موضوع: "تاریخ و سیره معصومین"
8نکته ویژ زائران پیاده امام حسین (علیه السلام ) در روز اربعین حسینی
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 12ام آذر, 1393در حدیث آمده است: به خدا قسم كسى كه آن حضرت را زیارت كند و عارف به حقّش باشد تمام گناهان گذشته و آیندهاش آمرزیده مىشود.
براى زیارت هیچ امامى، به اندازه زیارت حسین بن على(علیهماالسّلام) در (كربلا) تاكید نشده است. حتى براى زیارت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) هم آن همه سفارش و دستور نیست. گاهى در روایات، زیارت (كربلا)، از زیارت (كعبه) هم برتر و بالاتر به حساب آمده است و براى زیارت سیدالشهدا، پاداشى برابر ده ها و صدها حج و عمره بیان شده است، از حضرت ابو جعفر علیه السّلام نقل كرده كه آن جناب فرمودند: شیعیان ما را امر كنید كه به زیارت قبر حضرت حسین بن على علیهماالسّلام بروند زیرا زیارت آن حضرت بر هر مومنى كه اقرار به امامتش از جانب خداوند عزّ و جلّ دارد فرض و واجب مىباشد. (كامل الزیارات/ترجمه ذهنى تهرانى،ص: 396)
علاوه بر روایاتی که اهمیت زیارت آن حضرت علیه السلام را بیان می دارند روایاتی نیز موجود است که به حالت و چگونگی زائر اشاره دارد. در این روزهای عزیز اگر قصد زیارت آن حضرت را دارید بد نیست بدانید یک زائر واقعی چگونه باید باشد. به حدیثی از کتاب شریف کامل الزیارات در این باب اشاره می کنیم:
محمّد بن عبد اللَّه بن جعفر حمیرى از پدرش، از على بن محمّد بن سالم، از محمّد بن خالد، از عبد اللَّه بن حمّاد بصرى از عبد اللَّه بن عبد الرحمن اصم، وى مىگوید: مدلج از محمّد بن مسلم براى ما نقل كرد كه وى گفت: محضر مبارك حضرت ابى عبد اللَّه علیه السّلام عرض كردم: هر گاه به زیارت پدر بزرگوارتان (حضرت امام حسین علیه السّلام) مىرویم آیا به همان هیئت و كیفیّتى كه به حج مىرویم باشیم؟ حضرت فرمودند: بلى. عرض كردم: پس آنچه بر حاجى لازم است بر ما نیز است؟ حضرت فرمودند: چه چیزهائى را گفتى؟ عرض كردم: اشیائى را كه بر حاجى لازم مىباشد. حضرت فرمودند:
1) بر تو لازم است كه با همراهانت خوش رفتار باشى، سخن اندك بگوئى و حتى الامكان تكلّم نكنى مگر به خیر. حضرت امیرالمومنین علیه السّلام مىفرماید كه: هر گاه خواهى كه متكلّم شوى به كلامى، باید كه پیش از گفتن بسنجى آن حرف را به عقل خود، اگر شایسته گفتن باشد و ضرر دنیوى یا اخروى بر گفتن او مترتّب نشود، بگو: و اگر نه این چنین باشد و مظنّه ضررى در او باشد، مگو. و نگفتن او را واجب دان. (شرح مصباح الشریعة/ ترجمه عبد الرزاق گیلانى، ص: 296)
حضرت ابو جعفر علیه السّلام نقل كرده كه آن جناب فرمودند: شیعیان ما را امر كنید كه به زیارت قبر حضرت حسین بن على علیهما السّلام بروند زیرا زیارت آن حضرت بر هر مومنى كه اقرار به امامتش از جانب خداوند عزّ و جلّ دارد فرض و واجب مىباشد
2) بر تو لازم است زیاد به یاد خدا باشى، هر چیزی را حدی است که بدان پایان می پذیرد، مگر ذکر و یاد خدا که برای آن حدی وجود ندارد، یاد خدا آدمی را به زندگی حقیقی سوق می دهد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در این باره چنین فرمود: مثل الذی یذکر ربه و الذی لا یذکره مثل الحی و المیت؛ مثل کسی که به یاد پروردگارش است و کسی که به یاد او نیست مثل انسان زنده و مرده است.(گام نخستین، حسن رمضانی)
