حکیمانه

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان

 با سخنان حکیمانه و تازه، روان خود را نشاط ببخشید.

خواندن آثار علمی، فرهنگی و ادبی در اوقات فراغت، سبب ساز نشاط روانی و سلامت شخصیت می شود

امام علی (علیه السلام)فرمود:«با سخنان حکیمانه و تازه، روان خود را نشاط ببخشید؛ زیرا روان همانند بدن خسته و رنجور می شود »       کافی ،ج1،ص48

گریه برای امام حسین (علیه السلام)

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 28ام مهر, 1394

پاسخ آیت الله هاشمی شاهرودی به وهابیت در خصوص گریه برای امام حسین(ع)



 آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی در دیدار جمعی از مسئولین هیئت خادم الرضا(ع)  با بیان اینکه دشمنان، امروز روی مسائل عاشورا  و اهل بیت(ع) تمرکز زیادی انجام داده اند، اظهار کرد: آنها عاشورا را هدف توطئه های خود قرار داده اند زیرا که واقعه عاشورا افشا کننده حرکت ظالمانه و مستکبرانه مخالفان خداوند  است.

وی با بیان اینکه امام حسین(ع) نماد حق طلبی و شهادت طلبی است، بیان کرد:  امام حسین(ع) برای نفی نظام سلطه و عدالت طلبی قیام کرد و در این راستا واقعه عاشورا در تاریخ ماندگار شده است.

نایب رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به فعالیت گروه های تکفیری در جهان اسلام، تصریح کرد: تکفیری ها از زمان عثمانی ها نیز فعالیت می کردند و در همان زمان نیز شیعیان لبنانی را تکفیر می کردند.

وی با بیان اینکه ما باید تمام ابعاد قیام عاشورا را برای مردم بازگو کنیم، اظهار کرد: ما نباید فقط به بعد حزن انگیز و عاطفی بودن واقعه عاشورا تکیه کنیم بلکه باید ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی قیام امام حسین(ع) را نیز برای مردم بازگو کنیم.

آیت الله هاشمی شاهرودی با بیان اینکه قیام امام حسین(ع) امروز محور تمام آزادی خواهان منطقه و جهان است، بیان کرد: امروز آزاد مردان و مسلمانان با الهام گرفتن از قیام عاشورا توانسته اند در برابر ظلم و نظام سلطه ایستادگی کنند.

وی با بیان اینکه درس های عاشورا می تواند منشا بیداری جهان اسلام شود، افزود: متاسفانه برخی از علمای وهابی در شبکه های ماهواره ای شبهه افکنی می کنند که در روایات آمده است نباید برای مرده های خود ضجه و مویه کنیم، ما باید به اینها پاسخ دهیم که ضجه زدن در این روایات برای مردگان است ولی ما برای امام حسین(ع) به این دلیل ضجه می زنیم که در راه اسلام و حق طلبی شهید شدند و برای این امام همام باید ضجه زد.

استاد درس خارج فقه حوزه علمیه قم  با بیان اینکه منبری ها و مداحان ما باید سعی کنند در اشعار و سخنرانی های خود درس های عاشورا را برای مردم بیان کنند، یادآور شد: تمام ارزش های انسانی و بشری در واقعه عاشورا نهفته است و عاشورا بهترین وسیله برای هدایت انسان ها است.


 

 

روضه ی جان جانان

 یا رسول الله ای حبیب خدا شما بارها و بارها فرمودید قرآن و اهل بیت را در میان شما به امانت میگذارم ، آقا جان چه خوب مسلمانان امانت داری کردند  و چه خوب مزد رسالت شما را در کربلا به حسینتان جگرگوشه پاره تنتان عطا کردند ، یا رسول الله مگر حسین بن علی فرزند دختر شما نبود!؟ پس چطور توانستند اسبهای تازه نعل زده  و تازه نفس  را بر روی بدن عریان پور مرتضی بتازند !؟ چگونه روز قیامت به چشمان شما نگاه خواهند کرد … یا رحمة للعالمین مددی فرما ما نسبت به امام زمانمان معرفت پیدا کنیم نکند ما هم  مثل کوفیان بی وفا ایشان را تنها گذاریم…نکند ما هم غرق دنیا باشیم و صدای مهدی فاطمه به گوشمان نرسد…مددی مولا مددی..

 


 

بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در رابطه با حادثه منا

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 28ام مهر, 1394

 

رهبر معظم انقلاب در دیدار دست اندرکاران حج

فاجعه بسیار تلخ و حیرت‌انگیز منا نباید فراموش شود/ وظیفه دستگاه دیپلماسی و سازمان حج دنبال کردن قاطعانه ماجراست


حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی  فاجعه بسیار تلخ و حیرت‌انگیز منا را از جمله امتحانات الهی خواندند و با انتقاد از سکوت دولتها و به خصوص دولتهای غربی و سازمانهای مدعی حقوق بشر در قبال این مصیبت بزرگ تأکید کردند: این حادثه به هیچ وجه نباید فراموش شود و دستگاه دیپلماسی و سازمان حج موظف هستند که این موضوع را به صورت قاطع دنبال کنند.حضرت آیت الله خامنه‌ای در این دیدار با اشاره به مسئولیت دولت میزبان در قبال جان باختن 7 هزار مسلمان گفتند: پس از این حادثه باید صدای واحد و اعتراض دنیای اسلام بر می‌خاست اما متأسفانه به جز صدای جمهوری اسلامی ایران صدایی شنیده نشد و حتی دولتهایی که زائران آنها جزء جان‌باختگان بودند، در قبال این فاجعه، اعتراض قابل اعتنایی نکردند.رهبر انقلاب، پیگیری این مسئله و گفت‌وگو با دولتها برای تبیین اهمیت ماجرا و بررسی راههای جلوگیری از تکرار آن را وظیفه مهم مسئولان کشور به خصوص دستگاه دیپلماسی خواندند و افزودند: ظواهر ماجرا نشان می دهد که این فاجعه در اثر کوتاهی دولت میزبان رخ داده اما در هر صورت، این مسئله، یک مسئله سیاسی نیست بلکه بحث بر سر هزاران مسلمانی است که در حال عبادت و انجام مناسک حج و با لباس احرام جان باختند و این مسئله باید به صورت جدی دنبال شود.
ایشان، سکوت محض دستگاههای مدعی حقوق بشر در اروپا و امریکا را جنبه دیگر قابل پیگیری برشمردند و خاطرنشان کردند: دستگاههای دروغگو و منافق مدعی حقوق بشر و همچنین دولتهای غربی که گاهی برای کشته شدن یک نفر جنجال فراوانی در دنیا بر پا می کنند، در این ماجرا به نفع دولت رفیق خود سکوت محض کردند.
حضرت آیت الله خامنه‌ای افزودند: این مدعیان حقوق بشر اگر صداقت داشتند، باید پاسخگویی، جبران خسارت، تضمین عدم تکرار و مجازات عاملان این فاجعه را مطالبه می کردند.
رهبر انقلاب، پیگیری برای مطالبه و زنده نگه داشتن این موضوع مهم را وظیفه سازمان حج خواندند و افزودند: این مسئله نباید به سکوت و فراموشی بگذرد و باید تا سالها در مجامع جهانی مطرح شود و نقطه آماج این حرکت نیز باید دولتهای غربی و سازمانهای مدعی حقوق بشر باشند.
ایشان با تشکر صمیمانه از زحمات دلسوزانه مسئولان حج کشور به خصوص پیگیریهای مستمر و روحیه و مواضع قاطع حجت‌الاسلام قاضی عسگر و همچنین تحرک همه‌جانبه، پاسخگویی و احساس مسئولیت آقای اوحدی رئیس سازمان حج، گفتند: اجر و پاداش این زحمات و مجاهدتها همگی در میزان الهی محفوظ است و همین صبر و مجاهدت در راه خداست که حضرت زینب(س) پس از دیدن آنهمه بلا و حادثه در صحرای کربلا، از آن به‌عنوان زیبایی و جمال یاد می‌کند.

 

پرسش و پاسخ : عزاداری از منظرآیات و روایات

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 27ام مهر, 1394

قرآن کریم، چه نگاهی به مفهوم عزاداری دارد؟


-در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که مشروعیت، بلکه رجحان عزاداری و اقسام آن را اثبات می کند، که در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم:

1. عزاداری فریاد ستمدیدگان علیه ستمگران

قرآن کریم می فرماید: «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِم»؛نساء، آیه 148.خداوند متعال فریاد زدن به بدگویی را دوست ندارد، جز برای کسانی که مورد ستم قرار گرفته اند.

هر چند ظلم دارای اقسام و مراتبی است، اما بزرگترین ظلم آن است که به حقوقی که خداوند برای برخی از افراد قرار داده است تجاوز شود و از جمله آن حقوق، حق ولایت و امامت است.

بی تردید امام حسین(ع) یکی از کسانی است که خداوند متعال حق ولایت و حاکمیت برای ایشان قرار داده است و یزید و یزیدیان جزو طاغوت و غاصب حاکمیت الهی اند و یقیناً شهادت امام حسین(ع) توسط یزید ظلم بزرگی در حق امت اسلامی است. آیا جامعه اسلامی در برابر چنین حادثه ای اندوهبار و غمناک که در آن فرزند نازنین پیامبر اکرم(ص) را به شهادت رساندند، باید دست روی دست گذاشته و سکوت نماید، یا وظیفه بسیار سنگینی بر دوش دارد؟ بر طبق آیه کریمه، باید فریاد برآورد و به افشاگری و بدگویی آشکار و رسوایی ستمگران پرداخت و چهره کثیف و زشت آنان را روشن کرد و با زبان شعر و مدیحه سرایی و بیان مصایب و گردهمایی های گسترده، برائت و بیزاری از دشمنان خدا را اعلان کرد. به طور یقین فریادها و عزاداری هایی که در این راستا باشد از مصادیق «جهر من القول» است که خداوند متعال آن را دوست دارد.

