موضوع: "مذهبی"

وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً، وَ أَتْمَمْناها بَعَشْر، فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 13ام شهریور, 1395

حلول ماه ذی الحجه الحرام مبارک

                                                                                                      

فضیلت ماه ذى الحجّه
ماه «ذى الحجّه»، آخرین ماه «سال هجرى قمرى» است و ماهى است بسیار پربرکت. بزرگان دین هنگامى که این ماه وارد مى شد، اهمّیّت ویژه اى به عبادت در آن مى دادند. مخصوصاً در دهه اوّل این ماه.(زادالمعاد، ص 240)

در بعضى از روایات آمده است، شب هاى دهگانه اى که قرآن در سوره «والفجر و لیال عشر» به آن سوگند یاد کرده است، شب هاى دهه اوّل این ماه شریف است،و این سوگند به خاطر عظمت آن است.(تفسیر قمى، ج 2، ص 419)

خداوند در سوره حج آیه 28 ضمن بیان فریضه بزرگ «حج» سخن از «أیّام مَعْلُومات» گفته است که مؤمنان باید در آن به یاد خدا باشند. یکى از تفسیرهاى معروفِ «أیّام مَعْلُومات» که در روایات نیز آمده است، ده روز اوّل ماه ذى الحجّه است.( مصباح المتهجّد، صفحه 671.) بنابراین، هم شب هاى آن عزیز است و هم روزهاى آن.

روزه گرفتن در نُه روز اوّل. در روایتى از امام موسى کاظم(علیه السلام) نقل شده است که هر کس نُه روز اوّل ذى الحجّه را روزه بدارد، خداوند ثواب روزه تمام عمر را براى او مى نویسد.

در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که عبادت و کار نیک در هیچ ایّامى به اندازه این ایّام (ده روز اوّل ماه ذى الحجّه) فضیلت ندارد.(اقبال، ص 317) 

وجود دو «عید» مهمّ اسلامى عید قربان (عید اضحى) و عید غدیر (عید ولایت) و روز «عرفه» و خاطره دعاى عجیب و بسیار گرانبهاى امام حسین(علیه السلام) در عرفات، شکوه و عظمت خاصّى به این ماه بخشیده، و سزاوار است همه مؤمنان (مخصوصاً جوانان پاکدل) از فضاى آکنده از معنویّت این ماه غافل نشوند و در خودسازى و تهذیب نفس بکوشند که به پیشرفت هاى مهمّى نائل مى شوند."تبیان”

وزیر دادگستری در جمع روحانیون و مردم لرستان

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 9ام شهریور, 1395

هر کس بخواهد به امام خمینی ضربه بزند، سرنوشتش رسوایی و نابودی است

… .ملت تا آخر پای انقلاب ایستاده است

وی با بیان اینکه ملت شیعه و انقلابی ایران اسلامی تا آخرین قطره خون پای آرمان ها و ارزش های والای اسلامی ایستاده است، تصریح کرد: نهال انقلاب اسلامی با آبیاری خون شهدا و دلسوزان نظام به درختی تنومند تبدیل شده است که امروز کانون بیداری اسلامی در جهان است.

وزیر دادگستری با اشاره به اینکه خدامحوری سرلوحه تمام فعالیت های خادمان ملت است، خاطر نشان کرد: شهدا در جدال حق و باطل، ارزش های اخلاقی را در جامعه تثبیت کردند و امروز وظیفه ما پاسداری از این دستاوردها در سایه عمل به منویات مقام معظم رهبری است.

حجت الاسلام والمسلمین پورمحمدی با بیان اینکه نشاط، پویایی و تحرک اقتصادی در جامعه در زمینه های گوناگون راه رشد و توسعه را در مناطق مختلف ایران اسلامی هموار کرده است، افزود: با تلاش و پیگیری دلسوزان و خادمان نظام هم اکنون استان لرستان نیز در حال پیشرفت و توسعه اقتصادی و فرهنگی روزافزون است که امید می رود با توجه به ظرفیت ها و استعدادهای گوناگون در بخش های گوناگون، بتوانیم در جهت رفع مشکل بیکاری و تامین مطالبات مردمی قدم برداریم.

