موضوع: "مهدویت"
روایات علائم ظهور و لغزش دو گروه
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 20ام آذر, 1396در تطبیق روایات علائم ظهور دو گروه دچار لغزش شدند:
۱- گروهی که در تطبیق آنها -هر چند با حسن نیت- شتاب کردند بدون آن که روش های صحیح و مورد لزوم در این گونه روایات را رعایت کنند، این افراد دچار لغزشی بزرگ شدند و ناخواسته راه را برای غرض ورزان هموار کردند. اگر کسی در این باره تاریخ را مطالعه کند در می یابد که علائم ظهور بارها و در زمان های مختلف تطبیق داده شدند و هر بار خطای آن آشکار شد، ولی مجددا علائم را تطبیق کردند.
۲- گروهی که پیرو هوای نفس خود بودند، شیوه آنها برای فریب پیروانشان به این صورت بود که برای جذب افراد ساده لوح و زود باور پرچم های ضلالت و گمراهی را برافراشتند ومجموعه ای از روایات ضعیف و متشابه درباره علائم ظهور را جمع آوری کرده و با تکلف بر خود و جریان خود تطبیق کردند، سپس با امیدوار کردن مردم به آرزوهای پوچ و مطرح کردن ادعاهای باطل شبهات را در قلب آنها قرار دادند.
روایت شده است که حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده اند: (از شبهه و حق پوشی بپرهیزید، زیرا دیر زمانی است که فتنه پرده های سیاه خود را گسترده و تاریکی آن دیدگان را فرو پوشانده است) و همچنین می فرماید: (فتنه ها هنگامی که روی می آورند با حق مشتبه می شوند و چون روی گردانند بیدار می سازند، در هنگام آمدن مورد انکار و ناشناس اند و چون می گذرند شناخته می شوند).
از خداوند متعال مسألت داریم تمام مؤمنین را از شر فتنه های تاریک و هواهای نفسانی باطل حفظ کند و آنها را از منتظران واقعی آن حضرت قرار دهد؛ در حدیث شریف آمده است:(کسی که در انتظار فرج ما بمیرد هم رتبه کسی است که با قائم آل محمد علیه السلام قیام می کند).
دفتر مرجع عالیقدر آقای سید علی حسینی سیستانی (دام ظله) نجف اشرف
بخش پاسخ گوئی به سؤالات شرعی/ سایت فرهنگی حوزه های علمیهخواهران
از قیام مظلومانه حسینی تا غیبت غریبانه مهدوی
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 19ام آبان, 1393سالار شهیدان حضرت امام حسین (علیه السلام) در آن شبی که از مدینه خارج می شدند به زیارت قبر جدشان رسول الله(صلی الله علیه و آله) رفتند و عرض کردند:
«درود بر تو ای رسول خدا! من حسین، فرزند فاطمه… هستم و نوه تو که مرا در میان امت خود به جای نهادی، …. گواه باش که این مردم دست از یاری من برداشتند و مرا ضایع کردند و از من نگهبانی نکردند و این است شکوه من نزد تو تا تو را دیدار کنم.»[1]
امام حسین(علیه السلام) به اراده و خواست خود از مدینه بیرون نرفت. حرکت شبانه ایشان در اواخر ماه رجب به همراه خانواده در شرایطی بود که بر اثر اصرار یزید در بیعت گرفتن از ایشان جان مبارکشان در خطر بود. این نوشتار در پی آن است که به مشابهت موقعیتی که امام حسین(علیه السلام) درگیر آن شدند با شرایطی که حضرت مهدی(علیه السلام) را ناگزیر از غیبت کرد اشاره کند.
خروجی که امام در آن ناگزیر بود
حضرت مهدی(علیه السلام) در زیارت ناحیه مقدسه درباره قیام جدشان سید الشهداء(علیه السلام) می فرماید:
«… تا آن زمان که ستم دست تعدی دراز کرد و ظلم و بیداد نقاب از چهره بر افکند و … در حالی که تو در حرم جدت سکنا گزیده بودی و از ستم پیشگان دوری فرموده و همدم محراب و خانه گشته و از لذت ها و شهوت ها بریده بودی و به مقدار توانایی و امکانات خویش با قلب و زبان به انکار منکرات و رد ناپسند ها پرداخته بودی. پس در آن زمان بود که … بر تو لازم شد که با فاجران و بدکاران به جهاد برخیزی پس همراه با فرزندان و خویشان و پیروان دوستانت حرکت کردی…»
شبی که امام حسین(علیه السلام) از مدینه به سوی مکه حرکت کرد شب یکشنبه بیست و هشتم ماه رجب سال شصت هجری بود و در هنگام خروج از شهر این آیه را که درباره خروج موسی(علیه السلام) از شهر مصر نازل شده بود خواند: «فخَرَجَ مِنهَا خَائفًا یَترَقَّبُ قَالَ رب نجِّنىِ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین[2] ؛ موسى ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت [در حالى كه مى] گفت: “پروردگارا، مرا از گروه ستمكاران نجات بخش".»
