چشم پوشی می کند.
تو به اسلام مادری کردی *** تو به توحید یاوری کردی
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 26ام خرداد, 1395میسوزم از شرار نفس های آخرت
از لحن جانگداز وصایای آخرت
دستم به دست بی رمقت میشود دخیل
در پیش دیدگان گهربار جبرئیل
دستم شبیه دست تو تبدار میشود
دیوار غصه بر سرم آوار میشود
رحمی نما به حال پریشان دخترت
مادر مکش عبای پدر را تو بر سرت
دلواپس غروب توام،آفتاب من
بر روزهای روشن من،رنگ شب مزن
در جام لحظه های خوشم شوکران مریز
مادر نمک به زخم جگرهایمان مریز
محزون رنج های پدر میشوم مرو
من شاهد عزای پدر میشوم مرو
مادر بمان کنار گل یاس باغ خود
آتش مزن به حاصل خود با فراق خود
فصل بهار خانه مان را خزان مکن
مادر بمان و نیت ترک جهان نکن
مادر حلال کن که دعایم اثر نکرد
شرمنده ام قنوت عشایم اثر نکرد
اشک غمت به ساحل پلک ترم نشست
سنگ فراق شیشه ی قلب مرا شکست
امن یجیب خواندن من بینتیجه ماند
زهرا یتیم گشت و پدر بیخدیجه ماند
***وحید قاسمی***
دل من ماتمی دیگر ندارد/ غمی جز غربت کوثر ندارد
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 26ام خرداد, 1395در وصف حضرت خدیجه سلام الله علیها
پيامبر(ص) فرمود:‹‹ اسلام با شمشير علي(ع)و مال خديجه(س) بر پا و استوار شد واستقامت يافت.›› اگر خديجه نبود كدام زن شايستگي آن را داشت كه مادر حضرت فاطمه عليها سلام باشد و اگر فاطمه نبود چه كسي شايستگي فرزندي خديجه را داشت و اگر پيامبر(ص) نبود خديجه وفاطمه چگونه مي توانستند به مقام سروري زنان عالم نايل آيند.
سیمای همسر محمد را باید از این منظر در کتب تاریخ جستجو کرد. آری، خدیجه همان کسی است که در جامعه مکه به طاهره یعنی بانوی پاک مشهور شد. گر چه جامعه جاهلی آن زمان به تدریج با پاکی و پاگیزگی به مفهوم عام آشنا میشد، ولی قدر مسلم با پاکی بیگانه هم نبود و پاکان را میستود و به همین دلیل خدیجه را، طاهره لقب داد و احمد را محمد. طاهره، لقبی که نماد تمام نمای خوبی در آن زمان و آن دیار بود.
بنابر این، حلقه اتصال محمد و خدیجه (طاهره) را براحتی میتوان از این رهگذر بدست آورد و از بسیاری از گزارشات نامعقول دوری جست. گزارشاتی که در پی آنند تا خدیجه را دارای ثروت فراوان و بی حساب معرفی کنند و همان را، نقطه آغاز این آشنائی و ازدواج دانسته و نوشتهاند./موسسه جهانی سبطینالقاب خدیجه قبل از اسلام
القاب خدیجه (سلام الله علیها ) قبل از اسلام بسیار بوده است که کتابهای بسیاری در مورد آن سخن رانده اند و از جمله القاب عبارتند از:
1.حضرت خدیجه (سلام الله علیها )قبل از ولادت ، درکتاب آسمانی انجیل که بر حضرت عیسی نازل شد به عنوان ـ بانوی مبارکه و همدم مریم در بهشت » یاد شده است ، در آنجا که در توصیف پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله ) خطاب به عیسی چنین آمده:
(نسله من مبارکة ، وهی مونس أمک فی الجنة)
«نسل او از مبارکه (بانوی پربرکت) است که همدم مادرت مریم در بهشت می باشد »
2.درعصرجاهلیت که وجود زن پاکدامن بسیار کم بود، وبسیاری اززنان به انحراف های عصر جاهلی آلوده بودند، حضرت خدیجه به خاطر قداست و پاکی در همه ابعاد ، به عنوان « طاهره» [پاک سرشت وپاک روش]خوانده می شد.
3 . ونیز شخصیت خدیجه در همان عصر آن چنان چشمگیر و مورد احترام خاص وعام بود که اورا با عنوان «سیده نسوان» [سرور زنان ] می خواندند./ سایت شهیدآوینی
اولین سروده پدر شعر انقلاب
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 23ام خرداد, 1395اولین شعری که استاد حمید سبزواری سرود.
استاد سبزواری در مورد اولین شعری که سروده است، در کتاب حاطراتش میگوید: نهم محرم (تاسوعا) بود که پدرم پیشنهاد کرد که تو بیا امشب یک شعر برای حضرت علیاصغر بساز. من یک شعر آنجا سرودم شعری که کودکانه بود:
آه از آن دم که شاه تشنه و بییار
آمد و آمد به نزد زینب افگار
گفت ای خواهر ستمکش و زارم
رو به حرم طفل شیرخوار برمآر
زینبش آورد طفل شیرخوار برِشاه
شاه گرفتش به بر چو گوهر شهوار
دید کبود از عطش شده لب لعلش
مرغ خوشالحان اوفتاده زاظهار
به گفته این استاد فقید: به هر صورت اولین شعر را (اگر شعر بشود گفت) پدرم تشویق کرد و شعر مسلمانی را به من یاد داد.روحش شاد و یادش گرامی باد.
دل نوشته های مهدوی ... .
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 20ام خرداد, 1395
مثل هر بار برای تو نوشتم:
دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟
و ای کاش که این جمعه بیایی!
دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟
تو کجایی؟ تو کجایی…
و تو انگار به قلبم بنویسی:که چرا هیچ نگویند
مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟
و عجیب است
که پس از قرن و هزاره
هنوزم که هنوز است
دو چشمش به راه است
و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است
که گویند
به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد!
و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد!
=-=-=
جواب امام زمان:
تو خودت!
مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،
ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟
تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟
باز گویی که مگر کاستی ای بُد ز امامت ، ز هدایت ، ز محبت ،
ز غمخوارگی و مهر و عطوفت
تو پنداشته ای هیچ کسی دل نگران تو نبوده؟
چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟
چه کسی راه به روی تو گشوده؟
چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد
چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد…
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی…
تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!
هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی…
هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی.
خواهش نفس شده یار و خدایت ،
و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت ،
و به آفاق نبردند صدایت
و غریب است امامت
من که هستم ،
تو کجایی؟
تو خودت کاش بیایی
به خودت کاش بیایی…!
=-=-=-=-=
اللهم عجل لولیک الفرج
و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته
و المستشهدین بین یدیه“دلنوشته های مهدوی آشنایی با امام زمان “