حکیمانه
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستانبا سخنان حکیمانه و تازه، روان خود را نشاط ببخشید.
خواندن آثار علمی، فرهنگی و ادبی در اوقات فراغت، سبب ساز نشاط روانی و سلامت شخصیت می شود
امام علی (علیه السلام)فرمود:«با سخنان حکیمانه و تازه، روان خود را نشاط ببخشید؛ زیرا روان همانند بدن خسته و رنجور می شود » کافی ،ج1،ص48
چگونه می توانیم راه درست زندگی کردن ورسیدن به کمال را پیدا کنم؟
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 5ام خرداد, 1393پاسخ
كمال در پدیده های مجبور به صورت غریزی و حركت تكوینی طی میشود مثل حیوان و درخت كه رشد آنها به طور غریزی سازماندهی شده اند. امّا در انسان آگاهی به بینات و میزانها، لازم است،تا با انتخاب خویش به كمال برسد. بینات دلایل روشن و مطابق فطرت آدمی است كه رسولان«علیه السلام» بر ما روایت میكنند و میزانهایی در اختیار میگذارند كه مقصد دچار اشتباه نشود.
برای مثال یادآوری از هدف، آنهم هدفی هماهنگ با نیازی بینهایت انسان در دین یادآوری میشود. و برنامه نیز از این هدف سرچشمه میگیرد. هنگامی كه انسان متذكر شد كه چقدر هست، دیگر در زندانهای، هوی و عادت و غرایز خویش نمی ماند و به راه میافتد همانكه حضرت ابراهیم«علیه السلام»فرمود: انی ذاهب الی ربی، سیهدین
من رونده به سوی پروردگارم هستم و به زودی هدایت خواهم شد. اصل كار، این است كه از این هدف به مقاصد پایینتر رضایت ندهیم. هر چه در این راه نشانت دهند گر نپسندی به از آنت دهند در سوره فتح آیه 29 انسان پیرو مكتب محمدی «صلی الله علیه وآله»به خوشه ای از گندم تشبیه شده كه مراحل كمال را طی میكند مراتبی چون روئیدن، استواء، استغلاظ، حركت تدریجی عمل و رشد را نشان میدهد.با مراجعه به تفسیر (ترجمه المیزان، نمونه) این اصطلاحات روشن میشود و مراحلی چون تفكر، شناخت، ایمان، تقوی، بلاء، رضا، تفویض(پسران امور به خداوند) استخراج میشود. كه با روایات ائمه اطهار«علیه السلام» آن انسانهای كامل به شفافیت كامل دست مییابیم، كه البته باید به كتب تربیت اسلامی از نویسندگان متعهد به مكتب مراجعه نمود در مرحله ای موانع راه مثل شیطان و نفس و جلوه های سپس جهت یافته، در پرتو بینات و موازین حاضر به معاوضه خویش با اهدافی پستتر نخواهد شد و یا در صورت لغزش باز خواهد گشت. نكته اجتناب ناپذیر این است كه برای تأمین این مقصد مهم، هشیاری به خرج داده و به دام هر دعوت كننده ای مثل دراویش و صوفیان یا امثال آنان كه حتّی عرفان الحادی و بدعتهای دیگر ساخته اند، نیفتیم زیرا مهمترین مساله قواعد كمال است كه در پیوند با فقه كه همانا ستبر رویش است انجام میگیرد. فقه به مفهومی گسترده از محدوده احكام. گرچه همین احكام به وضوح ستبر رشد هستند چنانكه در بزرگان سالك چون امام«رحمه الله» و دیگران مشاهده نموده ایم. این مجموعه در كلامی نورانی از امام كاظم«علیه السلام» دیده میشود «الكمال كل الكمال، التفقه فی الدین، و تقدرالمعیشه و الصبر فی التائبه، تمامیّت كمال در این است كه شخص تفقه دین(فهم عمیق در همه ابعاد دین) پیدا نماید و در معیشت خویش اندازه گیر داشته و در ناملایمات زندگی شكیبا باشد این نمونه و نمونه های دیگر آثار كمال را روشن مینمایند كه با آگاهی بر نشانه ها، گمراه نگردیم و با توهمات به كمالات واهی دلخوش نشویم. زیرا گاهی میبینیم افرادی چنین خیال میكنند كه نهایت كار كشف و شهود است و با همین معیار دچار رهزنان طریق میشوند. خیر! مهمترین مرحله انجام وظیفه هاست، گرچه چیزهایی هم نصیب انسان سالك میگردد.