2. عزاداری و ابراز محبت به اهل بیت(ع)

اگر شیعیان در مصیبت ائمه(ع) عزاداری و گریه می کنند، به این دلیل است که آنان محبوب شیعیان هستند و تار و پود وجودشان، با عشق و محبت آنان عجین شده و این اظهار محبت در حقیقت ادای حق رسالت است؛ چرا که پیامبر(ص) در ازای رسالت و هدایت گری خویش، فقط مودتِ ذی القربی را طلب کرده است.[7] با توجه به اینکه خود اهل سنت گفته اند که منظور از قربی حضرت فاطمه(س)، حضرت علی(ع) و فرزندان اوست[8] و محبّ واقعی کسی است که در شادی آنان مسرور و در مصیبت آنان اندوهگین باشد و این اختصاص به زمان رسول اللّه(ص) ندارد، بلکه برای تمام زمان ها و همه مسلمانان ثابت است و هر مسلمانی در هر کجا و هر زمان موظف به ادای حق رسالت است.[9]

3. عزاداری و بزرگداشت شعائر الهی

قرآن کریم می فرماید: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ». حج، آیه32 شعائر در لغت به معنای علامت آمده است. مقصود از بزرگداشت شعائر الهی، بزرگداشت نشانه های دین و اطاعت خداوند و آیین ابراهیم(ع) است که در اسلام تبلور یافته است. از این رو به طور عموم می توان استفاده کرد که هر زمان یا در هر مکان فعل یا عملی که یاد خدا و زمینه تقوی و رشد معنوی و روحی را فراهم آورد، در صورتی که در چارچوب قوانین و دستورات اسلام قرار داشته باشد جزو شعائر الهی به شمار می رود و به طور مسلم مراسم عزاداری برای بندگان خاص خداوند که به حق قرآن ناطق و حج مجسم بودند و برای اعتلای کلمه توحید جان خود را قربانی ساختند، از بارزترین نشانه ها و شعائر الهی است. چرا که در این مراسم جز فراگیری مسائل دینی و یادآوری شهامت ها و ایثارگری شهیدان بزرگ اسلام، سخن دیگر طرح نشده و سخن از دشمنی با دشمنان خدا و دوستی با دوستان خدا گفته می شود.[11]

4. سوگواری حضرت یعقوب(ع) در فراق حضرت یوسف(ع)

قرآن کریم می فرماید: «یا أَسَفی عَلی یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ»؛ یوسف، آیه 84 . وا اسفا بر یوسف! و چشمان او از اندوه سفید شد، امّا او خشم خود را فرو می برد (و هرگز کفران نمی کرد).

حضرت یعقوب(ع) در جدایی فرزند خود دچار حزن و اندوه فراوانی گشت، به طوری که سالیان درازی در غم حضرت یوسف(ع) اشک ریخت تا دیدگانش سفید شد و بینایی خود را از دست داد. فرزندان حضرت یعقوب(ع) از بسیاری گریه و حزن پدر به ستوه آمده و گفتند: «قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُ تَذْکُرُ یُوسُفَ تَکُونَ حَرَضاً أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهالِکِین»؛ یوسف،آیه 85.  به خدا سوگند ـ تو ای پدر ـ همیشه به یاد یوسف هستی و خاطره او را از یاد نمی بری و دست از او برنمی داری، تا حدّی که خود را مشرف به هلاک کنی!

این آیات، گریه طولانی حضرت یعقوب(ع) را از ویژگی های مهم زندگی آن حضرت یاد کرده است. از آیه ای که بدان اشاره شد می توان نتیجه گرفت که گریه و اندوه هر چند سالیان درازی طول بکشد مانعی ندارد، بلکه مشروع و از ویژگی های مثبت به شمار می آید.

در سیره ائمه معصومین عزاداری چه جایگاهی دارد؟

-اگر به سیره نبوی و منابع کهن تاریخ اسلام که اکثراً توسط اهل سنت گزارش شده مراجعه شود، همه آن ها مؤید این مطلب است که پیامبر اکرم(ص) بارها برای فقدان عزیزان خود گریسته است، در فقدان ابراهیم فرزند خود، همچنین وقتی به زیارت قبر مادرش رفت و بر سر مزار مادر گریست، در فقدان عزیزانی مثل خدیجه و ابوطالب و در شهادت حمزه سیدالشهداء نه تنها گریه کرد، بلکه مردم را تشویق به عزاداری کرد، ابن هشام نوشته در رثای شهدای احد و تعزیه آن ها اشعار و مرثیه های فراوانی سروده شد.[14]

امیرمؤمنان علی(ع) در رثای همسرش فاطمه زهرا(س) و پیامبر اکرم(ص) و یاران وفادارش گریست.از این رو نمی توان گفت که گریه و عزاداری خلاف سنت و سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است. به ویژه اینکه برای امام حسین(ع) همه ائمه(ع) گریستند و عزاداری کرده اند.

امام رضا(ع) مجلسی ترتیب می داد و سخنران و مرثیه خوان در آن مجلس به رثای امام حسین(ع) پرداخته و مردم را می گریاندند.[16] دیگر ائمه نیز در سیره خود به عزاداری امام حسین (ع) اهتمام داده اند.

بنابراین سوگواری و عزاداری در مصیبت ها بدعت و ساختگی نیست، بلکه بر اساس سرشت و فطرتی که خداوند در ذات انسان قرار داده، انسان به عزاداری می پردازد. از طرفی مورد تأیید عقل و سیره پیامبر، امامان معصوم(ع) و آیات قرآن کریم نیز است. اندیشه ای که وهابیت، امروز ترویج گر آن هستند، بر خلاف آموزه های اسلام و قرآن و سیره اهل بیت(ع) است.منبع : خبرگزاری فارس , حسنی، رمضانعلی

[7]. «قل لا اسئلکم علیه اجراً الاّ المودة فی القربی» (شوری، آیه 23).

[8]. طبرانی، معجم کبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ 2، 1404، ج 3، ص 47، ح 2641. ـ فخر رازی، تفسیر کبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج 27، ص 166. ـ نورالدین هیثمی، مجمع الزوائد، بیروت، دارالکتب العربی، چاپ سوم، ج 7، ص 103.

[9]. تفسیر قرطبی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج16، ص141. ـ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار المعرفة، 1402هـ، ج 4، ص 142. ـ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، 1407، ج 25، ص 74.

[11]. برگرفته از عزاداری در پرتو قرآن کریم، پاسدار اسلام، شماره 336، آذر 1388، ص 36.

[14]. حافض ابوالمؤید خوارزمی، مقتل، چاپ جامعه مدرسین، ج 1، ص 88، فصل ششم.

[15]. ابوالمظفر، بسط بن جوزی، تذکرة الخواص، بیروت، دارالکتب العلمیه، ص 225.

[16]. قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، نجف، مطبعه المرضویه، ص 112، باب 32.


شرح حدیث ، شعر عاشورایی ، روضه

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 27ام مهر, 1394


صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین السلام علیکم و رحمة الله و برکاته


امام حسین (علیه السلام) فرمودند:لاتَقولَنَّ فی اَخیکَ المُؤمِنِ اِذا تَواری عَنکَ اِلّا ما تُحِبُّ اَن یَقولَ فیکَ اِذا تَوارَیتَ عَنهُ؛
پشت سر برادر مؤمن خود، چیزی مگو مگر آنچه دوست داری او پشت سر تو بگوید.بحارالانوار، ج44، ص 127

شرح حدیث:

  • صداقت در دوستی، آن است که ظاهر و باطن انسان با دوست، یکسان باشد و از برخورد دوگانه در روبه رو و پشت سر پرهیز شود.
  • ای جان فدای آن که دلش با زبان یکی است…آنان که پشت سر برادر دینی خود به عیبجویی و انتقاد می پردازند اما در برابر او زبان به چاپلوسی و تملّق می گشایند، صفت نفاق و دورویی دارند و این با ایمان ناسازگار است.
  •  اگر دوست داریم دیگران در غیاب و پشت سر ما از ما به خوبی یاد کنند و با عبارتهای شایسته درباره ی ما حرف بزنند و از خوبیهای ما بگویند، ما هم پشت سر آنان باید همین حالت و رفتار را داشته باشیم و جز به خوبی و از خوبیهایشان سخن نگوییم.
  • بدگویی در نبودِ دوست و برادر دینی، از صداقت به دور است.
  • دوست آن باشد که معایب دوست همچو آیینه رو به رو گوید نه که چون شانه با هزار زبان پشت سر رفته مو به مو گوید.
  • رعایت حقوق برادر مسلمان، از سنگین ترین وظایف دینی و اخلاقی است.
  • اگر می خواهیم دیگران با احترام و ادب از ما یاد کنند، باید ادب و احترام را درباره ی آنان رعایت کنیم.
  • اگر نمی پسندیم که با عنوانهای زشت از ما یاد کنند، ما هم تعبیرهای زننده و توهین آمیز درباره ی آنان به کار نبریم.
  • اگر از غیبت خود بدمان می آید و ناراحت می شویم، ما هم از آنان غیبت نکنیم.
  • اگر از افشای رازمان توسط دیگران می رنجیم، با افشای اسرار آنان، مایه ی رنجش خاطرشان را فراهم نکنیم.این رفتار، نشانه ی «انصاف» در معاشرت است.منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی

شعر عاشورایی

ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند
سوختگان غمت با غم دل خرمند

هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت
با خبران غمت، بی خبر از عالمند

در شکن طُره ات، بسته دل عالمیست
وآن همه دلبستگان، عقده گشای همند

یوسف مصر بقا در همه عالم تویی
در طلبت مرد و زن، آمده با درهم اند

تاج سر بوالبشر، خاک شهیدان توست
کاین شهدا تا ابد، فخر بنی آدمند

در طلبت اشک ماست، رونق مرآت دل
کاین دُرَر با فروغ، پرتو جام جمند

چون به جهان خرمی، جز غم روی تو نیست
باده کشان غمت، مست شراب غمند

عِقد عزای تو هست، سنت اسلام و بس
سلسله ی کائنات، حلقه ی این ماتمند

گشت چو در کربلا، رایت عشقت بلند
خیل ملک در رکوع، پیش لوایت خمند

خاک سر کوی تو، زنده کند مرده را
زآنکه شهیدان تو ، جمله مسیحا دمند

هر دم از این کشتگان گر طلبی بذل جان
در قدمت جانفشان، با قدمی محکمند
شاعر: فؤاد کرمانی

روضه جان جانان

صلی الله علیک یا ابا عبدالله یا شهید بکربلا، سلام من به خاک کربلا به همان خاکی که قدم های اربابم حسین برآن گذاشته شد، سلام من به خاک کربلا همان خاکی که مولایم حسین  به هنگام نماز برآن  سجده کرد ، سلام من به خاک کربلا همان خاکی که سالار زینب بر روی آن زانو زد به هنگام دیدن جسد غرق به خون علی اکبر جوانش…سلام من به خاک کربلا همان خاکی که اربابم حسین بر روی آن نشست و سر برادرش عباس را به زانو گرفت…سلام من به خاک کربلا همان خاکی که مولایم حسین آن را کنار زد و جسد بی جان و تشنه لب شش ماهه اش را در آن دفن کرد…سلام من به خاک کربلا همان خاکی که صورت مولایم حسین بر روی آن گذاشته شد.. سلام من به خاک کربلا همان خاکی که بدن بی سر اربابم حسین سه روز بدون کفن  برروی آن باقی ماند…ای خاک کربلا سوالی دارم چگونه طاقت آوردی این همه مصیبت را…؟ وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

 

شرح حدیث و شعر عاشورایی

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 26ام مهر, 1394

امام حسین (علیه السلام) فرمودند:

اِعمَل عَمَلَ رَجُلٍ یَعلَمُ اَنَّهُ مَأخوذٌ بِالإجرامِ، مَجزِیٌ بِالإحسانِ؛
همچون کسی عمل کن که می داند به خاطر گناهانش مؤاخذه می شود و به خاطر نیکوکاری، پاداش می یابد.بحارالانوار، ج44، ص127

شرح حدیث:

  • آنچه انسان را به انجام کار نیک وامی دارد، امید به پاداش است.
  • آنچه آدمی را از ارتکاب به عمل خلاف و مجرمانه باز می دارد، ترس از عقوبت است.
  • کسی که به پاداش امید دارد و از کیفر و عقاب بیمناک است، انگیزه ای درونی پیدا می کند که نیکوکار باشد و از بدیها پرهیز نماید.
  • خداوند، اساس عالم را بر این قرار داده که هر کس، نتیجه ی کار نیک و بد خویش را چه در دنیا و چه در آخرت ببیند.
  • این مقتضای حکمت و عدالت الهی است و بارها در آیات قرآن بر آن تأکید شده و گرفتاریهای بشر را هم پیامد عملکرد سوء آنان دانسته است و آخرت را هم بازتاب دنیا معرفی کرده و بهشت برین یا دوزخ سوزان را پاداش و کیفر صالحات و سیّئات مردم برشمرده است.
  • داشتن این باور و عقیده، هم انگیزه آفرین است برای کارهای نیک، هم عامل بازدارنده است از مفاسد و رذایل.چون بد کردی مباش ایمن ز آفات  که واجب شد طبیعت را مکافاتسپهر آیینه ی عدل است، شاید  که هر چه از تو بیند، وانماید(نظامی گنجوی)پس نتیجه ی نیک و بدمان به خودمان برمی گردد.
  • اگر اهل عمل صالح باشیم، گلی بر سر خود زده ایم و اگر بدکار و مردم آزار باشیم، ریشه ی خود را زده ایم.
  • این همان حکمتی است که سعدی هم به آن اشاره کرده است:از مکافات عمل غافل مشو /گندم از گندم بروید، جو ز جوو
  • کیست که بدی بکارد و خوبی برداشت کند! منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی

شعر عاشورایی:کاروان کربلا

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین

روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست دست

مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین

می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم

بیش ازین ها حرمت کوی منا دارد حسین

پیش رو راه دیار نیستی، کافیش نیست

اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین

بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب

کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین

رخت و تاراج حرم چون گل به تاراجش برند

تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین

بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب

ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین

سروران، پرانگان شمع رخسارش ولی

چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین

سر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراق

می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین

او وفای عهد را با سر کند سودا ولی

خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین

دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا

با کدامین سر کند، مشکل دوتا دارد حسین

سیرت آل علی (ع) با سرنوشت کربلاست

هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند

عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین

دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت

داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین

بعد ازینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون

دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین

ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای

گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین

دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز

با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین

شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا

جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار

کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین 


اشک دل : آقا جان مولای من گاهی فکر میکنیم ای کاش در کربلا کنار شما بودیم و از همه چیزمان میگذشتیم و جانمان را فدای شما می کردیم، اما وقتی که خوب فکر میکنم از خودم میپرسم برای امام حاضرمان چه کردیم؟ آیا برای ظهور ایشان زمینه سازی کرده ایم؟ آقا جان گاهی زمینه ساز که نیستیم هیچ فرج ایشان را هم به تأخیر می اندازیم،ارباب من  مددی فرما دلمان می خواهد در رکاب امام زمانمان باشیم اما نفسمان سرکش شده نمی گذارد خوب باشیم ، مددی فرما در برابر هواهای نفسانی بایستیم زیرا اگر خودمان را اصلاح کردیم دنیایی اصلاح می شود.مولا جان شرمنده ایم که همه چیز را می دانیم اما عمل نمیکنیم  مگر اندک عملی…ارباب بی کفنم رو سیاهیم که بدن شما قطعه قطعه شد، سر شما بر روی نی رفت،تا دین خدا زنده بماند و به دست امثال من برسد اما ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم … مددی مولا 


شرح حدیث

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 25ام مهر, 1394


امام حسین (علیه السلام) فرمودند:خَمسٌ مَن لَم تَکُن فِیهِ لَم یَکُن فِیهِ کَثیرُ مُستَمتَعٍ: اَلعَقلُ وَ الدِّینُ وَ الأدَبُ وَ الحَیاءُ وَ حُسن ُالخُلقِ؛
پنج خصلت است که در هر کس نباشد، بهره ی چندانی در او نیست: خرد، دین، ادب، حیا و اخلاق نیکو.حیاة الامام الحسین علیه السلام، ج 1، ص 181

شرح حدیث:

  • درخت وجود آدمی وقتی ثمربخش است که شاخ و برگ و میوه دهد.
  • ثمر این درخت، صفات نیک و خصلتهای پسندیده است.
  • پنج صفتی را که امام حسین(علیه السلام) در این حدیث به عنوان عناصر خیرآفرین از آنها یاد می کند، چه در زندگی فردی و چه در حیات اجتماعی، منبع برکت و آثار نیک است.
  • «عقل»، بزرگترین موهبتی است که خداوند به انسانها عطا کرده است و حجّتی درونی و پیامبری باطنی است که راه زندگی صحیح را به آدمیان نشان می دهد.
  • «دین»، زندگی بر مدار خواست خداوند و به کار بستن اوامر پروردگار، در همه ی ابعاد است.
  • «ادب »، نشان کمال خرد و وارستگی انسان از رذیله ی جهل است و انسان را مورد احترام و محبوبیّت نزد دیگران قرار می دهد.
  • «حیا»، صفتی ارزشمند است که آدمی را از آلوده شدن به مفاسد و حریم شکنی و بی عفتی باز می دارد.
  • «حسن خلق»، برترین فضیلت یک مسلمان است و صفتی است که خداوند، پیامبر محبوبش حضرت محمد(ص) را به خاطر آن ستوده است. افراد خوش اخلاق، زندگی بهتر و روابط صمیمانه تری با دیگران دارند و در خانه ی دلها نفوذ می کنند.
  • این صفات شایسته ی پنجگانه، وجود آدمی را پرثمر می سازد و کسی که از این اوصاف بی بهره باشد، انتظار خیری از او نیست.خود را به این صفات آراسته کنیم و اگر از آنها برخورداریم، برآنهابیفزاییممنبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی.