نقد غیر منصفانه، خیانت است

وی در پایان با اشاره به اینکه نقد سازنده و منصفانه از عملکرد دولت، موجبات پیشرفت و توسعه ایران اسلامی را رقم می زند، تصریح کرد: نقد غیرمنصفانه به تعبیری خیانت در بیان حق محسوب می شود و درپیشگاه پروردگار باید مراقب اعمال، رفتار و کردار خود باشیم. حوزه

نظر رهبر در مورد فضای مجازی + فیلم

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 7ام شهریور, 1395

رهبر معظم انقلاب: فضای مجازی آخر ندارد

و بايد از فرصت‌هایی که در اختیار می‌گذارد حداکثر استفاده را بکنیم.

 

مراتب سه گانه سنگ دلى‏ از منظر قرآن

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 6ام شهریور, 1395

از آيات و روايات چنين بر مى ‏آيد كه گناه علاوه بر كيفر، اثرهايى هم دارد. البته درك اين مسئله حسى و عقلى نيست بلكه از جمله مسائل تعبدى است، چرا كه اين موارد از طريق وحى استفاده و درك مى ‏شود.

سنگ دلى، قساوت، زنگ ‏زدگى، مُهرخوردگى، لغزش قلبى و … همه به يك معنا هستند كه عبارتند از: پرده ‏اى كه بر دل مى ‏افتد.

سنگ دلى داراى مراتبى است كه به ترتيب عبارتند از:

* كسالت و بى حوصلگى در دعا و ارتباط با خدا

از بين رفتن نفس لوامه در شخص و غلبه غفلت بر او، از بدترين نقمت هاست. لذا در احاديث قدسى روايت شده است كه بدترين بلايا براى بنده همين است.

خداوند تعالى نيز فرموده است: «أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ» ‏[1] آيا كسى كه خدا سينه اش را براى اسلام گشاده است و بر فراز مركبى از نور الهى قرار گرفته مانند كوردلان گمراه است؟ پس واى به حال آن ‏ها كه نسبت به ياد خدا به سنگ دلى مبتلا شده اند.

* غلبه هراس، اندوه، اضطراب و شك بر دل

و اين مفهوم از بيان آيات زير به خوبى پيداست: «لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ» ‏[2] كسانى كه در دل هايشان بناى شك را بر پا ساختند مدام اين بنا برافراشته ‏تر مى‏ گردد، مگر آن كه دل هايشان پاره پاره شود.

نیز در جای دیگر می فرماید: «فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ» ‏[3] كسى را كه خدا بخواهد او را راهنمايى كند سينه ‏اش را براى اسلام مى‏ گشايد و كسى را كه بخواهد گمراه كند سينه اش را تنگ و گرفته مى ‏نمايد، مثل آن كه در آسمان بالا برود. به اين صورت است كه خداوند پليدى را بر كسانى كه ايمان نمى ‏آورند بار مى ‏كند.

* كفر به خداوند متعال

خدای متعال می فرماید: «ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوءَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَ كَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِءُونَ» ‏[4] پس عاقبت كسانى كه بدكارى پيشه كردند اين شد كه آيات خدا را دروغ پنداشته و آن ‏ها را به باد مسخره گرفتند.

همچنین می فرماید: «إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ‏«[5] وقتى كه آيات ما بر او فرا خوانده شود مى‏ گويد اين ‏ها افسانه هاى پيشينيان است. نه اين طور نيست بلكه به خاطر آن چه كه كسب مى ‏كردند دلشان زنگ زده است. اين هم نيست بلكه آن ‏ها در اين روز از پروردگار خود در پرده و محجوبند. (( خبرگزاری حوزه))

پاورقی:

[1]. زمر، آيه 22.

[2]. توبه، آيه 110.

[3]. انعام، آيه 125.

[4]. روم، آيه 10.

[5]. مطففين، آيات 13- 15.

مراتب و درجه های نُه گانه اهل نماز

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 6ام شهریور, 1395

قطره ای از دریا

* بعضى نماز را با خشوع مى‏ خوانند: «الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون‏» (مؤمنون،2) خشوع، ادب جسمى و روحى است.