3) لازم است جامه و لباسهایت را نظیف و پاكیزه نگاه دارى بر تو لازم است پیش از اینكه به حائر برسى غسل نمائى. و آن اهم امور است از برای عبادت، زیرا طهارت ظاهر، وسیله حصول طهارت باطن است. و از این جهت مدح آن در آیات و اخبار وارد شده. خدای - تعالی - می فرماید: «خدا دوست دارد طهارت کنندگان را».(توبه 108)
4) لازم است بر تو كه خاشع بوده و زیاد نماز خوانده و بسیار بر محمّد و آل محمّد صلوات بفرستى. در زبان فارسى، معادلى كه ترجمهاى رسا براى واژه «خشوع» باشد و كاملاً مفهوم آن را بیان كند كمتر یافت مىشود. شاید بهترین معادلى كه براى این كلمه بتوانیم پیشنهاد كنیم، تعبیر «فرو شكستن» باشد. خشوع در جایى است كه «انانیّت» و «منیّت» انسان در هم فرو بشكند.(نماز خاشعان، درس بیست هفتم، آیت الله مصباح یزدی) در برابر خشوع، قساوت قرار گرفته است و قساوت، سختى و سنگى دل است. اما لازمه خشوع شناختن موجود برتر است.(یاد خدا، کاظم محمدی) پس از اینکه خشوع حاصل شد لاجرم به دنبال آن نماز نیز خواهد آمد که ذکر و یاد موجود برتر است و در باب صلوات نیز پیامبر صلى اللَّه علیه و آله صلوات فرمود: حقّ ما بر هر مسلمانى این است كه با هر نمازى بر ما صلوات بفرستد، و این فریضه واجبى از جانب خداوند است.(أسرار آل محمد علیهم السلام/ ترجمه كتاب سلیم، ص: 683)
5) به آنچه از تو نیست و مال دیگرى است احترام گذارده و بر ندارى. لازم است به آنچه حلال نیست نگاه نكرده و چشم خود را از آن فروببندى.
واجب است از آنچه منهى هستى و از خصومت و دشمنى و زیاد قسم خوردن و از جدال كردنى كه در اثناء آن به خوردن قسم مبادرت مىورزى اجتناب و دورى كنى. در این مورد حضرت به مواردی اشاره می کند که ممکن است مبادرت بدان منجر به خدشه دار شدن رابطه ایشان با همسفرانشان و در نهایت خدای تبارک و تعالی گردد
6) لازم است وقتى برادر ایمانى خود را نیازمند دیده و ملاحظه كردى كه به واسطه نداشتن نفقه از ادامه عمل عاجز است به دیدنش رفته او را كمك كرده و به مواسات با او رفتار نمائى. امام على علیه السلام می فرمایند: محبوب ترین مومن نزد خداوند، كسى است كه مومن فقیرى را، در تنگدستى دنیا و گذران زندگى، یارى رساند.(آینه یادها،سید محسن موسوی)
7) بر تو لازم است تقیه كه دین تو به آن قائم است را رعایت كنى. تقیه عبارت است از: عمل نکردن به دستوری و یا بیان نکردن حکمی و یا حتی اظهار گفتار و کرداری مخالف با آن؛ برای حفظ دین و یا گروندگان به آن و حافظان آن و مصلحتهایی دیگر از این دست.( آسیب شناخت حدیث،عبدالهادی مسعودی)
8) واجب است از آنچه منهى هستى و از خصومت و دشمنى و زیاد قسم خوردن و از جدال كردنى كه در اثناء آن به خوردن قسم مبادرت مىورزى اجتناب و دورى كنى. در این مورد حضرت به مواردی اشاره می کند که ممکن است مبادرت بدان منجر به خدشه دار شدن رابطه ایشان با همسفرانشان و در نهایت خدای تبارک و تعالی گردد.