شعر سفینه ی نجات

خواب دیدم خواب اینکه مرده ام، خواب دیدم خسته و افسرده ام
روی من خروارها از خاک بود، وای قبرم چه وحشتناک بود
تا میان گور رفتم دل گرفت، قبر کن سنگ لحد را گل گرفت
بالش زیر سرم از سنگ بود،غرق وحشت سوت و کور و تنگ بود
هر که آمد پیش حرفی راند و رفت، سوره ی حمدی برایم خواند و رفت
آمدند از راه نزدم دو ملک، تیره شد در پیش چشمانم فلک
یک ملک گفتا بگو نام تو چیست، آن یکی فریاد زد رب تو کیست
ای گنهکار سیه دل بسته پر، نام اربابان خود یک یک ببر
در میان عمر خود کن جستجو ،کارهای نیک و زشتت را بگو
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود، دست و پایم بسته در زنجیر بود
ناگهان الطاف حق طاهر شد، از جنان درهای رحمت باز شد
مردی آمد از تبار آسمان، نور پیشانیش فوق کهکشان
دو ملک سر را به زیر انداختند، بال خود را فرش راهش ساختند
غرق حیرت داشتند این زمزمه، آمده اینجا حسین فاطمه
صاحب روز قیامت آمده ،گویی بهر شفاعت آمده
سوی من آمد مرا شرمنده کرد ،مهربانانه به رویم خنده کرد
گفت آزادش کنید این بنده را ،خانه آبادش کنید این بنده را
اینکه اینجا این بنده چنان تنها شده، کام او با تربت من وا شده
مادرش او را به عشقم زاده است، گریه کرده بعد شیرش داده است
بارها بر من محبت کرده است ،سینه اش را وقف هیئت کرده است
اینکه می بینید در شور است و شین، ذکر لالائیش بوده یا حسین
دیگران غرق خوشی و هلهله، دیدم او را غرق شور و هروله
با ادب در مجلس ما می نشست، او به عشق من سر خود را شکست
اسم من راز و نیازش بوده است ،خاک من مهر نمازش بوده است
پرچم من را بدوشش می کشید، پا برهنه در عزایم می دوید
اقتدا به خواهرم زینب نمود، گاه میشد صورتش بهرم کبود
اینکه در پیش شما گردیده بد، جسم و جانش بوی روضه می دهد
حرمت من را به دنیا پاس داشت، ارتباطی تنگ با عباس داشت
گریه کرده چون برای اکبرم، با خود او را نزد زهرا می برم
هرچه باشد او برایم بنده است، او بسوزد صاحبش شرمنده است
در قیامت عطر و بویش میدهم، پیش مردم آبرویش میدهم
باز بالاتر بروز سرنوشت ، میشود همسایه ی من در بهشت
آری اری هر که پا بست من است، نامه ی اعمال او دست من است.(امیر حسین میر حسینی)

 

پاسخ به چرایی جنگ داعش با مسلمانان

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 23ام مهر, 1394

 

 

پاسخ معاون بین الملل حوزه به شبهه بی اساس داعش


چرا داعش به جای صهیونیست ها با مسلمانان می جنگد؟

یکی از روشهای دشمنان ادیان الهی برای مبارزه با گسترش معارف الهی تحریف مفاهیم و آموزه های دینی و تحریف معنوی آیات وحی بوده، چنانکه خداوند گزینش این روش اسلام ستیزی را از مخالفان اسلام در آیه شریف (… یحرفون الکلم عن مواضعه..) سوره نساء آیه 46  ارائه می فرماید. گاه این تحریف های معنوی از بین برخی مسلمانان سر برآورده و اندیشه خوارج را می آفریند که امام علی علیه السلام راجع به آیات مورد استدلال آنها فرمود: کلمۀ حق یراد بها الباطل …

پدیده کشتارمسلمانان به اتهام کفر توسط محمد بن عبدالوهاب پایه گذاری شده و امروز تمام گروه‌های منسوب به وهابیت از جمله گروه داعش در عراق و شام با پیروی از تفکر تکفیری محمد بن عبدالوهاب با ولع و اشتیاق کشتار بی‌رحمانه مسلمانان را برای خود جایز نموده و به ویژه برای کشتن شیعیان و پیروان اهل‌بیت رسول خدا(ص) با تبلیغات بی‌پایه، احساسات اهل‌سنت را که از ماهیت داعش و فرقه وهابیت اطلاعی ندارند، تحریک نموده و آنان را در مقابل قرآن و احادیث نبوی و معیارهای انسانیت قرار داده و به کشتن شیعیان و دیگر مسلمانان ترغیب می‌کنند.بدیهی است استعمار جهانی به سردمداری شیطان بزرگ در دوره معاصر برای ایجاد جنگ داخلی و برادرکشی در بین مسلمانان با استفاده از همین روش اسلاف خود به تفسیر غلط آیاتی از قرآن و آموزه های نبوی در بین مذاهب اسلامی پرداخته تا با پیدایش اعتقاد به تکفیر گروه های مسلمان و وجوب قتل آنان وحدت و انسجام امت اسلامی را از هم پاشیده  خطر مبارزه امت را با سلطه استعمار جهانی و کیان صهیونیسم به تاخیر اندازند.


یکی از مهمترین شبهات بین المللی معاصر، استدلال جریان‌های تکفیری و فتنه انگیز برای مسلمان کشی و قتل عام شیعیان و اهل سنت کشورها با ادعای (اولویت جهاد با دشمن قریب) و استناد به آیه شریفه 123 سوره توبه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ » است.این استدلال غلط جایگاه گسترده‌ای را در بین برخی جوانان مومن و ساده دل اهل سنت دنیا پیدا کرده به گونه ای که همچنان مشغول ثبت نام عملیات انتحاری بوده و به عضویت گروه‎های تکفیری در آمده و به جنگ و کشتار مسلمانان مظلوم شیعه و سنی می‎پردازند و این موضوع عامل انحراف هزاران جوان مسلمان از مبارزه با صهیونیسم و کفر جهانی به جنگ با مسلمانان مظلوم سوریه، عراق و دیگر کشورهای اسلامی گشت.پاسخ علمی به این شبهه بر اساس مبانی دینی اسلام و جوامع روایی اهل سنت توسط معاونت بین الملل حوزه‎های علمیه بصورت یک سوال و جواب تدوین شده است.

بیان شبهه داعش جهت توجیه جنگ با شیعیان و ایران

جریان‌های منحرف تکفیری با هدف سوق دادن جوانان مومن و مجاهد اهل سنت کشورهای جهان، به‌سوی مبارزه با برادران مسلمان‌شان اعم از شیعیان و اهل سنت غیر وهابی، راه انداخته و با استدلال به آیه‌ای از قرآن کریم زمینه چرخش رویکرد جهاد برضد رژیم صهیونیستی و آمریکا را به جهاد برضد شیعه و ایران اسلامی و اهل سنت ضد صهیونیسم تبدیل کرده‌اند. این گروه در پاسخ به این‌ سوال که (چرا برای کمک به مردم غزه نرفته و در مقابل اسرائیل نجنگیدند) گفته‌اند که: «الجواب الاکبر في القرآن الکريم، حين يتکلم الله تعالي عن العدو القريب و هم المنافقون في أغلب آيات القرآن الکريم، لانهم أشد خطرا من الکافرين الاصليين والجواب عند أبی بکر الصدیق حین قدم قتال المرتدین علی فتح القدس التی فتحها بعده عمر بن الخطاب.»؛  به این معنا که پاسخ این سوال را خداوند در قرآن کریم داده است آنجا که خداوند از دشمن نزدیک سخن گفته و آنان در بیشتر آیات قرآن کریم منافقان هستند که خطر آنها از کافران اصلی شدید تر است. همچنین جواب این سوال در عملکرد ابو بکر صدیق است، هنگامی که جنگ با مرتدان را بر فتح قدس مقدم کرد که بعد از او توسط عمر بن خطاب فتح شد.

تکفیریون بر اساس آیه قرآن که می‎فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلِيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ»ای کسانی که ایمان آورده‌اید! با کافرانی که به شما نزدیکترند، پیکار کنید! (و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزدیک غافل نکند!) آنها باید در شما شدّت و خشونت (و قدرت) احساس کنند و بدانید خداوند با پرهیزگاران است.»می‎گویند: کفّار بر دو قسم هستند؛ گروهی از کافران، غیر مسلمانان و در فاصله دور جغرافیایی هستند و گروه دیگر مسلمان نمایان داخل کشورهای اسلامی هستند که به خاطر برخی از عقاید شرک آلود و کفر آمیز از کافران گروه اول بدترند و این آیه بیان می‎کند که ابتدا باید با این کافران مسلمان نما جنگید؛ چون آیه یاد شده تاکید دارد که ابتدا باید با دشمنان و کافرانی که به شما نزدیک هستند جهاد کرد (يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ: کافران نزدیک و مجاور) و سپس سراغ کافران دیگر رفت. لذا اول باید با مسلمانان مشرک جنگید و یهود و نصاری به ویژه اسرائیل در اولویت بعدی هستند.