در این باره امام حسین(علیه السلام) در گفتگویی که بین ایشان و ابن عباس در مکه رخ داد موقعیت خود را و ناگزیر بودن خود را برای خروج از مدینه، چنین شرح می دهد:
«ای ابن عباس، چه می گویی درباره گروهی که فرزند دختر پیامبر خود را از خانه و جایگاه و محل ولادت خود و از حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بیرون رانده و همسایگی قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله)، محل ولادت، مسجد و محل هجرت او را، از او گرفتند و چنان رعب و ترس در دل او جای دادند که در هیچ مکانی استقرار نمی یابد و به هیچ مکانی -نمی تواند پناه ببرد. اراده کشتن و ریختن خون او را کرده اند در حالی که هرگز به خدا شرک نورزیده و جز او هیچ کس را پشتیبان خود ندانسته و از آرمان های رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ذره ای روی نگردانده است».[3]
بنابراین سید الشهداء(علیه السلام) به واسطه جور دستگاه خلافت و تعلل خواص امتش و همچنین به دلیل کوتاهی و بی تفاوتی عموم مردم نسبت به حق در شرایطی قرار گرفتند که برای حفظ دین جدشان چاره ای جز خروج و قیام نداشتند.
در مورد علت غیبت حضرت مهدی(علیه السلام) نیز دلایل مختلفی از طریق روایات رسیده است که به نظر می رسد عمده ترین آن ها شرایطی باشد که به سبب ستم پیشگی مردم در جامعه فراهم شد و عرصه را بر حضور امام دوازدهم(عجل الله تعالی فرجه) تنگ کرد.
صفحات: 1· 2
محکمترین ریسمان ایمان در کلام امام صادق علیه السلام!
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 5ام مرداد, 1393
نزدیكی به خدا از گونه زمان و مكان و از نوع تقرّب و نزدیكی هایی كه در جهان می شناسیم نیست، بلكه یك واقعیت معنوی عمیق است كه با تعالی و تكامل روح تحقق می یابد، فهم و درك واقعیت معنوی، نیازمند شناخت و معرفت ویژه و وصول به مراتبی از قرب است. همیشه برای نزدیكی به خداوند متعال از معرفت انسان به خود و صفات خدا صحبت شده و گفته اند كه هر چه میزان معرفت انسان نسبت به جنبه های ضعف و قوت خویش، و جمال و جلال خداوند بیشتر باشد، و هر اندازه توانسته از گناهان بدنی و قلبی و فكری دور باشد و جسم و دل و اندیشه خویش را متوجه خداوند سازد، به همان اندازه می تواند واقعیت معنوی را بیشتر درك كند و مفهوم قرب و نزدیكی به خدا را احساس و لمس نماید. البته كه این موارد در صدر تقرب به خداوند متعال است اما مسئله ای دیگر كه انسان را در تقرب به پروردگار یاری می كند یقین به ائمه علیهم السلام و هم اكنون صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف است.
برترین راه تقرب به خدا، ولایت آل محمد صلى الله علیه وآله وسلم است. رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم در همین زمینه فرمودند: (لِكُلِّ أَمْرٍ سَیِّدٌ وَ حُبِّی وَ حُبُّ عَلِیٍّ سَیِّدُ مَا تَقَرَّبَ بِهِ الْمُتَقَرِّبُونَ مِنْ طَاعَةِ رَبِّهِمْ). در هر کاری رتبه برتری وجود دارد، ومحبت من ومحبت علی، برترین طاعتی است که افراد می توانند از طریق آن به خدا تقرب جویند.(1)
چنانكه در زیارت عاشورا نیز ما با ولایت سید الشهداء و برائت از دشمنان آن حضرت به نزد خدا و اهل بیت علیهم السلام تقرب جسته می گوییم: (یَا أبَا عَبْدِ اللهِ ، إنِّی أتَقَرَّبُ إلى الله و… بموالاتک وبالبرائة ممَّن أسس أساس ذلک).
صفحات: 1· 2
راهکارهای اخلاقی دولت مهدوی
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 15ام تیر, 1393
طبق روایات وارده، در عصر ظهور حضرت مهدی(عجلالله فرجه) آموزش و پرورش به اوج تکامل خود می رسد و تمام اهداف انبیاء و اولیا برای تعلیم انسان ها و تعالی بعد اخلاقی آنها به کارگرفته خواهد شد. معارف اسلامی و تعلیم احکام و مسائل دینی همه جا را فرا می گیرد. تا جاییکه بانوان خانهدار بهراحتی می توانند از کتاب خدا و سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تکالیف خود را فرا بگیرند و خود را از جهات اخلاقی به کمال برسانند.