رسول اكرم‏ صلى الله علیه وآله دیدند كه شخصى در حال نماز با ریش خود بازى مى‏ كند، فرمودند: اگر او روح خشوع داشت، هرگز این كار را نمى‏ كرد. (تفسیر صافى)

* بعضى افراد نسبت به نماز مراقب اند: «وَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ يُحافِظُون‏» (انعام، 92)

* بعضى كار را به خاطر نماز رها مى ‏كنند: «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ» (نور،37) نه تجارت دائمى و نه بیع موقّت، مانع آنها از ذكر خدا نیست.

* بعضى با نشاط به سوى نماز حركت مى ‏كنند: «فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِكْرِ اللَّهِ» (جمعه، 9)

* بعضى بهترین لباس را براى نماز مى‏ پوشند: «خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» (اعراف، 31)

* بعضى عشق ثابتى نسبت به نماز دارند: «الَّذينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُون‏» (معارج، 23)

امام باقر علیه السلام فرمود: مراد، دوام بر نمازهاى مستحبّى است. چنان كه مراد از «عَلى‏ صَلاتِهِمْ يُحافِظُون» (انعام، 92) حفاظت بر نمازهاى واجب است كه با شرائط انجام گیرد.

* بعضى براى نماز سحرخیزى دارند: «فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ» (اسراء، 79)

این آیه، خطاب به پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله است كه: پاسى از شب را از خواب برخیز و قرآن بخوان. مفسّران اسلامى این تعبیر را اشاره به نماز شب دانسته ‏اند.

* بعضى شب را با نماز، صبح مى‏ كنند: «وَ الَّذينَ يَبيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياما» (فرقان، 64)

* و بعضى سجده ‏اى همراه با اشك دارند: «سُجَّداً وَ بُكِيًّا» (مریم، 58)

خدایا! شرمنده‏ ام كه این مراحل را مى‏ نویسم، ولى خودم یكى از این مراحل را طى نكرده ‏ام.

 اى خواننده عزیز! تو به من كارى نداشته باش.

((خبرگزاری حوزه)) کتاب 114 نکته دربارۀ نماز، محسن قرائتی

 

طلاب از رویکرد امام صادق(ع) در تربیت مردم عوام و نخبگان درس بگیرند

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 10ام مرداد, 1395

پرهیز از تندروی شیعیان و اهتمام به حفظ اصول

 آیت الله حسینی بوشهری : … .امام جعفر صادق (ع) روی نکاتی دست گذاشته بودند اولاً: شیعیان را از رویارویی با حکومت بر حذر می‌داشتند و می‌فرمودند: به کار تبلیغاتی بپردازید و دوم اینکه مردم را از تندروی بر حذر می‌داشتند، خودشان باسیاست خاصی حرکت می‌کردند، با حفظ اعتقادات و خطوط قرمز، حتی یک‌قدم عقب‌نشینی نکرده و با حفظ اصول و ضوابط حرکت می‌کردند.