پاسخ به شبهه

در پاسخ به این ادعا می‌توان گفت:

مسلمانان و حتی منافقان، مصداق کافر نزدیک نیستند

1. آنچه در متن آیه (123 سوره توبه) مطرح شده، جنگ با «کفار» نزدیک است، اما مسلمانان و حتی منافقان نزدیک در زمره «کفار» نیستند تا مصداق«کافرنزدیک» باشند و جنگ با آنان اولویت داشته باشد. مفسران در تفسیر آیه یاد شده با ذکر شأن نزول آن مطالبی بیان داشته و از آن نتیجه گرفته‌اند که در جنگ با کفار باید توجه مسلمانان به کافران نزدیک متمرکز باشد و با تمرکز به کفار دورتر، از کفار نزدیک غافل نشده و جنگ را به صورت تدریجی با کفار نزدیک به سوی کفار دورتر ادامه دهند. و نیز در تفسیر «التسهیل» گفته شده که این آیه در جنگ های رسول خدا(ص) اشاره به جنگیدن با رومیان در شام اشاره دارد.فخررازی صاحب تفسیر کبیر می نویسد: هنگامی که خداوند دستور جنگ با مشرکان را صادر نمود، با این آیه شریفه مسلمانان را به راه درست جنگیدن ارشاد فرمود که از نزدیک آغاز کنند و به تدریج به مناطق دورتر منتقل شوند.  در روایات اسلامی آمده که مراد از دشمنان نزدیک یهودیان اطراف مدینه هستند که شامل بنی قریظه و بنی نضیر و خیبر می باشد.«قال ابن عباس: مثل بنی قریظه و النضیر و خیبر و نحوها».

قرآن کریم، منافقان را مصداق کافر نزدیک نمی داند

2. در قرآن کریم حتی در یک مورد «‌‌منافقان» به عنوان مصداقی برای « دشمن نزدیک » معرفی نشده اند. این درحالیست که منافقان در میان مسلمانان زندگی می کردند و در فرصت های مختلف سعی در توطئه و اختلال در جامعه مسلمین را داشتند. بنابراین گرچه برخی از گروه های تکفیری و تندرو شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت و برخی از گروه های اهل سنت را متهم به نفاق می کنند؛ با این حال نمی توان براساس قرآن کریم این گروه ها را « کافر قریب » نامیده و جواز جهاد و کشتار آنها را صادر نمود و کشتار این مسلمانان توسط داعش هیچ ارتباطی به این آیه شریفه ندارد.

پیامبر هرگز با منافقان نجنگید

3. علی رغم آن که در زمان حیات پیامبر اکرم (ص) تعداد منافقان زیاد بوده  و در قرآن کریم سوره ای با نام «منافقون» نازل شد و در آن منافقان مورد سرزنش قرار گرفته اند؛ ولی پیامبر اسلام(ص) هرگز با منافقان نجنگیدند و جنگ  با منافقان جزو سیرة آن حضرت نبوده است، بلکه سیرة نبوی نسبت به منافقان ارشاد و افشاءِ توطئه ها بوده است. بنابراین گرچه مسلمانان غیر وهابی از نظر داعش منافق شمرده شوند، جنگ و کشتار آنان هیچ مشروعیت و استناد به سیره نبوی ندارد.

جهاد با کفار بر جهاد با منافقان مقدم است

4. بر خلاف نظر گروه تکفیری داعش، خداوند در سوره توبه جهاد با کفار را بر جهاد با منافقان مقدم کرده است. آن جا که در سوره توبه می‎فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ»ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن ، و بر آنها سخت بگیر! جایگاهشان جهنم است و چه بد سرنوشتی دارند.در این آیه خداوند به صراحت جهاد با کفار را بر جهاد بر منافقان از حیث رتبه مقدم کرده است؛ در حالی که دیدگاه داعش ‌‌بر خلاف آیه یاد شده است.

قرآن کریم برای جنگ با مسلمانان، واژه “قتال” را به کار نبرده است

5. درحالی که خداوند در قرآن کریم بارها واژه (قتال) را در تعامل با کافران به کار برده است، نسبت به مسلمانان منحرف و منافق حتی یک مورد واژه قتال استفاده نشده است. فقط یک بار واژه «‌جهاد‌«برای منافقان بکار برده شده است که تمام مفسران اتفاق نظر دارند براینکه مقصود «مواجهه فرهنگی و تبلیغی» است نه جنگ نظامی.مفسران مسلمان، بر این امر اتفاق دارند که جنگ با منافقان در دین اسلام تشریع نشده است و در ذیل آیه «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ»  گفته‌اند که  گرچه از ظاهر آن وجوب جهاد با منافقان به دست می‎آید اما از عملکرد و سنت پیامبر در جنگ نکردن با منافقان کشف می کنیم که مقصود جهاد غیرنظامی است، بنابراین باید جهاد در این آیه بر جهاد لسانی و امثال آن حمل شود.  طبری در تفسیر «جامع البیان فی تأویل القرآن» روایات متعددی در این زمینه نقل کرده است مثلاً: « از ابن عباس نقل شده است که جهاد با کفار بوسیله شمشیر است و جهاد با منافقان بوسیله زبان و عدم خوشرفتاری با آنان. همچنین از ابن عباس نقل شده است که جهاد با کفار با جنگ است و جهاد با منافقان این است که با آن‎ها با تندی صحبت کنیم.بنابراین، آیات شریفه «سوره توبه» هیچ مسلمانی را به سوی جنگ با مسلمانان-که اختلاف‌هایی با یکدیگر دارند و احیانا از نگاه یکدیگر منافق شمرده می شوند - دستور نداده است، بلکه آیه مربوط به آن دسته از کفار رسمی است که از سوی آنها بخاطر نزدیک بودنشان به جامعه اسلامی خطری متوجه حکومت اسلامی است.

مصداق بارز کافر نزدیک، صهیونیست ها هستند

6.  نزدیک ترین گروه کافر به امت اسلامی در عصر حاضر صهیونیست ها و یهودیان هستند که سرزمین مسلمانان را در وسط کشور‎های اسلامی (فلسطین، اردن، مصر، سوریه، لبنان) اشغال نموده‌اند.آیا طبق آیه کریمه مورد استناد این گروه ( قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ) جنگ با صهیونیست ها و یهودیان غاصب واجب و در اولویت نیست؟آیا بسیج این همه نیروی جوان و پُرانرژی و انقلابی از سراسر کشور‎های اسلامی و غیر اسلامی- که خشم شان را از جنایت صهیونیست ها، آنان را تبدیل به بمب‎های آماده انفجار برضد اسرائیل غاصب کرده است- بسوی برادر کشی در کشورهای اسلامی دقیقا خواسته ی اسرائیل غاصب و آمریکای جنایتکار نیست؟! در چنین جنگ و نزاع داخلی جوانان مؤمن و غیور انقلابی هر دو گروه از مسلمانان کشته می‎شوند و کفار و دشمنان اسلام به ویژه صهیونیست ها از خطر تهاجم هردو راحت می‎ مانند.آیا خداوند رحمن همین خطر بزرگ و آفت عظیم برادر کشی و از بین رفتن توان امت اسلامی را بر اثر تنازع داخلی پیش بینی نفرموده و با نهی وحیانی خویش که فرمود: (لَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ) حرمت این نزاع را برای این چنین روزی به ما اعلام نکرده است؟!

کسانی که اظهار مسلمانی می کنند کافر نیستند

7. قرآن كريم از كافر انگاشتن کسانی كه اظهار مسلمانی نموده پرهیز داشته و می‎فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياهِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثِيرَهٌ كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً»؛  ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که در راه خدا گام بر می دارید (و به سفری برای جهاد می‎روید)، تحقیق کنید! و بخاطر این‌که سرمایه ناپایدار دنیا (و غنایمی) به دست آورید، به کسی که اظهار صلح و اسلام می‎کند نگویید: «مسلمان نیستی» زیرا غنیمت‌های فراوانی (برای شما) نزد خداست. شما قبلًا چنین بودید و خداوند بر شما منّت نهاد (و هدایت شدید). (پس ،بشکرانه این نعمت بزرگ،) تحقیق کنید! خداوند به آنچه انجام می‎دهید آگاه است.در شأن نزو‌‌ل آيه یاد شده بنابر نقل کتب تفسیری آمده است: پيامبر اكرم(ص) دسته‏اى از ياران خود را به فرماندهى «اسامه بن زيد» براى جنگ با «بنى ضمره» فرستادند. اسامه به اسلام آوردن یکی از اهالی این قبیله توجّهى ننمود و وى را به قتل رسانید. همراهان اسامه ماجرا را به‏ پيامبر اکرم(ص) گزارش دادند و گفتند: اى رسول خدا! نديدى كه اسامه چگونه مردى را كه مى‏گفت: «لا إله إلا الله محمّد رسول الله» به قتل رسانید! پيامبر(ص) وقتى اين گزارش را شنيدند خطاب به اسامه فرمود: با «لا إله إلا الله»، چه كردى؟! اسامه گفت: اى رسول خدا! آن مرد تنها براى اين شهادتين گفت كه جان خويش را حفظ كند!. پيامبر(ص)فرمود: آيا تو دلش را شكافتى و از درونش آگاهى يافتى؟! در اين هنگام آيه یادشده نازل شد و اسامه سوگند ياد كرد كه ديگر هرگز با كسى كه شهادتين را بر زبان مى‏راند نجنگد.از این‌رو نسبت دادن نفاق به مسلمانان اعم از اهل سنت و شیعیانی که گروه تکفیری داعش آنها را کافران و منافقان داخلی می‎نامند، کاملا بی اساس و نقض این دستور قرآنی است؛ زیرا معنای نفاق، اظهار اسلام و پنهان داشتن کفر است در حالی که اهل سنت مخالف داعش و نیز شیعه امامیه شهادتین را به زبان آورده و از صمیم قلب به آن ایمان داشته و به تمام ضروریات دین اسلام مؤمن و به آنها با قلب و عمل پایبند هستند و با کمال صراحت و شجاعت عقاید خود را در کتابهای گوناگون اعم از تفسیر، فقه و اعتقادات ثبت نموده و با یقین و استدلال محکم معتقد به توسل، شفاعت، زیارت و تبرک به مقدسات واقعی اسلام بوده و هیچگاه در بیان این عقاید حتی پای پنهان کاری و تقیه را هم به میان نیاورده و با صدای بلند وهابیان را دعوت به مناظره می‌کنند.