حکمت نامه لقمان
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 5ام خرداد, 1393حكمت نامه لقمان، ثمره تلاشى است نو در جهت ارائه اندرزهاى ارزنده مشهورترین حكیم در تاریخ ادیان ابراهیمى، حدیث به صورتى نو و با كاربردى آسان.
لُقمان، نام مردی حکیم که اصلش حبشی بوده و در روزگار داود پیغمبر(علیهم السلام) می زیسته و در قرآن کریم نام وی آمده است:
«وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ أَنِ اشْکُرْ لِلّهِ وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِیٌّ حَمیدٌ»[ لقمان، آیه 12]ما به لقمان حکمت عطا نمودیم. یعنی وی را خرد و دانش دادیم و هوش و بصیرت عطا کردیم. در باره لقمان اختلاف کرده اند: برخی گفته اند: حکیم بوده و مقام نبوت را نائل نگشته است.بعضی او را پیامبر دانسته و حکمت را که در قرآن صفت وی آمده است به نبوت تفسیر نموده اند. بواسطه برخورداری از اخلاق و صفات نیک، عقل، تدبیر، بیان شیرین و منطق محکم به نام لقمان حکیم معروف شد. از زندگی او اطلاعات دقیقی در اختیار نیست اما این نکته محرز است که سخنان حکیمانه وی زینت بخش صفحات کتابهای اخلاقی، تفاسیر و تاریخ است.
یکی از این کتاب ها کتاب حکمت نامه لقمان است.
حكمت نامه لقمان، ثمره تلاشى است نو در جهت ارائه اندرزهاى ارزنده مشهورترین حكیم در تاریخ ادیان ابراهیمى، حدیث به صورتى نو و با كاربردى آسان.
این حكمت نامه، در ده فصل، تنظیم گردیده و شامل: زندگى نامه لقمان حكیم، اندرزهاى وى به روایت قرآن، داستان هایى از حكمت لقمان و نیز: حكمت هایى درباره علم و معرفت، عوامل و آفات خودسازى، آداب اخلاقى و اجتماعى، مَثَل ها، حكمت هاى پراكنده و حكمت هاى جامع، همگى از زبان لقمان یا درباره وى است.
برگی از این کتاب را با هم ورق می زنیم. نویسنده در فصل سوم این کتابت با عنوان داستان هایی از حکمت های لقمان موضوعاتی چنین را مطرح می کند:
نخستین حكمتى كه از لقمان آشكار شد
نخستین حكمتى كه از لقمان آشكار شد، این بود كه: تاجرى مست شد و با هم پیاله اش شرط بست كه همه آب دریاچه را بنوشد و گرنه، خود و عیالش تسلیم او شوند. وقتى صبح شد و به هوش آمد، [از این شرط بندى] پشیمان شد. رفیقش از او مى خواست كه به شرط عمل كند.
لقمان گفت: «من تو را [از این مخمصه] خلاص مى كنم؛ به شرط این كه دیگر چنین كارى نكنى. [به طلبكار] بگو: آیا آبى را كه شرط كردیم، بنوشم؟ پس آن را بیاور [تا بنوشم]. یا آبى را كه الان در دریاچه است، بنوشم؟ پس دهانه هایش را ببند تا آن را بنوشم. یا آبى را كه بعدا خواهد آمد، بنوشم؟ پس صبر كن تا بیاید!». [با این استدلال]، رفیقش از او دست بر داشت.
