« امام رضا علیه السلام و مقامی بر قاف فهم بشربا این نکات، باهوش‌ها را بشناسیم! »

4چیز نشانه بدبختی است!

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 8ام شهریور, 1393

آدم مومن، همیشه خودش را به بدی یاد می کند . با القابی از قبیل ” من ِحقیر “، ” این بنده ی گنهکار ِروسیاه “، و چیزهایی از این دست. آدم مومن، همیشه خودش را لایق مجازات می داند. ” خدایا مرا ببخش ” از دهانش نمی افتد و این ها چیزهایی است که به مرور و با تلقین، در ذهن رسوب می کند. آدم مومن، اگر به راستی مومن باشد، به بدی خودش باور دارد.

غرور

به رخ کشیدن خوبی ها

«ذكر الحسنات» خوبی‌هایت را به رخ دیگران بكشی. اینها عامل بدبختی است.

یکی از جایگاه هایی که امکان بروز این رفتار وجود دارد، خانواده و بین زوجین می باشد.

بکوشید همیشه و در همه حال همسر خود را انسانی با استعداد و سرشار از عقل و شعور بدانید. بارها دیده شده است که وقتی زن یا شوهر مدرکی می گیرند، دایم به رخ همدیگر می کشند که من هوش و استعداد خوبی دارم، در دانشگاه قبول شده ام و غیره. اگر چنین اتفاقی افتاده.

چنانچه بگویید: “تو استعداد و هوش خوبی داری و لیاقت درس و دانشگاه را هم داشته ای.” و همسرتان در مقابل بگویید:  “این تو بودی که باعث شدی من موفق شوم”

یک ارتباط عاطفی منطقی بسیار خوبی بین شما برقرار خواهد شد. ولی تصور کنید مردی در دانشگاه قبول شده بگوید:

“قبولی دانشگاه هوش و استعداد می خواهد و این منم که می توانم  و تو چنین استعداد و هوشی نداری".

 

توجه توجه:

این به رخ کشیدن خوبی ها آنگاه مذمت شده که من از خودم تعریف کنم و خوبی های خودم را به رخ دیگران بکشم اما در همین خانواده و رابطه زن و شوهر یکی از شکرهای عملی که باید بین زوجین وجود داشته باشد و اثرات مثبتی دارد این است که صفات خوب و خوبی های همسرمان را نادیده نگیریم و دائم بدی های او را به رخ نکشیم.

به رخ کشیدن خوبی ها دو اثر مثبت دارد: یکی روی خود من اثر دارد و دیگر روی همسرم اثر دارد که متوجه می شود من خوبی های او را حس می کنم.

در امور دین به بالادست خود نگاه کن

«نظره فی الدین إلى من هو دونه‏» (مجموعه ورام/ ج1/ ص169) در امور دینی به پایین دستت نگاه كنی این عامل بدبختی است، رشد نمی‌كنی. من وقتی به شما می‌گویم: چرا فوق دیپلم داری؟ می‌گویی: فلانی سیكل هم ندارد، فوق دیپلم می‌مانید. ولی اگر گفتید: دكترا، رشد می‌كند. حداقل ارشد می‌گیرد.

پس در كمالات به بالاتر از خودت نگاه كن تا الگو بگیرى. به امام سجاد (علیه السلام) گفتند خیلى عبادت مى‏‌كنى فرمود: من كجا و امام على (علیه السلام) كجا، به على (علیه السلام) گفتند خیلى عبادت مى‌‏كنى، فرمود: من كجا و رسول الله (صل الله علیه و آله و سلم) كجا؟

و اینکه در دعای کمیل می‌خوانیم: «حتى أسرح إلیك فى میادین السابقین» یعنى خدایا من مى‌‏خواهم در میدان سبقت بگیریم منتهى نه سبقت در خانه و ماشین سبقت در كمالات!!

به دوستی می گوییم چرا انقدر در کار و کاسبی دروغ می گویی؟ می گوید: برو ببین دارن چه دزدی هایی می کنند، این دروغ کوچک در برابر آنها چیزی نیست!

می گوییم چرا گران فروشی می کنی؟! می گوید چرا به من گیر می دهید بروید جلوی اختلاس های میلیاردی را بگیرید!