تعریف مسلمان و کافر را باید از رسول خدا شنید

8. تعریف مسلمان و کافر را باید از احادیث رسول خدا(ص)بشناسیم. پیامبر(ص) می فرماید: آیا می‎دانید ایمان به خدای یگانه چیست؟ گفتند : خدا و رسولش عالم ترند. فرمود: شهادت به این‌که خدایی جز خدای یگانه وجود ندارد و این‌که محمد فرستاده خداست و نیز شهادت به اقامه نماز و اعطای زکات و روزه ماه رمضان و خمس کسب و اموال.روایت یاد شده به صراحت دلالت دارد که هر شخصی به یگانگی خدا و رسالت پیامبر(ص) و اقامه نماز و اعطای زکات، روزه خمس اقدام کند مسلمان است. و کاملا بدیهی است که تمامی اهل سنت مخالف داعش و نیز شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت: نیز این گونه اند و به اصول و ارکان اسلام ایمان و اعتقاد دارند.

پیامبر از جنگ با مسلمانان نهی فرموده است

9. با نگاهی به نخستین صفحات کتابهای روائی مانند: صحیح بخاری و صحیح مسلم با این روایت مواجه می‎شویم که پیامبر اکرم(ص) از جنگ با مسلمانان نهی فرمودند و به همین اندازه که گروه‎های مسلمان اظهار شهادتین کرده و نماز و روزه و زکات را اداء کنند اکتفا نموده است و عنوان مسلمان بر آنها مطابقت می کند. ایشان می‌فرماید: مأمور شدم با مردم بجنگم تا آنکه گواهی دهند که معبودی به حق جز خدای یکتا نیست و محمد پیامبر خداست و نماز برپا دارند و زکات بدهند. پس اگر اینها را انجام دادند خونها و اموالشان مگر به حق اسلام محفوظ است و حساب آنها با خداست.در روایت دیگری بخاری از طریق انس بن مالک نقل نموده که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: كسى كه مانند ما نماز بخواند و به طرف قبله بايستد و از گوشت ذبح شده ما بخورد پس او مسلمان است و در پناه خدا و رسول است ، عهد خدا را درباره او نشكنيد.اين روايات و روایات مشابه دیگر، همگی بیانگر آنند كه نمى‏توان كسى را كه شهادتين بر زبان جاری کرد كافر يا مشرك قلمداد نمود و به اين بهانه جان و مال او را حلال شمرد؛ بلکه با گفتن شهادتین احکام ظاهری اسلام بر او مترتب می‎گردد.

در اسلام، حتی کفار غیر محارب هم در امان هستند

10. در شریعت اسلام حتی کفار هم تا وقتی محارب نشده و به پیکار بر ضد اسلام و اخراج پیامبر(ص) اقدام ننموده اند در امنیت اند و جهاد با آنان مشروع نیست و با دقت در سوره توبه به دست می آید که سیاق عمومی آیات این سوره ، از مشرکانی که با اهل اسلام به ناحق، بنای دشمنی و جنگ گذاشتند، و به تعبیر دیگر محارب هستند، سخن می‎گوید و نه گروه های دیگر. « أَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُم بَدَؤُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن كُنتُم مُّؤُمِنِينَ»  آیا با گروهی که پیمانهای خود را شکستند ، و تصمیم به اخراج پیامبر(ص) گرفتند ، پیکار نمی کنید؟! درحالی که آنها نخستین بار (پیکار با شما را) آغاز کردند آیا از آنها می‎ترسید؟! با اینکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید!. سپس در آیه بعد دستور به جنگ با طغیانگران از کفار را می‎دهد؛ زیرا جنگ با آنها موجب در امان ماندن و آرامش مؤمنان از آزار و اذیت کفار خواهد شد.بنابراین سیاق آیات قتال سوره توبه مخصوص کفار طغیانگر و متجاوز است، اما کافران و حتی مشرکانی که در حال جنگ با مسلمانان نیستند و به زندگی خود مشغول و در حال صلح با مسلمانان اند قرآن کریم اجازه جنگ و کشتار آنان را نداده است. «الا الذین عاهدتم من المشرکین …»  خطای بزرگی که گروه داعش در فهم این آیات قرآن  مرتکب شده است عدم تفکیک بین دو گروه آیات است و خیال کرده اند که طبق قرآن با هرکسی که کافرش می دانیم باید جنگید و این خطائی است که قرآن آن را مردود دانسته، چنان که در آیات دیگر قرآن بیان شده است، «وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبِّ الْمُعْتَدِينَ» و در راه خدا ، با کسانی که با شما می‎جنگند ، نبرد کنید! و از حدّ تجاوز نکنید ، که خدا تعدّی کنندگان را دوست نمی دارد.

پیامبر حتی در جنگ با کفار هم متعرض شهروندان عادی نمی شد

11. از سنت‎های پیامبر اکرم(ص) در جنگ‎ها این بود که حتی در جنگ با کفار و متجاوزان فقط به جنگ و قتل جنگجویان تجاوزگر اکتفا می‎کرد و هیچ گاه متعرض دیگر شهروندان عادی آنان نمی شد. پیامبر اکرم(ص)هنگامی که «عبد الرحمان بن عوف» را در سال ششم هجرت برای جنگ با قبیله کلب فرستاد؛ توصیه فرمود: «با کسانی که به خدا کفر می‎ورزند ، نبرد کنید ولی افراط نکنید، حیله گری نکنید، و هیچ بچه ای را نکشید، و هنگامی که با دشمن مشرک برخورد کردید، آنان را به سه خصلت دعوت کنید. پس هر کدام شما را اجابت کردند، از آنها بپذیرید و دست از آنان بردارید. سپس آنان را به اسلام دعوت کنید. پس اگر شما را اجابت کردند، از آنان بپذیرید و آنها را رها کنید.همچنین خلیفه اول «ابوبکر» به فرمانده سپاهش دستور داد که: « خیانت نکنید، افراط نکنید، بچه کوچک را نکشید، پیرمرد‎ها را نکشید، و هیچ نخلی را نبرید و نسوزانید…».خلیفه دوم «عمر بن خطاب» نیز هنگامی که سپاهیانش را برای جنگ می‎فرستد به آنان چنین توصیه ‎کرد : « … در راه خدا با کسانی که کفر می‎ورزند بجنگید و افراط نکنید… و هیچ پیرمرد و زن و بچه ای را نکشید.اکنون باید دید اعمال گروه افراطی و تکفیری داعش را مانند کشتن زنان، پیر مردان و کودکان و مردمی که در خانه خود نشسته و هرگز اقدام به درگیری مسلحانه نکرده اند با توصیه‎های پیامبراکرم(ص) و خلفای اهل سنت سازگاری دارد؟!.

استدلال داعش به عملکرد ابوبکر، استدلالی سست است

12. استدلال داعشی‎ها به عملکرد «ابوبکر» مبنی بر جنگ با مرتدان نیز بسیار سست است؛  زیرا همانطور که تکفیری‌ها نیز تصریح کرده اند، ابوبکر با کسانی جنگید که می‌گفت آنان مرتد شده و دین اسلام را رها کرده و دین دیگری برگزیده‌اند، نه با نمازگزاران یا منافقان مدینه. خلیفه اول با کسانی جنگیده است که خود مدعی نبوت بوده اند. حتی کسانی مثل مسیلمه، اسود و طلیحه هیچ گاه مسلمان نشدند که بگوییم مرتد شده اند. آنها در زمان رسول خدا قائل به مشارکت در نبوت رسول اکرم(ص) بودند که خود آن حضرت در اواخر عمر گروهی را برای جنگیدن با آنان فرستاده‌؛ زیرا مهمترین خطر برای مسلمانان به حساب می آمدند. اگر استدلال آنها درست باشد، ابوبکر قبل از جنگیدن با مسیلمه و طلیحه که «کافر» بودند، باید به جنگ منافقان مدینه می‎رفت. بدون شک این منافقان پس از رحلت پیامبر(ص) وجود داشتند و تعدادشان نسبت به قبل افزایش پیدا کرده بود. اما ابوبکر به جای شناسایی و کشتن آنان به جنگ مرتدان رفت. حتی در جنگی که با مانعین زکات کرد با این استدلال بود که ابتدا به او خبر داده بودند که این گروه از مرتدان هستند و از دین حضرت محمد(ص) برگشته اند و اگر چنین گزارشی به وی نمی رسید، با آنها نمی‌جنگید.