سخن آخر آنکه
در باب اجر و ثواب زیارت آن حضرت آمده است: به خدا قسم كسى كه آن حضرت را زیارت كند و عارف به حقّش باشد تمام گناهان گذشته و آیندهاش آمرزیده مىشود.(كامل الزیارات/ ترجمه ذهنى تهرانى، ص: 451) از این رو علاوه بر تمامی موارد ذکر شده شناخت واقعی آن حضرت در درجه اول اهمیت قرار دارد، چرا که اصل بر کسب علم و معرفت است از این رو لازم است زائر بداند به زیارت چه کسی می رود و آن شخص از چه جایگاهی نزد خداوند متعال برخوردار است. امید که تمامی زائران حضرتش عارف بحق ایشان بوده و تمام گناهان گذشته و آینده شان آمرزیده گردد.
آیا او فقط (زین العباد) بود؟
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 27ام آبان, 1393همه می دانیم که شدیدترین دوران خفقان و سخت گیری علیه شیعیان و اهل بیت علیهم السلام در دوران امام مظلوم، حضرت زین العابدین علیه السلام بوده است به گونه ای که بعد از حادثه عاشورا همه مردم را از اطراف اهل بیت علیهم السلام پراکنده نمودند. فلذا در حدیثی که شیخ مفید نقل نموده است می خوانیم:
«ارتد الناس بعد الحسین إلا ثلاثة …ثم إن الناس کثروا و لحقوا » (اختصاص مفید ، ص64) یعنی مردم بعد از شهادت امام حسین علیه السلام از اهل بیت علیهم السلام روی گردان شدند جز سه نفر… لکن کم کم دوباره ملحق شدند و زیاد گشتند.
علت این روی گردانی چیزی نبود جز خفقان شدید دستگاه خلافت علیه علی بن الحسین علیهما السلام و شیعیان. از این رو بود که امام زین العابدین علیه السلام به دلیل غربت و تنهایی و نداشتن و نیافتن شاگرد برای انتقال معارف الهیه بیشتر وقت خود را به عبادت و سجده و مناجات می پرداختند و از این طریق تشیع را از خطر انقراض حفظ نمودند و به این علت بود که از بین معصومین علیهم السلام فقط ایشان به «سجاد» و «زین العابدین» معروف شدند با این که همه اهل بیت علیهم السلام از بهترین عباد و زهاد و نساک بودند.
اما یک سوء برداشت از طرف برخی از دشمنان اهل بیت علیهم السلام از این قضایا صورت گرفت؛ یا به عبارت دیگر یک غفلت یا سوء فهم از جانب برخی دوستان نیز رخ داد، و آن اینکه شخصیت امام چهارم علیه السلام در دعا و عبادت و مناجات خلاصه انگاشته شد و توهم شد که شخصیت و زندگی این امام بزرگوار ابعاد دیگری نداشته است؛ یا به عبارت دیگر سایر ابعاد شخصیت آن حضرت تحت الشعاع مقام عبودیت و حالات مناجات ایشان واقع شد. از همین رو امامان بعدی علیهم السلام چه امام باقر و صادق و چه امام رضا علیهم السلام هر گاه مجال یافتند به تبیین سایر ابعاد شخصیت زین العابدین علیه السلام پرداخته اند. به همین دلیل در روایات با این عبارت زیاد بر می خوریم که: «کان علی بن الحسین یقول …» یا «کان علی بن الحسین یفعل ….» یعنی علی بن الحسین علیهما السلام این چنین و آن چنان بود.
علت این که اهل بیت علیهم السلام اصرار داشته اند که سیره امام علی بن الحسین علیهما السلام را بیان کنند این نبوده که سیره این امام همام را غیر شیعیان حجت می دانسته اند بلکه هدف گذاری اصلی اهل بیت علیهم السلام در این زمینه اصلاح تفکر دوستان خود راجع به زین العابدین علیه السلام بوده است
در ادبیات عرب معروف است که هر گاه بر سر فعل مضارع فعل کمکی «کان» به کار رود تبدیل به ماضی استمراری می شود یعنی سیره و شیوه شخص را نشان می دهد، تعبیر مذکور که عرض نمودیم در روایات بسیاری به کار رفته است. در مورد سایر معصومین علیهم السلام بسیار کمتر به کار رفته و فراوانی آن به اندازه ای که در مورد امام سجاد علیه السلام به کار رفته نیست.