سلمان فارسی از پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآله)نقل می کند که: ای مردم آیا شما را به مهدی بشارت ندهم؟ گفتند:آری، فرمود: بدانید که خداوند تعالی در امتم سلطانی عادل و امامی دادگر مبعوث می کند که زمین را از عدل و داد پر می کند، همانطور که از ظلم و جور پر شده باشد. او نهمی از فرزندان پسرم حسین است. نام او نام من و کنیه او کنیه من است.(1)
برنامه های اخلاقی زمان ظهور
امام عصر(عجلالله فرجه) در زمان حضورشان چگونه معضلات اخلاقی و اجتماعی را حل می نمایند؟ او بیتردید برنامهای همه جانبه خواهد داشت. آنچه در ادامه میآید قسمتی از برنامههای ایشان میباشد که برگرفته از آیات و روایات ائمه معصومین(علیهم السلام) است.
1. احیای کتاب خدا و سنت نبوی
حضرت در زمان حضورشان این انسانهای خسته از جور و بیداد و شرارت های زمانه، را به سه اصل توحید، نبوت و امامت دعوت می نماید. طبق روایات وارده، در آن زمان آموزش و پرورش به اوج تکامل خود می رسد و تمام اهداف انبیاء و اولیا برای تعلیم انسان ها و تعالی بعد اخلاقی آنها به کارگرفته خواهد شد. معارف اسلامی و تعلیم احکام و مسائل دینی همه جا را فرا می گیرد. تا جاییکه بانوان خانهدار بهراحتی می توانند از کتاب خدا و سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تکالیف خود را فرا بگیرند و خود را از جهات اخلاقی به کمال برسانند.
طبق روایات شریفه امام نوری است که بر همه دلها تابیده می شود و همه از این نور فیض می برند و مانند ایشان نورانی می گردند. ایشان در حقیقت با عمل خویش همه چیز را به مردم خواهند آموخت.
همانگونه که امام باقر(علیهالسلام) می فرمایند: در زمان حضرت مهدی علوم و حکمت را چنان خواهید آموخت که یک زن خانهدار در منزل خودش طبق قرآن و شیوه رسول خدا حکم خواهد کرد.(2)
امام باقر(علیهالسلام) فرمودند: «یدعوا الناس إلی کتاب الله و سنة نبیه و الولایة لعلی ابن ابی طالب و البراءة من عدوه» او مردم را به سوی کتاب خدا و سنت پیامبر و ولایت علی ابن ابی طالب و بیزاری از دشمنان دعوت میکند.(3)
دعوت ایشان به قدری تأثیرگذار است
صفحات: 1· 2
سختی دینداری در عصر غیبت
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 12ام تیر, 1393شیعیان در دوران غیبت امام مهدی (علیه السلام)، در شرایطی قرار میگیرند که زمینه پاکسازی و غربالگریشان فراهم میشود، روایات مبین آنند که دینداری در این عصر سخت و طاقت فرسا است، تا جایی که فقط مومنانی بر ایمان خود پا بر جا میمانند که در حفظ دینشان ثابت قدم باشند، به محبت اولیای الهی چنگ زنند، دوستان خدا و اهل بیت (علیهم السلام) را دوست بدارند و از دشمنانشان برائت جویند.
پیغمبر اكرم صلّى اللَّه علیه و آله روزى در جمعی از اصحاب، دو بار فرمود:
خداوندا! برادران مرا به من بنمایان.
اصحاب عرض كردند: یا رسول اللَّه! مگر ما برادران شما نیستیم؟
حضرت فرمود: نه! شما اصحاب من میباشید، برادران من مردمى در آخرالزمان هستند كه به من ایمان مىآورند، با اینكه مرا ندیدهاند. خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان، پیش از آنكه از صلب پدران و رحم مادرانشان بیرون بیایند، به من شناسانده است. ثابت ماندن یكى از آنها بر دین خود، از صاف كردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلمانى، دشوارتر است. و یا مانند كسى است كه پارهاى از آتش چوب درخت (غضا) را در دست نگاه دارد. آنها چراغ هاى شب تار میباشند، پروردگار آنان را از هر فتنه تیره و تارى نجات میدهد.[1]
در این قسمت، چند موردی که در روایات به عنوان عواملی موثر در سخت شدن دین داری در آخرالزمان، مفاد و زمینههای امتحان را فراهم میکند، بر میشماریم.
سخت شدن قلب
خداوند در قرآن میفرماید:
وَ لا یَكُونُوا كَالَّذینَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُون[2]
صفحات: 1· 2
فواید وجود امام معصوم(علیهم السلام)
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 19ام خرداد, 13931. امام واسطه فیض
خداوند امام زمان(عج) را تعیین كرده است تا در میان مردم باشد و به هدایت آنان بپردازد، ولى این مردم هستند كه مانع ظهور آن حضرت مىشوند؛ و هر گاه مردم براى حكومت واحد جهانى و الهى(كه بر پایه عدالت واقعى و رعایت حقوق و حقایق، واقعیات و اجراى تمام احكام اسلامى استوار است) آمادگى كامل پیدا كنند، حضرت آشكار خواهد شد. پس خداى مهربان، در عنایت و مهربانى كوتاهى نكرده، بلكه تقصیر مردم است كه امام زمان(عج) غایب شده و ظهورش به تأخیر افتاده است؛ اما باید دانست كه فواید وجود امام منحصر به راهنمایىهاى ظاهرى ایشان - اگر در میان مردم مىبود - نیست، بلكه وجود مقدسش از نظر «تكوین و تشریع» فواید دیگرى نیز دارد كه مهمترین آن «واسطه فیض» بودن است، چرا كه بر اساس دلیلهایى كه در روایات به آن اشاره شده، اگر امام نباشد، رابطه عالم و آفریدگار جهان منقطع مىگردد، زیرا تمام فیضهاى الهى به واسطه امام بر سایر مردم نازل مىشود؛ «لَوْ بَقَیتِ الأرضُ بِغَیْرِ إمامٍ لَساخَتْ… .»(1) اساساً به واسطه وجود مقدس اوست كه به عالم هستى فیض داده مىشود و به واسطه او آسمان و زمین پا برجاست. «إنَّ الأئمّةَ نُور اللهِ عَزَّوَجَلَّ(2)؛ ائمه نور خدا هستند.»