ایشان هرگز اجازه نمی‌دادند که شیعیان تندروی کنند و از تندروی برخی از پیروانشان ناراحت می‌شدند و با این افراد برخورد می‌کردند مثلاً با غلات و انسان‌های تندرو و باکسانی که افراط‌وتفریط می‌کردند به‌شدت برخورد می‌کردند در کافی شریف آمده امام صادق(ع) به افرادی که در مسجد برخی سخنان را می‌گفتند فرمودند: «خَلْقٌ فِي الْمَسْجِدِ يَشْهَرُونَّا وَ يَشْهَرُونَ أَنْفُسَهُمْ، أُولئِكَ لَيْسُوا مِنَّا، وَ لَا نَحْنُ مِنْهُمْ، أَنْطَلِقُ فَأُوَارِي وَ أَسْتُرُ، فَيَهْتِكُونَ سِتْرِي، هَتَكَ اللَّهُ سُتُورَهُمْ يَقُولُونَ: إِمَامٌ، أَمَا وَ اللَّهِ مَا أَنَا بِإِمَامٍ إِلَّا لِمَنْ أَطَاعَنِي، فَأَمَّا مَنْ عَصَانِي فَلَسْتُ لَهُ بِإِمَامٍ، لِمَ يَتَعَلَّقُونَ بِاسْمِي؟ أَ لَايَكُفُّونَ اسْمِي مِنْ أَفْوَاهِهِمْ؟ فَوَ اللَّهِ لَا يَجْمَعُنِي اللَّهُ وَ إِيَّاهُمْ فِي دَارٍ»  عده‌ای به مسجد می‌روند و ما را و خودشان را انگشت‌نما می‌کنند ، آن‌ها از ما نیستند و ما هم از آن‌ها نیستیم، من روش مدارا را به کار می‌گیرم  وبا آن‌ها مدارا می‌کنم و ستر می‌کنم و می‌پوشانم آن‌ها پرده‌دری می‌کند، خدا پرده‌های ستر آن‌ها را بدرد، آن‌ها می‌گویند من امام ایشان هستم و خودشان را پیرو من می‌دانند، و الله من امام آن‌ها نیستم، من امام کسانی هستم که از من اطاعت کنند، اما کسانی که از من اطاعت نمی کنند من امام آن‌ها نیستم، چرا اسم من را یدک می‌کشند و از اسم من سوءاستفاده می‌کنند به این کار خود خاتمه بدهند و نام من را نبرند، از خدا می‌خواهم من و آن‌ها در قیامت یک جا نباشیم و من با آن‌ها نباشم.

لذا روش امام (ع) روش مدارا بود، ضمن اینکه یک‌قدم از اصول و مبانی و اعتقادی عقب‌نشینی نکردند، اما با تاکتیک و روش مخصوص خودشان. حضرت از افراط‌وتفریط جلوگیری می‌کردند، در برابر غلات می‌ایستادند و در برابر کسانی که تندروی می‌کردند می‌ایستاد.

مرحوم کلینی جریانی را نقل می‌کنند که خیلی مهم است: مردى بنام سراج كه خادم حضرت صادق عليه السّلام بود مى‏گفت: امام صادق (ع) براى كارى مرا فرستاد و امام با گروهى از ياران خود در اين وقت در حيره بودند، گويد: ما دنبال آن كار رفتيم و بعد درحالی‌که هوا بسيار گرم بود و ما هم گرسنه بوديم برگشتيم.

من درجایی كه بسترم در آنجا قرار داشت رفتم و خود را باهمان ناراحتى روى رخت خواب خود افكندم، در اين هنگام ناگهان حضرت صادق عليه السّلام به‌طرف ما آمد و گفت مى‏خواهم در نزد شما بنشينم، من از جاى خود برخاستم و امام هم در كنار بستر من قرار گرفت و درباره كارى كه مرا براى آن فرستاده بود، سؤال كردند.

من امام عليه السّلام را در جريان آن كار قراردادم، او هم خداوند را سپاسگزارى كرد، و بعد درباره گروهى به سخن مشغول شديم، من عرض كردم قربانت گردم من از آن‌ها تبرى مى‏ جویم ، چون آن‌ها معتقدانى دارند كه ما نداريم.

امام عليه السّلام فرمود: آن‌ها ما را دوست مى‏دارند، ولى چون مطالبى را مى‏گويند كه‏ شما آن را نمی‌گویید حالا بايد از آن‌ها بيزارى بجوئيد، گفتم آرى، فرمود: نزد ما هم چیزهایی هست كه در نزد شما نيست، پس در اين صورت ما بايد از شما تبرى كنيم.

عرض كردم خير قربانت گردم، فرمودند در نزد خداوند چیزهایی هست كه در نزد ما وجود ندارد، آيا خيال مى‏كنى خداوند ما را از خود دور كرده، گفتم خير قربانت گردم، پس ما اكنون با آن‌ها چه كنيم، فرمودند: آن‌ها را دوست بداريد و از آنان تبرى نكنيد.