به خشنودی مردم دل نبند
روایت شده كه لقمان حكیم، در سفارش به فرزندش گفت: «به خشنودى و مدح و ذمّ مردم، دل خوش مدار؛ زیرا این، دستْ یافتنى نیست؛ هر چند انسان در تحصیل آن، نهایت تلاش خود را به انجام رساند». فرزندش به او گفت: معناى این سخن چیست؟ دوست دارم براى آن، مَثَلى یا كارى و یا سخنى را ببینم.لقمان به او گفت: «من و تو بیرون برویم». بیرون رفتند و لقمان علیه السلام حیوانى را كه با آنها بود، سوار شد و پسرش را پیاده رها كرد تا پشت سر او بیاید. بر گروهى گذر كردند، كه آنها گفتند: عجب پیر سنگ دل و بى رحمى است؛ خودش كه قوى تر است، سوار حیوان شده و بچه را پیاده رها كرده! این، كار بدى است.
لقمان به فرزندش گفت: «آیا سخن آنان را شنیدى كه سوار شدن من و پیاده رفتن تو را بد شمردند؟». گفت: آرى. لقمان علیه السلام گفت: «حال، تو سوار شو تا من پیاده بیایم».
فرزند، سوار شد و لقمان، پیاده راه افتاد تا این كه بر گروه دیگرى گذر كردند، و آنها گفتند: عجب پدر و فرزند بدى هستند! پدر به این دلیل بد است كه بچه را خوب ادب نكرده و او سوار شده و پدر را پشت سر خود، پیاده رها كرده، در حالى كه پدر، سزاوار احترام و سوار شدن است. فرزند نیز بد است؛ زیرا او با این حال، عاقّ پدر شده است. بنا بر این، هر دو ، كار بدى كرده اند.
آن گاه، لقمان به فرزندش گفت: «شنیدى؟». گفت: آرى. لقمان گفت: «حال، هر دو با هم، سوار حیوان مى شویم». سوار شدند و وقتى بر گروهى دیگر گذر كردند، آنها گفتند: عجب! در دل این دو سوار، رحمى نیست و از خدا بى خبرند؛ هر دو، سوار این حیوان شده اند و خارج از توان، از آن، بار مى كشند. بهتر بود یكى سوار شود و دیگرى پیاده برود.
لقمان گفت: «شنیدى؟». گفت: آرى. آن گاه گفت: «حال، بیا حیوان را بدون سواره، از پشت سر برانیم».
چنین كردند و وقتى بر گروهى گذر كردند، آنها گفتند: این كارِ این دو شخص، عجیب است كه حیوان را بدون سواره رها كرده اند و خودشان پیاده مى روند.در هر حال، آنها را مذمّت كردند. لقمان به فرزندش گفت: «مى بینى كه تحصیل رضایت مردم، محال است. پس به آن اعتنا نكن و به جلب رضایت خداوند ـ جلّ جلاله ـ مشغول باش، كه كسب و كار و سعادت و خوش بختىِ دنیا و روز حساب و سۆال، در آن است».
این کتاب به قلم حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی ری شهری توسط سازمان چاپ و نشر دارالحدیث منتشر شده است.
بعثت نبوی از نگاه علوی
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 5ام خرداد, 1393“بعثت، در لغت به معنی برانگیختن، برانگیزاندن، فرستادن، بیدار كردن وزنده كردن است و در اصطلاح فرستادن خدای متعال است، انسانی را به سوی بشریت تا آنان را به راه حق وحقیقت دعوت كند.1
به طوری كه در آیات قرآن و احادیث اهل بیت (ع) بیان گردیده است، خداوند متعال در زمانهای مناسب پیامبرانی را برای هدایت مردم برانگیخته وهیچ قومی را بدون راهنمای الهی وانگذاشته است.
نوید بعثت پیامبر (ص)
برخی از خصوصیات و نشانههای ظهور آن حضرت در كتب واخبار ادیان پیشین مطرح بوده وبسیاری از اهل كتاب واعراب مشرك نیز با آن آشنائی قبلی داشتند.