اگر ائمه نباشند دنیا تاریك است، منتها این را كسى مىفهمد كه ظلمت و نور را مىشناسد.
إنَّ الأئِمَّةَ هُمْ أرْكانُ الأرْضِ(3)؛ اگر ائمه نباشند زمین بقا ندارد.
چون در آن صورت، خلقت بىهدف مانده و بقا معنایى نخواهد داشت.
أَنَّ الأئِمَّةَ هُمُ الْهُداة(4)؛ ائمه هادیانند.
أَنَّ الأئِمَّةَ شُهَداءُ اللهِ عَزَّ وَ جَلّ عَلى خَلْقِهِ(5)؛ اینها گواهانند، ناظر بر اعمالند.
الآن هم امام زمان(عج) هدایتهاى جانبى براى افراد دارند؛ مثلاً در شرایط حساس كه شخص مىخواهد با تغییر روش زندگى منحرف شود، به دادش مىرسند. روابط حضرت با افراد بر حسب كمالات روحىشان است و هر كس به قدر كمال خود مىتواند این ارتباط را برقرار كند.
اگر ائمه نباشند دنیا تاریك است، منتها این را كسى مىفهمد كه ظلمت و نور را مىشناسد
در روایتى از امام صادق(علیهالسلام) آمده است:
«وَ بِنا أثمرت الأشجار و أینعت الثمار و جرت الأنهار و بنا ینزل الغیث السماء؛ به وسیله ما تمام درختان به ثمر مىنشینند و میوهها مىرسند و رودخانهها جارى مىشوند و به وسیله ما باران از آسمان مىبارد.»
اساساً ائمه واسطه فیض بین خدا و خلق هستند. اگر خورشید عالمتاب مىتابد و اگر نعمات بىشمار خدا بر خلق مىرسد، همه به دلیل وجود مبارك امام است و خداوند به خاطر آنان دیگر موجودات را آفرید. لولاكَ لَما خَلَقْتُ الافلاك؛ اگر وجود نازنین پیامبر(صلی الله علیه و آله) نبود آسمانها و زمین خلق نمىشدند!
انسان مىخواهد با جهان بىنهایت در ارتباط باشد، او نیازمند اسبابى است تا بتواند ارتباط نزدیكترى با مبدأ برقرار كند. امامت تجلى عینى این ارتباط است، ارتباط انسان با ماوراء الطبیعه و ابدیت.
2. امید بخشى
اصولاً وجود فرمانده لشكر در مقر فرماندهى، خون گرم و پر حرارتى را در عروق سربازان جارى مىسازد و آنها را به تلاش بیشتر وامىدارد. حیات فرمانده، منشأ حركت، تحوّل و نظم و آرامش است. در این میان، شیعه بنا به عقیدهاى كه به وجود امام زنده و حاضر دارد، هر چند او را در میان خود نمىبیند، اما خود را تنها نمىداند. او همواره انتظار بازگشت آن سفر كرده را دارد، انتظارى سازنده و سرنوشت ساز. این طرز تفكر، در زنده نگهداشتن امید در دلها و وادار ساختن افراد به خودسازى باعث مىشود آنها در آمادگى و مراقبت دائمى به سر برند. از آن سو، امام نیز به طور دائم مراقب حال پیروانش است و از چگونگى رفتار و كردار و گفتار آنها آگاه مىگردد.(6)
3. پاسدارى از آیین خدا
طبق فرموده امام على(علیهالسلام)، هیچگاه صفحه زمین، از قیام كننده با حجت و دلیل خالى نمىماند، خواه ظاهر و آشكار باشد یا مخفى و پنهان، تا دلایل و اسناد روشن الهى ضایع نگردد و به فراموشى نگراید و مسخ و تحریف نشود.(7)
در طول زمان، با دراز شدن دست مفسده جویان به سوى مفاهیم آسمانى، اصالت پارهاى از این قوانین از میان مىرود و دست خوش تغیّرات زیان بخش مىشود. این نور پر فروغ با عبور از شیشههاى ظلمانى افكار تاریك كم رنگ و كم رنگتر مىشود، اما سینه امام و روح بلندش صندوق آسیبناپذیر حفظ اسناد و آیین الهى است كه همه اصالتهاى نخستین و ویژگىهاى آسمانىِ این تعلیمات را در خود نگهدارى مىكند تا دلایل الهى و نشانههاى روشن پروردگار باطل نشود و به خاموشى نگراید. 4. نفوذ روحانى و تكوینى
امام علاوه بر تربیت تشریعى كه از طریق گفتار، رفتار و تعلیم و تربیت عادى صورت مىگیرد، یك نوع تربیت روحانى و معنوى در دلها و فكرها دارد كه مىتوان آن را «تربیت تكوینى» نامید. در آنجا الفاظ، كلمات، گفتار و كردار كار نمىكند، بلكه تنها جاذبه و كشش درونى كارگر است. در حالات بسیارى از پیشوایان بزرگ الهى مىخوانیم كه گاه بعضى از افراد با یك تماس مختصر با آنها به كلى تغییر مسیر داده و سرنوشتشان یكباره دگرگون مىشد. اینها نتیجه تعلیم و تربیت عادى نیست، بلكه جذبهاى ناخودآگاه است كه گاهى از آن به «نفوذ شخصیت» تعبیر مىكنند.