بله یکی از بدبختی ها همین است که در امور دینی به پایین تر از خود نگاه می کنیم و مطمئن باشیم که اگر این گونه شدیم نتیجه اش جز نابودی و تباهی چیزی نخواهد بود.

 

در مادیات به پایین تر از خود نگاه کنیم

«نظره فی الدنیا الی من هو فوقه» آدم در امور دنیا به بالا دست نگاه كند احساس ضعف و شقاوت می‌كند. در حقیقت به خاطر اینکه انسان دچار رذیله اخلاقی چشم و هم چشمی که آفتی در زندگی انسان است و ریشه بسیاری از مشکلات و گاها طلاق‌ها، نشود و به خاطر اینکه انسان قدر نعمت‌هایی که خداوند به او داده است را بداند، در اسلام توصیه شده که در مسائل مادی به پایین تر از خود نگاه کن.

این توصیه و دستور تربیتی اگر در مسائل و امور مادی عملی شود، خیلی از معضلات حل می شود و آرامش درونی و تسکین قلبی به انسان می دهد. و طبیعی است اگر در مسائل مادی ما به بالاتر از خود نگاه کنیم، چنین دستاوردی نصیب انسان نخواهد گشت.

در بیانی حق تعالی به حضرت عیسی علیه السلام می‌فرماید:

«یا عیسى، أذلّ إلیّ قلبك بالخشیة، و انظر إلى من هو دونك، و لا تنظر إلى من هو فوقك، و اعلم أنّ رأس كلّ خطیئة أو ذنب هو حبّ الدنیا، فلا تحبّها فإنّی لا أحبّها »،[ الجواهر السنیة- كلیات حدیث قدسى، ص207، الباب العاشر فیما ورد فی شأن عیسى علیه السلام]

به رخ کشیدن خوبی ها دو اثر مثبت دارد: یکی روی خود من اثر دارد و دیگر روی همسرم اثر دارد که متوجه می شود من خوبی های او را حس می کنم

 

«اى عیسى، قلب خود را با خوف و وحشت در مقابل من ذلیل كن، و به اشخاصى كه از تو پایین‏تر هستند نگاه كن نه به اشخاص بالاتر از خودت. بدان كه ریشه هر خطا و گناه، دوست داشتن دنیاست. پس دنیا را دوست مدار، چون من آن را دوست نمى‏‌دارم».

امام صادق عَلَیهِ السَّلام آثار این شیوه را چنین تبیین فرموده اند:

« و إیَّاکُم أن تَمُدُّوا أطرَافَکُم إلَی فی أیدِی أبنَاءِ الدُّنیا؛ فَمَن مَدَّ طرفَهُ إلَی ذلک، طَالَ حَزَنُهُ، وَ لَم یُشفَ غیظُهُ، وَ استَصغَرَ نِعمَهَ اللهِ عِندَهُ، فَیَقِلُّ شَکرُهُ للهِ، وانظُر إلی مَن هُوَ دُونَکَ فَتَکُونَ لأنعُمِ اللهِ شَاکِراً، وَ لِمَزیدهِ مستوجِباً، وَ لِجُودِهِ سَاکِناً»،[ مستدرک الوسائل، ج 8، ح 9595 و ج 12، ح 14167]؛

« و برحذر باشید از این که به آنچه در دست دنیادوستان است چشم بدوزید که هر کس به آن چشم بدوزد اندوهش طولانی شود و خشمش فرو ننشیند و نعمت خدا در نزد او کوچک شود و در نتیجه، شکرگزاری او نسبت به خدا کم شود و به آن کس که پایین تر از شماست بنگرید تا شکرگزار نعمت های خدا، سزاوار زیاد شدن نعمت ها و برخوردار همیشگی جود و بخشش خداوند شوید.»

به تعبیر جناب سعدی:

«هرگز از دور ننالیدم و روی از گردش آسمان در هم نکشیدم، مگر وقتی که پایم برهنه بود و استطاعت پای پوشی نداشتم تا به جامع کوفه درآمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت! سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم.»

صفحات: · 2


فرم در حال بارگذاری ...