قرآن كریم در این زمینه میفرماید:
« الَّذِینَ ءَاتَیْنَهُمُ الْكِتَابَ یَعْرِفُونَهُ و كَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَآءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقًا مِّنْهُمْ لَیَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یعلمون» (بقره/146)
«كسانی كه به ایشان كتاب (آسمانی) دادهایم، همان گونه كه پسران خود را میشناسند، او (محمد) را میشناسند و مسلماً گروهی از ایشان حقیقت را نهفته میدارند، و خودشان هم میدانند.»
بعثت،انقلابی بزرگ بر ضد جهل، گمراهی، فساد وتباهی است و سزاوار منت گذاری خداوند ودر بردارنده حكمت وتربیت است:
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ ءَایَتِهِ وَ یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِینٍ » (آلعمران/164)
«به یقین،خدا بر مؤمنان منّت نهاد (كه) پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت،تا آیات خود را بر ایشان تلاوت كند و پاكشان گرداند وكتاب وحكمت به آنان بیاموزد، و قطعاً پیش از آن در گمراهی آشكاری بودند.»
حضرت علی (ع) درباره فلسفه بعثت پیامبر خاتم (ص) میفرمایند:
«….خداوند سبحان، برای وفای به وعده خود و كامل گردانیدن دوران نبوّت، حضرت محمّد (ص) را مبعوث كرد؛ و از همه پیامبران پیمان پذیرش نبوت او را گرفته بود، نشانههای او شهرت داشت؛ و تولدش بر همه مبارك بود. در روزگاری كه مردم روی زمین دارای مذاهب پراكنده، خواستههای گوناگون و روشهای متفاوت بودند؛ عدهای خدا را به پدیدهها تشبیه كرده وگروهی نامهای ارزشمند خدا را انكار وبه بتها نسبت میدادند وبرخی به غیر خدا اشاره میكردند. پس خدای سبحان، مردم را به وسیله پیامبر (ص) از گمراهی نجات داد وهدایت كرد واز جهالت رهایی بخشید. سپس دیدار خود را برای پیامبر (ص) برگزید وآنچه نزد خود داشت برای او پسندید واو را با كوچ دادن از دنیا گرامی داشت…»2
همراه اولین نزول وحی ودر لحظه بعثت،حوادثی بزرگ اتفاق افتاد كه از آن جمله میتوان به شنیده شدن صدای نالهای اشاره كرد كه حضرت علی (ع) در باره آن میفرمایند: «صدای ناله شیطان را در هنگام نزول اولین وحی به آن حضرت شنیدم، عرض كردم یا رسول الله این ناله چیست؟ فرمود: این شیطان است كه چون از اطاعت شدن ناامید شده چنین به ناله درآمده است.»
صفحات: 1· 2
پیامک های تبریک عید مبعث
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 5ام خرداد, 1393پیمبران همه از جای خود قیام کنید ز نـام نامــیِ پیغمبــر احتـرام کنید سپس به غار حرا رفته، ازدحام کنید ز جان و دل به رسول خدا سلام کنید
سلام بر مبعث، نوید وحدت حق طلبان جهان از خاستگاه وحی!
سلام بر مبعث، فصل شکفتن گل سرسبد بوستان رسالت!
سلام بر مبعث، پیام خیزش انسان، از خاک تا افلاک!
به جسم مرده هستی دمیده جان امروز مكان شده یم انوار لامكان امروز طلوع كرده ز غار حرا مگر خورشید و یا زمین شده مسجود آسمان امروز
صفحات: 1· 2
برگزاری کرسی آزاد اندیشی در مدرسه فاطمیه (سلام الله علیها) خرم آباد
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 5ام خرداد, 1393
tyle="font-size: 14pt; line-height: 115%; font-family: "Times New Roman","serif";">- در اصطلاح روش و طریقه ای موقتی است که براساس ذوق و سلیقه افراد یک جامعه و سبک زندگی از جمله شکل لباس پوشیدن، نوع آداب پذیرایی و معاشرت و تزیین معماری خانه و … را تنظیم می کند.
- مد به تغییر سلیقه ناگهانی و مکرر همه یا برخی از افراد یک جامعه اطلاق می شود، منجر به گرایش فتاری خاص، یا در پیش گرفتن سبکی خاص در زندگی می شود.