امام با اشعه نیرومند و پردامنه نفوذ شخصیت خود، دلهاى آماده را در نزدیك و دور تحت تأثیر جذبه خاص قرار داده و به تربیت و تكامل آنها مىپردازد و از آنها انسانهایى كاملتر مىسازد.(8)
5. هدایت معنوى امام
آرى، امام قلب عالم وجود و رهبر و مربى نوع انسان است، از این جهت، حضور و غیبت او تفاوتى ندارد. امام همواره افراد شایسته را هدایت مىكند، اگر چه نتوانند امام را ببینند، به ویژه این كه در اخبار وارد شده است كه آن حضرت در میان مردم و در مجالس مؤمنان رفت و آمد دارد، اگر چه مردم او را نشناسند.(9) بنابر این، پاسدارى امام از دین و دستگیرى از مردم شایسته در زمان غیبت به خوبى انجام مىگیرد. در حقیقت، امام همانند خورشید پنهان پشت ابر است كه از نور و حرارتش، موجودات، بهره مىبرند؛ گر چه نادانان و كور چشمان، آن را نبینند.
امام صادق(علیهالسلام) در پاسخ كسى كه پرسیده بود: «چگونه مردم از امام غایب استفاده مىكنند؟» فرمودند: «به همانگونه كه از خورشید، وقتى كه ابر آن را مىپوشاند.»(10)
گفتار یكى از مستشرقان(11) در این باره شنیدنى است:
به عقیده من مذهب تشیع، تنها مذهبى است كه رابطه هدایت الهى را میان خدا و خلق براى همیشه نگهداشته و به طور مستمر، پیوستگى ولایت را زنده و پا برجا مىدارد. مذهب یهود، نبوت را كه رابطهاى است واقعى میان خدا و عالم انسانى، در حضرت كلیم ختم كرده و پس از آن به نبوت حضرت مسیح و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) اذعان نكرده است، در نتیجه، رابطه مزبور را قطع مىكند. نصارى نیز در حضرت مسیح متوقف شدهاند و اهل سنت از مسلمین هم در حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) ایستادهاند و با ختم نبوت در ایشان، دیگر رابطهاى میان خالق و مخلوق برقرار نمىدانند.
امام صادق(علیهالسلام) در پاسخ كسى كه پرسیده بود: «چگونه مردم از امام غایب استفاده مىكنند؟» فرمودند: «به همانگونه كه از خورشید، وقتى كه ابر آن را مىپوشاند
تنها مذهب تشیع است كه معتقد است نبوت با حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) ختم مىشود، ولى ولایت كه همان رابطه هدایت تكمیلى است بعد از آن حضرت و براى همیشه زنده مىماند.
آرى، تنها در مذهب تشیع است كه این حقیقت میان عالم انسانى و الوهى براى همیشه باقى و پا برجاست.(12)
نتیجه این كه، عقیده به امام زمان به این معناست كه ارتباط مردم با عالم غیبت گسیخته نشده است. و كسانى كه این عقیده را دارند باید همیشه به یاد آن حضرت بوده و منتظر ظهور آن مصلح غیبى باشند، همگان وظیفه دارند در هر شرایطى در راه برقرارى و توسعه معارف و احكام اسلام بكوشند، در برابر ستم و گناه پایدارى كرده و در حدّ توان خود با آن مبارزه كنند و بكوشند تا زمینه حكومت عدل و داد را فراهم ساخته و زندگى خود را طورى تنظیم كنند كه با برنامههاى آن حضرت تناقض نداشته باشد، در صف دوستان ایشان قدم برداشته و با دشمنانش مبارزه كنند.