فقط در مورد امیر المومنین علیه السلام کمی به کار رفته که دلیل آن هم این بوده که مخاطبین اهل بیت علیهم السلام گاهی اعتقاد به امامت آن حضرات نداشتند اما به خلافت چهارم امیر المومنین علیه السلام قائل بودند. فلذا کلام آنها را در صورتی که حاکی از فعل و قول رسول اکرم صلی الله علیه و آله یا خلفا و اصحاب بود می پذیرفتند.
به همین دلیل در بسیاری از روایاتی که اهل بیت علیهم السلام سلسله حدیث خود را به پیامبر و امیر مومنان علیهماالسلام می رسانند، علت این است که مخاطبین جزء شیعیان نبوده اند. اما علت این که اهل بیت علیهم السلام اصرار داشته اند که سیره امام علی بن الحسین علیهماالسلام را بیان کنند این نبوده که سیره این امام همام را غیر شیعیان حجت می دانسته اند- اگر چه که آن حضرت را غالب اهل تسنن به عبادت و مناجات و زهد می شناسند- بلکه هدف گذاری اصلی اهل بیت علیهم السلام در این زمینه اصلاح تفکر دوستان خود راجع به زین العابدین علیه السلام بوده است.
بسیار مناسب است که در این مختصر به بعضی از همان سیره ها اشاره نماییم:
صفحات: 1· 2
امام رضا علیه السلام و مقامی بر قاف فهم بشر
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 16ام شهریور, 1393همه ما امام رضا علیه السلام را به صفت زیبای «رئوفیت» می شناسیم اما یكی از اوصاف و مقامات آن حضرت كه در متون دینی بر آن تأكید گشته، مقام «صدیقین و شهداء» است.
مقام «صدیقین» و مقام دیگر كه باز در آیات و روایات به دنبال این مقام ذكر می شود یعنی مقام «شهادت» ظاهرا خالی از ارتباط با همدیگر نیستند و ذكر این دو كنار یكدیگر حاكی از ارتباط بین این دو مقام می باشد.
به عنوان نمونه در این آیات می خوانیم:
«و من یطع الله و الرسول فأولئك مع الذین أنعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و حسن أولئك رفیقا» (نساء /69)
«والذین آمنوا بالله و رسله أولئك هم الصدیقون و الشهداء عند ربهم لهم أجرهم و نورهم» (حدید/19)
و به عنوان نمونه در این روایات نیز می خوانیم:
«إن فاطمة علیها السلام صدیقة شهیدة» (كافی، كتاب الحجة باب مولد الزهراء ح2)
«اللهم صل علی علی بن موسی الرضا …. الصدیق الشهید ….» (صلوات خاصه امام رضا علیه السلام)
البته ممكن است كه مقام صدیقین همان مقامی باشد كه خداوند در قرآن از آن تعبیر به «مقعد صدق» نموده است:
«إن المتقین فی جنات و نهر فی مقعد صدق عند ملیك مقتدر» (قمر /54و55)
یعنی متقین در بین درختان و نهرهای بهشت در جایگاه صدق در نزد خداوندی كه مالك هر چیز و مقتدر است می باشند.
توضیح اینكه كلمه «صدیق» از ریشه “صدق” به معنی راستی می آید و در واقع صیغه مبالغه ساخته شده از “صدق” است یعنی بسیار راستگو كه از همین جا می توانیم ربط مقام «صدیقین» با مقام «شهداء» را بفهمیم.
چون شهداء در روز قیامت كسانی هستند كه در دنیا بر اعمال انسان ها به إذن الهی نظارت داشته اند و در قیامت گواهی خواهند داد و گواهی آنها تصدیق می شوند چون آنها جزء راستگویان یا بسیار راستگویانند.
صفحات: 1· 2
برساحل کرامت سبط اکبر
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 22ام تیر, 1393
نام مبارك «حسن» را برایش خداوند انتخاب نمود این نام در اصل نام پسر بزرگتر هارون بود و خدا خواست كه با این نام گذاری بار دیگر به مردم یادآوری كند كه امام علی علیه السلام نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله مانند هارون است نسبت به موسی علیهماالسلام. چنانچه نام مبارك «حسین» نیز نام پسر كوچكتر هارون بود البته نه دقیقا با این الفاظ بلكه با الفاظی به زبان عبری ولی دقیقا از لحاظ معنا معادل «حسن» و «حسین». چنانچه در روایات وارد شده كه اسم پسران هارون «شُبَّر» و «شبیر» بوده است و او را “سبط” می گویند تا معلوم شود همانطور كه اسباط موسی علیه السلام و بنی اسرائیل از مقام وصایت برخوردار بودند، امام حسن مجتبی علیه السلام نیز از این ویژگی یعنی وصایت جدّ بزرگوارش برخوردار بوده است.