مسلمانان مذاهب چارگانه و شیعیان نه کافرند و نه منافق

13. داعشی ها و تکفیری ها و وهابیون باید بدانند که مسلمانان پیرو دیگر مذاهب اعم از شافعی ها، حنفی ها، مالکی هاف حنبلی ها و شیعیان نه کافرند و نه منافق، زیرا همه آنها با صراحت شهادتین را بر زبان می رانند و از عمق قلب به مضمون آن و وحیانی بودن قرآن و مبدأ و معاد اعتقاد صادقانه داشته و فرائض شریعت اسلامی را مانند نماز، روزه، خمس، زکات، حج، … را بجا می آورند.اختلاف نظر آنان با وهابیت در مشروعیت چند عمل فقهی مانند زیارت پیامبر گرامی ص و توسل و شفاعت انبیاء و اولیاء الهی فقط اختلاف در فهم نصوص دینی و اختلاف اجتهادی است که اگر بر فرض همه این مذاهب در این موضوعات دچار خطا شده باشند موجب کفر نمی شود. برهمین اساس جنگ بین مذاهب و فرق اسلامی به دلیل اختلافات عقیدتی و فقهی جایز نیست و حرام شرعی می باشد. و بر اساس  این قاعده کلی است که همه فقهاء اسلام درباره اختلافات اجتهادی که می گویند: «للمجتهد المصیب اجران و للمخطئ اجر واحد». اگر به نظر «وهابی‎ها» جرم «شافعی‎ها» تقلید از «امام شافعی» و جرم «حنفی‌ها» تقلید از «امام ابوحنیفه» و جرم «مالکی‎ها» تقلید از «امام مالک» و جرم شیعیان تقلید از امام جعفرصادق(ع) در مسائل اختلافی باشد، این جرم مجوز قتل و تهمت کفر نیست، بلکه باید ضمن احترام به جان و مال و عرض یکدیگر به گفتمان علمی برای تبیین معارف و اقعی شریعت اسلام پرداخت.

نتیجه

بر اساس آیات ‌شریفه قرآن کریم که ارائه شد، کشتار بی رحمانه‌مسلمانان اعم از سنی و شیعه توسط داعش، هیچ مشروعیت دینی و مبنای قرآنی ندارد، چنانکه منظور از کافران نزدیک در آیه شریفه 123 سوره توبه، کسانی هستند که دین اسلام را قبول نداشته و با مسلمانان قصد جنگ داشته و در بین مسلمانان هستند که اکنون مصداق بارز آن صهیونیست ها و یهودیان متجاوز در فلسطین هستند، اما مسلمانان شیعه و سنی غیر وهابی، ابدا مصداق کافر نبوده بلکه کسانی که اقدام به کشتن این مسلمانان بی‌گناه می‌کنند مصداق این آیه می‌باشند:

« وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا»

حوزه/محمد حسن زمانی معاون بین الملل حوزه های علمیه


صلی الله علیک یا ابا عبدالله
عرض میکنم یا اباعبدالله شاید در گذشته زمانی که روضه خوانده میشد و گفته می شد در کربلا چگونه با شما و اولاد و اصحابتان رفتار شد کسی نمی توانست تصور کند که چگونه می شود کسانی که ادعای مسلمانی داشتند توانستند آنگونه علی اکبر شما را ارباََ ارباََ کنند یا شاید سخت تصور میشد چگونه می شود مسلمانان در مقابل چشمان شما گوش تا گوش گلوی علی اصغر شما را بدرند، شاید سخت تصور میشد که چگونه می شود اصحاب شما آنقدر دلباخته شما باشند که مقابل تیرهای دشمن عالمانه بایستند، مولای بی کفنم در این زمانه چقدر خوب درک میکنیم چگونه با شما رفتار کردند، ارباب عطشانم چقدر بر شما سخت گذشته در کربلا در حالی که مهمان بودید اما مسلمانان رسم مهمان نوازی به جا نیاوردند،مولای دور از وطنم  در این زمانه داعش و وهابی ها نسل ابولهب و ابو جهل و ابو سفیان وخوارج … با رفتارشان به شیعیان یادآوری میکنند که هر چه از کربلا شنیده اید راست است، آقا جان عنایتی فرما مانند اصحابتان ما هم در مقابل دشمن از هر چه داریم بگذریم تا روز قیامت شرمنده جدتان رسول خدا نباشیم.آمین یارب العالمین

 

احادیث ائمه معصومین درباره سالار شهیدان

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 23ام مهر, 1394


احاديث نوراني درباره امام حسين (علیه السلام)




قال الباقر علیه السلام : اِنّ الحُسَينَ صاحِبَ كَربَلا قُتِلَ مَظلوما، مَكروبا عَطشانا، لَهفانا فآلَى اللّه‏ُ عَزَّوَجلّ عَلى نَفسِهِ اَن لا ياتيَهُ لَهفانٌ و لا مَكروبٌ و لا مُذنِبٌ و لا مَغمومٌ و لا عَطشانٌ و لا مَن بِهِ عاهَةٌ ثُمَّ دَعا عِندَهُ و تَقَرَّبَ بِالحُسَينِ بنِ عَلىٍّ علیه السلام اِلَى اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ إلاّ نَفَّسَ اللّه‏ُ كُربَتَهُ وَ اَعطاهُ مَسأَلَتَهُ و غَفَرَ ذَنبَهُ وَ مَدَّ فى عُمُرِهِ وَ بَسَطَ فى رِزقِهِ فَاعتَبِروا يا اُولـِى الاَبصار؛

حسين، بزرگ مرد كربلا، مظلوم و رنجيده خاطر و لب تشنه و مصيب ‏زده به شهادت رسيد. پس خداوند، به ذات خود، قسم ياد كرد كه هيچ مصيبت‏ زده و رنجيده خاطر و گنهكار و اندوهناك و تشنه ‏اى و هيچ بَلا ديده ‏اى به خدا روى نمى‏ آورد و نزد قبر حسين علیه السلام دعا نمى ‏كند و آن حضرت را به درگاه خدا شفيع نمى ‏سازد، مگر اين‏كه خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده مى‏ كند و گناهش را مى‏ بخشد و عمرش را طولانى و روزى ‏اش را گسترده مى ‏سازد. پس اى اهل بينش، درس بگيريد!مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج10 ، ص239 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 98، ص 46، ح

 

قال الصادق علیه السلام: فى فَضلِ زِيارَةِ الحُسَينِ بنِ عَلىٍّ عليه ‏السلام وَ لَقَد حَدَّثَنى أَبى عليه ‏السلام: أَنَّهُ لَم يَخلُ مَكانُهُ مُنذُ قُتِلَ مِن مُصَلٍّ يُصَلّى عَلَيهِ مِنَ المَلائِكَةِ أَو مِنَ الجِنِّ أَومِنَ النسِ أَو مِنَ الوَحشِ و َما مِن شَىْ‏ءٍ إِلاّ وَهُوَ يَغبِطُ زائِرَهُ و َيَتَمَسَّحُ بِهِ و َيَرجو فِى النَّظَرِ إِلَيهِ الخَيرَ لِنَظَرِهِ إِلى قَبرِهِ؛

پدرم در فضيلت زيارت حسين بن على عليه ‏السلام فرمودند: جايگاه آن حضرت از آن زمان كه كشته شده، از فرشته يا جن يا حيوان وحشى كه بر آن حضرت درود مى ‏فرستد خالى نيست و هر چيزى غبطه زائر آن حضرت را مى‏ خورد و خود را به او مى ‏مالد و در نگاه كردن به زائر امام حسين عليه ‏السلام اميد خير دارد زيرا او به قبر امام حسين عليه ‏السلام نگاه كرده است.کامل زیارات ص325 - مستدرك الوسايل مستنبط المسایل ج10، ص252، ح11952

 

قال الصادق علیه السلام :لا تَدَع زيارَةَ الحُسَينِ بنِ عَلىّ عليه السلام و مُر اَصحابَكَ بِذالِكَ، يَمُدُّ اللّه  فى عُمرِكَ و يَزيدُ اللّه  فى رِزقِكَ و يُحييكَ اللّه  سَعيدا و لاتَموتُ اِلاّ سَعيدا و يَكتُبكَ سَعيدا؛

زيارت امام حسين عليه السلام را رها نكن و دوستان خود را هم به آن سفارش كن، كه در اين صورت، خداوند عمرت را طولانى و روزى ات را زياد مى كند و زندگى ات را همراه با سعادت مى كند و جز سعادتمند نمى ميرى و نام تو را در شمار سعادتمندان، ثبت مى كند.

كامل الزيارات ص 152

 

قال الرضا علیه السلام: كانَ أبي إذا دَخَلَ شَهرُ الْمُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِكاً

چون ماه محرم فرا مى ‏رسيد، كسى پدرم را خندان نمى ‏ديد.بحار الانوار(ط-بیروت) ج44 ، ص284


قال رسول الله صلی الله علیه واله :إنَّ لِقَتلِ الحُسَينِ حَرارَةً في قُلوبِ المُؤمِنينَ لا تَبرُدُ أبَداً.

كشته شدن حسين علیه السلام  چنان داغى در دل مؤمنان است كه هرگز سرد نشود.مستدرك الوسائل و مستنبط المسایل ج 10 ، ص 318

 

 

وفای به عهد

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 22ام مهر, 1394

 

عمل به وعده را از شهید بهشتی بیاموزیم


 

خداوند متعال در قرآن می فرماید:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ مائده/1

ای کسانی که ایمان آورده اید، به پیمان ها وفا کنید

حکایت؛

درهامبورگ پسرک ده، دوازده ساله‌ای بود که گه گاه به مسجد رفت و آمد می‌کرد، یک روز پیش دکتر بهشتی آمد و گفت؛ معلم ما گفته راجع به اسلام سوالاتی از شما بپرسم، کی می‌توانم پیش شما بیایم؟ دکتر دفتر برنامه‌هایش را نگاه کرد و گفت: فردا ساعت چهار ونیم.