تشرف وتوشه نورانی
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 10ام خرداد, 1393دیدار و تشرف برخی از بزرگان و شایستگان به محضر حضرت ولی عصر(عج) و بهره مندی و کسب فیض از محضر نورانی حضرت علاوه برخیراتی که برای شخص زائر داشته است، توشه و تحفه ای گرانقدر برای سایر شیعیان است که بواسطه ی آن شخص متشرف از محضر امام عصر(عج) بهره مند شود. از جمله کسانی که به محضر امام زمان(عج) شرفیاب گردید آیت الله نجفی مرعشی بوده است.
ایشان حداقل در دو مکان متفاوت یکی مسجد سهله و دیگری در سرداب سامراء موفق به شرفیابی به محضر حضرت حجت (عج) گردیدند. برخی از دستورات امام زمان (عج) به ایشان و ذکر آنها می تواند همچون گوهری گرانبها و هدیه ای نورانی از جانب محبوب توتیای چشم ما گردد.
تلاوت قرآن!
از جمله مطالبی که در دیدار آیت الله نجفی مرعشی با امام زمان(عج) مورد تأکید حضرت قرار گرفته است توصیه بر تلاوت و قرائت قرآن بوده است که حضرت (عج) فرمودند: بعد از نمازهای واجب بر تلاوت و قرائت این سوره ها مداومت نما. بعد از نماز صبح سوره “یس” بعد از نماز ظهر سوره “عمّ” بعد از نماز عصر سوره ی “عصر” بعد از نماز مغرب سوره ی “واقعه” و بعد از نماز عشاء سوره ی “ملک".
همچنین حضرت حجت(عج) برخواندن قرآن و هدیه کردن ثواب آن برای شیعیانی که وارثی ندارند یا دارند ولی یادی از آنها نمی کنند تأکید فرمودند.
درباره ی نماز!
از دیگر مطالبی که در دیدار آیت الله نجفی مرعشی با حضرت (عج) مورد تأکید قرار گرفت دو رکعت نماز بین نماز مغرب و عشاء بود که حضرت(عج) فرمودند که در رکعت اول بعد از حمد هر سوره ای خواستی می خوانی و دررکعت دوم بعد از حمد سوره ی واقعه را می خوانی و فرمودند: این نماز کفایت می کند از خواندن سوره ی واقعه بعد ازنماز مغرب که خواندن سوره ی واقعه بعد از نماز مغرب را مورد تأکید قرار داده بودند.
از دیگر سفارشات حضرت ولی عصر(عج) به آیت الله مرعشی خواندن نماز شب بوده است و فرمودند: “ای سید! تأسف براهل علمی که عقیده شان انتساب به ماست و لکن این اعمال را ادامه نمی دهند”
تعقیبات نماز!
همچنین حضرت (عج) تأکید فرمودند که: بعد ازنمازهای پنجگانه این دعا را بخوان:
“اَللّهُمَ سَرّحْنى عَنِ الهُمومِ وَالْغُمُومِ ووَحْشَةَ الصّدرِ و وَسْوَسَةِ الشَّیطان بِرَحمتِكَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.”
این دعا براساس مضمون والایی که دارد انسان را از هم و غم و وحشت ها و نیز وسوسه های شیطان نجات می بخشد وسبب می شود زندگی انسان برای کسب معنویات آماده شود و افکار مزاحم از انسان دور گردد. همچنین تسبیح حضرت زهرا (سلام الله علیها) مورد تأکید خاص حضرت (عج) قرار گرفت.
مستحبات نماز!
از دیگر تأکیدات حضرت(عج) خواندن دعایی در ذکر رکوع نمازهای یومیه مخصوصا رکعت آخر است که فرمودند: “اَللّهُمَ صَلِ عَلى مُحمّدٍ وَآلِ محمّد و تَرَحَّم عَلى عَجزِنا وأَغِثْنا بحقِّهِم.”
نماز شب!
از دیگر سفارشات حضرت ولی عصر(عج) به آیت الله مرعشی خواندن نماز شب بوده است و فرمودند: “ای سید! تأسف براهل علمی که عقیده شان انتساب به ماست و لکن این اعمال را ادامه نمی دهند.”
نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را دریابید!
از دیگر سفارشات و توصیه های حضرت(عج) مطالعه و حفظ نهج البلاغه ونیز حفظ دعاهای صحیفه ی سجادیه است که بخصوص تأکید برحفظ خطبه ی شقشقیه امیرالمۆمنین (علیه السلام) داشتند این خطبه ی فصیح و غراء درباره ی ذکر ویژگی های متقین است که در نهایت زیبایی و عمق معانی است همچنین خطبه ی حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) در مجلس یزید و حفظ آنرا مورد سفارش قرار دادند.
افتخار به سادات!