(برخی از نظرات افراد در جلسه : مخالف مدː مد باعث عقب ماندگی و دوری از اصالت می شود و یک نوع تقلید محسوب می شود، جوان هویت اصیل ایرانی خود را از دست داده.
موافق مد: مد از منشاء هنر انسان بوجود می آید، با عث زیبایی می شود
در تمام فرقه ها مد گرایی وجود دارد افراد از طرح ها و لباس های متفاوت استفاده می کنند بدون آنکه از فلسفه و پشت صحنه آن خبر داشته باشند یکی از عوامل مدگرایی تنوع طلبی جوان می باشد)
- دکتر حبیبی به عنوان استاد منتقد در جلسه فرمودند: مد دامنه بسیار گسترده ای دارد و بخشی از آن در پوشش است در غرب افرادی که از راه علم و فرهنگ و … دور هستند از مد استفاده می کنند چرا با ید از یک چیز سطح پایین و از افراد پایین غرب تقلید کرد.
- در دین ما برای هر چیزی یک اهداف و جایگاهی در نظر گرفته شده ، انسان که برای کمال والا خلق شده برای اهداف درست خود باید از امور خوب تقلید کند.
- ایشان سخنی از شهید مطهری را در این رابطه یاد آور شدند که : علت عقب ماندگی ما این است که از اسلام و آموزه های اصیل آن دور شده ایم اگر بخواهیم پیشرفت کنیم باید به اسلام اصیل برگردیم.
- وی گفتند: شرکت های تبلیغاتی فقط ظاهر را تبلیغ می کنند نه اهداف و باطن آن را، اما وظیفه ما در قبال مد و مدگرایی آگاهی بخشی، مشخص کردن اهداف و استفاده از مد در نقاط مثبت آن می باشد.
معرفی 19 گناه کبیره
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 4ام خرداد, 1393
از امام کاظم علیهالسلام آمده است که:
عمروبن عبید بصری بر (پدرم) امام صادق علیهالسلام در آمد. همین که سلام کرد و نشست، این آیه را تلاوت کرد: «وَ الَّذینَ یجْتَنِبُونَ کَبائِرَ اْلإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ» و آنگاه از خواندن بقیه آیه خودداری کرد. امام صادق علیهالسلام پرسید: چرا سکوت کردی؟ گفت: دوست دارم اول گناهان کبیره را از نظر قرآن کریم بشناسم. حضرت فرمود: عیبی ندارد. ای عمرو! بزرگترین کبایر عبارت است از:
1. شرک به خدای تعالی است، به دلیل این کلام خدای عزوجل که میفرماید: «إِنَّ اللّهَ لا یغْفِرُ أَنْ یشْرَکَ بِهِ»، و این آیه که میفرماید: «إِنَّهُ مَنْ یشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَیهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النّارُ وَ ما لِلظّالِمینَ مِنْ أَنْصارٍ» مائده/72 ؛ و کسی که به خدا شرک بورزد، خدا بهشت را بر او حرام کرده و جایگاهش آتش است).
از دیگر گناهان کبیره، قتل نفس است (یعنی کشتن انسانی که خدای تعالی
2. و بعد از شرک به خدای تعالی، نومیدی از رحمت او است؛ چون در این باره فرموده:«إِنَّهُ لا ییأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ» یوسف/87؛ و از رحمت خدا مایوس نمیشوند، مگر مردم کافر.
3. و سپس ایمنی از مکر خدای تعالی است؛ چون خدای تعالی او را خاسر و زیانکار خوانده و فرموده «فَلا یأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ» اعراف/99 .
4. یکی دیگر از گناهان کبیرهای که در قرآن آمده، عقوق والدین است و خداوند که عاق والدین را جبار و شقی نامیده و از قول عیسی علیهالسلام نقل کرده که فرمود: «وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یجْعَلْنی جَبّارًا شَقِیا» مریم/32؛ خدا مرا در برابر مادرم نیکوکار کرده، و مرا جبار و شقی قرار نداد.