زینت دوش نبی
در كتاب “كشف الغمه” آمده است كه روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت حسن علیه السلام را بر دوش خود سوار كرد و فرمود:
“هر كه مرا دوست دارد باید این فرزندم را نیز دوست بدارد .”
و از ابوهریره نیز روایت شده است كه وی گفته:
هیچگاه حسن -علیه السلام- را ندیدم مگر این كه اشك از چشمانم جاری شد. چون روزی در خدمت رسول خدا -صلی الله علیه و آله- بودم كه دیدم حسن -علیه السلام- دوید و آمد تا در دامان پیامبر -صلی الله علیه و آله- نشست و پیامبر -صلی الله علیه و آله- دهان او را بوسید و سه مرتبه فرمود:
“خدایا من حسن را و هر كه او را دوست بدارد دوست می دارم !”
و باز از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمودند:
“حسن و حسین دو گوشواره عرش اند !”
صفحات: 1· 2
بعثت نبوی از نگاه علوی
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 5ام خرداد, 1393“بعثت، در لغت به معنی برانگیختن، برانگیزاندن، فرستادن، بیدار كردن وزنده كردن است و در اصطلاح فرستادن خدای متعال است، انسانی را به سوی بشریت تا آنان را به راه حق وحقیقت دعوت كند.1
به طوری كه در آیات قرآن و احادیث اهل بیت (ع) بیان گردیده است، خداوند متعال در زمانهای مناسب پیامبرانی را برای هدایت مردم برانگیخته وهیچ قومی را بدون راهنمای الهی وانگذاشته است.
نوید بعثت پیامبر (ص)
برخی از خصوصیات و نشانههای ظهور آن حضرت در كتب واخبار ادیان پیشین مطرح بوده وبسیاری از اهل كتاب واعراب مشرك نیز با آن آشنائی قبلی داشتند.
قرآن كریم در این زمینه میفرماید:
« الَّذِینَ ءَاتَیْنَهُمُ الْكِتَابَ یَعْرِفُونَهُ و كَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَآءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقًا مِّنْهُمْ لَیَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یعلمون» (بقره/146)
«كسانی كه به ایشان كتاب (آسمانی) دادهایم، همان گونه كه پسران خود را میشناسند، او (محمد) را میشناسند و مسلماً گروهی از ایشان حقیقت را نهفته میدارند، و خودشان هم میدانند.»
بعثت،انقلابی بزرگ بر ضد جهل، گمراهی، فساد وتباهی است و سزاوار منت گذاری خداوند ودر بردارنده حكمت وتربیت است:
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ ءَایَتِهِ وَ یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِینٍ » (آلعمران/164)
«به یقین،خدا بر مؤمنان منّت نهاد (كه) پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت،تا آیات خود را بر ایشان تلاوت كند و پاكشان گرداند وكتاب وحكمت به آنان بیاموزد، و قطعاً پیش از آن در گمراهی آشكاری بودند.»