حضرت حجت(عج) در دیداربا آیت الله نجفی مرعشی از جمله براحترام ذریه ی سادات به ایشان توصیه و سفارش فرمودند و سپس به ایشان فرمودند: “قدر خود را به خاطر انتساب به اهل بیت (علیهم السلام) بدان و شکر این نعمت راکه موجب سعادت و افتخار زیاداست به جای آور.” از جمله نکات مهم در این فرمایش نورانی آن است که باید سادات که از ذریه ی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و امیرالمۆمنین (علیه السلام) هستند به این انتساب نورانی توجه نمایند و آن را اولا نعمتی از جانب الهی بدانند و ثانیا بکوشند شکر این نعمت رابجا آورند که قطعا شکر نعمت انتساب به اهل بیت(علیهم السلام) توجه در اعمال و رفتار ایشان است که از هر جهت مشابه و مطابق با دستورات و فرمایشات نورانی ایشان باشد و هر چه بیشتر رفتار و اعمال ایشان اهل بیت (علیهم السلام) را در نظر مردم نشان دهد. از سوی دیگر نبایستی این افتخار سبب غرور ایشان گردد چرا که نعمتی است که در صورت بهره برداری صحیح از آن سعادت از آن ایشان خواهد شد. از طرف دیگر در مورد غیر سادات نیز فرمایش نورانی حضرت حجت(عج) درمقابل سادات رساست که بایستی بکوشند به واسطه ی انتساب ایشان به اهل بیت (علیهم السلام) و در اصل به احترام اهل بیت (علیهم السلام) ایشان را مورد تکریم و احترام قرار دهند و بی احترامی به ایشان را به منزله ی بی احترامی به اهل بیت (علیهم السلام) بدانند.
از دیگر تأکیدات حضرت(عج) خواندن دعایی در ذکر رکوع نمازهای یومیه مخصوصا رکعت آخر است که فرمودند: “اَللّهُمَ صَلِ عَلى مُحمّدٍ وَآلِ محمّد و تَرَحَّم عَلى عَجزِنا وأَغِثْنا بحقَهم”
زیارت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام)!
از دیگر سفارشات مۆکد حضرت بقیه الله(عج) توصیه بر زیارت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) است که فرمودند: “از دور و نزدیک بر این زیارت مداومت کنید و نیز زیارت سایر اولاد ائمه (علیهم السلام) و صالحین و علما را نیز مورد تأکید قرار دادند.
انسانهای غیرمنتظر
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 10ام خرداد, 1393انتظار حالتی است که در نفس انسان پدیدار می شود و بیانگر اشتیاق شخص منتظِر از امر مورد انتظار است. اما در مذهب تشیع انتظار، فرهنگی است که حکایت از وظیفه ای دارد. تا حدی که با شنیدن واژه ی انتظار ناخودآگاه نام مقدس مهدی موعود نیز به اذهان متبادر می گردد.
درباره ی این واژهی مقدس نظریات متعددی مطرح شده است که کثرت آن ها بیانگر اهمیت بالای آن است. به حدی که در بیان امامان معصوم (علیهم السلام) انتظار فرج به عنوان بالاترین اعمال بندگان معرفی شده است.
در این میان امیرمۆمنان امام علی (علیه الصلاه و السلام) بنابر آنچه در کتاب شریف نهج البلاغه ثبت گردیده فرمایشاتی فرموده است که دو علامت از علائم انسان هایی است که این امر مقدس را باور ندارند.
بنابر فرمایش آن حضرت (علیه السلام) انسان هایى كه منتظر نیستند، و آینده زمین را از آن وارثان انبیاء نمىدانند، دو گروه هستند:
گروه اول: دسته اى كه به حق پشت كرده، انتظار را باور ندارند، زیرا مطلوب آن ها همین دنیا است. آن ها حكومت دمكراتیك و لیبرال را برترین حاكمیت قلمداد مى كنند و مىپندارند كه ماوراى آن براى بشر طرح نُوى نیست، كه در افكند(1). آن ها بیش تر از آن براى خود نمى خواهند و گرایش به غیب ندارند، و چشم به راه مصلح غیبى نیستند.
به چنین انسانى نباید امید داشت و منتظر پذیرش و آمادگى او نباید بود. سپس آنان كه براى حاكمیت مهدى(علیه السلام) تبلیغ مى كنند(2) و نیرو و نفرات تدارك مى بینند، از این شخص اجابتى را نخواهند، وسرمایه اى را صرف نكنند كه به هدر خواهد رفت:
«بدانید كه آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) همانند ستارگان آسمان اند كه چون ستاره اى غروب كند، ستاره دیگر طلوع كند. گویى خداوند نیكى هاى خود را در حقّ شما )باخاندان پیامبر( به كمال رسانیده است و آنچه را كه در آرزویش مى بودید به شما نشان داده است»
« فَلَا تَطْمَعُوا فِی غَیْرِ مُقْبِلٍ » (3)
گروه دوم: كسانى هستند كه با علم به این آینده روشن و تحول عظیم و مطلوب نبودن آن چه امروزه به عنوان آخرین آرمان ها عرضه مى شود، عقب گرد كرده اند. زیرا آینده را دور مى بینند و با اینكه به آینده علم دارند امّا به سبب تعلقات و وابستگى ها حالت یأس دارند و در نتیجه پاى رفتن در خود نمى بینند، و حضرت على(علیه السلام) درباره اینان مى فرماید: شما از آن ها مأیوس نباشید.