بعضى از مسلمانان يك سهم از ايمان رادارند و بعضى دو سهم و بعضى هم سه سهم، تا هفت سهم، در اينجا كسى که يك سهم دارد نبايد باکسی كه دو سهم يا بيشتر دارد مقايسه شود، خداوند براى هرکسی سهمى معين كرده و به همان اندازه پاداش خواهد ديد.

اينك براى تو دراین‌باره مثلى مى‏زنيم مردى يك همسايه نصرانى داشت و او را به اسلام دعوت كرد و به‌اندازه‌ای از مزايا و زیبایی‌های اسلام براى او تعريف كرد كه او هم قبول كرد و مسلمان شد، او دریکی از سحرها قبل از نماز صبح آمد و در خانه‏اش را زد.

مرد تازه‌مسلمان گفت: كيست كه در اين هنگام در مى‏زند، گفت فلانی هستم، گفت چه مى‏خواهى، گفت وضو بگير و لباس خود را در بر كن تا باهم به مسجد برويم، او هم وضوء گرفت و جامه‏هاى خود را عوض كرد و باهم به مسجد رفتند.

آن‌ها به مسجد رفتند و به نماز مشغول شدند، بعد از طلوع فجر نماز صبح خواندند و در مسجد مشغول ذكر و دعا شدند تا آفتاب طلوع كرد، مرد نصرانى برخاست تا به منزل خود برود، آن مرد گفت كجا مى‏روى روزکوتاه است.

اكنون ظهر فرامی‌رسد او هم‌نشست تا ظهر شد و آن‌ها نماز ظهر گذاشتند، بعدازآن گفت بين ظهر و عصر فاصله زيادى نيست، صبر كنيد نماز عصر را هم ادا كنيم، او را در مسجد نگه داشت تا نماز عصر را هم خواندند، آن مرد برخاست‏ كه برود.

بار ديگر گفت: اكنون آخر روز است صبر كنيد تا شب باهم برويم، او را نگه داشت و نماز مغرب را هم خواندند و بعدازآن مرد تازه‌مسلمان خواست برود بار ديگر گفت نماز عشاء را بخوانيم و برويم، آن‌ها نماز عشاء را هم خواندند و بعد از هم جدا شدند.

هنگام سحر بار ديگر آن مرد به‌طرف منزل نصرانى رفت و در زد، او آمد و معلوم شد رفيق شب گذشته است، آمده او را به مسجد ببرد، گفت: برخيز و وضوء بگير باهم به مسجد براى عبادت برويم.

مرد نصرانى گفت: براى اين دين بيكارتر از مرا پيدا كن، من مردى فقير و صاحب عيال هستم ، امام صادق عليه السّلام فرمود: او را نخست در چيزى وارد كرد، ولى بار ديگر از آن خارج ساخت. 

لذا امام (علیه‌السلام) تأکید می‌کنند در برخوردها ، صحبت وزندگی، گروه‌ها و تفکرات گوناگونی وجود دارند و اگر می‌خواهید تبلیغ و ترویج کنید، باید جاذبه شما از دافعه بیشتر باشد و به حد افراط ‌وتفریط نرسد./حوزه