حضرت علی (ع) درباره فلسفه بعثت پیامبر خاتم (ص) میفرمایند:
«….خداوند سبحان، برای وفای به وعده خود و كامل گردانیدن دوران نبوّت، حضرت محمّد (ص) را مبعوث كرد؛ و از همه پیامبران پیمان پذیرش نبوت او را گرفته بود، نشانههای او شهرت داشت؛ و تولدش بر همه مبارك بود. در روزگاری كه مردم روی زمین دارای مذاهب پراكنده، خواستههای گوناگون و روشهای متفاوت بودند؛ عدهای خدا را به پدیدهها تشبیه كرده وگروهی نامهای ارزشمند خدا را انكار وبه بتها نسبت میدادند وبرخی به غیر خدا اشاره میكردند. پس خدای سبحان، مردم را به وسیله پیامبر (ص) از گمراهی نجات داد وهدایت كرد واز جهالت رهایی بخشید. سپس دیدار خود را برای پیامبر (ص) برگزید وآنچه نزد خود داشت برای او پسندید واو را با كوچ دادن از دنیا گرامی داشت…»2
همراه اولین نزول وحی ودر لحظه بعثت،حوادثی بزرگ اتفاق افتاد كه از آن جمله میتوان به شنیده شدن صدای نالهای اشاره كرد كه حضرت علی (ع) در باره آن میفرمایند: «صدای ناله شیطان را در هنگام نزول اولین وحی به آن حضرت شنیدم، عرض كردم یا رسول الله این ناله چیست؟ فرمود: این شیطان است كه چون از اطاعت شدن ناامید شده چنین به ناله درآمده است.»
صفحات: 1· 2
امّت رسول خاتم، عصاره امّتهای عالَم
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 26ام دی, 1392
آیات قرآنی فراوانی در ارتباط با اقوام سابق و امتهای مختلف نازل شده است. میدانیم که تأکیدها و تکرارهای قرآن در ذکر حوادث امتهای سابق، بیحکمت نیست و به امت محمد صلی الله علیه و آله ارتباط مهمی دارد و در اینجا میخواهیم به این حکمت اشاره کنیم
.
همچون بنی اسرائیل
قرآن اهمیت ویژهای به شرح وقایع امتهای سابق داده است، مثلاً وقایع زمان موسی علیه السلام و عملکرد بنیاسرائیل به تعبیرهای گوناگون و از زوایای مختلف در قرآن ذکر شده است. میدانیم که قرآن کتاب هدایت است، بنابراین در نگاه خدای عالم، حوادث امتهای سابق به سرنوشت امت اسلامی بسیار مرتبط و پیوند خورده است و به طور ویژه حوادثی که بر بنیاسرائیل پیش آمده است در تاریخ امت ما نیز ظهور کرده یا خواهد کرد.
شاهدی که در این باره وجود دارد روایاتی است که مطابق آن رسول الله صلی الله علیه و آله میفرمایند که “در این امت هم همان اتفاقات امتهای سابق، مو به مو رخ خواهد داد:
یَكُونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ كُلُّ مَا كَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ حَذْوَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ . (من لا یحضره الفقیه، ج1، ص203) مردم پرسیدند منظورتان یهود و نصاری هستند؟ فرمودند: پس چه کسانی را میگویم؟ دستآویزهای اسلام را پاره پاره خواهید کرد و اولین چیزی را که از دینتان به هم میزنید، امانتداری و آخرینش نماز خواهد بود.” (بحارالانوار، ج28، ص8) تکرار شدن حوادث یهودیان و مسیحیان در اسلام ، از طریق کتابهای اهل سنت نیز از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است و ریشه قرآنی آن را از آیه نوزدهم سوره انشقاق میتوانیم سراغ بگیریم که پس از سه سوگند تأمل برانگیز میفرماید:” قطعاً از حالی به حالی برخواهید نشست.”
نگاهی بر کتاب «تحقیق درباره اول اربعین حضرت سید الشهدا علیه السلام»
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 1ام دی, 1392یکی از شبهات موجود در حوزه تاریخ اسلام این است که آیا کاروان اسرای کربلا و خاندان مطهر حضرت سیدالشهداء علیه السلام در بازگشت از شام ،در نخستین اربعین شهدای كربلا به به صحرای تفتیده نینوا بازگشتهاند یا نه؟ در بیان اهمیت این بحث تاریخی، همین بس که نخستین باز دو تن از علمای طراز اول شیعه، سید بن طاووس در کتاب مشهور خود به نام « اللهوف علی قتل الطفوف » و محدث نوری در کتاب « لۆلۆ و مرجان » در درستی مسئله ورود کاروان عاشورا در نخستین اربعین به سرزمین کربلا دچار تردید و ارائه شبهه شدند. بعدها این تردید به آثار شفاهی و کتبی شاگردان آن دو عالم برجسته راه یافت و بدینگونه مدخل مهمی در کتب دینی شیعه و حتی سنی برای بحث بوجود آمد.