5. از دیگر گناهان کبیره، قتل نفس است (یعنی کشتن انسانی که خدای تعالی ریختن خون او را جایز ندانسته و در نتیجه بدون حق نباید کشته شود) و درباره این گناه فرموده: «وَ مَنْ یقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِدًا فیها» نساء/93؛ و کسی که مؤمنی را عمداً به قتل برساند، کیفرش جهنم است؛ در حالیکه همیشه در آن خواهد بود .
از گناهان کبیره جادوگری (سحر) است؛ چون خدای تعالی درباره آن فرموده: «وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی اْلآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ» ساحران به خوبی میدانند کسی که سحر را بر کتاب خدا ترجیح دهد، در آخرت نصیبی ندارد
صفحات: 1· 2
3خصلت مومن از لسان مبارک امام موسی ابن جعفر علیهم السلام
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 4ام خرداد, 1393
توصیه های پزشکی پیامبر (ص) با <طب الکبیر>
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 4ام خرداد, 1393
در عالم هستی هیچ پدیدهای بیحکمت نیست؛ با این که حکمت خیلی از پدیدهها بر ما پوشیده است و بشر به کمک عقل محدود خود قادر به درک آنها نیست ولی با گشت و گذاری در روایات اهلبیت (ع) میتوان به حکمت بعضی از پدیدهها پی برد، از جمله اینکه امام صادق (ع) در یک روایت درباره حکمت بیماریها فرمودند: بیماری بر چند گونه است: بیماری آزمونی، بیماری کیفری و بیماری که علت مرگ قرار داده شده است.
در این کتاب به بیان داروهای گیاهی، خواص میوهها و شفای دردها از طبیعت خداوند میپردازند و بر هر مرضی دستوراتی میدهند از ذکر آیات یا خواندن دعا و صلوات گرفته تا توسل به ائمه اطهار (ع) و …
پنجمین چاپ کتاب طبالکبیر از کلام: پیامبر اکرم (ص)، امام صادق (ع)، امام رضا (ع) و ائمه اطهار (علیهم السلام) با شمارگان دو هزار نسخه به همت انتشارات اسماءالزهراء در نمایشگاه بینالمللی کتاب عرضه شد که با استقبال خوب مخاطبان نیز روبهرو شد.
کتاب «طبالکبیر از کلام: پیامبر، امام صادق، امام رضا و ائمه اطهار (ع)» به قلم محسن شکری پینوندی، مدیرمسئول انتشارات اسماءالزهرا، تألیف شده است. به گفته وی، این کتاب به همراه «طبالرازی» و «طب سینا» از آثار پرفروش این انتشارات در دوره قبلی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بوده به نحوی که هر یک از این آثار بیش از یک هزار جلد فروش داشتهاند.
شکری، راههای سلامت نگاه داشتن جسم در کلام پیامبر (ص)، درمان بیماریها با غذاها و داروهای گیاهی، بهداشت دهان و دندان از کلام پیامبر (ص) و خواص سورههای قرآن در بیماریها را از جمله مهمترین سرفصلهای این کتاب علمی عنوان کرد.
امام موسی کاظم علیه السلام
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 4ام خرداد, 1393به مناسبت شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
چشم گردون در عزای موسى جعفر گریست دیدهی خورشید بر آن ماه خوش منظر گریست
گر چه او پروانهی حق بود اما همچو شمع در مناجاتش ز هجر دوست پا تا سر گریست
امام موسى کاظم(علیه السلام) عابدترین، زاهدترین، فقیهترین و کریمترین انسان زمان خویش بود. این نور درخشان امامت، با اینكه استاد پارسایان و پرهیزگاران بود، یکهتاز میدان جهاد و عرصه سیاست هم بود. هفتمین ستاره درخشان آسمان امامت، تبلوری از ارزشهای والای انسانی بود و لحظهلحظه عمر پربارش، درسهای بزرگ اسلامی را الهام میبخشید.
یكی از القاب این امام همام، كاظم است، و کاظم، به معنی فرو خورندهی خشم و غضب، لقبی بود که در پرتو عفو و گذشت بیکران و بردباری و صبر فراوان در برابر دیگران، به امام هفتم علیهالسلام نسبت دادهاند.