ایمان به غیب به روایت امام موسی صدر

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 2ام مرداد, 1395

ایمان به غیب رکن اساسی دین

ایمان به غیب، در حقیقت رکن اساسی دین است. فرق است میان دین و علم، اگرچه هماهنگ و همکار باشند. همین طور میان دین و فلسفه و میان دین و تکنولوژی و میان دین و علم اخلاق نیز تفاوت وجود دارد. ویژگی اساسی دین غیبی بودن آن است. ایمان به غیب اصل اول دین است و حتی اصول و فروع دین، هر قدر که علمی و منطقی و پیشرفته و نزدیک با عقل بشر باشد، باز هم غیبی است. و این بدان علت است که ایمان به غیب تنها اصلی است که انسان را در زندگی اش استوار می دارد. تکیه کردن به علم، یا فلسفه، صنعت، اخلاق، تجربه یا هر چیز دیگری که ساخته بشر است، او را به راحتی و آرامش نمی رساند. چون علم، فرهنگ، فلسفه یا هنر ذاتاً کامل نیست ولی انسان همواره در حال تکامل است و علم و صنعت و اخلاق و تجربه او روزافزون است و در هر تکامل، سستی و ناپایداری است، چرا که اگر امروز درمانی برای مرضی یا علتی برای معلولی یا راهی برای کشفی می یابیم یا وسیله ای برای حل معضلی اجتماعی یا ساختاری برای اصلاح امور اقتصادی و اجتماعی به دست می آوریم، چه بسا همه آنچه امروز آن را کامل می پنداریم فردا به چیز جدیدی درباره آن یا مشابه آن می رسیم. این، یعنی ایمان و اطمینان و یقین به این امور علمی و هنری و فلسفی و قانونی، ایمانی نسبی است. ما بدانها اعتماد می کنیم چون این بهترین درمانی است که بشر تا کنون به آن دست یافته است. به این ساختار اعتماد می کنیم چون بهترین روشی است که بشر در تجربه  خود تاکنون به آن رسیده است. بسا آنچه امروز آن را مفید می پنداریم، فردا دریابیم که به زیان ماست. این طبیعت همه دستاوردهای بشری است. بنابراین اعتماد مطلق انسان به دستاوردها و ساخته های خود ممکن نیست. و این به تعبیر دین بت پرستی است و هیچ یک از اینها جای «الله» را نمی گیرد. اطمینان و اعتماد تنها بر مطلق همیشگی ثابت فراگیر و جاودان ممکن است و این تنها خداست. قران کریم می فرماید:«… الا بذکر الله تطمئن القلوب ». بی شک انسان چون حس می کند که مستظهر به غیب و مطمئن به خدا و متکی به مطلق است، احساسی نیرومندی می کند و علم، صنعت، نظام اجتماعی و اقتصادی، فلسفه، هنر و تجربه های دیگر را چون آفریده ها و ابزار به کار می گیرد؛ با اطمینان و ارامش به زندگی ادامه می دهد. این از نظر تربیتی اثر فراوان و بزرگی دارد. انسان نباید امور نسبی را جای خدا و مطلق قرار دهد. از اینجا به این اصلی می رسیم که علم و صنعت و تجربه های بشری هر چند تکامل یابند، نمی توانند در نفس انسان جای الله را بگیرند. خدا در پس خاطر انسان قرار گرفته است، ولی علم از جانب انسان صادر می شود و به سوی زندگی رهنمون است. پس انسان میان خدا و آفریده های خود قرار دارد. انسان مخلوق  خداست که برای خود افریده ها و ساخته ها و تجربه هایی دارد. الله در زندگی انسان جایگاهی دارد که هیچ چیز دیگر نمی تواند جانشین آن شود. اگر انسان بخواهد علم، صنعت، نظام یا تجربه را جانشین الله کند در پریشانی همیشگی به سر می برد. این همان حالت درونی است که انسان معاصر در آن به سر می برد و شایسته است با این فرموده خداوند مخاطب قرار گیرد که: «… قال اتعبدون ما تنحنون»؛ چرا که انسان که مخلوق خداست، علم و فلسفه و تجربه را خلق می کند. بنابراین ایمان به غیب در زندگی انسان نقشی اساسی ایفا می کند که نمی توان از آن بی نیاز بود./حوزه

نا جوانمردان از اینجا صحن را برداشتند

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 23ام تیر, 1395

بقيع

روزی اینجا بهار داشته است

چهار سنگ مزار داشته است

به حریمش پناه میبرده

هرکه با هرکه کار داشته است

مثل مشهد ، در حرم زائر

از خودش اختیار داشته است

شانه ي بی قرار و لرزان و

گونه ی آبدار داشته است

اشک با پلک ، رو به روی ضریح

آشکارا قرار داشته است

روزگاری به خادمی ِبقیع

جبرئیل افتخار داشته است

روی زوار باز بوده حرم

ساعت دو سه چهار داشته است

شاخه هایش به سنگ محکوم است

***

گیرم اینجا خراب هم باشد

 دائما آفتاب هم باشد

 

دل مهم است بین ما با قبر

 گیرم اصلاً طناب هم باشد

 

گاه مثل بقیع میبایست

 در زیارت شتاب هم باشد

 