« وَ لَا تَیْأَسُوا مِنْ مُدْبِر » (3)
چرا مأیوس نباشیم ؟
این گروه كه عوامل بازدارنده و تعلقات دنیوى آن ها را بازداشته و وادار به ادبار شده اند، چه بسا كه با تزلزل در یك جهت و لنگ شدن یك پا و سست شدن یكى از پایه هاى اعتقادى و از دست دادن صبر، با ثبات پاى دیگر كه معرفت و باور است، به دعوت جواب مثبت دهند. و امید است كه آن ها با بلاهایى كه دلبستگى آن ها را از دنیا بر مى كَنَد، با هر دو پا برگردند و صبر را پیشه كنند.
« فَإِنَّ الْمُدْبِرَ عَسَى أَنْ تَزِلَّ بِهِ إِحْدَى قَائِمَتَیْهِ وَ تَثْبُتَ الْأُخْرَى فَتَرْجِعَا حَتَّى تَثْبُتَا جَمِیعاً ». (3)
«اى بسا كه یك پاى او بلغزد و پاى دیگر برجاى ثابت ماند و پس از چندى به جاى خود برگردد و هر دو (در راه حق) ثابت قدم شوند».
طمع نداشتن و مأیوس نبودن از این دو گروه با معرفت به این حقیقت سامان مى یابد كه خط هدایت كه از آدم شروع شده، بعد از خاتم با آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) ادامه دارد و آن ها به آمال و آرزوها پاسخ مى دهند و با آن ها كاركردهاى ما به كمال مى رسد. این چنین نیست كه اگر اكثریتى روى نیاوردند وكثیرى مدبر شدند، خط هدایت، متوقف شود و براى آن ها كه حركت و رفتن را انتخاب كرده اند، راه و صراطى نباشد، زیرا:
« أَلَا إِنَّ مَثَلَ آلِ مُحَمَّدٍ ص كَمَثَلِ نُجُومِ السَّمَاءِ إِذَا خَوَى نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ فَكَأَنَّكُمْ قَدْ تَكَامَلَتْ مِنَ اللَّهِ فِیكُمُ الصَّنَائِعُ وَ أَرَاكُمْ مَا كُنْتُمْ تَأْمُلُون…». (3)
«بدانید كه آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) همانند ستارگان آسمان اند كه چون ستاره اى غروب كند، ستاره دیگر طلوع كند. گویى خداوند نیكى هاى خود را در حقّ شما )باخاندان پیامبر( به كمال رسانیده است و آنچه را كه در آرزویش مى بودید به شما نشان داده است»
ویژگی های یک منتظر!
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 5ام تیر, 1392
درجامعه امروزی كه زمان غیبت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است و ما به عنوان انسان هایی قلمداد می شویم كه به اصطلاح منتظر ظهور آقا و ولی نعمتمان هستیم؛ متاسفانه همه چیز است غیر از انتظار…..
همه وقتی نام امام زمان را می شنوند در ظاهر آهی كشیده، و می گویند كاش می آمد و همین و بس!
اما آیا تا بحال هیچكداممان به این اندیشیده ایم كه واقعا منتظر واقعی كیست و آیا ما صلاحیت نام منتظر صاحب الزمان را داریم؟!
جند لحظه ای جدا از فكر به امور و مشغله های مادی مان بیایید با هم بنشینیم و شرایط یك منتظر را بخوانیم و در عین صداقت قلبی تاملی كنیم كه آیا اینگونه ایم… و بعد خودمان پاسخ این پرسش را بدهیم كه آیا ما هم منتظریم!!
و اما… .
منتظر باید در زمینه ى روحى آمادگى بالایى داشته باشد تا در برابر حوادث و مصیبت ها از كوره در نرود و بتواند بار سنگین رسالت و آگاهى هاى عظیم را به دوش بگیرد. در واقع ، ظرفیت وجودى انسان را در كنار گرفتارى ها مقاوم مى سازد و همین است كه مى بینیم وقتى منتظر دعا مى كند،
90 فایده در دعا برای فرج امام زمان (عج)
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 2ام تیر, 1392
آیت الله سید محمدتقی موسوی اصفهانی در کتاب گران سنگ مکیال المکارم خلاصه آثار و فواید و ویژگیهایی را که بر دعا کردن برای تعجیل فرج مترتب است، بیان میکند و ما هم به جهت این که کتاب مکیال المکارم به امر مطاع ولی عصر علیه السلام نوشته شده و کتابی مبارک و پر خیر است، مطالب آن را ذیلا نقل میکنیم.
همگی در شب نیمه شعبان ساعت 23 دست نیاز به سوی بی نیاز هستی بلند کرده و برای آن عزیز غایب از نظر دعا میکنیم.
دعا کننده برای فرج حضرت مشمول برکات زیر میشود:
1 - اطاعت از امر مولایش کرده است، که فرمودهاند: و بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است.
2 - این دعا سبب زیاد شدن نعمت ها می شود.