دلیل عمده آن دسته از علمایی که در این مسئله تردید داشتند و دارند، بُعد مسافت میان سرزمین شام و عراق (دمشق و کربلا) میباشد. این افراد معتقدند چگونه ممکن است کاروان عاشورا در طول 40 روز، مسافت طولانی کربلا تا شام را در ضمنِ اقامت در برخی شهرهای بین راه سر کند و پس از مدتی توقف در شام، دوباره همان مسیر را باز گردد. بنابر این، کاروان عاشورا یا در بیستم صفر سال 62 قمری (یک سال پس از شهادت) وارد کربلا شده و یا در اربعین دوم حضرت سیدالشهدا علیه السلام (80 روز پس از شهادت) به آن مکان مقدس وارد آمده است.
در این میان، مجاهد نستوه شهید آیت الله سید محمدعلی قاضی طباطبایی در کتاب «تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا علیه السلام» با بررسی منابع دینی، تاریخی و فقهی و پژوهش در آثار و اقوال « تاریخ عاشورا» با ارائه دلایل عقلی و نقلی، غبار تردید از چهرة این مسئله بر میدارد.
شهید آیت الله قاضی طباطبایی در مقدمه این کتاب آورده است:
درمحضر امام علی النقی علیه السلام
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 29ام مهر, 1392در محضر امام علي النقي عليه السلام
——————————————————————————–
کتاب ارزشمند و گرانسنگ بحارالانوار تاليف علامه کم نظير محمد باقر مجلسي (ره)، گنجينه اي از آثار حديثي شيعه است که از متون و منابع کهن اسلامي گرفته شده است. اين مجموعه که با چاپ امروزي 110 جلد دارد جلد پنجاهم آن به زندگي سه امام معصوم يعني امام جواد و امام هادي و امام عسکري عليهم السلام اختصاص دارد.
——————————————————————————–
يکصد و بيست صفحه از اين جلد (صص113-123) مربوط به تاريخ و سيره امام علي النقي عليه السلام است که اين بخش به صورت مستقل و با ترجمه جناب آقاي موسي خسروي توسط انتشارات اسلاميه به زينت طبه آراسته و در اختيار فارسي زبانان ارادتمند به آن امام والا مقام قرار گرفته است.
آنچه در ادامه مي آيد برگرفته از جلد پنجاه بحارالانوار است که در مواردي با توضيحاتي همراه مي شود.
چند نما از زندگی سراسر آموزنده دهمین پیشوا
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 29ام مهر, 1392
——————————————————————————–
امام ابوالحسن، علي بن محمد، ملقب به هادي که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد؛ دهمين پيشوا و جانشين، پس از رسول خدا صلي الله عليه وآله است که به سال 212 ق در مدينه زاده شد و در سال 254 ق در سامرا به شهادت رسيد. آن حضرت در مدت 33 سالي که وظيفه امامت و رهبري مسلمانان را بر دوش داشت توانست در زمان و زمينه هاي گوناگون، جلوه هاي يک انسان کامل را از خود پديدار سازد. نماهايي که هر يک، صفحه اي از کتاب هدايت انسان به سوي کمال است به شرط آنکه دستور کار قرار گيرد و از آن پيروي شود.
——————————————————————————–
عزيز پروري به جاي ذليل پروري
ابو هاشم جعفرى نقل مي کند:
به تنگدستى سختي دچار شدم. خدمت امام هادي عليه السلام رسيدم. مرا به حضور پذيرفتند. همين كه نشستم فرمود: قصد شکرگزاري از كدام نعمت الهي را داري؟
مرکز عظمتهای روزگار
نوشته شده توسطمدیریت استانی لرستان 21ام خرداد, 1392افكار جامعه و عقول بشر كسى را كه در راه یارى حق، فداكارى و از خودگذشتگى نشان دهد مالك تمام عظمتها و فضایل مى دانند و هرچه درجه فداكارى عالیتر و خالص تر باشد عظمت شخصیت او در دلها بیشتر مى شود. در این میان، فداكارى بیمانند سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه السّلام بقدرى پایه او را بالا برده كه در هر میدان مقایسه و مسابقه مى تواند با همین یك صفت از صاحب هر خُلق كریم سبقت گیرد.