فردا در مسیر مسجد بودیم ماشین خراب شد، مدتی گذشت ولی نتوانستم ماشین را تعمیر کنم، دکتر یکی دوبار پرسید، چقدر طول می‌کشد تا ماشین درست شود؟ گفتم چطور؟ گفت: من ساعت چهار و نیم در مسجد قرار دارم، من که از جریان قرارش با پسرک خبر داشتم، گفتم نگران نباشید، بچه ده دوازه ساله‌ای است می‌آید، می بیند شما نیستید، مشغول بازی می‌شود، اگر شما ساعت پنج و نیم هم برسید مشکلی ندارد.

دکتر گفت نه، من با این پسر بچه ساعت چهار و نیم قرار گذاشته ام و به او قول داده ام، حتما باید سر ساعت در مسجد باشم، بعد هم یک تاکسی گرفت تا به موقع خودش را به آن قرار در مسجد برساند. 1

گر نداری خوی ابلیسی بیا                           باش محکم بر سر عهد وفا سعدی

1. با اقتباس و ویراست از کتاب نگاهی به زندگی و مبارزات شهید دکتر بهشتی

عرض میکنم آقای بهشتی ای بزرگوار شما چقدر بی تاب شدید برای اینکه به موقع برسید و پاسخگوی سوالات پسربچه نوجوان باشید، ای کاش در کربلا هم کوفیان سر وعده ای که به جگرگوشه فاطمه (سلام الله علیها)دادند سر ارزنی بی تاب می شدند و فاجعه کربلا رخ نمی داد. آقای بهشتی شما کربلا نبودید که ببینید کوفیان با پیمان شکنی چه بر سر ذریه پیغمبر آوردند، سر پسر علی بن ابیطالب را به نیزه زدند و کوجه به کوچه شهر به شهر خواهر داغدیده اش زینب را بدنبال سرش به اسیری بردند… یا لیتنا کنا معکم یا حسین بن علی و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون 227 شعراء


فلسفه ی عزاداری سالار شهیدان از منظر علماء

نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 22ام مهر, 1394

 

واکاوی فلسفه عزاداری امام حسین(ع) از منظر حضرت آیت الله مکارم

 

در آستانه فرارسیدن ایام سوگواری و عزاداری حضرت اباعدالله الحسین(علیه السلام)، لزوم واکاوی چیستی فلسفۀ برپایی مراسم عزا در مصائب حضرت سید الشهدا(علیه السلام) بیش از پیش احساس می گردد، از این رو در این نگاشته مهمترین مولّفه های کلیدی در این مسأله با بهره‌گیری از اندیشه های ارزشمند حضرت آیت الله مکارم شیرازی به مخاطبان ارائه می گردد.تأکید روایات در برپایی مجلس عزاداری امام حسین(علیه السلام)

به يقين تأكيد و توصيه ه‏ایى كه در روايات نسبت به برپا نمودن مجالس عزا و گريه بر مصائب امام حسين عليه السلام وارد شده است، نسبت به هيچ يك  از امامان معصوم عليهم السلام حتّى وجود مقدّس پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وارد نشده است. گويا در اين مسئله سرّى نهفته است كه ائمّه اطهار عليهم السلام اين همه آن را مورد تأكيد و سفارش قرار داده‏اند.[1]

حفظ مكتب اهل بيت عليهم السلام‏

در تبیین چیستی  تأکیدات بی شائبۀ ائمۀ معصومین(علیهم السلام) به لزوم برپایی عزاداری امام حسین (علیه السلام) باید گفت؛ به اعتراف دوست و دشمن، مجالس عزاى امام حسين عليه السلام عامل فوق العاده نيرومندى براى بيدارى مردم است و راه و رسمى است كه آن حضرت آن را به پيروان خود آموخته تا ضامن تداوم و بقاى اسلام باشد.[2]

هم چنین اهمّيّت برپايى اين مجالس و رمز تأكيد ائمّه اطهار عليهم السلام بر حفظ آن، آنگاه روشن‏تر مى‏شود كه ملاحظه كنيم شيعيان در عصر صدور اين روايات به شدّت در انزوا به سر مى‏بردند و تحت فشارهاى گوناگون حكومت امويان و عبّاسيان چنان گرفتار بودند كه قدرت بر انجام كوچك­ترين فعّاليّت و حركت سياسى واجتماعى نداشتند و چيزى نمانده بود كه به كلّى منقرض شوند ولى مجالس عزاى امام حسين عليه السلام آنان را نجات داد و در پناه آن، تشكّل و انسجام تازه‏اى يافتند و به صورت قدرتى چشمگير در صحنه جامعه اسلامى ظاهر شده و باقى ماندند.[3]

به همين دليل، برپايى اين مجالس در روايات به عنوان «احياى امر اهل‏بيت عليهم السلام»تعبير شده است. امام صادق عليه السلام در مورد اين گونه مجالس فرمودند:«إِنَّ تِلْكَ الْمَجالِسَ أُحِبُّها فَأَحْيُوا أمْرَنا؛ اين گونه مجالس (شما) را دوست دارم، از اين طريق مكتب ما را زنده بداريد!».[4]،[5]

وحدت امت اسلامی

بی شک تأكيد ائمّه اطهار عليهم السلام به ضرورت برگزارى مراسم عزادارى حسينى عليه السلام، بر مبنای«وحدت مردم» استوار می­باشد، به گونه‏اى كه امروزه در ايّام شهادتش ميليونها انسان با اختلاف طبقات و نژاد و مذهب در هر كوى و برزن به عزادارى آن حضرت بپاخاسته و گرد بيرق حسينى اجتماع مى‏كنند.

هر ملّتى براى بقا و موفّقيّت خويش محتاج به عامل وحدت و اجتماع است. بدون شك بهترين عامل وحدت پيروان اهل بيت عليهم السلام كه با كمترين زحمت و كمترين هزينه مى‏تواند توده‏هاى ميليونى را حول يك محور جمع كند، همين مراسم عزادارى حسينى است.[6]

احیاء اهداف امام حسین(علیه السلام)در ظلم ستیزی

بدیهی است از جمله اهداف و عوامل برپایی عزادارى، زنده نگه‏داشتن تاريخ امام حسين عليه السلام و هدف او، يعنى مبارزه با ظلم و ذلّت است، لذا  بايد عزادارى به گونه ای محقق گردد كه همگان را به اهداف آن پيشواى بزرگ آشنا سازد که عزادارى، حمايت از مكتب امام حسين عليه السلام در ظلم ستيزى و اعلام برائت و بيزارى از ظالمان از جمله شاخصه های وجودی برپایی مراسم سوگواری امام حسین(علیه السلام) است.

پیوند عاطفه و بصیرت؛ مقوّم مقولۀ استکبار ستیزی

باید اذعان نمود برپایی مراسم سوگواری و عزاداری بر مبنای گريه بيانگر عواطف و عشق به بنيان‏گذار اين مكتب است كه درس شجاعت و ايمان و ظلم ستيزى را به ما آموخت. مگر مى‏شود رابطه عميقِ عاطفى باشد، و قطره‏هاى اشك در مصائب آنها جارى نشود، لذا گريه‏ها به‏خاطر ظلم‏هايى است كه دشمنان بر آنها روا داشتند و در واقع اعلان جنگ با دشمنان ايشان، و به تعبير ديگر با ظالمان و ستمگران دنياست. علاوه بر اين، صحنه‏هاى كربلا چنان بوده است كه هر كس كمترين عاطفه اى داشته باشد، با شنيدن آن متأثر مى‏شود اين همان رابطه و پيوند عاطفى است.[7]

سخن آخر

اصل عزادارى كه باعث بيدارى و آگاهى امّت اسلامى و داراى جنبه ظلم ستيزى است در واقع مكتبى براى پرورش صفات برجسته انسانى است، از این رو باید گفت عاشورا يك «حادثه» نیست بلكه يك «جريان تاريخى» است. جريان مبارزه حق و باطل، عدالت و ظلم به نحوی و اين مبارزه در همه اعصار و قرون ادامه دارد و عاشوراى حسينى درس لازم را براى پيروزى حق بر باطل به طرفداران حق مى‏دهد و شعار«هيهات منا الذّله» بيانگر اين جهاد پرارزش است و ما از اين درس در طول تاريخ استفاده فراوان برده‏ايم.[8]

معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت  الله العظمی مکارم شیرازی [1] عاشورا ريشه‏ها، انگيزه‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص66.

[2] عاشورا ريشه‏ها، انگيزه‏ها، رويدادها، پيامدها، ص: 70.

[3] همان.

[4]  وسائل الشيعة، ج 10، ص 391- 392، ح 2.

[5] عاشورا ريشه‏ها، انگيزه‏ها، رويدادها، پيامدها، ص: 71.

[6] عاشورا ريشه‏ها، انگيزه‏ها، رويدادها، پيامدها، ص: 72.

[7] احكام عزادارى، ص: 31.

[8] احكام عزادارى، ص: 32.