این خودش باب رحمت است اگر

 زدن شیعه باب هم باشد

 

پیرهن خود ضریح خواهد شد

 زیر آن گر کتاب هم باشد

 

چون که اُمّ البنین در این خاک است

 باید اینجا رباب هم باشد

 

باید اینجا شبیه کرب و بلا

 ناله ی آب آب هم باشد

 

***

 

باید اینجا حرم درست کنند

 چار تا مثل هم درست کتتد

 

با امام حسن سزاوار است

 چند باب الکرم درست کنند

 

با طلا دور مرقد سجاد

 بیتی از محتشم درست کنند

 

به تولای باقر و صادق

 صحن دارالقلم درست کنند

 

نزد ام البنین نمادی از

 مشک و دست و علم درست کنند

 

“دودمه” نه در این مکان باید

 شاعران “چاردم” درست کنند

 

با کریمان “کریم خانی"ها

 قطعه ی “آمدم” درست کنند

 

دورگنبد چهار گلدسته

 ولی از داغ خم درست کنند

 

کاش هرجیز را نمی سازند

 کوچه را دست کم درست کنند

 

کوجه را در ادامه ی طرح ِ

 از حرم تا حرم درست کنند…

 

(مهدي رحيمي)



تقوا شاخص و معیار مشی عملی مؤمن در جامعه انسانی

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 22ام تیر, 1395

مثال زندگی انسان مانند یک جاده در دنیای حقیقی است، گفت: جاده‌ها می‌تواند مسیری برای رسیدن به مقصد باشد؛ چنانچه که همین جاده گاهی مقدمه‌ای برای مشکلات بزرگ اجتماعی و فردی است.

حجت‌الاسلام والمسلمین مانگاری تعالی بهشت یا دره جهنم را متناسب به عمل‌کرد مؤمن در مسیر زندگی عنوان کرد و گفت: مؤمن اگر در مسیر زندگی تقوا را رویکرد زندگی فردی و اجتماعی خود قرار دهد می‌تواند مقدمه سعادت بشریت را فراهم کند؛ این در حالی است که دوری از تقوا دامن گیر فرد و اجتماع اسلامی است.

استاد حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه در جاده زندگی تقوا باید مبنای عمل‌کرد انسان مؤمن قرار گیرد، اظهار کرد: مؤمن قطعاً با رعایت تقوا در مسیر زندگی به رستگاری دست می‌یابد و قرآن این حقیقت را ضمانت کرده است.

رییس مؤسسه روایت سیره شهدا عافیت طلبی در زندگی مؤمن را شاهراه زندگی برای مؤمن توصیف کرد و گفت: تقوا در ساحت عافیت معنای ویژه ای دارد؛ بر این اساس تقوا در هر حالتی از زندگی مؤمن اقتضائات خاص خود را دارد که باید مؤمن به آن توجه جدی داشته باشد.

حجت‌الاسلام والمسلمین ماندگاری واجبات شرعی را سربالایی و دست اندازهای جاده تقوا توصیف کرد و گفت: گاهی اوقات انسان در زندگی خود با سراشیبی مواجه می‌شود که باید از آن برحذر باشد؛ بر این اساس در مدل های سخت و فریبنده گناه انسان با تقوا از خود مقاومت نشان می دهد.

وی در آخر مصائب زندگی را نشانه‌های امتحان و آزمایش های الهی دانست و گفت: امتحانات سخت همان گردنه های سخت زندگی مؤمن است؛ بر این اساس در فتنه‌ها همیشه بیشترین ریزشها از سوی خواص اتفاق می‌افتد این در حالی است که انتخاب‌ها مؤمن در مسیر زندگی نقش پل را ایفا می‌کنند تا در مسیر های حساس زندگی مسیر سرنوشت سازی را برای او رقم بزنند./ رسا

دفاع تمام قد آیت الله سیستانی از شیخ عیسی قاسم

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 8ام تیر, 1395

آیت الله سیستانی خطاب به رهبر شیعیان بحرین گفتند:

جایگاه شما در قلب ها است و آنچه اتفاق افتاد به شما ضرری وارد نمی کند.